eitaa logo
روایتگری شهدا
22.9هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🍃🌸🌺🍃🌺🍃🌸🌺🍃🌺 دلبری دارم که از صاحبدلان دل می‌برد.غمزه‌ای مشکل‌گشا دارد که مشکل می‌برد.گر نقاب از چهره گیرد آن نگار نازنین.پرتو رخساره‌اش دل‌های مایل می‌برد ✨اللهم عجل لولیک الفرج✨ 💫سلام صبحتون بخیر.امروزتون سرشار از آرامش💫 🌺🍃🌸🌺🍃🌺🍃🌸🌺🍃🌺
#طرح_مربع 👆خاکریز خاطرات ۱۲۰ 🌸 طلبه‌ی شهیدی که حضرت زهرا (س) به عروسی‌اش آمد #عروسی #اهل‌بیت #امام‌رضا #امام‌زمان #حضرت‌زهرا #ترک‌گناه #شهیدردانی‌پور #طلبه_شهید 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا @shahidabad313 ┏━━━🍃🌷🍃━━━┓ 🌷 @majnon313 ┗━━━🌷🍃🌷━━━┛ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
روایتگری شهدا
#طرح_مربع 👆خاکریز خاطرات ۱۲۰ 🌸 طلبه‌ی شهیدی که حضرت زهرا (س) به عروسی‌اش آمد #عروسی #اهل‌بیت #ام
. 📝 متن خاکریز خاطرات ۱۲۰ ✍طلبه‌ی شهیدی که حضرت زهرا (س) به عروسی‌اش آمد آقا مصطفی وقتی می‌خواست برای عروسی‌اش کارت دعوت بنویسه، برای اهل بیت(ع) هم کارت عروسی فرستاد. یک کارتِ دعوت نوشت برای امام رضا (ع) و فرستاد مشهد. یک کارت برای امام زمان(عج) نوشت و فرستاد جمکران. یک کارت هم به نیت دعوت کردنِ حضرت زهرا(س) نوشت و انداخت توی ضریح حضرت معصومه(س) ... قبل از عروسی، حضرت زهرا (س) به خواب مصطفی آمدند و فرمودند: چرا دعوتِ شما رو رد کنیم؟ چرا به عروسی شما نیاییم؟ کی بهتر از شما؟ ببین هم اومدیم. شما عزیز ما هستی... 📌 خاطره ای از زندگی طلبه‌ی شهید مصطفی ردانی‌پور 📚منبع: یادگاران۸ «کتاب ردانی‌پور» صفحه ۸۴ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا @shahidabad313 ┏━━━🍃🌷🍃━━━┓ 🌷 @majnon313 ┗━━━🌷🍃🌷━━━┛ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 الاغی که اسیر شد؛ خاطره ای جالب از دوران دفاع مقدس: 💠 در یک منطقه کوهستانی مستقر بودیم و برای جابجایی مهمات و غذا به هر یگان الاغی اختصاص داده بودند. از قضا یگان ما خیلی زحمت می کشید و اصلا اهل تنبلی نبود. 💠 یک روز که دشمن منطقه را زیر آتش توپخانه قرار داده بود، الاغ بیچاره از ترس یا موج انفجار چنان هراسان شد که به یکباره به سمت رفت و شد! 💠 چند روزی گذشت و هر زمان که با دوربین نگاه می کردیم متوجه الاغ اسیر می شدیم که برای دشمن و سلاح جابجا می کرد و کلی افسوس می خوردیم. 💠 اما این قضیه زیاد طول نکشید و یک روز صبح در میان حیرت بچه ها، الاغ با وفا، در حالیکه کلی آذوقه دشمن بارش بود نعره زنان وارد شد. 🔺الاغ زرنگ با کلی از دست دشمن کرده بود. ✍ بازم دم الاغه گرم تا فهمید اشتباه رفته برگشت اما بعضی ها هم هستند که اشتباهی یا عمدی رفتن داخل جبهه دشمن و هنوز هم به دشمن میدهند! و قصد هم ندارند / 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا @shahidabad313 ┏━━━🍃🌷🍃━━━┓ 🌷 @majnon313 ┗━━━🌷🍃🌷━━━┛ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌺شهید‌‌‌‌ 💠ازمهر مادر،ازسایه ی پدر،ازلبخند کودک،ازعشق همسر دل میبُرد و به سوی انجام وظیفه حرکت میکند. