از کربلا تا کربلا
🇮🇷 بیشتر از 32 سال از عملیات #کربلای_یک و آزادسازی شهر مهران بعد از چندبار محاصره می گذرد، روزهایی که قلب امام شاد شد.
💐این روزها نه تنها زمزمه میکنیم، نسیمی جانفزا می آید بوی کربلا می آید بلکه از مرز مهران، قدم در راه زیارت کربلا می گذاریم و همه را مدیون شما هستیم ای شهدا.🌷
🌹مدیون کسانی که روحشان از ارتفاعات قلاویزان پرگشود و مهر وجودشان یکبار دیگر، مهران را برای ایران باقی گذاشت تا رد پایشان امتداد جای پای زائران حسینی باشد.
مثل امروز، رزمندگان با ندای "یا ابالفضل العباس علیه السلام "#مهران را آزاد کردند.
💠شادی روح شهدای عملیات کربلای یک #صلوات .
✅۱۰ تیر ماه سالروز آزادسازی شهر مهران گرامی باد.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🍎#عکس_سه_نفره
👈آخرین روزهای دی ماه 1365 بود.
#گردان_حمزه که ما در آن بودیم، در #خط_مقدم #ارتفاعات_قلاویزان در #مهران، مستقر بود.
🌩آن روز #دوربین را آوردم تا از بچه ها #عکس بگیرم.
رفتم دم سنگرشان تا با هر کدام #عکس بیندازم.
🌩دست بر قضا، امینی که سنگرشان اواسط کانال بود، آمده بود آن جا.
ناگهان فکری به ذهنم رسید. از هر سه نفرشان خواستم از سنگر بیرون بیایند که آمدند.
🌩هر سه را کنار هم ایستاندم و درحالی که خواستم #عکس بگیرم، گفتم:
- یه عکسی ازتون می گیرم که هر کی دید و فهمید، خنده اش بگیره.
امینی با تعجب پرسید: "بخنده؟ واسه چی؟ مگه ما چمونه؟"
که گفتم:
- خنده دارتر از این می خوای که هر سه تایی تون متولد 1347 هستید؟ تو با این ریشت و محسن با این جثه کوچیک و احمد با این هیکل درشت!
🌩ده روز بیشتر نگذشت که ما را از #مهران به پادگان دوکوهه بردند و از آن جا به منطقه عملیاتی کربلای 5 در شلمچه.
🌩دو سه روز بیشتر از مستقر شدن مان در خط مقدم نگذشته بود که هر سه جوان 18 ساله که در #مهران ازشان #عکس گرفته بودم، به #شهادت رسیدند.
از #عملیات که برگشتیم، 3 نسخه از این #عکس در قطع بزرگ چاپ کردم و برای خانواده هایشان بردم.
💥از چپ به راست:
* 🌷#ستار_امینی: #شهادت: دوشنبه 6 بهمن 1365 عملیات کربلای 5 #شلمچه. مزار: #بهشت_زهرا (س) قطعۀ 29 ردیف 23 شمارۀ 5
* 🌷#احمد_بوجاریان: #شهادت: چهارشنبه 8 بهمن 1365 عملیات کربلای 5 #شلمچه. خاکسپاری: 17 تیر 1375 مزار: #بهشت_زهرا (س) قطعۀ 28 ردیف 43 مکرر شمارۀ 20