💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#برشی_از_یک_کتاب
#شهید_محسن_حججی
#شماره_۶۱
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#فیلم #مصاحبه #اسارت_جابر #شهادت_جابر
✍در هتل دیدم که داعشی ها در شبکه هایشان از یک برنامه ویژه خبر می دهند.
همان شب، #فیلمش را دیدم. داعشی ها بعد از درگیری و به آتش کشیدن پایگاه جشن گرفتند و پایکوبی کردند.
تا سوار شدند که منطقه را ترک کنند #جابر از پشت خاکریز بلند شد ایستاد.
💢داعشی ها بلافاصله رفتند سراغش.به حالت بی هوش بود که رسیدند بالای سرش. بند پوتینش را باز کردند و دست هایش را از پشت بستند. داشت از پهلویش خون می رفت.
تا برسند شهر القائم توی ماشین مدام می زدند به سر و صورتش. او را بردند داخل اتاقی و ازش #مصاحبه گرفتند.
♻️با ابهت رو به دوربین خودش را معرفی کرد: محسن حججی هستم اعزامی از اصفهان،شهرستان نجف آباد. فرمانده دبابه(تانک)هستم و یک فرزند دارم.
💠توی #فیلم نشان دادند که چگونه سرش را بریدند و بعد هم پاهایش را بستند به عقب یک وانت و توی شهر چرخاندند. دیگر نتوانستم بقیه اش را ببینم بی هوش شدم
🍀راوی:احمد اکبریان،فرمانده شهید
📚#کتاب_سربلند فصل ۶ ص ۳۱۷
هدیه نثار روح این #شهید بزرگوار #صلوات
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
13.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👈 ببینید و بشنوید!
شهیدان حاج قاسم سلیمانی، حسن باقری، احمدکشوری، علی صیادشیرازی، محمدابراهیم همت، احمد کاظمی و ... با ملت ایران سخن میگویند:
🌷نترسید و امیدوار باشید🌷
▫️ بازخوانی بمناسبت اولین هفتهی عروج سردار عالیقدر اسلام سپهبد سلیمانی؛ در همین ساعت در بغداد
📥 دریافت نسخه کیفیت اصلی👇
http://farsi.khamenei.ir/video-content?id=42641
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹سَرِ ستون دستِ امام زمانه!
🎙روایت حاج حسین یکتا از توسل و میزان اعتقاد یک غواص به امام عصر علیهالسلام
پلاک ؛ ناشر آثار حاج حسین یکتا
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
⭕️دقت کردید بعد از یک عمر جهاد مخلصانه چه اجری به حاج قاسم سلیمانی دادن؟
مثل امیرالمؤمنین(ع) در شصت و سه سالگی به شهادت رسید،
مثل اباعبدالله(ع) سر از بدن جدا شد،
مثل عباس(ع) دست و پاها از بدن جدا شد،
مثل علی اکبر(ع) اربا اربا شد،
آخر هم مثل مادرش حضرت زهرا(س) شبانه به خاک سپرده شد...
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
کلام ازشهدا
✍ پسرم در #غدير راه را بشناس و با #عاشورا پرواز کن تا در زندگيات #اسير دنيا نشوي .
#شهيد_حسين_بديهيان
📚منبع:اسك دين
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#خاطره_از_شهدا
✍می گویند سعید خیلی #مهربان بود؛ دارای خلقی نرم و رویی خندان و بشاش. رافت سعید واقعا مثال زدنی است. نسبت به خانواده و دوستان و بستگان... مخصوصا نسبت به#فقرا بسیار مهربان و دلسوز بود، تا جایی که با دیدن اوضاع نامساعد مالی فقیری اشکهایش جاری می شد... انگار دلش دریایی بود از #محبت و #عاطفه...
#نوجوان_شهید_سعید_بسمی
📚منبع : هفته نامه یالثارات الحسین علیه السلام، شماره 610
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
نصایح.mp3
991.9K
#نصایح
استاد الهی
🔹 یکی از جهاتی که خداوند به #حاج_قاسم این جلوه را داد...
١٩ دی ۹۸
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#یاد_یاران
‼️از خبرنگاران نامآشناي كشورمان در دفاع مقدس است كه هنوز طنين صداي زيبايش در قرائت بيانيههاي جنگي از راديو آبادان يا گزارشهاي تصويري كه از اقصي نقاط جبههها تهيه ميكرد، در ذهن مردم كشورمان بر جاي مانده است.
‼️اصلاً خبر را روي كاغذ پياده نميكرد. فيالبداهه آن را در ذهنش تنظيم ميكرد و مستقيم و زنده مقابل دوربين قرائت ميكرد. چهره و صداي گيرايش نيز به دل مخاطب مينشست و اين امر در كنار شجاعت و حضور فيزيكي او در رويدادها باعث ميشد تا توليد خبر يا گزارش موفقي داشته باشد.
#خبرنگارشهید_غلامرضا_رهبر🌷
#سالروز_شهادت
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
روایتگری شهدا
#یاد_یاران ‼️از خبرنگاران نامآشناي كشورمان در دفاع مقدس است كه هنوز طنين صداي زيبايش در قرائت بيان
#خاطرات_شهدا
🔸بیشتر مواقع سعی می کرد خوشحال باشد تا خوشحالم کند. یک روز گفت: «توی اتاق کارم نشسته بودم، صبحانه ام روی میز بود. برای انجام دادن کاری از ساختمان رادیو بیرون رفتم. موقع حصر آبادان تعدادی از حیوانات خانگی در بیان های اطراف آبادان سرگردان بودند.
🔹بچه های رادیو تعدادی بز را آوردند و در محل رادیو نگهداری می کردند. کارم که تمام شد به محل رادیو برگشتم و داخل اتاق رفتم. دیدم مهمان ناخوانده دارم. بزی با خیال راحت مشغول خوردن صبحانه ام بود. مقداری نان و پنیر و کمی مغز گردو.
🔸موقعی که رسیدم دیدم آخرین لقمه صبحانه ام را می خورد. سرفه ای کردم. برگشت و نگاهم کرد. هنوز در حال خوردن و ریشش میجنبید. در همان حالت صدای بع بعش در فضای رادیو پیچید.
🔹متوجه نشدم که بع بع تشکرش بود یا اینکه می گفت بقیه اش کو؟ برای بچه های رادیو که تعریف کردم از خنده روده بر شده بودند. گفتم هرکس یه روزی و قسمتی دارد. صبحانه امروز ما هم قسمت بز شد و باز بچه ها غش غش خندیدند.
✍به روایت همسربزرگوارشهید
#شهید_غلامرضا_رهبر🌷
#سالروز_شهادت
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