#خاطرات_شهدا
حاج عباس وقتی از منطقه جنگی آمد ، مثل همیشه سرش را پایین انداخت و گفت ،
من شرمنده تو هستم ، من نم یتوانم همسر خوبی برای تو باشم.
پرسیدم ، عملیات چطور بود؟
گفت ، خوب بود.
گفتم ، شکستش خوب بود؟!
گفت ، جنگ است دیگر.
با روحیه عجیب و خیلی عادی گفت ،
جنگ ما با همه خصوصیات و مشکلاتش در جبهه است و زندگی با همه ویژگیهایش در خانه.
وقتی عباس به خانه می آمد ، ما نمی فهمیدیم که در صحنه جنگ بوده و با شکست یا پیروزی آمده است....
همسر سردار
#شهیدعباس_کریمی
📕 ستارگان خاکی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
به مناسب۲۴ اسفند
#سالروز_شهادت🕊
سردار دلاور سپاه اسلام شهید حاج عباس کریمی
شهید کریمی در حال سخنرانی🎤
در مراسم شهادت #حاج_همت در کنار شهید عبادیان🌹
آستانه مقدس شاهرضا, شهرضا
#شهیدهمت
#شهیدعباس_کریمے❤️
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#خاطره_از_شهدا
✍در عمليات بدر، حاج عباس پس از سركشي سنگرهاي اطراف، به سنگر ديدهباني بازگشت. در يك لحظه با شنيدن صداي مهيبي روي زمين دراز كشيدم خوب دقت كردم تا بدانم گلوله تانك كجا اصابت كرده ، خدايا چه ميبينم؟!
♻️ توي اين سنگر حاج عباس بود! او را از سنگر بيرون كشيدم. تركشي پشت سرش را متلاشي كرده بود اما چشمهايش هنوز نگران بسيجيان بود. او را داخل قايق گذاشته و با سرعت به طرف پست امداد حركت كرديم. اما ديگر فايدهای نداشت همه چيز تمام شد ...
💢قايق آرام به طر ف اورژانس حركت كرد در حاليكه حاج عباس با چهرهاي معصوم در زير پتو آرميده بود. پيكر خوني و خيس او را داخل آمبولانس گذاشته و به سمت دوكوهه راه افتاديم و به نيت آخرين وداع، پيكر او را دور زمين صبحگاه طواف داده به سمت تهران حركت كرديم. عباس كريمي روز 23/12/1363 و در سالروز شهادت حاج همت به او پيوست و اين تاريخ براي دومين بار در خاطره لشگر 27 محمد رسول الله (ص) جاودانه شد. 2 روز بعد پيكرش در كنار مزار شهيد اقاربپرست به خاك سپرده شد و بار ديگر مسافري از جزيره مجنون به بهشت زهرا (س) ميهمان گشت.
#شهیدعباس_کریمی
📚منبع : خاطراتی از کتاب: دجله در انتظار عباس
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