دیدار حجت الاسلام قرائتی با دانش پژوهان مركز تخصصی مهدویت/ داستان جوانی كه تعجب استاد قرائتی را برانگیختت
حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در جمع دانش پژوهان مركز تخصصی مهدویت، به بیان داستان جوانی پرداخت كه تعجب وی را برانگیخت.
به گزارش روابط عمومی مركز تخصصی مهدویت، حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتی در جمع كاركنان، پژوهشگران و دانش پژوهان مركز تخصصی مهدویت به بیان یكی از خاطرات دوره جوانی خود پرداخت كه در ذیل از پیش رو می گذارنیم:
«من در فرودگاه بودم، جوانی پیش من آمد و گفت برای ازدواجم خیلی جاها رفتم ولی نشد و نشد و نشد یك روز كه شد و پسندیدیم عروس به من گفت شما پدرت چه كاره است گفتم بابام شهید شده، گفت معذرت می خوام من دوست دارم شوهرم پدر داشته باشه،
خوب این جوان تو ذوقش خورد و آمد خانه و عكس پدر شهیدش را برداشت و گفت رفتی جبهه چه كنی؟ پنج تا یتیم برای مادر ما گذاشتی حالا هم كه می خواهیم ازدواج كنیم گیر تو هستیم.
یه مقدار گله كرد، همینطور كه عكس را تو دامنش گذاشته بود و از باباش گله می كرد، خوابش برد.
می گفت خوابم برد و بابام آمد گفت چرا گلایه می كنی! من كه از روی هوس نرفتم! فتوای امام خمینی بود، به كشور ما حمله كردند برای دفاع از كشور و تكلیف شرعی رفتم.
پدرم كه یه خورده با ما حرف زد، رفت و یك مرتبه دیدم شهداء جمع شدند و امام خمینی آمد و همه پا شدند.
امام خمینی به من گفت: چرا به پدرت نیش می زنی!؟! من گفتم برن جبهه، رفتند! شما كاری داری به من بگو.
گفتم بله كار دارم، گفت چه كار داری؟ گفتم من یه دختری را می خوام دختره میگه من می خوام پدر داماد زنده باشه.
امام خمینی به یكی از شهداء گفت بیا جلو، بهش گفت دخترت را بده به ایشون، دختر شما دكتر است و این پسر فوق دیپلم ولی دخترت را بده به ایشون، گفت چشم آقا.
پدر دختر آمد و آدرس خانه را داد.
می گفت از خواب بیدار شدم، خیلی موندم این چه خوابی بود! به مادرم گفتم، شاید دری از غیب باشه، گفت حالا پاشیم بریم.
می گفت پاشدیم رفتیم شاه عبد العظیم، ضلع جنوبی، گفت تا علامتشو دیدم گفتم این همون خونه ای هست كه توی خواب دیدم.
می گفت تا ما را دیدن دیدیم آمدن استقبال، سلام، خیلی خوش آمدین، منتظر ما بودند.
زن شهید گفت دیشب شوهرم به خوابم آمد گفت فردا خواستگار میاد دخترم را بده به ایشون.»
من این را كه از این جوان شنیدم، حالا پدر عروس كه شهید شده، پدر داماد هم شهید شده! فكر كردم دنبال كنم، پاشدم رفتم شاه عبدالعظیم خانه عروس، گفتم قصه این طوره؟ گفتند بله.
بعد گفتم حالا این دختر دكتر بود، زن فوق دیپلم شد، نگفت مثلا به هم نمی خوریم؟ گفتند نه، آقا دستور داده....
🌹 @menbar_yar
#یادی_از_شهدا
شهیدی که سر بی تنش سخن گفت
🌷🌷🌷 در جاده بصره خرمشهر شهید "علی اکبر دهقان" همین طور که می دوید از پشت از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت و سرش از پیکر پاکش جدا شد.
در همان حال که تنش داشت می دوید، سرش روی زمین غلتید.
سر مبارک این شهید حدود پنج دقیقه فریاد "یاحسین، یاحسین" سر می داد.
همه رزمندگان با مشاهده این صحنه شگفت گریه می کردند...
چند دقیقه بعد از توی کوله پشتی اش وصیتنامه اش را برداشتند، نوشته بود:
ألسلام علی الرأس المرفوع
خدایا من شنیده ام که امام حسین (ع) با لب تشنه شهید شده است، من هم دوست دارم اینگونه شهید بشوم…
خدایا شنیده ام که سر امام حسین (ع) را از پشت بریده اند، من هم دوست دارم سرم از پشت بریده بشود.
خدایا شنیده ام سر امام حسین (ع) بالای نیزه قرآن خوانده، من که مثل امام اسرار قرآن را نمی دانم، ولی به امام حسین (ع) خیلی عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید میشوم سر بریده ام به ذکر "یاحسین" باشد...
عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم....🌷🌷🌷
#شهید_علی_اکبر_دهقان
👇👇👇
🆔 @TebyanOnline
🌷 روایتگری شهدا ,بیان معنوی تلگرام 🌷
✍شهید بی سر
✅ هم مداح بود هم شاعر اهل بیت ع 🔺 می گفت: من شرمنده م که با سر وارد محشر بشم و اربابم بی سر وارد بشه. بعد شهادت، وصیت نامه اش را آوردند. 🔻 نوشته بود قبرم را توی کتاب خانه مسجد المهدی کنده ام . سراغ قبر که رفتند دیدند به هیکل شیر علی کوچک است. گفتند حتما سری دارد . وقتی جنازه اش آمد ، قبر اندازه ی اندازه بود. اندازه ی تن بی سرش.
#شهید_حاج_شیر_علی_سلطانی 🎙 راوی :#حاج_کاظم_محمدی
https://www.instagram.com/p/BaDs8QFlhFL
منبع: خط عاشقی 1، خاطرات عشق شهدا به امام حسین و روضه های کربلا، حسین کاجی، انتشارات حماسه یاران.
#هدیه_صلوات
💠💠💠اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمّد
وَعَجِّل فَرَجَهُم💠💠💠
☀ مجنون۳۱۳
@majnon313 ☀
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️
باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی
✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم
🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم
🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را میدانست
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴
🔻قسمت اول
🔹شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را میدانست
🔶مصطفی صدرزاده در ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ در شهرستان شوشتر استان خوزستان به دنیا آمد. پدرش از جانبازان جنگ تحمیلی هست.
مصطفی در ۱۳ سالگی به شهریار آمد.
او نوجوانی خود را با شرکت در مساجد، انجام کارهای فرهنگی، بسیج و یادگیری فنون نظامی سپری کرد. در سال ۸۷ وارد حوزه علمیه شد و بعد در دانشگاه رشته ادیان و عرفان را انتخاب کرد. همزمان مشغول جذب نوجوانان و جوانان و برپایی کلاسها و اردوهای فرهنگی و... برای آنان بود.
🔸شهید صدرزاده در شهریور سال ۸۶ ازدواج کرد که نتیجه آن دختری به نام فاطمه و پسری به نام محمدعلی است.
🔴در جریان فتنه سال ۸۸ از مدافعان انقلاب بود و حتی با دو بار مجروحیت تا مرز شهادت پیش رفت اما سرنوشت ایشان چیز دیگری بود.
در سال ۹۲ با نام جهادی سید ابراهیم(اسم پدربزرگ همسرشان) برای دفاع از دین و حرم حضرت زینب (س) داوطلبانه به سوریه عزیمت میکند. با اسم و هویت افغانستانی وارد فاطمیون میشود و در نهایت به علت رشادت در جنگ با تکفیریها، فرمانده گردان عمار فاطمیون شد.
سرانجام پس از چندین بار زخمی شدن در درگیری با داعش، ظهر روز تاسوعا مقارن با ۱ آبان ۹۴ در عملیات محرم در حومه حلب سوریه همانطور که آرزو داشت به شهادت رسید و در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار آرام گرفت.
📚برگرفته از کتاب سید ابراهیم
🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم
@majnon100
☑️گروه بیان معنوی
https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA
👥کانال افسران جوان جنگ نرم:
telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️
باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی
✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم
🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم
🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را میدانست
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴
🔻قسمت دوم
🔹نذر حضرت اباالفضل
🔸مادرم هرسال دهه اول #محرم را روضه میگرفت. روز تاسوعا بود. مصطفی را که ۴ سال داشت به برادر بزرگترش سپردم و گفتم مواظب باشد که مصطفی بیرون نرود. اواخر روضه بود که صدای ترمز شدیدی از خیابان آمد و بلافاصله یکی از همسایهها خطاب به مادرم با صدای وحشتزدهای داد زد و گفت: بیبی بچهات مرد! من با سابقهی بازیگوشی که از مصطفی سراغ داشتم میدانستم این بچه کسی نیست جز مصطفی! مثل همیشه از ترس خشکم زده بود و نمیتوانستم حرف بزنم، به دیوار تکیه زدم و آرام نشستم. درست روبروی کتیبهی یا اباالفضل بودم. همین که چشم به کتیبه افتاد گفتم: یا اباالفضل این پسر نذر شما، سرباز و فدایی شما بعد هم به آقا متوسل شدم که بلایی سرش نیامده باشد.
🔸یک ربع به اذان ظهر بود. مصطفی از در وارد شد و همین که مرا آنطور مستأصل دید برای این که از استرس من کم کند آمد و روی پای من نشست و گفت: مادر ببین حالم خوبه. صورتش خونی بود و رنگ به رخسار نداشت. پهلویش زخم شده بود، اما به من نگفت.
سال ها گذشت و این نذر را با هیچکس در میان نگذاشتم. فقط برای #حضرت_اباالفضل شیر نذری به مادرم میدادم تا او در روضهاش پخش کند. این نذری در همهی سالها ادامه داشت و این راز بین من و حضرت اباالفضل بود.
