eitaa logo
روایتگری شهدا
23.7هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
5.7هزار ویدیو
84 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
🎐 || ۱۵. اولین مصاحبه 💢بعد از مدتها بالاخره راضی شد که بنشیند جلوی دوربین و حرف بزند .همیشه از دوربین فراری بود. نشست و یک عالمه حرف زد. حرفهایی شیرین... 💢حرفهایی از دل معرکه... بعد انگار عذاب وجدان گرفته باشد که ذره‌ای منیت داشته باشد. بخش‌هاییش را گفت حذف کردند ، بعد انگار خدا اراده کرده بود که همان روال سابق باشد و کارها ناگفته بماند. هیچ کس این گفتگو را زیاد یادش نیست... ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
🎐 || ۱۶. پدر 🍂چه لقمه ای داشته پیرمرد... 🍂چه نانی توی سفره گذاشته که حاصلش شده ابرمردی برای همیشه ی تاریخ... 🍂پست و مقام و مشغله هیچ وقت نگذاشت به او سر نزند... 🍂فراموشش نکرد و همیشه در نظر بود... ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
🎐 || ۱۷. مادر 🔸️خدا میداند وقتی پیرزنهای سوری و لبنانی و عراقی که آواره بودند را می‌دیده، یاد روستای خودشان افتاده در قنات ملک... 🔸️خدا میداند وسط عملیات چقدر دلش برای بوی دستهای مادرش تنگ شده... 🔸️تو فکر کن چه بطن و باوری داشته این پیرزن سادهی کوهستان نشین که از دامنش مردی بالیدن گرفته که کابوس همه‌ی طاغوتهای جهان است... ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
🎐 || ۱۸. نشان لیاقت 🔹️بعد از جنگ بال‌هایش هرچند زخمی اما قوی‌تر شده بودند. پدر صدایش کرد. تشویقش کرد و نشان لیاقت بر سینه‌اش چسباند. 🔹️باید افق پروازهایش را عوض می‌کرد. قدس هدف بود و باید راه رسیدن را می‌گشود. حالا فقط یک نشان و درجه روی شانه‌اش نبود. یک مسئولیت سنگین روی شانه‌اش بود. 🔹️فصلی تازه آغاز شده بود. ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
🎐 || ۱۹. نوه حاج احمد 💢مهم نبود توی مراسم رسمی باشد یا مهمانی یا دورهمی خانوادگی. 💢هرجا میدیدیش باید میدوید و بغلش می کرد و از سر و کولش بالا می رفت. حاج قاسم هم برایش کم نمی‌گذاشت و پابه پایش می آمد. شوخی نبود رفیقش از آسمان شاهد بازیشان بود. 💢نوه حاج احمد کاظمی عاشقش بود. ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
🎐 || ۲۰. أشداء علی الکفار 🔹️چندباری توفیق داشت از حاج قاسم عکاسی کرده بود و هر بار می پرسیدم چه حسی دارد می گفت: چشمهایش لاکردار چشمهایش... 🔹️وقتی میگفتم چطور: میگفت وقتی لبخند می زند دلت را شیرینی لبخندش آب می‌کند و وقتی خشم دارد و جدی است یا با چشم اشاره می کند که عکس نگیر، چشمت پشت ويزور دوربین داغ می شود و زهره‌ات می‌ترکد. ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
🎐 || ۲۱. سرباز مکتب امام حسین(ع) 🔸️لباس و درجه و پست و مقام مهم نیست، تمام ستاره‌های جهان هم که روی شانه‌ات باشند و گرداننده‌ی بزرگترین جریان مقاومت باشی و دشمن از اسمت هراس داشته باشد، به اسم حسین(ع)که میرسی شانه‌هایت می‌افتد. 🔸️سرت پایین می‌آید و دستت به نشانه عرض سلام تا می‌شود روی سینه‌ات و سرت پایین می‌افتد.حسین(ع) مکتبش اینطور است. کوچک کنی خودت را بزرگ می شوی. ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
🎐 || ۲۳. در میان امواج مردم 🔸️مثل موسی علیه السلام با این تفاوت که به نیل نزده‌ای که تو خود عنان نیل به کف داری. ساده و بی‌تکلف چونان چوپانان عزیز کرده‌ی خدا... چونان محمد و موسی و عیسی صلوات‌الله‌عليهم... در میان خلقی... در میان امواج نیلی که ناخدای آنی به راه افتاده‌ای... با همین نگاه و صلابت با همین چشمها به مصاف با فرعون رفته‌ای ... 🔹️در این عکس اسرائیل تنها نامی بر کاغذ پاره‌ای بی‌سرنوشت است که امواج به بازی اش گرفته‌اند. ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
🎐 || ۲۲. بوسه پدر 🍂مشکی پوشیده‌اند. احتمالاً بعد از روضه است. بعد از روضه بلند شده زل زدند توی چشم‌های هم، 🍂رهبرش بغلش کرده و دارد توی بغلش اشک می ریزد... اشک روضه دل آدم را سبک می‌کند. 🍂چه بوسه‌ی پدرانه‌ای زهی سعادت. ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
🎐 || ۲۴.🔹️دیدار 🔸️جنس رفاقت که خدایی باشد می‌شود همین عکس. هردو لبخند می‌زنند. هردو لبریز از شعفند از دیدار و تماشا... هر دو یک دست بر سینه دارند و بر دستی دیگر زخمی از سال‌های باروت و حماسه. چقدر میزبان متواضعانه و صمیمی تا دم در به استقبال آمده و چه باحیا و خاشعانه میهمان ادب کرده و منتظر مانده تا صاحب بیت برسد. 💢مردان خدا همه چیزشان رنگ و بوی خدا دارد... ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
🎐 || ۲۵. لبخند پیروزی 🔹️یک جهان حرف توی این عکس است. خانه هرکدامشان باشد سادگی حیرت آوری دارد. از زیلوی زیر پاشان بگیر تا قفسه‌های کتابخانه‌ای که توی دورترین شهرها دیگر پیدا نمی‌شود. 🔹️سه مرد قوی جهان توی این قابند. نمی‌شود چیزی نوشت. به لبخندها نگاه کنید ببرید. 💢گاهی فقط باید کرد. ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
🎐 || ۲۶. دریای محبت 🔹️دو پاره نور در قابی سياه... سیاهی‌ای که دل چرکینت نمی‌کند. سیاهی‌ای که برای عزای جد غريب رهبر انقلاب است. احتمالاً تازه نشسته کنار رهبر و فوری خم شده که دست ببوسد، دلتنگی و محبت گاهی دل را از قاعده خارج می‌کند. آنقدر که وقتی سردار سپاهت دستت را می‌بوسد جلوی دوربین‌ها خم میشوی و بالای پیشانی‌اش را می‌بوسی. ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