📚 #پسران_دوزخ_فرزندان_قابیل
👦🏻 #جوان. #رمان
✍️ #مجید_پورولی_کلشتری
🌀#عهدمانا
#معرفی_کتاب
😤داعش، طالبان، القاعده. . . چنان سر و صدا 💤راه می اندازند که گوش عالم را کر میکند.🤯
این رمان با همین چند صفحه داستان جذاب، تو خالی بودن طبل هایشان را برایت روشن می کند و همچنین قدرت و عظمت تو را !💪
دلم می خواست پول💸 داشتم، این کتاب📕 را دست تمام برادران و خواهرانِ اهل سنتم می دادم.🤝
بعد از تمام شدن کتاب دلم خواست گریه😢 کنم به خاطر مظلومیت اسلام بین ما پیروانش.
حتما بخوانید👌
تا حالا فکر کردید واقعا اهل سنت و شیعه چه تفاوتی باهم دارند⁉️⁉️
یا اینکه داعش از کجا سر و کله اش در آمد⁉️⁉️
🔰این کتاب جواب سوال شماست…
📝 خلاصه:
کتاب، داستانِ فاطمه🧕 استاد دانشگاه در رشته تاریخ است. او برای سخنرانی🎤 به عراق میرود که به دست داعش اسیر می شود😱 و اتفاقاتی در دل داستان برای وی می افتد و … خواندن این رمان، تجربهای متفاوت برای شماست.👀
☘️ برگی از کتاب:
خدا سرباز های خودش را تنها نمی گذارد….
ما باهم حرف زدیم ام جمیل
.
قراری که گذاشتیم یادت مانده⁉️
دلم می لرزد💓 می دانم درباره چه حرف می زند.🗣
_ کشتن🔪 این زن تنها شرط ازدواج👸 ماست. (صفحه ۳۳)
تهیه ی کتاب از طریق آیدی👇
@ketab98_99
•┈┈••••✾•🦋•✾•••┈┈•
@shahidegheirat
•┈┈••••✾•🦋•✾•••┈┈•
کتاب عبدالمهدی: روایتی خواندنی از یک مرد مخلص… شهیدی از تبار حاج قاسم
📚 #عبدالمهدی
✍🏻 نویسنده: #نرجس_شکوریان_فرد
🌀 انتشارات #عهدمانا
🧔🏻 #جوان
🔖 #دفاع_مقدس
برگـــ🍀ـــے از کتاب:
یکبار بانو غذایی طبخ کرد تاریخی، شور و سوخته! بغض کرده منتظر آمدن عبدالمهدی بود. آمد اما نه بویی شنید، نه رویی در هم کشید، خوشی همیشگی را داشت و نشست کنار سفرهای که بانویش بغض کرده چیده بود. تا خواست بخورد بانو عذر خواست. عبدالمهدی خندید و خورد. بانو معترض شد:
_ چهطور داری میخوری.
عبدالمهدی لب زد:
_ نعمت خدا و دست پخت خانممه. غذا میخورم که جون داشته باشم، برای لذتش نیست که. با این حس بخور، نه سوختگی میفهمی نه شوری!
خورد و سفره را جمع کرد. بانو رفت تا ظرفها را بشوید، عبدالمهدی ایستاد مقابل ظرفشویی و گفت:
-شما خستهای ظرفا رو من میشورم!
🍃•°•°•°•°•°💚°•°•°•°•°•🍃
@shahidegheirat
🍃•°•°•°•°•°💚°•°•°•°•°•🍃
ا◾️🕊◾️ا
یا ساقے العطاشا
ا◾️🕊◾️ا
🔲 السَّلامُ عَلَیْکَ
یَابْنَ اَوَّلِ الْقَومِ
اِسْلاماً وَاَقْدَمِهِمْ🔲
🏳️تا روز محشر پرچمت بالاست عباس
مدیون کام خشک تو دریاست عباس🏳️
💦 #تازه_های_کتاب
✋#میر_و_علمدار
✍️ #نرجس_شکوریان_فرد
🌀#عهدمانا
💧مادر نشدے!
💧مادر نیستے!
💧یک دنیایے دارد مادرے خاص خودش!💧وقتی میےگویم دنیا، یعنی زیبایے و شکوهش، تلخی و شیرینیےهایش، اصلا بهار و تابستان، پاییز و زمستانی دارد دنیاے مادرے که بے نظیر است.
💧هیچ کس جز دل و جان و اندیشهے مادر، عمق و ارزش و روح آن را درک نمیےکند.
💧نمیےشود هم، قصهے این دنیا را برای کسے گفت.
💧اصلیےترین و نابترین قصهے دنیا، همین است.
💧تا دنیا بوده و بوده و هست هم،
💧شنیدنےترین داستان را اگر میےخواهی گوش بدهی، بگو یک مادر، بنشیند مقابلت؛ همان اول که بگوید یکے بود، یکے نبود... تو مطمئن میےشوے که داستان آن مادر با بقیه فرق دارد.
📬سفارش کتاب از طریق ایتا👇
📦 @ketab98_99
....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
@shahidegheirat
....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
____🌷🦋📖🌷🦋____
♨️ #معرفی_کتاب 📚
🕊 #عبدالمهدی
✍️#نرجس_شکوریان_فرد
🌀انتشارات: #عهدمانا
🌷نه من، هر کس که حیران است کنار عبدالمهدے زانو میےزند...
🦋عــــــــاشق بیستوهشت سالهے گلزار شــــهداے کرمان
🌷عارف بیستوهشت سالهے خوابیده بر زمین
🦋شهیدے که زنده است و نفسش دلها را زنده مےکند.
🌷کلام اول و آخر عبدالمهدے برای این بود:
🦋الههای که میتواند دلــــــــ تو را ببرد،
🌷زمین و زمان تو را شیرین اداره کند،
🦋الههاے که بے نظیر است و تبسم و ترنم زندگی تو بوده از اول تا اکنون؛ خداست...
داستان زندگی شهید عبدالمهدی مغفوری با قلمی بسیار شیرین ...
___☘️🌸📖🌸☘️____
@shahidegheirat
❀••••❈✿🌹✿❈••┈••❀