مادر شهید
📚برگرفته از کتاب سید ابراهیم
🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم
@majnon100
☑️گروه بیان معنوی
https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA
👥کانال افسران جوان جنگ نرم:
telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️
باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی
✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم
🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم
🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را میدانست
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴
🔻قسمت سوم
🔹تو نذر حضرت عباس هستی
🔸تقریبا ۱۷ سال داشت که روزی پیش من آمد و گفت: «مادر من #هيئت راه انداختهام.» با خوشحالی گفتم: «آفرین پسرم! بگو ببینم اسم هیئتت رو چی گذاشتی؟» لبخند زیبایی زد و گفت: «هیئت حضرت اباالفضل» بغض راه گلویم را بست. پرسید: «چیزی شده؟» گفتم: «نه مادر جان! کار خوبی کردی؛ حالا بگو ببینم چرا اسمش رو گذاشتی حضرت اباالفضل؟» در واقع میخواستم بدانم از قضیه نذرم چیزی متوجه شده است یا نه. مصطفی گفت: «به خاطر ادب حضرت و اینکه به #امام_حسین(ع) خیلی ارادت داشتند. من شیفتهی ادب حضرت عباسم.»
🔸یقین کردم که این همه سال با این همه اتفاقی که برای پسرم افتاده بود، خود حضرت از او مراقبت میکرد. خدا را شکر کردم که مصطفی این مسیر را انتخاب کرده و خیالم از بابت عاقبت بخیری او راحت شد. به همین دلیل راز خود را بعد از ۱۳ سال برای او افشا کردم و گفتم: «مصطفی جان! تو نذر #حضرت_عباس هستی» و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. میتوانستم برق خوشحالی را در چشمانش ببینم.
🔸احساس میکردم از روزی که راز مرا متوجه شده بود، رابطهاش با حضرت عباس بیشتر شده و مسیر زندگیاش جهت گرفته بود.
مادر شهید
📚برگرفته از کتاب سید ابراهیم
🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم
@majnon100
☑️گروه بیان معنوی
https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA
👥کانال افسران جوان جنگ نرم:
telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️
باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی
✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم
🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم
🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را میدانست
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴
🔻قسمت چهارم
🔹مدیون و نمک گیر امام حسین(ع)
🔸در محلی هیئت راه انداخته بود که ساکنان مستضعف و محرومی داشت. دلیلش را هم میگفت: «آنها سطح فرهنگی مذهبی پایینی دارند و هنر این است که پای اینطور افراد را به مجلس عزاداری اهل بیت باز کنیم. بعد ادامه داد که آنها به لحاظ مالی هم در مضیقه هستند و اگر غذایی بدهیم تعدادی مستحق را سیر کردهایم.» او تمام تلاش خود را میکرد که افرادی را جذب هیئت کند که از خدا و #اهل_بیت فراریاند.
🔸مدتی که گذشت گفت: «میخوام یک وعده غذای گرم به هیئت بدم.» من گفتم: «تو که نمیتونی از اونها پول جمع کنی. در آمدی هم که نداری؛ هر چی هم که داری خرج هیئت میکنی، از کجا میخوای هزینه غذا رو بدی؟» گفت: «خدا بزرگ است.»
🔸واقعا توکل زیادی به خدا داشت که همین باعث شد هر هفته هزینه شام هیئت از خانواده و فامیل جور میشد. خودم هم آشپز هیئت شده بودم. برخی اوقات که واقعاً چیزی نبود که با آن برایشان غذا بیزم، میگفتم: «این هفته شام نده.» میگفت: «هر طور شده باید شام رو بدیم.» دیگر کنجکاو شده بودم که چرا این قدر اصرار دارد شام بدهد. مصطفی میگفت: «اول این که با غذایی که میخورند مدیون و نمک گیر #امام_حسین(ع) میشوند و دوم این که لقمههای حلال، آنها را از ارتکاب به گناه و معصیت باز میدارد.» همین دیدگاه او باعث شده بود، هیئتی که با چهار نفر شروع شده و در محلی با زیربنای کمتر از ۵۰ متر پا گرفته بود به جایی رسید که کوچه هم مملو از عزاداران میشد.
مادر شهید
📚برگرفته از کتاب سید ابراهیم
🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم
@majnon100
☑️گروه بیان معنوی
https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA
👥کانال افسران جوان جنگ نرم:
telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️
باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی
✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم
🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم
🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را میدانست
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴
🔻قسمت پنجم
🔹نمیدونی گدایی برای خدا چقدر لذت داره!
🔸یکی از مؤثرین فعالیتهای مصطفی در طول عمر با برکت خود، ساخت مسجد امیرالمومنین(ع) بود.
شبهای جمعه در گلزار بهشت رضوان شهریار و یا بهشت زهرا(س) از مردم پول جمع میکرد. گاهی برای صرفهجویی در هزینهها به همراه بچههای #مسجد کارگری میکردند تا پول کمتری برای کارگر بدهند. یک روز از او پرسیدم: «پول جمع کردن از مردم اذیتت نمیکنه؟» لبخندی زد و گفت: «نمیدونی گدایی برای خدا چقدر لذت داره!» از همان زمان در حال خودسازی و مبارزه با نفس بود. الحق که عنوان خادم الحسین برازندهی او بود. با فعالیتهای مصطفی و دیگر جوانان و اهالی محل و به لطف خدا مسجد بسیار خوبی بنا شد و امروز این مسجد سه شهید تقدیم انقلاب کرده است.