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا @shahidabad313 ┏━━━🍃🌷🍃━━━┓ 🌷 @majnon313 ┗━━━🌷🍃🌷━━━┛ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🍀از خواندن کتاب های مربوط به زندگی شهدا روحیه میگیرم 💠این کتابهایی را که مربوط به زندگی شهدا است. بنده گاهی میخوانم؛حقیقتاً درس دهنده است؛بنده درس میگیرم،بنده روحیه میگیرم از خواندن این کتابها؛نشان میدهد که اینها چه شخصیت هایی بودند،چه روحیاتی داشتند،چه عظمتی داشتند،چه خدمتی کردند با این ایثار خودشان؛جان خودشان را کف دست گرفتند وارد میدان شدند. 🔷خاک های نرم کوشک 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا @shahidabad313 ┏━━━🍃🌷🍃━━━┓ 🌷 @majnon313 ┗━━━🌷🍃🌷━━━┛ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🍃✨🌺✨﷽✨🌺🍃✨🌺 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 روزایی که پیشم نبود و میرفت مأموریت واقعاً دوریش واسم سخت بود😔 وقتمو با درس و دانشگاه پر میکردم📚 با دوستام میرفتم بیرون... قرآن میخوندم... خبر شهادتشو که شنیدم😭 خیییلی ناراحت شدم💔 تو قسمتی از وصیت نامه ش نوشته بود: "زیبای من❤️خدانگهدار..." اوج احساسات و محبتش بود😌 بیقرار بودم حالم خیلے بد بود😔 هر شب با خدا حرف میزدم التماس میکردم که خوابشو ببینم... که ازش بپرسم... چرا رفت و تنهام گذاشت؟؟💔 با حضرت زینب (سلام الله عليها) حرف ميزدم رو به خدا كردم و گفتم: "خدایا... راضی ام به رضای تو… اون واسه حضرت زینب (سلام الله عليها) رفت" بعدش قرآن خوندم و خوابیدم اومد به خوابم❤️ تو خواب بهش گفتم: تو قووول دادی که برگردی چرا تنهااام گذاشتی...؟😭 چرا رفتی؟😭 گفت: من اسمم جزو لیست شهدا بود💚 من مذهبی زندگی کردم! گفتم: پس من چی…؟چطوری این مصیبتو تحمل کنم؟💔 تو که جات خوبه...☺️بگو من چیکار کنم..؟😭 گفت: برو یه خودکار بیار! اسممو رو کاغذ نوشت✍🏻 تو پرانتز…❤️"همسر مهربونم"❤️ گفت: "ما تو این دنیا آبرو داریم! شفاعتتو میکنم😌❤ با صدای اذون صبح بود که از خواب پریدم دیگه آرامش گرفتم💚 دیگه الان از مردن نمیترسم... میدونم شوهرم اون دنیا شفاعتمو میکنه🌹 عقدمون💍 ۲۹ اسفند سال ۹۱ بود... روز ولادت حضرت زینب (سلام الله علیها) شروع و پایان زندگیمونم با خانوم حضرت زینب (سلام الله علیها ) گره خورده بود...💚 🌷همسر 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا @shahidabad313 ┏━━━🍃🌷🍃━━━┓ 🌷 @majnon313 ┗━━━🌷🍃🌷━━━┛ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرازی از وصیت شهیدی که پیکرش بعد از 16 سال سالم به میهن برگشت👇👇 🌷سعی کنید که یکی از افرادی باشید که همیشه سعی در #زمینه_سازی برای #ظهور صاحب الامر دارند 🌷و بکوشید اول #خود و بعد #جامعه را پاک سازی کنید 🌷و دعا کنید که این #انقلاب به #انقلاب_جهانی آقا امام زمان متصل شود. 🌷پس اگر می خواهید دعاهایتان #مستجاب شود به #جهاد_اکبر که همان #خودسازی_درونی است بپردازید. #شهید_محمدرضا_شفیعی🌷 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا @shahidabad313 ┏━━━🍃🌷🍃━━━┓ 🌷 @majnon313 ┗━━━🌷🍃🌷━━━┛ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
روایتگری شهدا
فرازی از وصیت شهیدی که پیکرش بعد از 16 سال سالم به میهن برگشت👇👇 🌷سعی کنید که یکی از افرادی باشید که
