eitaa logo
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
1.1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
45 فایل
هیچکی پشتتون نیست؛ فقط خدا هست کانال رسمی شهید علی خلیلی ولادت:۱۳۷۱/۸/۹ شهادت:۱۳۹۳/۱/۳ تحت نظارت خانواده محترم شهید -اینجا‌ دعوت‌ شدہ‌ۍ‌خو‌د‌ِ شھیدی دلت‌ کہ‌ نمیاد دعوتشون‌ رد‌ کنی💔:) خـادم کانال:↶ 〖 @martyr_gheirat 〗 کانال‌وقفِ‌مادرمون‌حضرت‌زهـراست﴿♥️﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌رب‌المہدے💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
جمع دهہ‌هشتادے‌هاۍ رای اولی✌️🏼 در جوار حاج‌حسین‌یڪتا بہ یاد رفقاۍ ڪانال
💞 چقدر خوبه ڪه بعضے آدماے خوب، بدون اینڪه خودت بفهمے توے زندگیت ظاهر میشن و زندگیت رو تغییر میدن اون وقته ڪه میفهمے خدا، خیلے وقته جواب دعاهات رو، با فرستادن بنده هاش داده. °|• ـღ شهید علی خلیلی •|° ╭─❀••❈✿‌‌♡✿❈••❀─╮ @shahidegheirat ╰─❀••❈✿♡✿❈••❀─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
پناهگاھ مردم قُم💛 حࢪم بانوۍ ماھ و خوࢪشید نایب‌الزیارھ دلدادگاݩ داداش‌علے♡
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
آواۍ روح‌نواز نقارھ‌خانہ حࢪم😌🎼
از مهم ترین ملاک‌های مدیرانی که می خواهم انتخاب کنم مردمی بودن و ضد فساد بودن و دارای روحیه انقلابی بودن است و اهل ما می توانیم بودن، که برای مسائل پیش آمده مدام بهانه نیاورد که نشد و از این حرف ها.
💞 دردیست در دلم ڪہ دوایش نگاه توست دردا ڪہ درد هست و دوا نیست، بگذریم... :) °|• ـღ شهید علی خلیلی •|° ╭─❀••❈✿‌‌♡✿❈••❀─╮ @shahidegheirat ╰─❀••❈✿♡✿❈••❀─╯
ࢪفقا براۍ نُصࢪَت و پیࢪوزے جبہہ‌ۍ حــــق از انتہاۍ قلبتوݩ دعا ڪنید📿 این روزا و ساعت‌ها توسل فراموش نشہ🌹🍃 | |
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
🕰| قࢪاࢪِ شبانگاھ #ناے_سوختہ📚 #قسمت_نونزدهم #فصل_سوم : زیارت ڪࢪبلا♥️ زمان زیادی از حرف های #علی با
قࢪاࢪِ شبانگاھ 📚 : زیارت کربلا♥️ دوستانش بارها از او شنیده بودند که را باید به زور گرفت!😊 و برای همین نه برای خودش که برای رفتن همه تلاش می کرد. –حاجی جون! این ۹۰۰ تومان هم مال سه تا از بچه هاست، بفرمایید، تو این لیست اسماشونو نوشتم، حلّه دیگه انشاءالله!؟ –بله آقا! حلّه انشاءالله. –پس من بهشون خبر می‌دم. –اون بیرون چه خبره آقای خلیلی! بابا ای والله! شما اینجایین و اینجا رو بچه‌ها گذاشتن رو سرشون؟؟! از شدت جیغ و فریاد شادی دانش‌آموزان چشم‌هایش را محکم بسته بود😌 و عضلات صورتش جمع شده بود، دست‌هایش را که توی یکی خودکار بیک آبی بود🖌 و آن یکی لیست📋 بچه های مسافر ، به حدی روی گوشش👂🏻 فشار داده بود که صدای حاج آقا را نشنیده بود. تا چشم‌هاش رو باز کرد دید بچه ها دارن با انگشت👈🏻 حاج آقا را نشان می‌دهند. دست‌ها✋🏻 را از روی گوش‌هایش👂🏻 برداشت، صدایش را صاف کرده با لبخند🙂 همیشگی‌اش به حاجی که با تعجب آمیخته با عصبانیت به او زُل زده بود😳😠نگاه کرد؛ قبل از اینکه چیزی بشنود سرش را به چپ و راست تکان داد. –از دست این بچه ها!!! و بدون اینکه به روی خودش بیاورد خودکار🖌 را روی لیست📋 گذاشت و دو دستی به طرف حاج آقا گرفت. –بفرمایید این‌ هم اسامی. سر و صدای بچه ها دوباره بلند شد. –آخه آقا! از کجا؟!😳 –چی از کجا؟!🤔 –پولش!! ما که ندادیم. در چشمان همیشه خندان☺️ برق شادی✨ و رضایت به وضوح دیده می شد که در آن لحظه سعی می‌کرد آنها را از نگاه زیر چشمی👀 و پر معنای حاجی پنهان کند.🌈🌸 ...🎈 ╭━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╮ 📚* @shahidegheirat *📚 ╰━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╯