🔸چند سال قبل که هنوز خبری از جنگ سوریه نبود به عمهاش گفته بود خواب دیدهام در این مسجد شهید میآورند و نور این #شهید تا آسمان بالا میرود و جالب است اولین شهید این مسجد خود مصطفی بود.
سجاد عفتی و محمد آژند دو شهید دیگر این مسجد هستند. به سجاد عفتی قول داده بود که اگر شهید شد او را هم با خود ببرد و پس از مصطفی سجاد عفتی هم در سوریه شهید شد.
🔸شهید آژند هم دیگر شهید مسجد است که پس از شهادت مصطفی و در سر مزارش به من گفت: دعا کنید من هم بروم پیش مصطفی و او هم به شهادت رسید.
مادر و پدر شهید
📚برگرفته از کتاب سید ابراهیم
🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم
@majnon100
☑️گروه بیان معنوی
https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA
👥کانال افسران جوان جنگ نرم:
telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️
باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی
✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم
🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم
🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را میدانست
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴
🔻قسمت ششم
🔹 اولین دیدار
🔸قبل از اینکه با مصطفی آشنا بشوم و ازدواج کنم، فرمانده پایگاه بسیج خواهران شهریار و طلبه بودم.
اولین باری که آقا مصطفی را دیدم مربوط میشد به ایام فاطمیهی سال ۸۵ که برای ماکت نمایشگاه حضرت زهرا یک درب چوبی سفارش داده بودیم چون خیلی سنگین بود نتوانستیم جابجا کنیم. یکی از خواهران، آقا مصطفی را جلوی درب حوزه #بسیج به من نشان داد و گفت: «ایشان آقای صدرزاده فرمانده پایگاه برادران هستند. می توانیم از او کمک بگیریم.» جلو رفتم و از او خواستم که به ما کمک کند. او درب را بلند کرد و آن را داخل ماشین گذاشت.
🔸بعدها یکی از دوستان مصطفی مرا به او معرفی کرده بود[وقتی مصطفی اقدام کرد] برادرانم او را تایید کردند، چون پدرم شناخت چندانی از مصطفی نداشت.
🔸برای من خیلی مهم بود که[همسرم] ولایتی باشد؛ این را از برادرانم پرسیدم. نکته مهم دیگر، دیدگاه او نسبت به خانمها بود. شاید برخی فکر کنند آقایانی که خیلی #مذهبی هستند نسبت به خانمها سختگیرند و دیدشان نسبت به آنها دید خوبی نیست.
🔸وقتی با مصطفی صحبت کردم در بحث تحصیلی من اصلا هیچ مانعی ایجاد نکرد و برای شغل آینده هم مانعی نداشت. برایم خیلی مهم بود که مثلا اگر یک زمانی چیزی در خانه کم و کسر باشد، برخورد او چطور است؟ و میخواستم به کارهای فرهنگیای که تا آن روز داشتم، ادامه دهم.
🔸مصطفی در همه این زمینهها نه تنها نگاه مثبت و خوبی داشت، بلکه خودش دغدغه آنها را داشت و من را هم تشویق میکرد.
برگرفته از مصاحبه همسر شهید با سایت تسنیم
🎥فیلم: بخشهایی از مراسم ازدواج و تشییع شهید
🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم
@majnon100
☑️گروه بیان معنوی
https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA
👥کانال افسران جوان جنگ نرم:
telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️
باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی
✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم
🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم
🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را میدانست
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴
🔻قسمت هفتم
🔹ما مکلفیم به انجام وظیفه
🔸آن چیزی که من و مصطفی را این قدر نزدیک کرده بود، اعتقاداتمان بود. همین نزدیکی و استحکام اعتقادات، باعث شیرینی زندگی ما شده بود. خیلی قشنگ محبتش را ابراز میکرد. سختگیر نبود، بازخواست نمیکرد، سؤال و جواب نداشتیم. دو سه ماهی بعد از ازدواجمان به دلایلی مجبور شد درس حوزه را کنار بگذارد و چون تنها درآمد زندگی ما با همان شهریه ناچیز #حوزه بود، سال اول زندگی را با هدیههای ازدواجمان گذراندیم که واقعاً سخت بود. یک روز آمد خانه و گفت: «میخواهم یک کاری انجام بدهم که نیاز به رضایت شما دارد.» ادامه دادند که: «یک نفر در کهنز است که همه او را به چشم ارازل و اوباش نگاه میکنند. او حتی به روی پدر خود چاقو کشیده و مادرش را با کتک از خانه بیرون کرده و همه خانواده و اهل محل از دست ازار او در رنج و سختیاند.
