eitaa logo
شهـید عـلی آقـا عبـداللهـی
913 دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
2.9هزار ویدیو
90 فایل
﷽ شهدا سنگ نشانند که ره گم نکنیم. "اولین کانال رسمی شهید علی آقاعبداللهی در ایتا " هدف بنده ازاین ماموریت لبیک گفتن به شعار"نحن عباسک یازینب"میباشد. "کانال زیر نظر خانواده محترم شهید" خادم: @Pelake2
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 امام صادق علیه السلام : نماز شب ،چهره را زیبا و اخلاق را نیکو و بوی بدن را پاک و خوش و روزی را فراوان و بد هکاری را ،ادا و هم وغم را بر طرف می سازد و دیده را جلا می بخشد. رساله لقاء الله ص185 امام صادق ع فرمود: خانه هایی که در آنها نماز شب خوانده شود، بر اهل آسمان چنان می درخشد که ستارگان بر اهل زمین می درخشد. ❌کپی با ذکر منبع مجاز میباشد❌ کانال رسمی شهید علی آقا عبداللهی @shahidaghaabdoullahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم رب الشهدا✨
بسم رب الشهدا و الصدیقین✨ چله ختم روزانه ۱۰۰ مرتبه استغفار به نیابت از شهید آن روز هدیه به محضر امام زمان علیه السلام و تعجیل در فرجش و گشایش امر شیعیانش✨🌸 دعوت شدی به یک ماه عاشقی❤️ با زدن بر لینک زیر وارد مهمانی شو👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3251896665Ccf1499bbaa اگر یک نفر را به او وصل کردی برای سپاهش تو سردار یاری... با انتشار لینک بالا دوستان و ...خود را به مجلس شهدا و امام زمان علیه السلام دعوت کنید🌸 💚💚💚💚💚💚💚💚💚
🥀{بسم رب الشهدا والصدیقین}🥀 🌷اخْتِمْ لَنَا بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ فِی سَبِیلِک🌷 🤲خدایا سرانجام ما را سعادت و شهادت در راه خودت قرار ده.‏ 🦋شروع فعالیت مون شادی روح پاک🦋 پنج صلوات هدیه میکنیم عاقبتمون ختم بخیر به دعای شهدا🕊🌷 🌸کپی بنربا ذکر منبع مجاز می باشد❌🌸 کانال رسمی شهید علی آقا عبداللهی @shahidaghaabdoullahi
❣ ☀️السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا اِبْنَ عَلِيٍّ اَلْمُرْتَضَى...✋ 💎سلام بر تو ای یادگار امیرالمومنین . سلام بر تو و بر روزی که  زمین درد کشیده را، با عدالت علوی التیام خواهی داد. 📔صحیفه مهدیه،زیارت حضرت در سرداب مقدس
✨بسمِ رَبِّ الشُهَدا✨ 🌸عید فطر 🎊ضیافتی است 🌸برای پایان این میهمانی ✨عیدفطر 🌸پاداش افطارهای 🎊خالصانه و بجاست 🌸عیدفطر ✨قبولی انفاقهای 🌸به قصد قربت است 🎊عیدفطر 🌸پایان نامه دوره ✨ایثار و گذشت است 🌺عید سعید فطر مبارک🌺 🌷 🕊 کانال شهید علی آقا عبداللهی 👇 @shahidaghaabdoullahi ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯   ┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
شهـید عـلی آقـا عبـداللهـی
⭕️توصیه ی امام زمان به قرائت چهار سوره بعد از نماز های یومیه به آیت الله مرعشی نجفی ⭕️ مرحوم مرعشي
بنظرم انجام این امر باید یکی از واجبات بعد از نماز هامون بشه :) بفرستید برای دوستانتان تا امر حضرت زمین نمونه
✍حضرت رضا (علیه‌السلام): إِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ لَيْسَ يَغْضِبُ لِشَىْ ءٍ كَـغَضَبِهِ لِلنِّسآءِ وَالصِّبـْيانِ. بى گمان خداوند متعال به اندازه اى كه براى (رعايت نكردنِ حقوق) زنان و كودكان خشمناك مى شود، براى چيز ديگرى خشمناك نمى شود. 📚 كافى، ج 6، ص 50. خیلی جالبه👇 پسر استاد فاطمی نیا رحمه الله گوید: . پدرم هدیه ازدواجم تابلویی را دادند که با خط خود از اباعبدالله نوشته بودند: «بپرهیز از ظلم به کسی که یاوری جز خدا ندارد.» [میخواستند همیشه یادم باشد] چون زن در منزل شوهر همه داشته‌اش را می‌آورد و جز خدا پناهی ندارد حتی نباید به اوگفت بالای چشمت ابروست وگرنه وارد جنگ باخدا شده‌ایم.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان او_را ...💗 قسمت دهم دیگه حتی حس و حال رفتن به دانشگاه و آموزشگاه و باشگاه رو هم نداشتم! اما مجبور بود برم، چون دلم نمیخواست مورد بازجویی بابا قرار بگیرم! 🔹یه ماهی مونده بود به عید... بعد از شام،قبل اینکه مامان بره اتاقش سر حرفو باز کردم... -مامان... میگم با بابا حرف زدین؟؟ -چه حرفی عزیزم؟ -عید دیگه... قرار بود باهاش صحبت کنین من عید بمونم خونه. -آخ راست میگی... یادم رفت بهت بگم...!☺️ اره،صحبت کردیم، بابات راضی نشد😊 گفت نمیشه ده روز تنها بمونی خونه.باید بری خونه مامانبزرگت! -ماماااان...خواهش میکنم من تنهایی پاشم برم شمال؟؟ من بدون شما تا بحال نرفتم اونجا 😔 -دخترم! میدونی که وقتی بابات بگه، جز چشم،نمیتونی حرفی بزنی😊 بعدشم چیزی نمیشه که! مامانبزرگت که خیلی تورو دوست داره! تو هم که دوستش داری! عیدم اونجا شلوغ میشه، عمه ها و عموهات میان،خوش میگذره بهت😉 -وای...نه😞 من نمیخوام برم اونجا😒 -چاره ای نداری گلم یا با ما بیا،یا برو اونجا الانم من خسته ام. شبت بخیر دختر قشنگم...😘 اه...بدتر از این اصلا امکان نداشت! هرچند مامان بزرگ رو خیلی دوست داشتم، ولی هیچوقت به تنهایی مسافرت رفتن علاقه ای نداشتم😒 خواستم یه مشورتی با مرجان هم داشته باشم، بار اول که زنگ زدم جواب نداد! بار دوم هم خیلی دیر گوشیو برداشت، خیلی سر و صدا میومد! -الو؟؟مرجان؟؟ -الو جونم ترنم؟ -کجایی؟چه خبره؟ -ببین من نمیتونم صحبت کنم. اگر کار واجبی نداری فردا خودم بهت زنگ میزنم -باشه،بای فکرم رفت پیش مرجان... یعنی کجا بود... چقدر سر و صدا میومد! اونا که فامیلی نداشتن که بخواد بره مهمونی! حالا نه که خودم که فامیل دارم خیلی میریم خونشون مهمونی 😒 دو سه ساعتی با عرشیا چت کردم و خوابیدم. صبح با صدای آلارم گوشی چشامو به زور باز کردم،دلم میخواست زمین و زمان رو التماس کنم تا وقت داشته باشم دوباره بخوابم. احساس میکردم هیچ وزنه ای تو دنیا سنگین تر از این یه لایه پتو نیست😭 به اجبار بلند شدم، باید میرفتم دانشگاه. سعی میکردم بیشتر درس بخونم تا دوباره نمره هام پایین نیاد و بخوام به بابا جواب پس بدم✅ کلاسام که تموم شد،زنگ زدم به مرجان، کلی بوق خورد تا صدای خواب آلودش تو گوشی پیچید! -الو -الو مرجان خوابی هنوووووززز؟؟؟😳 پاشو لنگ ظهره!!! -ترنم نیم ساعت دیگه خودم بهت میزنگم .لطفاً.... بای این همینجوریش تنبل بود،دیشبم معلوم نبود کجا رفته بود که اینطور خسته شده بود!!