زندگی نامه شهید عبدالحسین برونسی
#قسمت_چهل_و_چهارم
انگشت سبابه ي دست راستش را.
به بیمارستان که رسیده بود، امان نداده بود زخمش خوب شود. بلافاصله برگشت منطقه. چهره اش شور و نشاط
خاصی داشت.با خوشحالی می گفت: «خدا لطف کرد و دعاي من مستجاب شد، دیگه غیر از شهادت هیچ آرزویی
ندارم.»
گروهان آرپی چی زنها
سید کاظم حسینی
جوان رشیدي بود و اسمش «دادیرقال».موردش را نمی دانم، ولی می دانم از گردان اخراجش کرده بودند. یک نامه
دستش داده بودند و داشت می رفت دفتر قضایی.
همان جا توي محوطه، حاجی برونسی دیدش.از طرز رفتن و حالت چهره اش فهمید باید مشکلی داشته باشد. رفت
طرفش. گفت: «سلام.»
ایستاد. جوابش را داد. حاجی پرسید: «چی شده جوان؟»
آهسته گفت: «هیچی، منو اخراج کردن، دارم می رم دفتر قضایی.»
حاجی نه برد و نه آورد، دستش را گرفت و باهاش رفت. تو دفتر قضایی نامه اش را پس داد و گفت: «آقا من این رو
می خوام ببرم.»
گفتند: «این به درد شما نمی خوره آقاي برونسی.»
گفت: «شما چکار دارین؟ من می خوام ببرمش.»...
آوردش گردان..
#قسمت_چهل_و_پنجم
مثل او، چند تا نیروي دیگر هم داشتیم. همه شان جوان بودند و از آن اخراجی ها. از همان اول جذب حاجی می
شدند.حاجی هم حسابی روي
فکر و روحشان کار می کرد.جوري که همه، دل بخواهی می رفتند تو گروهان ویژه، یعنی گروهان آرپی چی
زنها.همیشه سخت ترین قسمت عملیات با گروهان ویژه بود.
مدتی بعد همان «دادیرقال»شد فرمانده ي گروهان ویژه، و مدتی بعد هم اسمش رفت تو لیست شهدا.
یک روز به خاطر دارم حاجی به فرمانده ي قبلی «دادیرقال» می گفت: «شما این جوانها رو نمی شناسین، یک بار
نمازش رو نمی خونه، کم محلی می کنه، یا یه کمی شوخی می کنه، سریع اخراجش می کنید، اینها رو باید با زبان
بیارین تو راه، اگه قرار باشه کسی براي ما کاربکنه، همین جوانها هستن.»
نسخه ي الهی
مجید اخوان
قاسم از بچه هاي خوب و با معرفت بود. آن وقتها حاجی برونسی فرمانده ي گردان بود و قاسم هم دستیارش.
یک روز آمد پیش حاجی و بی مقدمه گفت:«من دیگه نمی تونم کار کنم!»
«چرا؟»
نشست. سرش را این طرف و آن طرف تکان داد. انگار بخواهد گریه کند، با ناراحتی گفت:«این قدر ذهنم مشغول
شده که داره به کارم لطمه می خوره. می ترسم اون جوري که باید، نتونم کار کنم. از من ناراحت نشی حاجی، از
من دلگیر نشی ها!»
ادامه دارد.....
شهـید عـلی آقـا عبـداللهـی
#ختم_صلوات #ختم_صلوات #ختم_صلوات 🍀 فریاد رسی صلوات در قبـر شبلی نقل نموده است : من همسایه ای داشتم
☘️حضرت محمد صلی الله علیه و آله :
🔰اى مردم ! هر ڪس در ماه رمضان بر من زياد صلوات بفرستد، خداوند، ترازوى اعمال او را سنگين خواهد فرمود در روزى ڪه ترازوها سبڪ باشد.
📗وسائل الشيعة ج : 10 ص : 314
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
12.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙اَسماءُ الحُسنی ۲
🎵تواشیح خاطره انگیز و به یادماندنی ماه مبارک رمضان
🎼با نغمات جدید و سبکی متفاوت
🔸در باشکوه ترین مسجد تاریخی دنیا
🕌مسجد جامع عباسی،میدان نقش جهان اصفهان
🌀کاری از:
💠گروه تواشیح بین المللی تسنیم💠
💌 پیکرت را که روی شانهها میبردند،
این کبوتر
روی تابوت نشست؛
تابوت میرفت و نمیپرید...
از پیکرت، عطر آسمان را حس کرده بود....
#شهید_دارایی
❣ #به_وقت_مشهد
تشییع شهید دارایی به سمت حرم 🕊
@shahidaghaabdoullahi
رمضان که میآید
هرکس با حاجتی
سر سفره مهمانی خدا مینشیند؛
خوش به حال آنها
که تنها حاجتشان شماييد ...
امام_عصر علیه السلام
امید غریبان تنها کجایی
اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ
---❁•°🌙🕊️🌙•°❁---
#شهیداصلانی
#ماه_رمضان
#ماه_مبارک_رمضان
#زهرامحسنی_فر
#امام_زمان
#شهید_علی_آقاعبداللهی
@shahidaghaabdoullahi
به تاریخ اعتبار کارت ملی شهید توجه کنید♥️
#شهیداصلانی
#شهیددارایی
#ماه_رمضان
#ماه_مبارک_رمضان
#زهرامحسنی_فر
#امام_زمان
#شهید_علی_آقاعبداللهی
@shahidaghaabdoullahi
12.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#فیلم | تماس تصویری با حرم امام رضا علیهالسلام
🔺کافی است که شماره همراه «۰۹۱۰۹۱۰۸۸۸۸» را در فهرست مخاطبان خود ذخیره کنید و در واتس اپ، وارد صفحه ارتباط با او شوید. بعد از آن میتوانید تماس تصویری با این مخاطب خاص را برقرار کنید و با تماشای زنده تصاویری از حرم مطهر حضرت رضا(ع)، دلتان روانه این قطعه از بهشت شود.
