✍#خاطرات_شهدا📜
🌷#اتکا_به نفس
🌺از مادر شهید می پرسم علی آقا تک پسرتان بود و گویا خیلی دوستش داشتید، این مساله باعث نمی شد که لوس بارش بیاورید؟ لبخندی می زند و پاسخ می دهد: خیلی ها همین را از من می پرسند.
🌸راستش اگر با من هم بود هر خواسته ای علی داشت دوست داشتم برآورده کنم. منتها او متکی به نفس بود و تا آنجا که می توانست روی پای خودش می ایستاد و از ما چیزی نمی خواست.
🌼گاهی من اصرار می کردم از ما چیزی بخواهد و کمکش کنیم. اما حرفی نمی زد و کارش را خودش انجام می داد. وقتی که قرار شد او را داماد کنیم، علی هنوز در دانشگاه امام حسین(ع) درس می خواند و درآمد ناچیزی داشت.
🌻ما مراسمش را برگزار کردیم. علی سفت و سخت از من قول گرفت همه مخارج را جایی یاداشت کنم تا وقتی که حقوقش جور شد همه را به من برگرداند.
💐اگر بخواهم یک روزی علی را تنها با یک صفت یاد کنم، همین اتکا به نفس و از آن مهمتر اعتماد به نفسش است. پسرم فقط روحیه اعتماد و اتکا به نفس را به اطرافیانش هم سرایت می داد.
🖼#طرح_ویژه(۲)
🌹#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_علی_آقاعبداللهی
#ابوامیر
#شیرخانطومان🕊
🆔 @shahidaghaabdolahi
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
✍#خاطرات_شهدا📜
🌷#اتکا_به نفس
🌺از مادر شهید می پرسم علی آقا تک پسرتان بود و گویا خیلی دوستش داشتید، این مساله باعث نمی شد که لوس بارش بیاورید؟ لبخندی می زند و پاسخ می دهد: خیلی ها همین را از من می پرسند.
🌸راستش اگر با من هم بود هر خواسته ای علی داشت دوست داشتم برآورده کنم. منتها او متکی به نفس بود و تا آنجا که می توانست روی پای خودش می ایستاد و از ما چیزی نمی خواست.
🌼گاهی من اصرار می کردم از ما چیزی بخواهد و کمکش کنیم. اما حرفی نمی زد و کارش را خودش انجام می داد. وقتی که قرار شد او را داماد کنیم، علی هنوز در دانشگاه امام حسین(ع) درس می خواند و درآمد ناچیزی داشت.
🌻ما مراسمش را برگزار کردیم. علی سفت و سخت از من قول گرفت همه مخارج را جایی یاداشت کنم تا وقتی که حقوقش جور شد همه را به من برگرداند.
💐اگر بخواهم یک روزی علی را تنها با یک صفت یاد کنم، همین اتکا به نفس و از آن مهمتر اعتماد به نفسش است. پسرم فقط روحیه اعتماد و اتکا به نفس را به اطرافیانش هم سرایت می داد.
🖼#طرح_ویژه(۲)
🌹#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_علی_آقاعبداللهی
#ابوامیر
#شیرخانطومان🕊
🆔
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