شهـید عـلی آقـا عبـداللهـی
اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ
وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ
وَ ضاقَتِ الاَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ
وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکى
وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد
اُولِى الاَمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ
فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً
کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ
یا مُحَمَّدُ یا عَلِىُّ یا عَلِىُّ یا مُحَمَّد
اِکْفِیانى فَاِنَّکُما کافِیان
وَ انْصُرانى فَاِنَّکُما ناصِرانِ
یا مَوْلانا یا صاحِب الزَّمانِ
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى
السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَة
الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ
یا اَرحم الراحمین
بحق محمد و آله الطاهرین
💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
#نماز_شب🌸
امام صادق علیه السلام : نماز شب ،چهره را زیبا و اخلاق را نیکو و بوی بدن را پاک و خوش و روزی را فراوان و بد هکاری را ،ادا و هم وغم را بر طرف می سازد و دیده را جلا می بخشد.
رساله لقاء الله ص185
امام صادق ع فرمود: خانه هایی که در آنها نماز شب خوانده شود، بر اهل آسمان چنان می درخشد که ستارگان بر اهل زمین می درخشد.
#شهیداصلانی
#ماه_مبارک_رمضان
#زهرامحسنی_فر
#امام_زمان
#بهار_قران
#روزه
@shahidaghaabdoullahi
اعمال قبل از خواب :)
شبٺون منور به نگاه مادر ساداٺ..🍃
#امام_زمان
#ماه_رمضان
#بهار_قران
#ماه_مبارک_رمضان
#روزه
#شهید_گمنام
#امام_زمان #امام_زمان
#ماه_رمضان
#بهار_قران
#ماه_مبارک_رمضان
#روزه
@shahidaghaabdoullahi
السلام علی شهدای #کربلا ❤️❤️
سلام به دوستان ✋
امروز هم به مدد شهدا ، کارمون رو شروع میکنیم...
طبق فرمایش امام خامنہ اے ؛
« زنده نگہ داشتن یاد #شهدا ، کم تر از #شهادت نیست ... »
#امام_زمان
#ماه_رمضان
#بهار_قران
#ماه_مبارک_رمضان
#روزه
#شهید_علی_آقاعبداللهی
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━
@shahidaghaabdoullahi
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌹🕊 #زیارتنامهیشهدا 🕊🌹
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم. فَاَفُوزَمَعَکُم
#امام_زمان
#ماه_رمضان
#بهار_قران
#ماه_مبارک_رمضان
#روزه
#شهید_علی_آقاعبداللهی
@shahidaghaabdoullahi
❣ #سلام_امام_زمانم
این همه آدم رفتند و نیامدند؛
و فقط یک نفر است که رفت و هنوز هم در تاریخ می گویند:
نیامد نیامد...!
اللهم عجل الولیک الفرج
🌹تعجیل در فرج #پنج صلوات
🥀خادم الشهدا🥀:
بسم الله الرحمن الرحیم
جزء 1 ⇨ http://j.mp/2b8SiNO
جزء 2 ⇨ http://j.mp/2b8RJmQ
جزء 3 ⇨ http://j.mp/2bFSrtF
جزء 4 ⇨ http://j.mp/2b8SXi3
جزء 5 ⇨ http://j.mp/2b8RZm3
جزء 6 ⇨ http://j.mp/28MBohs
جزء 7 ⇨ http://j.mp/2bFRIZC
جزء 8 ⇨ http://j.mp/2bufF7o
جزء 9 ⇨ http://j.mp/2byr1bu
جزء 10 ⇨ http://j.mp/2bHfyUH
جزء 11 ⇨ http://j.mp/2bHf80y
جزء 12 ⇨ http://j.mp/2bWnTby
جزء 13 ⇨ http://j.mp/2bFTiKQ
جزء 14 ⇨ http://j.mp/2b8SUTA
جزء 15 ⇨ http://j.mp/2bFRQIM
جزء 16 ⇨ http://j.mp/2b8SegG
جزء 17 ⇨ http://j.mp/2brHsFz
جزء 18 ⇨ http://j.mp/2b8SCfc
جزء 19 ⇨ http://j.mp/2bFSq95
جزء 20 ⇨ http://j.mp/2brI1zc
جزء 21 ⇨ http://j.mp/2b8VcBO
جزء 22 ⇨ http://j.mp/2bFRxNP
جزء 23 ⇨ http://j.mp/2brItxm
جزء 24 ⇨ http://j.mp/2brHKw5
جزء 25 ⇨ http://j.mp/2brImlf
جزء 26 ⇨ http://j.mp/2bFRHF2
جزء 27 ⇨ http://j.mp/2bFRXno
جزء 28 ⇨ http://j.mp/2brI3ai
جزء 29 ⇨ http://j.mp/2bFRyBF
جزء 30 ⇨ http://j.mp/2bFREcc
30 جز قرآن بصورت فایل صوتی و نیاز به دانلود ندارد، فقط کافيست روی لینک بزنید.
