#کلام_از_شهدا
✍مطلبی هم به برادرانِ بسیج و سپاه بگویم :...اگر صرفاً به یکی از ابعادِ ارزشهای اسلامی تکیه کنید، نه خودتان و نه این جامعه که پیشرو مبارزاتِ مستضعفانِ جهان است نمیتواند به تناسب، رشد کُنَد و خدا هم این نعمتِ بزرگی را که هماکنون به ما داده است، میگیرد .
#شهيد_محمد_علي_سلطان_محمدي
📚منبع:اسك دين
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#خاطره_از_شهدا
✍با احمد آقا و چند نفر از بچه های #مسجد راهی #بهشت زهرا سلام الله علیها شدیم. همیشه برنامه ما به این صورت بود که سریع از #بهشت زهرا سلام الله علیها برمی گشتیم تا به #نماز جماعت مسجد امین الدوله برسیم. اما آن روز دیر راه افتادیم. گفتیم: نماز را در بهشت زهرا سلام الله علیها می خوانیم. به ابتدای جاده رسیدیم.
💦ترافیک شدیدی ایجاد شده بود. ماشین در راه بندان متوقف شد. احمد نگاهی به ساعتش کرد. بعد درباره #نماز_اول_وقت صحبت کرد اما کسی تحویل نگرفت! احمد آقا از ماشین پیاده شد! بعد هم از همه معذرت خواهی کرد! گفتیم: احمد آقا کجا می ری؟! جواب داد: این راه بندان حالا حالا ها باز نمی شه، ما هم به نماز اول وقت نمی رسیم. من با اجازه می رم اون سمت جاده، یک مسجد هست که نمازم رو می خونم و بر می گردم. احمد آقا باز هم معذرت خواهی کرد و رفت. او هر جا که بود نمازش را اول وقت و با #حضور_قلب اقامه می کرد. در جاده و خیابان و ... فرقی برایش نمی کرد. همه جا ملک خدا بود و او هم بنده ی خدا.
#شهید_احمد_علی_نیری
📚منبع : کتاب عارفانه
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#کلام_از_شهدا
✍باید با هم براى خدا تا آنجا که در توان داریم کوشش کنیم. امروز تمام مزدوران و طاغوتیان به مقابله با انقلاب عزیز اسلامى پرداخته اند در راس آن به تعبیر امام، شیطان بزرگ آمریکا و به دنبال او تمامى وابستگان دیگرش. پس از خدا #غافل نشوید که پشیمانى سودى ندارد و ما باید به تعبیر امام #تکلیف را عمل کنیم. اگر توانستیم پیروز مى شویم و اگر کشته هم بشویم #شهید هستیم و این نیز خود پیروزى است.
#شهيد_محسن_وزوايي
📚منبع:سايت جامع سربازان اسلام
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#سیره_شهدا
روزی در محوطه پایگاه مشغول کندن علف های هرز بودم ، و با بیل اطراف درخت ها را تمیز می کردم ،
فرمانده پایگاه که آن موقع درجه سرهنگی داشت در حین عبور مرا دید ، بدنم خیس عرق بود ، آمد جلو و سلام کرد و گفت ،
بابا جان چه کار می کنی !؟
گفتم ، جناب سرهنگ دارم اطراف درخت ها را بیل می زنم !
ایشان دفتر یاداشتی که دستش بود به من داد و بیل را از من گرفت و بدون توجه به نگاه تعجب آمیز پرسنل که از آنجا عبور می کردند ، شروع به بیل زدن کرد....
#شهیدعباس_بابایی
📕 امام سجاد و شهدا ، ص19
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
📖
#کتاب_بخونیم
عاشقانههای شهید زینالدین و همسرشان برای رسیدن به خدا ...
آقا مهدی گاهی ڪه یڪ حدیث یا یڪ جملهی زیبا پیدا میڪرد ، با ماژیڪ مینوشت روی ڪاغذ و میزد به دیوار . بعد در موردش با همدیگه حرف میزدیم ، هر ڪدام هر چه فهمیده بودیم ، میگفتیم . اینجوری آن جمله هم روی دیوار جلویِ چشممان میماند و هم توی ذهنمان ماندگار میشد ...
#شهید_مهدی_زین_الدین
📚 ڪتاب آقا مهدی ، ص۶۷
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#سیره شهدا
یاد کنیم از شهید نوجوانی که
به #حق_الناس خیلی اهمیت میداد!!!
#شهید_غلامرضا_ساعدی_کرمانی
🔻من در بچگی دو تا از لامپهای
#بیت_ المال را شکسته ام؛ #خسارت آن چند میشود؟
به حق الناس خیلی اهمیت میداد.
زمانی که برای اولین بار میخواست به #جبهه برود،
به شهرداری رفت و گفت:
من در بچگی دو تا از لامپهای بیت المال را شکسته ام.
خسارت آن چند میشود؟
غلامرضا خسارت لامپ ها را #پرداخت و با خیال راحت به جبهه رفت....
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#خـــاطرات_شهدا
ننه عباس وقتی شنید ، پسرش برای امور تشکیل تیپ تا یزد آمده ولی راه برگشت را راهی انتخاب کرده که اردکان در مسیرش نباشد ! ، استکان های دستش را طوری روی لبه حوض رها کرد که صدای شکستن شان در بغض ترکیده اش پیچید ، و با چشمان اشکبار و صدایی گریان گفت ،
بچه بزرگ می کنی به این قد و قامت می رسانی ، تا یزد می آید ، ده قدم این طرف تر نمی آید که ما چشم به راهش نباشیم....
#سردارشهیدذبیح_الله_عاصی_زاده
📕سردار ، ص 151
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