مداحی آنلاین - از فراقت چشمهایم غرق باران میشود - حجت الاسلام میرزامحمدی.mp3
6.57M
⏯ #مناجات با #امام_زمان(عج)
🍃از فراقت چشمهایم غرق باران میشود
🍃عاشق هجران کشیده زود گریان میشود
🎤حجت الاسلام #میرزامحمدی
#سه_شنبه_هاى_دلتنگی 💔
@shahidaghaabdoullahi
🌙⭐️🌙⭐️🌙⭐️🌙⭐️🌙⭐️🌙⭐️
⭐️🌙⭐️🌙⭐️🌙⭐️🌙⭐️🌙
🌙⭐️🌙⭐️🌙⭐️🌙⭐️
:
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_هفدهم
💠 گنبد روشن #حرم در تاریکی چشمانم میدرخشید و از زیر روبنده از چشمان بسمه شرارت میبارید که با صدایی آهسته خبر داد :«ما تنها نیستیم، برادرامون اینجان!» و خط نگاهش را کشید تا آن سوی خیابان که چند مرد نگاهمان میکردند و من تازه فهمیدم ابوجعده نه فقط به هوای من که به قصد #عملیاتی همراهمان آمده است.
بسمه روبندهاش را پایین کشید و رو به من تذکر داد :«تو هم بردار، اینطوری ممکنه شک کنن و نذارن وارد حرم بشیم!» با دستی که به لرزه افتاده بود، روبنده را بالا زدم، چشمانم بیاختیار به سمت حرم پرید و بسمه خبر نداشت خیالم زیر و رو شده که با سنگینی صدایش روی سرم خراب شد :«کل #رافضیهای داریا همین چند تا خونوادهایه که امشب اینجا جمع شدن! فقط کافیه همین چند نفر رو بفرستیم جهنم!»
💠 باورم نمیشد برای آدمکشی به حرم آمده و در دلش از قتل عام این #شیعیان قند آب میشد که نیشخندی نشانم داد و ذوق کرد :«همه این برادرها اسلحه دارن، فقط کافیه ما حرم رو بههم بریزیم، دیگه بقیهاش با ایناس!»
نگاهم در حدقه چشمانم از #وحشت میلرزید و میدیدم وحشیانه به سمت حرم قُشونکشی کردهاند که قلبم از تپش افتاد. ابوجعده کمی عقبتر آماده ایستاده و با نگاهش همه را میپایید که بسمه دوباره دستم را به سمت حرم کشید و زیر لب رجز میخواند :«امشب انتقام فرحان رو میگیرم!»
💠 دلم در سینه دست و پا میزد و او میخواست شیرم کند که برایم اراجیف میبافت :«سه سال پیش شوهرم تو #کربلا تیکه تیکه شد تا چندتا رافضی رو به جهنم بفرسته، امشب با خون این مرتدها انتقامش رو میگیرم! تو هم امشب میتونی انتقام رفتن شوهرت رو بگیری!»
از حرفهایش میفهمیدم شوهرش در عملیات #انتحاری کشته شده و میترسیدم برای انتحاری دیگری مرا طعمه کرده باشد که مقابل حرم قدمهایم به زمین قفل شد و او به سرعت به سمتم چرخید :«چته؟ دوباره ترسیدی؟»
💠 دلی که سالها کافر شده بود حالا برای حرم میتپید، تنم از ترس تصمیم بسمه میلرزید و او کمر به قتل شیعیان حاضر در حرم بسته بود که با نگاهش به چشمانم فرو رفت و فرمان داد :«فقط کافیه چارتا #مفاتیح پاره بشه تا تحریکشون کنیم به سمت مون حمله کنن، اونوقت مردها از بیرون وارد میشن و همهشون رو میفرستن به درک!»
چشمانش شبیه دو چاه از آتش شعله میکشید و نافرمانی نگاهم را میدید که کمی به سمت ابوجعده چرخید و بیرحمانه #تهدیدم کرد :«میخوای برگرد خونه! همین امشب دستور ذبح شوهرت تو راه #ترکیه رو میده و عقدت میکنه!»
💠 نغمه #مناجات از حرم به گوشم میرسید و چشمان ابوجعده دست از سرِ صورتم بر نمیداشت که مظلومانه زمزمه کردم :«باشه...» و به اندازه همین یک کلمه نفسم یاری کرد و بسمه همین طعمه برایش کافی بود که دوباره دستم را سمت حرم کشید. باورم نمیشد به پیشواز کشتن اینهمه انسان، یاد #خدا باشد که مرتب لبانش میجنبید و #قرآن میخواند.
پس از سالها جدایی از عشق و عقیده کودکی و نوجوانیام اینبار نه به نیت زیارت که به قصد جنایت میخواستم وارد حرم دختر #حضرت_علی (علیهالسلام) شوم که قدمهایم میلرزید.
💠 عدهای زن و کودک در حرم نشسته بودند، صدای #نوحه از سمت مردان به گوشم میرسید و عطر خنک و خوش رایحه حرم مستم کرده بود که نعره بسمه پرده پریشانیام را پاره کرد.
پرچم عزای #امام_صادق (علیهالسلام) را با یک دست از دیوار پایین کشید و بیشرمانه صدایش را بلند کرد :«جمع کنید این بساط #کفر و شرک رو!» صدای مداح کمی آهستهتر شد، زنها همه به سمت بسمه چرخیدند و من متحیر مانده بودم که به طرف قفسه ادعیه هلم داد و وحشیانه جیغ کشید :«شماها به جای قرآن مفاتیح میخونید! این کتابا همه شرکه!»
💠 میفهمیدم اسم رمز عملیات را میگوید که با آتش نگاهش دستور میداد تا مفاتیحی را پاره کنم و من با این ادعیه قد کشیده بودم که تمام تنم میلرزید و زنها همه مبهوتم شده بودند.
با قدمهایی که در زمین فرو میرفت به سمتم آمد و ظاهراً من باید #قربانی این معرکه میشدم که مفاتیحی را در دستم کوبید و با همان صدای زنانه عربده کشید :«این نسخههای کفر و شرک رو بسوزونید!»
💠 دیگر صدای #روضه ساکت شده بود، جمعیت زنان به سمتمان آمدند و بسمه فهمیده بود نمیتواند این جسد متحرک را طعمه تحریک #شیعیان کند که در شلوغی جمعیت با قدرت به پهلویم کوبید، طوریکه نالهام در حرم پیچید و با پهلوی دیگر به زمین خوردم.
روی فرش سبز حرم از درد پهلو به خودم میپیچیدم و صدای بسمه را میشنیدم که با ضجه ظاهرسازی میکرد :«مسلمونا به دادم برسید! این کافرها خواهرم رو کشتن!» و بلافاصله صدای #تیراندازی، خلوت صحن و حرم را شکست...
#ادامه_دارد
@shahidaghaabdoullahi
☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️
تنــهایـی یعنـی،
ڪسـی نباشـد از رنـجهایت برایـش بگویـی،
یا شـادیهایت را بـه او ابــراز ڪنـی.
خـدا گاهــی عمــداً انسـان را تنــها مـیگذارد
تا با خـودش مـناجـات ڪنیـم :)
#شهید-علی آقا-عبدالهی
#مناجات
@shahidaghaabdoullahi
مداحی آنلاین - تموم جـاده ها بازن - مهدی رسولی.mp3
3.43M
#نوای_عاشقی 💔
#مناجات
#ماه_رجب
شبا دلتنگ تو میشم برای گریه شب خوبه
برای توبه کردن هم میگن #ماه_رجب خوبه
🎤 #حاج_مهدی_رسولی
@shahidaghaabdoullahi
41261چه-میخواهد-لب-تشنه-به-غیر-از-لطف-بارانی.mp3
36.38M
#مناجات 💔🎧
خبر داری تو که رفتی به کوچه گردی افتادم (:
مهدی رسولی
#حجاب
#امام_زمان
#جمعه
@shahidaghaabdoullahi
•|#مناجات{🤲🏻}
پروردگارا
من خود مےدانم ٺمام گنآهآنے ک انجام دادهام
امٺحاناٺے بوده که مردود شدهام
حال عاجزانه از ٺو مےخواهم مرا جورۍ امٺحان مکن که مردود شوم... :)
کانال رسمی شهید علی آقا عبداللهی
@shahidaghaabdoullahi
202030_929521633.mp3
14.14M
#مناجات #صوتی
| بیچاره ام، دلخسته ام..🌿
🎙بامداحی: حاج مهدی رسولی
👌بسیار دلنشین
#حاج_مهدی_رسولی
کانال شهید علی آقا عبداللهی 👇
@shahidaghaabdoullahi
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
مداحی آنلاین - مباد لحظه ای ازیادتان جدا باشم - میرزامحمدی.mp3
7.4M
⏯ #مناجات با #امام_زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
🍃مباد لحظه ای از یادتان جدا باشم
🍃خدا کند همه ی عمر با شما باشم
🎙حجت الاسلام #میرزامحمدی
👌بسیار دلنشین
💔 غروب_جمعه
🌷 اللهم_عجل_لولیک_الفرج
4_5794080335943698880.mp3
6.92M
|⇦•ای خواهش ندبه ی...
#مناجات و توسل به امام زمان
روحــی له الـــفــدا اجــرا شـده به
نفسِ حاج محمـدرضا بذری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
پر از جمعههای بدون توام
ولی انتــظارت هــنوز با منـه
به این قصه خوشبینتر از سابقم
تو یک روز میای، من دلم روشنه🤍
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
╔ ⃟🌸❥๑•~---------------
@khademan_emamezaman
4_5794080335943698880.mp3
6.92M
|⇦•ای خواهش ندبه ی...
#مناجات و توسل به امام زمان
روحــی له الـــفــدا اجــرا شـده به
نفسِ حاج محمـدرضا بذری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
پر از جمعههای بدون توام
ولی انتــظارت هــنوز با منـه
به این قصه خوشبینتر از سابقم
تو یک روز میای، من دلم روشنه🤍
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
╔ ⃟🌸❥๑•~---------------