این هم هدیه ما به شما برای ماه نزول قرآن، از دعای خیرتان ما را بهره مند بفرمائید .
@shahidaghaabdoullahi
تندخوانیجزء 27۩معتزآقائی.mp3
4.06M
㉗ تندخوانی جزء بیست و هفتم قرآن
🎙 استاد معتز آقایی #ماه_رمضان
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
@shahidaghaabdoullahi
🇵🇸🌴🥀🇵🇸🥀🌴🇵🇸
ای قدس ای شهر خدا آزاد میخواهم ترا
معراج گاه مصطفی آزاد می خواهم ترا
ای قبله گاه اولین بهر رسول آخرین
از سلطه صهیونیان آزاد میخواهم ترا
#القدس_أقرب
@shahidaghaabdoullahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ | #روایتگری
🔻خونِ شهیدا داره اثر میکنه...
بر هیبت قاسم قسم ای قدس میاییم...
@shahidaghaabdoullahi
🇵🇸🌴🥀🇵🇸🥀🌴🇵🇸
#در_محضر_فرمانده
#مقام_معظم_رهبری
روز قدس، روزِ آزمایش بزرگ ملتهای مسلمان است .
روز قدس ، آن روزی است که ملتهای مسلمان بی واسطهی مقامات رسمی حرفشان را در دنیا مطرح می کنند .
#القدس_أقرب
@shahidaghaabdoullahi
زندگی نامه شهید عبدالحسین برونسی
#قسمت_هشتاد_و_دوم
خودش اجرت رو بده.»
به شوخی و جدي گفتم:«شما ه سخت می گیري حاج آقا لبخندي زد و حکایتی برام تعریف کرد؛ حکایت طلحه و زبیر که در زمان خلافت حضرت مولی (سلام االله علیه)
رفتند خدمت ایشان که حکومت بگیرند.آن وقت حضرت شمع بیت المال را خاموش، و شمع شخصی خودشان را
روشن کردند. طلحه و زبیر هم وقتی موضوع را فهمیدند، دیگر حرفی از گرفتن حکومت نزدند و دست از پا درازتر
برگشتند.
وقتی اینها را تعریف می کرد، لحنش جور خاصی بود. آخر حرفهاش با گریه گفت: «خداوند روز قیامت از پول و از
اموال خصوصی و حلال انسان، که دسترنج خودشه، حساب می کشه که این پول و اموال رو در چه راهی مصرف
کردي؛ چه برسه به بیت المال که یک سر سوزنش حساب داره!»
#قسمت_هشتاد_و_سوم
ماشین لباسشویی
سیدکاظم حسینی
او جبهه ماند و من آمدم مشهد، مرخصی.صبح روز بعد رفتم ملک آباد، مقر سپاه. یکی از مسؤولین رده بالا گفت:
«به هر کدوم از فرماندهان وسیله اي دادیم، یک ماشین لباسشویی هم سهم آقاي برونسی شده.»
مکث کرد و ادامه داد: «حالا که ایشون نیست، شما زحمتش رو می کشین که ببرین خونه شون؟»
می دانستم حاجی اگر بود، به هیچ عنوان قبول نمی کرد. پیش خودم گفتم: «چی از این بهتر که تا نیست من
ترتیب کارو بدم.»
این طوري وقتی خبر دار می شد، در مقابل عمل انجام شده قرار می گرفت و دیگر کاري نمی توانست بکند. براي
همین گفتم: «با کمال میل قبول می کنم.»
ماشین لباسشویی را گذاشتم عقب یک وانت و سریع بردم خانه شان.
هرگز آن عصبانیتش یادم نمی رود.همین که از موضوع ماشین لباسشویی خبر دار شده بود و فهمیده بود از کجا آب
می خورد، یکراست آمد سروقت من.
هیچ وقت آن طور ناراحت و عصبانی ندیده بودمش.با صدایی که می لرزید، گفت: «شما به چه اجازه به خونه ي من
ماشین لباسشویی آوردي؟»
چون انتظار همچین برخوردي را نداشتم، پاك هول کرده بودم.گفتم: «از طرف بالا به من دستور دادن.»
ناراحت از قبل گفت:«عذر بدتر از گناه!»مکث کرد و خشن ادامه داد: «همین حالا می آي بر می داري می بریش.»
کم کم اوضاع و احوال دستم می آمد و به خودم مسلط می شدم. گفتم: «حالا مگه چی شده که این جوري داري
زمین و آسمون رو به هم می دوزي، حاج آقا؟!»
به پرخاش گفت: «مگه من رفتم جنگ که ماشین لباسشویی تو خونه ام بیاد؟»
«بابا یک تیکه ي کوچیک حقت بود، به ات دادن.»
گفت: «شما می خواین اجر منو از بین ببرین، ما براي چیز دیگه اي می ریم جنگ، داریم به وظیفه ي شرعی و
دینی عمل می کنیم؛ همین چیزهاست که ممکنه ما رو از مسیر منحرف کنه.»
آهی از ته دل کشید نگاهش را از نگاهم گرفت و خیره ي طرف دیگري شد.
«تازه همین حقوقی رو هم که می گیرم، نمی دونم حقم باشه یا نه؛ اصلاً وقتی که می آم مرخصی باید برم کار کنم
و خرج زن و بچه رو در بیارم و باز
برم جبهه، اون وقت شما به خودتون اجازه ي این کارها رو می دین؟! این کار بعید بود از تو، آقا سید.»
آخرش هم زیر بار نرفت. محکم و جدي گفت: «خودت اونو آوردي، خودت هم می آي می بریش.»
من هم زدم به در لجبازي و گفتم:«اون ماشین حق زن و بچه ي شما هست و باید تو خونه بمونه.»
خداحافظی کرد و در حال رفتن گفت:«ما به اون دست نمی زنیم تا بیاي ببریش.»
با خودم گفتم: «هر حرفش رو که گوش کنم، این یکی رو گوش نمی کنم.»
پا تو کفش کردم و دیگر نرفتم که ماشین لباسشویی را بیاورم.
خدا رحمتش کند، او هم به خانمش گفته بود:«ماشین رو از تو کارتنش در نیاري.»
تا زمان شهادتش، همان طور توي کارتن ماند و اصلاً دست نخورد.
مدتها بعد از شهادتش، آن را با یک ماشین لباسشویی نوتر عوض کردم و بردم براي زن و بچه اش.
سهم خانواده ي من
همسر شهید
یک روز با دو تا از همرزمهاش آمده بودند خانه مان. آن وقتها هنوز کوي طلاب می نشستیم. خانه کوچک بود و تا
دلت بخواهد، گرم. فصل تابستان بود و عرق، همین طور شر و شر از سر و رومان می ریخت.
رفتم آشپزخانه. دو تا پارچ آب یخ درست کردم و براشان بردم. تو همین بین، یکی از دوستهاي عبدالحسین سینه
اي صاف کرد و گفت:«ببخشین حاج آقا.»
عبدالحسین صورتش را تمام رخ برگرداند طرف او.
«اگر جسارت نباشه، می خواستم بگم کولري رو که دادین به اون بنده ي خدا، براي خونه ي خودتون که خیلی
واجبتر بود.»
یکی دیگر به تأیید حرف او گفت: «آره بابا، بچه هاي شما خیلی گرما می خورن این جا.»
کنجکاو شدم. با خودم گفتم: «پس شوهر ماکولر هم تقسیم می کنه!»
منتظر بودم ببینم عبدالحسین چه می گوید. خنده اي کرد و گفت: «این حرفها چیه شما می زنید؟»
رفیقش گفت: «جدي می گیم حاج آقا.»
باز خندیدي و گفت: «شوخی نکن بابا جلوي این زنها، الان خانم ما باورش می شه و فکر می کنه تمام کولرهاي دنیا
دست ماست.»
انگار فهمیدند عبدالحسین دوست ندارد راجع به این موضوع صحبت شود. دیگر چیزي نگفتند.من هم خیال کولر را
از سرم بیرون کردم. می دانستم کاري که نباید بکند، نمی کند. از اتاق آمدم بیرون.
حوالی اردیبهشت
بوی بهشت می آید!
بوی تو می آید شهید
آری بوی بهشت
بوی اردیبهشت
بوی تو
اینها شوخی بردار نیست!
همه را عاشق میکند!
#شهید_علی_آقاعبداللهی
#ابوامیر
#شیرخانطومان
@shahidaghaabdoullahi
سلام خدمت عریزان
بیاید ماه رمضونی یه کار فرهنگی خوب انجام بدیم
هر کسی این بنر رو برای یک نفر بفرسته.
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیس.
سلاااااااامممم
امروز با معرفی کانال شهید علی آقا عبداللهی اومدیم
شهیدی که دیگه همه میشناسید
شهیدی که آخرین جملش پشت بیسیم گفت :{من تیر خوردم 😥}
و دیگه برنگشت....
برای خوندن زندگی نامه ی شهید جاویدالاثر علی آقا عبداللهی
به جمع شهدایی ما با حضور خانواده شهید بیا
جمعی که هم با هم ختم صلوات و قرآن داریم.
و هم کلی کلیپ شهدایی
تازه خادم میخواد داستان آشناییش با شهید رو بزاره از دست نده 🤩😱😱
https://eitaa.com/joinchat/1540030508C7b19861ab2
✨﷽✨
🌼چرا ما در نماز دوبار سجده ميکنيم؟
✍شخصی از حضرت علی (ع) سوال کرد چرا ما در هر رکعت نماز دوبار سجده ميکنيم؟ چرا همانطور که يکبار رکوع ميکنيم يکبار هم سجده نمیکنيم؟
امير المومنين علی (ع) اين آیه را خواندند: منها خلقناکم و فيها نعيدکم و منها نخرجکم تاره اخري (طه55) اول که سر بر سجده ميگذاری و برميداری يعنی منها خلقناکم، همه ما از خاک آفريده شده ايم، هر چه هستيم از خاک بوجود آمدهايم.
بعد دو مرتبه سرت را بر خاک بگذار و يادت بيايد که روزی می ميری، سپس دوباره سرت را بردار و يادت بيفتد که يکبار ديگر از همين خاک محشور و مبعوث ميشوی.
📚مجمموعه آثار شهيد مطهری،
اگر با این نگاه سر به سجده بگذاریم، در هر رکعت نماز یادی از معاد و برپایی قیامت کردهایم و کسی که در هر روز 17 بار یاد معاد بیافتد، بعید است که تعلقی به دنیا پیدا کرده و خود را به گناه آلوده کند.
🍃🍂🍃🍂🍃🌹🍃🍂🍃🍂🍃
@shahidaghaabdoullahi
🍃🍂🍃🍂🍃🌹🍃🍂🍃🍂🍃
حقوق خود را که دریافت کرد،
به فروشگاه محله رفت و از صاحب فروشگاه،
خواستار لیست اسامی کسانی شد که بدلیل
تنگدستی، توانایی پرداخت بدهی خود را ندارند
بدهی کسانیکه از صاحب فروشگاه
نسیه خرید کرده بودند را پرداخت کرد!
دفعه بعد که برای انجام همین کار
به فروشگاه رفت صاحبش از او پرسید:
تو به فکرِ آیندهات نیستی؟!
چرا پولت را برای خرید خانه پسانداز نمیکنی
درحالیکه به صاحب فروشگاه نگاه میکرد،
با لبخند جواب داد: همین کار را میکنم،
در حال خرید یک خانه در بهشت هستم(:
#شهیدیاسرایمنشمس
🌱|ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
~°
@shahidaghaabdoullahi