🌷 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💠 🔸ارتباط و توسل معنوي عجيبي به فرجه داشت. 🔹پايش هم كه پس از سه سال حضور در جبهه شد، خود امام زمان عليه السلام داد. 🔸چهار عمل روي پايش انجام دادند اما دكترها گفته بودند، اصلاً فايده‌‌اي نكرده است، بايد ۵ يا ۶كيلو وزنش را كمتر كند. 🔹وقتي به مادر گفت، او خيلي ناراحت شد، بعد هم نذر کرد. از مال دنيا هم دو تا بيشتر نداشت که يکي را نذر خوب شدن پاي محمدرضا کرد. 🔸محمدرضا رفت آمد، گفت: مادر، غصه نخور! رفته بود پيش پزشك براي ويزيت مجدد، که دکتر گفته بود 🌷 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا @shahidabad313 ┏━━━🍃🌷🍃━━━┓ 🌷 @majnon313 ┗━━━🌷🍃🌷━━━┛ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#بوی_عطر_عجیبی_داشت 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 شهید که شدتوی وصیت نامه اش نوشته بود به خدا قسم هیچ وقت به خودم عطرنزدم هروقت خواستم معطربشم ازته دل می گفتم السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا @shahidabad313 ┏━━━🍃🌷🍃━━━┓ 🌷 @majnon313 ┗━━━🌷🍃🌷━━━┛ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
سال 59 بود. برنامه بسیج تا نیمه شب ادامه یافت. دو ساعت مونده به صبح کار بچه‌ها تموم شد. ابراهیم بچه‌ها را جمع کرد. از خاطرات کردستان تعریف می‌کرد. خاطراتش هم جالب بود هم خنده‌دار. بچه‌ها را تا اذان بیدار نگه داشت. بچه‌ها بعد از نماز جماعت صبح به خانه‌هایشان رفتند. ابراهیم به مسئول بسیج گفت: اگر این بچه‌ها همان ساعت می‌رفتند معلوم نبود برای #نماز بیدار می‌شوند یا نه. شما یا کار بسیج را زود تمام کنید یا بچه‌ها را تا اذان صبح نگهدارید که نمازشان قضا نشود. #شهید_ابراهیم_هادی #درس_اخلاق @Afsaran_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠شهیدعباس بابایی رحمه الله و قرائت دعای کمیل هفتگی به صورت ناشناس در مسجد 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا @shahidabad313 ┏━━━🍃🌷🍃━━━┓ 🌷 @majnon313 ┗━━━🌷🍃🌷━━━┛ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍متن نامه زهرا خانم ۹ ساله همراه با ارسال هدیه به رزمندگان اسلام سال۱۳۶۲ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا @shahidabad313 ┏━━━🍃🌷🍃━━━┓ 🌷 @majnon313 ┗━━━🌷🍃🌷━━━┛ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷آقازاده هم اقا زاده های لبنانی جهاد مغنیه 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا @shahidabad313 ┏━━━🍃🌷🍃━━━┓ 🌷 @majnon313 ┗━━━🌷🍃🌷━━━┛ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠دل تنگی شهید اوینی برای خدابا قضای نمازشب 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا @shahidabad313 ┏━━━🍃🌷🍃━━━┓ 🌷 @majnon313 ┗━━━🌷🍃🌷━━━┛ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔶شهید عباس فخار نیا ونجات معجزه اسای پدر و مادرش از حادثه منا 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا @shahidabad313 ┏━━━🍃🌷🍃━━━┓ 🌷 @majnon313 ┗━━━🌷🍃🌷━━━┛ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا