eitaa logo
شهیدمدافع حرم علی جمشیدی
260 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.8هزار ویدیو
38 فایل
🇮🇷تنها رسانه رسمی بسیجی شهید مدافع حرم"علی آقا جمشیدی" 🔹ولادت:۱۳۶۹/۸/۱۶-نور 🔹شهادت: ۱۳۹۵/۲/۱۷-خان‌طومان سوریه 🔹بازگشت پیکر: ۱۳۹۹/۴/۱۷ 🔹با حضور خانواده محترم شهید⚘ 🔹مزارشهید: گلزارشهدای مسجد جامع شهرستان نور
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدمدافع حرم علی جمشیدی
#قسمت_سیزدهم /۱۶اردیبهشت (قسمت سوم) در همین گیرودار ناگهان صدای انفجار عظیمی به گوشم رسید به سمت صد
📎 /۱۶اردیبهشت ( قسمت چهارم) آتش دشمن به خاکریز دوم ما منتقل شده بود شرایط این خط که در دیواره شهر بود هم زیاد مناسب نبود و خط اول ما کمی نسبت به آن اشراف داشت به همین خاطر باید به خاکریز می چسبیدی تا از تیر مستقیم در امان باشی دشمن با توپ 23 و 14/5 خاکریز دوم ما را زیر آتش گرفته بود چند دقیقه ای از آمدن ما نگذشته بود که حاج مصطفى آمد پیش من حالم را پرسید و سپس سراغ رضا را ،گرفت تازه آنجا بود که هر دو فهمیدیم رضا نیامده و جامانده، چون درگیری بسیار شدید و نزدیک بود حاجی فکر میکرد رضا کنار ماست و من هم چون از او جدا شده بودم فکر میکردم او در خط کنار بچه هاست ظاهرا در زمانی که تصمیم عقب نشینی گرفته شد کسی رضا را ندیده بود و یا اینکه او قبل از عقب نشینی به شهادت رسیده یکی از نیروهای فاطمیون شهادت رضا را دیده و او را از روی عکس شناسایی کرده بود و گفت رضا قبل از عقب نشینی به خط دوم شهید شده بود دیگر دیر شده بود زمانی که از روی خاکریز به خط نگاه کردم دیدم دشمن کاملا " خاکریز خط اول ما را گرفته و دیگر نمی شود کاری کرد درگیری هر لحظه شدیدتر می شد و حجم خمپاره های ،120 81 و 60 دشمن هرلحظه روی خط دوم بیشتر میشد هنوز از وضعیت خطوط دیگر به جز مالک اطلاعی نداشتم. با تاریک شدن هوا از شدت آتش دشمن هم کم شده بود حدود ساعت 9 شب حاج حسین برادران زمانی که خواست جهت سرکشی از پیش ما برود و سری به بچه های مالک بزند تا از یک خاکریزی که در عرض بود بالارفت دیدم ناگهان به پشت پرت شد پایین، بلافاصله به همراه دونفر از بچه ها دویدیم به سمتش کنارش که رسیدیم متوجه شدیم تیر تک تیرانداز دشمن به شکمش اصابت کرده. توپخانه و ادوات ما به شدت و قدرت بیشتری شروع کرده و خاکریز اول ما و گردانهای دیگر را زیر آتش گرفته بود شدت تیراندازی در شهر هم زیاد شده بود با تعجب میدیدیم که تیراندازی با فشنگ رسام سمت فرماندهی خیلی زیاد است. تازه فهمیدم که در چه شرایط بحرانی قرار داریم و موقعیت فرماندهی تیپ و سه راه دانش کارخانه سقوط کرده است در بیسیم می شنیدم که حاج رحیم کابلی و حاج عبدا... صالحی در حال برنامه ریزی برای باز پس گیری سه راه دانش هستند هرچه که میگذشت بیشتر به خرابی اوضاع پی میبردم و اینکه احتمال محاصره شدن ما خیلی زیاد است و حتی میشود گفت در آن لحظه هم ما در یک شبه محاصره نعل اسبی قرار گرفته بودیم در دوطرف جناح خودمان یعنی از سمت غربی شهر(خط اول مالک) میدیدم که یک گروه به طور ممتد با فشنگ رسام به سمت آسمان تیراندازی میکند بلافاصله از سمت سه راه دانش هم به همین صورت اقدام به تیراندازی هوایی میکردند و پاسخ می دادند! بعدا متوجه شدم که دشمن هر کجا که پیشروی میکرد برای اینکه به نیروهای خود در جناح دیگر میزان پیشروی و موقعیت خودش را اعلام کند این کار را انجام می دهد 🔖 @khat_yaser /خط یاسر ¹⁵⁵
📎 /۱۶اردیبهشت ( قسمت چهارم) آتش دشمن به خاکریز دوم ما منتقل شده بود شرایط این خط که در دیواره شهر بود هم زیاد مناسب نبود و خط اول ما کمی نسبت به آن اشراف داشت به همین خاطر باید به خاکریز می چسبیدی تا از تیر مستقیم در امان باشی دشمن با توپ 23 و 14/5 خاکریز دوم ما را زیر آتش گرفته بود چند دقیقه ای از آمدن ما نگذشته بود که حاج مصطفى آمد پیش من حالم را پرسید و سپس سراغ رضا را ،گرفت تازه آنجا بود که هر دو فهمیدیم رضا نیامده و جامانده، چون درگیری بسیار شدید و نزدیک بود حاجی فکر میکرد رضا کنار ماست و من هم چون از او جدا شده بودم فکر میکردم او در خط کنار بچه هاست ظاهرا در زمانی که تصمیم عقب نشینی گرفته شدکسی رضا را ندیده بود و یا اینکه او قبل از عقب نشینی به شهادت رسیده و عقب روی نیروها را ندید یکی از نیروهای فاطمیون شهادت رضا را دیده و او را از روی عکس شناسایی کرده بود و گفت رضا قبل از عقب نشینی به خط دوم شهید شده بود دیگر دیر شده بود زمانی که از روی خاکریز به خط نگاه کردم دیدم دشمن کاملا " خاکریز خط اول ما را گرفته و دیگر نمی شود کاری کرد درگیری هر لحظه شدیدتر می شد و حجم خمپاره های ،120 81 و 60 دشمن هرلحظه روی خط دوم بیشتر میشد هنوز از وضعیت خطوط دیگر به جز مالک اطلاعی نداشتم. با تاریک شدن هوا از شدت آتش دشمن هم کم شده بود حدود ساعت 9 شب حاج حسین برادران زمانی که خواست جهت سرکشی از پیش ما برود و سری به بچه های مالک بزند تا از یک خاکریزی که در عرض بود بالارفت دیدم ناگهان به پشت پرت شد پایین بلا فاصله به همراه دونفر از بچه ها دویدیم به سمتش کنارش که رسیدیم متوجه شدیم تیر تکت یرانداز دشمن به شکمش اصابت کرده توپخانه و ادوات ما به شدت و قدرت بیشتری شروع کرده و خاکریز اول ما و گردانهای دیگر را زیر آتش گرفته بود شدت تیراندازی در شهر هم زیاد شده بود با تعجب میدیدیم که تیراندازی با فشنگ رسام سمت فرماندهی خیلی زیاد است. تازه فهمیدم که در چه شرایط بحرانی قرار داریم و موقعیت فرماندهی تیپ و سه راه دانش کارخانه سقوط کرده است در بیسیم میشنیدم که حاج رحیم کابلی و حاج عبدا... صالحی در حال برنامه ریزی برای باز پس گیری سه راه دانش هستند هرچه که میگذشت بیشتر به خرابی اوضاع پی میبردم و اینکه احتمال محاصره شدن ما خیلی زیاد است و حتی میشود گفت در آن لحظه هم ما در یک شبه محاصره نعل اسبی قرار گرفته بودیم در دوطرف جناح خودمان یعنی از سمت غربی شهر(خط اول مالک) میدیدم که یک گروه به طور ممتد با فشنگ رسام به سمت آسمان تیراندازی میکند بلافاصله از سمت سه راه دانش هم به همین صورت اقدام به تیراندازی هوایی میکردند و پاسخ می دادند! بعدا متوجه شدم که دشمن هر کجا که پیشروی میکرد برای اینکه به نیروهای خود در جناح دیگر میزان پیشروی و موقعیت خودش را اعلام کند این کار را انجام می دهد 🔖 @khat_yaser /خط یاسر ¹⁵⁵