🔸امروز او را نصیحتش کردم و گفتم: «چرا پدر و مادرت را اذیت میکنی؟» گفت: «اگر کربلا بروم درست میشوم!» گفتم: «خب حالا ما باید چه کار کنیم؟» گفت: «ما باید خرج سفر کربلای او را بدهیم.» و این در شرایطی بود که ما هیچ منبع درآمدی نداشتیم. با موافقت من او را برای اعزام به #کربلا ثبتنام کرد و حتی تا فرودگاه او را رساند و موقع برگشت هم او را از فرودگاه تا خانه آورد. وقتی یکروز از او پرسیدم: «آن بنده خدا تغییر کرده یا نه.» گفت: «پیگیری نکردم» و ادامه داد: «ما مکلفیم به انجام وظیفه و نتیجه با خداست.» مصطفی در در قبال اراذل و اوباش محلی هم احساس وظیفه داشت و نسبت به هیچ چیز بیاهمیت و بیتفاوت نبود.
همسر شهید
📚برگرفته از کتاب سید ابراهیم
🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم
@majnon100
☑️گروه بیان معنوی
https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA
👥کانال افسران جوان جنگ نرم:
telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️
باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی
✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم
🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم
🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را میدانست
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴
🔻قسمت هشتم
🔹بوی کباب که بهم میخوره حالم بد میشه.
🔸سال ۸۲ که دربم زلزله آمدیک روز عصرازفرودگاه زنگ زد خانه وگفت(من دارم می رم بم)پرسیدم (با کی؟) گفت (با هلال احمر.) یک هفته ای برای کمک رسانی آن جا ماند.
🔸وقتی ازبم آمد؛تامدت هاهروقت می خواستم کباب درست کنم نمی گذاشت ومی گفت(توی بم خیلی از خانه ها به خاطره زلزله اتصال برق پیدا کردند وآتش گرفتند.برای همین خیلی ها سوختند. بوی گوشت سوخته هنوز زیردماغمه.بوی کباب که بهم میخوره حالم بدمیشه.)
مادرشهید
📚برگرفته ازکتاب قراربی قرار
🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم
@majnon100
☑️گروه بیان معنوی
https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA
👥کانال افسران جوان جنگ نرم:
telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️
باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی
✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم
🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم
🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را میدانست
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴
🔻قسمت نهـم
🔹نگران این بود که بدهکار از این دنیا برود
🔸مهریـه عـروس بزرگـم ودختـرم سـیصد سـکه طـلا بود؛ایـن تعـداد رابه مصطفـی پیشـنهاد دادم.
مصطفـی نـه آورد ومی گفـت(من بایـد بتونـم مهـریـه روپرداخـت کنـم یـانـه؟بایـد چیـزی باشـه کـه درتوانـم باشـه؛
من اگـه داشـته باشـم بیشـترازسـیصد سـکه طـلا پـای سـمیه خانـم می ریـزم امـا الان نـدارم.)امـا چـون مـن اصـرارکـردم دیگـرمصطفـی حرفـی نـزد.آن قـدرمصطفـی نگـران ایـن بـودکـه بدهـکارازدنیـابـرود کـه سـمیه خانـم ناراحـت می شـدومی گفـت(ایـن بدهـی نیسـت)بالاخـره ۱۳ اردیبهشـت ۱۳۸۶ ازدواج کردنـدوسـمیه خانـم سـرسـفره عقـدبـرای راحتـی خیال مصطفی.مهریه اش رابخشید.
مادرشهید
📚برگرفته ازکتاب قراربی قرار
🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم
@majnon100
☑️گروه بیان معنوی
https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA
👥کانال افسران جوان جنگ نرم:
telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️
باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی
✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم
🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم
🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را میدانست
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴
🔻قسمت دهم
🔹پاترول سفید
🔸مایک ماشین پاترول سفید داشتیم وهمه خرده می گرفتند که الان زمان پاترول نیست،بنزین زیاد مصرف می کند،خرج داردو...مصطفی می گفت که این پاترول توانسته چندنفر را که در جاده مانده بودند نجات دهد،گفت ماشینی درجلوی آب افتاده بود واو با این پاترول آن را بیرون کشیده یا ماشین یکی ازهمسایه هایمان درمسیر شمال خراب شده بود
🔸که مصطفی باهمین پاترول این ماشین را حدود ۹۰کیلومتر بکسل کرد.وقتی گفتم چراهنوز ازاین ماشین استفاده می کنی ،گفت خدا این را به ما داده تا بتوانیم برای کمک به دیگران استفاده کنیم.
همسرشهید
🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم
@majnon100
☑️گروه بیان معنوی
https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA
👥کانال افسران جوان جنگ نرم:
telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
https://www.instagram.com/p/Ba3zjWPHeQT
سیدناصرحسينىپور نویسنده کتاب پایی که جا ماند:
برداشتن درس شهيد فهميده از كتاب درسى، غربىها را بيشتر از ريختن بتن در قلب راكتور اراك خوشحال كرد. اين خوشحالى در روزنامه اسرائيل هيوم با قلم يورام اتينگر موج مىزند
شاید درسِ تو
از کتاب حذف شود
اما
از ذهن و باور و اعتقاد ما
هرگز #حذف نخواهد شد ... #هشتم_آبان_ماه_سالروز_شهادت_شهید_حسین_فهمیده
🔸در همان سالهايى كه در مكتب امام خمينى شاهد صدها و هزارها الگوى عملىِ جهادى، عاشورايى، حماسىِ اخلاقى و مديريتى بوديم، نمونهها و الگوهايى كه هر كدام مىتوانست در كتابهاى درسى سرمشق و الگوى جوانان و نوجوانان اين مملكت باشند، سازمان تأليف كتب درسى در كتاب ادبيات چهارمِ دبستانِ دهه ٦٠، درس پتروسِ فداكار را به عنوان قهرمانِ نسل ما در كتابهاى درسى جا داده بود.
🔸يك ظلم آشكار كه بىجواب ماند؛ يك نويسنده امريكايى به نام "مرى ميپس داج" در سال ١٨٦٥ يك رمان نوشته بود، تحت عنوان: "هانس برینکر" یا "اسکیتهای نقرهای." در رمانِ اين نویسنده آمریکاییِ هلند نديده، پتروس برای جلوگیری از خرابیِ يك سد، انگشت خود را درون سوراخ سد میکند. يكى مىگويد براى اينكه سد خراب نشود، و ديگرى مىگويد براى اينكه مزارع كشاورزى از بين نرود.
🔹ماجراى "پتروس" و يا "هانس" و يا همان "پيتر" كه به نام پسركِ ناجىِ هلند از آن ياد مىشود، آنچنان معروف شد كه توريستها از كشورهاى مختلف براى ديدن سدى كه "هانس" آنها و "پتروس" ما انگشتش را درون سوراخ آن كرده بود تا جلوى خراب شدن سد را بگيرد، يا مزارع كشاورزى خراب نشود، روانه هلند مىشدند، اما نه هلندىها اين قهرمان افسانهاى را مىشناختند و نه چنين سدى در هلند وجود داشت.
🔹نهايتاً هلندىها به پاس اينكه آقاى "پتروس" در طىِ سالهاى جنگِ هشت ساله عراق عليه ملت ايران، قهرمان بچه هاى ما دهه ٦٠ بود، اين رمان از ﺍﻧﮕليسى به زبان هلندى ترجمه شد و براى جذب توريست، مجسمه و تنديسى از "هانس" اين قهرمانِ افسانهاى هلندىها و پتروسِ ايرانىها در "مادورودام" شهر لاهه در فلكهاى نصب شد. تا اين قهرمان در يادها باقى بماند. و قهرمانان واقعىِ اين سرزمين همچنان گمنام بمانند.
🔹سيدناصر حسينى پور:
🔸نظام آموزشى بعدها در مجموعه كتب درسى جبران كرد و حسين فهميده به عنوان الگوى اين نسل در كتاب ششم دبستان جا گرفت. اما سالها بعد دولت غربگراى ما براى خوش رقصى و رضايت غربىها، درس پانزدهمِ کتابِ هدیههای آسمانیِ پایه ششم، با عنوان “رهبر كوچك” را از اين كتاب حذف كرد تا شايد مكمل سنگ تمام در برجام باشد و گشايشى از سوى غربىها شامل حال اين ملت شود.
🔸همان ايام يك نويسنده صهيونيستى به نام "يورام اتينگر" در روزنامه "اسرائیل هيوم" نوشت: ایران در کتابهای درسی، شهادت طلبی و فدا کردن جان را به کودکان و نوجوانان آموزش میدهد. شهادت کودکان در کتاب ششمِ دبستان، با داستان رهبر کوچک [حسین فهمیده] محترم شمرده میشود. شهادتِ دختران نیز به تازگی با کتاب آمادگیِ دفاعیِ پایه دهم، در برنامه درسی قرار گرفته است.
🔸يورام اتينگر مى گويد: براى دستيابى به توافق سازنده با ايرانىها ابتدا بايد استراتژىها، تاكتيكها، و حتى متنِ كتابهاى درسى آنها با آموزههاى شهادت طلبى به صورت كلى تغيير يابد.
🔸حرف ما اين است:
كه صهيونيستها خوب مىدانند كه در كنار پر كردنِ قلبِ راكتورِ اراك اگر جوانان و نوجوانان اين مرز و بوم را از فكر و انديشه جهادى شهيد فهميده جدا كنند، بعدها سربازان امريكايى و ناتو به راحتى مىتوانند در خيابانهاى تهران سان ببينند و ايران هم براى آنها عراق و افغانستان شود.
@majnon313
سخنان امام خمینی ره وامام خامنه حفظه الله پیرامون شهید فهمیده
https://www.instagram.com/p/Ba4P5zGDpJt
@majnon313
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️
باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی
✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم
🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم
🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را میدانست
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴
🔻قسمت یازدهم
🔹دلم میخواست گاوداری داشته باشم
🔸یک روزصبح جمعه باصدای یک گاوبیدارشدیم.با آقا محمد رفتیم پارکینگ.دیدم محمدحسین به شوخی یک پلاکارد زده ومقدم گوساله ای راگرامی داشته!مصطفی هم با لبخندبه گوساله ته پارکینگ اشاره کردوگفت{چطوره؟}آقا محمدگفت{این چه بساطیه راه انداختید؟}مصطفی گفت{همیشه دلم می خواست گاو داری 🐄داشته باشم.}بعدرو به من کردوگفت{مامان این گوساله ماده برای شماست.}
🔸فردای همان روزبرای گوساله اش یک گاوداری درشهرک اکبرآباد اجاره کردوبا خریدچندگاو دیگریک گاو داری کوچک راه انداخت.
مادرشهید
📚برگرفته ازکتاب قراربی قرار
🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم
@majnon100
☑️گروه بیان معنوی
https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA
👥کانال افسران جوان جنگ نرم:
telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️
باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی
✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم
🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم
🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را میدانست
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴
🔻قسمت دوازدهم
🔹راه انداختن دسته زنجیرزنی در هفت سالگی
🔸مصطفی خیلی دوست داشت توی دسته زنجیرزنی کند.اماچون خیلی ریزنقش بود هربارازمسجدبه خانه برمی گشت باغصه می گفت(نگذاشتند من بروم توی دسته.)تصمیم گرفت خودش یک دسته عزاداری راه بیندازد.هرچه پول دستش آمد،پس انداز کرد تا این که توانست برای محرم سال بعد چتدطبل،زنجیر وپرچم بخرد.
🔸بالاخره محرم سال بعدیک دسته برای بچه های محل کنارهیئت مسجدراه انداخت.اهالی مسجدمانده بودند که چطوریک بچه هفت ساله توانسته یک دسته راه بیندازد.
مادرشهید
📚برگرفته ازکتاب قراربی قرار
🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم
@majnon100
☑️گروه بیان معنوی
https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA
👥کانال افسران جوان جنگ نرم:
telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️
باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی
✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم
🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم
🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را میدانست
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴
🔻قسمت سیزدهم
🔹خلبانی که سهله، من برای بیبی اگه لازم باشه فضا هم میرم
🔸صفحه موبایلم راروشن کردم ومیان عکس هایش،چشم به عکسی افتاد که همین چندروزپیش برایم فرستاده بود.سوارهلیکوپترشده بودوآماده پرواز.برایش پیام فرستادم(عزیزم داری خلبانی یادمی گیری؟)جواب داد(اگه عمری باشه بله.)پیام دادم(آفرین!من یه سربازهمه چیزتموم میخوام.)شکلک خنده فرستادوزیرش نوشت(خلبانی که سهله،من برای بی بی اگه لازم باشه فضا هم می رم.)
مادرشهید
📚برگرفته ازکتاب قراربی قرار
🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم
@majnon100
☑️گروه بیان معنوی
https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA
👥کانال افسران جوان جنگ نرم:
telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️
باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی
✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم
🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم
🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را میدانست
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴
🔻قسمت چهاردهم
🔹مدیون صدرزاده هستیم که بچههایمان را بسیجی کرد
🔸مصطفی هیچ وقت به این فکر نمیکرد که مثلا اگر در فلان محله کار فرهنگی کند ممکن است بازدهی خوبی نداشته باشد. زمانی خودم به او اعتراض کردم و گفتم که مثلا پارک، جای کار فرهنگی نیست یا هیچ امیدی به نتیجه در محلهای که انتخاب کرده وجود ندارد. اما تاکید میکرد نتیجهی کاری که میکند، دست خداست و خودش و بقیه کارهای نیستند. میگفت اگر خدا بخواهد خودش درست میشود و وظیفه دارد کاری را که روی دوشش است انجام دهد، بعد از آن هر چیزی که خدا بخواهد همان میشود.
🔸مصطفی محلهای دورافتاده را در کهنز شهریار برای کار فرهنگی انتخاب کرده بود. وقتی در جمع خانمها یا در جمعهای خانوادگی این موضوع را مطرح میکردم، همه تعجب میکردند و میگفتند آنجا که واقعا امیدی به نتیجه گیری نیست! حتی میگفتند کسی از بچههای آن محل انتظاری ندارد. دو سال و نیم بود که مصطفی حضور فیزیکی کمتری در آن منطقه داشت. در این مدت وقتی مادران آن بچهها را میدیدم از کارهای مصطفی تشکر میکردند و میگفتند اگر او نبود، معلوم نبود که آینده بچههای محل چه میشد. میگفتند مدیون آقا مصطفی هستند که بچههایشان را بسیجی کرده است. وقتی این حرفها را به مصطفی منتقل میکردم ناراحت میشد و میگفت که همه اینها کار خدا بوده است. میگفت اگر خدا میخواست میتوانست حرفها و کارهایش را بیاثر کند. دیدگاه او به کار فرهنگی اینطور بود.
🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم
@majnon100
☑️گروه بیان معنوی
https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA
👥کانال افسران جوان جنگ نرم:
telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️
باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی
✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم
🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم
🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را میدانست
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴
🔻قسمت پانزدهم
🔹وظیفهای نداری برایم غذا درست کنی
🔸مواقعی بود که بخاطر موقعیت کاری یا بچهداری نمیتوانستم غذا آماده کنم یا خانه را مرتب کنم. وقتی مصطفی وارد میشد از او عذرخواهی میکردم. از ته قلبش ناراحت میشد و میگفت: «تو وظیفهای نداری که برای من غذا درست کنی. تو وظیفهای نداری که خانه را مرتب کنی. این وظیفه من است و حتما من اینجا کم کاری کردم». بعد با خنده به او میگفتم: «پس من چه کاره هستم و وظیفه من چیست؟»، مصطفی هم پاسخ میداد: «وظیفه تو فقط تربیت بچههاست. بقیه کارهای خانه وظیفه من است. اگر خودم بتوانم کارهای خانه را انجام میدهم و اگر نتوانستم باید با کسی هماهنگ کنم که این کارها را برای تو انجام دهد». زندگی با مصطفی خیلی شیرین بود.
🔸خوشبختیای که من چشیدم در یکی یا دو زمینه نیست. شاید برخی فکر کنند کسانی که #مذهبی و حزباللهی هستند، آدمهای خشکی در خانهشان هستند ولی مصطفای من خیلی عاطفی بود.
خیلی زیبا میتوانست محبتش را ابراز کند. زمانی به او اعتراض میکردم تا درباره این مبلغی که در خانه گذاشته است بپرسد که چه شد و کجا خرج شد، اما مصطفی میگفت فرقی نمیکند که او خرج کند یا من خرج کنم. هیچ وقت در هیچ موردی بازخواست نمیکرد و سوال و جواب نداشتیم. اینکه مثلا بپرسد کجا رفتی؟ چه کار کردی؟ پول را برای چه خرج کردی؟ در واقع بین ما یک حالت اعتماد کامل وجود داشت.
همسر شهید
🎥 فیلم: زنمو بچمو همه هفت جد و آبادم فدای یک کاشی حرم زینب
🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم
@majnon100
☑️گروه بیان معنوی
https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA
👥کانال افسران جوان جنگ نرم:
telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷💕:
#وصیت_نامه_متفاوت_و_خواندنی شهید سجاد زبرجدی پر است از نکات کلیدی و کاربردی:
👇👇👇
سلام علیکم و رحمه الله
خداوند منان، تمام مخلوقات خود را در اختیار اشرف مخلوقات قرار داد تا اشرف مخلوقات حق را از باطل تشخیص دهد و سپس #حق را انتخاب نموده و دائم به یاد و رضای خداوند مشغول باشد تا از حق منحرف نشود.
اگر این بنده اشتباه کند تمام محیط اطراف به او تذکر می دهند، اگر گوش و چشم او #نمرده باشد اثبات این جمله بسیار ساده است!
🌷شما #چهل_روز_دایم_الوضو باشید خواهید دید که #درهاےرحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد.
🌷#نمازهای_واجب خود را دقیق و اول وقت بخوانید، خواهید دید که چگونه درهاےخداوند در مقابل شما باز خواهد شد.
🌷#سوره_واقعه را هر شب یک مرتبه بخوانید، خواهید دید که چگونه #فقر از شما روی برمی گرداند.
🌷#انسان اگر می خواهد به جایی برسد، #با_نماز_شب می رسد.
🌷برادران و خواهران من، اگر ما در راه امام زمان(عج) نباشیم بهتر است #هلاک شویم و اگر در راه امام زمانمان استوار بمانیم بهتر است آرزوی #شهادت کنیم، زیرا شهادت زندگی ابدی است.
برادران و خواهران من، امام زمان(عج) غریب است.
نباید آقا را فراموش کنیم، زیرا آقا هیچ وقت ما را فراموش نمی کند و مدام در رحمت دعای خیرش هستیم.
🌷از شما بزرگواران خواهشی دارم، #بعد از #نمازهای یومیه #دعای فرج فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید زیرا امام #منتظر دعای خیر شما است.
🌷#هر_گناه ما، مانند #سیلی است برای حجت ابن الحسن (ارواحنا فداه)
🌷#سه چیز را هر روز تلاوت کنید
1- زیارت عاشورا🌷
2- نافله🌷
3- زیارت جامعه کبیره🌷
اگر درد دل داشتید و یا خواستید #مشورت بگیرید بیایید سر مزارم، به لطف خداوند #حاضر هستم.
#من_منتظر_همه شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد #شهید شود.
خداوند سریع الاجابه است، پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید.
همه ما همدیگر را در آخرت زیارت می کنیم. یکی با روی #ماه و یکی با روی #سیاه، ان شالله همه با روی ماه باشیم. و سلام را به امام زمان(عج) بفرستید تا رستگار شوید.
خواندن #فاتحه و یاد شما بسیار موثر است برای من، پس فراموش نکنید و از من راضی باشید.
همه شما را به جان حضرت زهرا(س) قسم می دهم که من را فراموش نکنید و یادم کنید من هم حتما شما را یاد می کنم. نگذارید #شیطان باعث جدایی ما بشود.
والسلام علیکم
🌹شهید #مدافع_حرم_سجاد_زیرجدی
🌹آرامگاه: قطعه ۵۰ بهشت زهرای تهران، چند قدم بالاتر از یادبود شهدای
🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