#فقط_برای_خدا (۱)
فرش کوچکی انداخت گوشه حیاط خانه پدری اش؛ توی آفتاب....
پیرمرد را از حمام آورد، روی فرش نشاند و سرش را خشک کرد.
دست و پیشانیاش را میبوسید و میگفت: " همهی دلخوشی من توی این دنیا پدرمه...."
#مکتب_حاج_قاسم
┅┅═•❥◎•🌺•◎❥•═┅┅
@shahidegheirat
┅┅═•❥◎•🌺•◎❥•═┅┅
👈 مثل بقیه نشست یک گوشه و شروع کرد به خواندن، از حفظ....
#فقط_برای_خدا
#مکتب_حاج_قاسم❤️