🔺در ایام ماه مبارک رمضان هر روز از ساعت ۱۸ الی ۲۴
#شهیداصلانی
#ماه_رمضان
#ماه_مبارک_رمضان
#زهرامحسنی_فر
#امام_زمان
#شهید_علی_آقاعبداللهی
@shahidaghaabdoullahi
✍️ #دلنوشته همسر یک طلبه پیرامون ترور چند طلبه در حرم مطهر حضرت رضا(علیه السلام)
✅ این را میدانید و شنیدهاید که توی هر صنفی آدم خوب و بد هست.
اما اینجا توی صنف #طلبه تنها جاییست که همه اعضا را به کردار آدم بده میشناسند و با دست نشانش میدهند.
📚 در سالهای دور روایت های زیادی از کتکزدن و شکنجهکردن بچهها در #مدرسه دیدهایم و شنیدهایم
اما هیچ کس این صنف را به #شکنجه گری نمیشناسند.
👨🏻🎓 وقتی کسی می گوید که پدرش #معلم بوده، هیچکس به خنده نمیگوید:
«عه! بابای شما هم ترکه به دست بوده؟»
🧑🏻⚕ توی این سالها بارها و بارها از زیر میزی گرفتن برخی #پزشک ها، بیاخلاقی برخی #پرستارها، روابط پیچیده و غیر اخلاقی برخی #بازیگر ها، کمفروشی #کارخانهدارها، رشوهگیری برخی #قاضیها و... شنیدهایم.
اما هیچ کدام را #مطلقا_سیاه نمی بینیم.
✴️ هنوز هم پزشکها، پرستارها، قاضیها و معلمها و ... #محترم و #تاج_سر هستند و #انصاف ما تشخیص میدهد که باید برای عدهای واژه استثنا را استفاده کرد.
‼️ اما اینجا، توی صنف ما طلبه ها همه به پای هم میسوزند.
🔵 اگر خبر فلان نماینده مجلس و خورد و بردهایش بپیچد، از فرداش نگاه مردم روی قبای زمستانه همسر من سنگینی میکند.
🔵اگر #بنزین گران شود، روغن نایاب و جوجههای یک روزه را در دارقوزآباد زنده زنده دفن کنند...شوهرم در بقالی باید به ده نفر پاسخ بگوید.
چرا؟ چون #رئیس_جمهور هملباس اوست.
🔰 فرقی نمیکند که #فاصله_طبقاتی ما از آقای رئیسجمهور چقدر باشد،
اینکه گرانی بنزین اول از همه کمر #زندگی نحیف ما را میشکند،
اینکه ما مدتهاست رنگ گوشت قرمز را ندیدهایم، مهم نیست.
#عقل مردم به #چشم است و چشم فقط لباس را میبیند.
💔 #خانواده_های_طلبه فشار زیادی را تحمل میکنند. این را فقط از تجربه زیسته خودم نمیگویم. ده سال است که دارم کنار طلبههای زیادی زندگی میکنم.
#محرومیتها، #سختیهای_زندگی، #فشار_اجتماعی که گاهی تا اندرونی خانواده خودشان هم حضور دارد، #ناامنی_اجتماعی که گاهی از کودکی تجربهاش می کنند.
❓شما از چهارتا فرزند طلبه بپرسید که کجای زندگیاش بخاطر لباس پدرش #برچسب خورده.
⏺اول از همه #مدرسه! اگر بچه #شیطنت کند، معاون مدرسه گوشش را میکشد و میگوید: «بچه آخونده دیگه.»
⏺ اگر خوب درس نخواند،
⏺ اگر توی #دعوا با هم کلاسی بخواهد حقش را بگیرد. محال است توی جمعی بنشیند و یک بامزهای پیدا نشود که با نیشخند بپرسد: «تو ام میخوای عین بابات #آخوند بشی؟!» یک طور پلشتواری به بچهات از همان اول میفهمانند که پدرش چه جایگاه دوست نداشتنیای دارد.
⚠️ نتیجهی محرومیتها، نان و پنیر سق زدنها، دوریکشیدنها از بستگان و زندگی در هر روستای دور افتادهای برای ما جز برچسب، #تمسخر و نگاههای سنگین نیست.
‼️ حواس همه نکتهسنجهای عالم که شغلشان توجه به جزئیاتیست که دیگران نمیبینند، به همه چیز هست. الا اینکه #طلبه و #خانواده و #بچههایش #انسان هستند.
ما هیچ کجای دستهبندی اخلاقی انسانی تربیتی آنها جایی نداریم. همین حالا که دارید این مطلب را میخوانید ؛
⛔️ مراقب باشید مبادا صرفا بخاطر #ملیت ضارب اتفاق دیروز، رفتارتان با این عزیزان عوض شود. خیلی هم خوب. من هم همین نظر را دارم. اما دلم میخواست یک نفر از همینها که دینشان #انسانیت است، درباره آن سه نفر که با زبان #روزه در خون خودشان غلطیدند و خانواده هاشان که با خون دل #افطار کردند، حرف بزنند.
از دختر هشت ساله شهید اصلانی که نمیدانم توی دل کوچک تب دارش چه کربلایی ست...