eitaa logo
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
1.1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
45 فایل
هیچکی پشتتون نیست؛ فقط خدا هست کانال رسمی شهید علی خلیلی ولادت:۱۳۷۱/۸/۹ شهادت:۱۳۹۳/۱/۳ تحت نظارت خانواده محترم شهید -اینجا‌ دعوت‌ شدہ‌ۍ‌خو‌د‌ِ شھیدی دلت‌ کہ‌ نمیاد دعوتشون‌ رد‌ کنی💔:) خـادم کانال:↶ 〖 @martyr_gheirat 〗 کانال‌وقفِ‌مادرمون‌حضرت‌زهـراست﴿♥️﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
💞 ازمن نامید نشی و😔 سنگ روی یخم نکنی💔 ... من شاید بدرد بخورم سهم دوزخم نکنین😭 شرمنده خودم میدونم اونی که میخای نشدم هر دفعه زدم زیر وعده های خودم بازم دستمو بگیر با لطف همیشگیت محتاج نگاهتم😭 ﴿❀♡شہید‌علـے‌خلیلے➺﴾ ╭─❀••❈✿‌‌♡✿❈••❀─╮ @shahidegheirat ╰─❀••❈✿♡✿❈••❀─╯
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
☕️| هرشب یڪ فنجان رمـان #ناے_سوختہ #قسمت_شصت‌ودوم #فصل_هفتم :کودکی👦🏻 «تا اینجا از همه پرسیدیم❓، شن
🌙| قـرار شبانہ :کودکی👦🏻 –خوب، همیشه وضو می‌گرفتم‌، شاید این زیارت عاشوراهای مسجد (ع) کار خودشو کرده، شاید، شاید، شاید.😇 دو سه سالش بیشتر نبود وقتی پای روضه می‌نشست شش دانگ حواسش تو ماجرا بود.😌 –مادر بیا خوراکی برات آوردم، تشنه‌ات نیست پسرم!؟😚 زل می‌زد تو چشم‌های مادر. هم چشم‌هایش پر از اشک بود😭 هم صورتش خیسِ خیس. +نمی خوام، دارم گوش می‌دم.😇 آخر همش دو سه سالش بود. * * * صدای آهسته و گرفته‌ای، چشم‌های مادر را آرام آرام باز می‌کند.🍃 –جانم!؟ منتظر جواب ماند،💫 مثل همیشه. اما صدایی نمی‌شنود. نسیم خنکی از لا به لای در نیمه باز ایوان صورتش را نوازش می‌دهد، قلبش آرام می‌شود.🌿💚 –!! جان!! اینجایی!؟ دستش را آرام بالا می‌برد و روی بالش و تشک می‌کشد.❣ هنوز خواب از سرش نرفته است. جای گرمای سر را روی بالش حس می‌کند.✨ از جا می پرد و می نشیند. مدت‌هاست که جای او روی زمین کنار تخت است.🛏💎 اما باز هم... این بار او زودتر رفته بود. شاید از همان در نیمه باز ایوان.🚪 مادر سرش را می‌چرخاند. نگاهش به نگاه مهربان پسر در پشت قاب شیشه‌ای روی میز خیره می ماند.🖼🌱 لبخند تلخی روی لب‌هایش می‌نشیند.🙂 کاسه چشمانش پر می‌شود.😭 آنقدر به تصویر برای لحظه‌ای تارِتار می‌شود.🌫 چشم‌هایش را می‌بندد، سرش را برمی‌گرداند و در حالی که روانداز نازکش را کنار می‌زند و بلند می‌شود، با صدای نیمه بلندی "لا اله الا الله" می‌گوید.🌕🌳 به طرف میز می‌رود، گرد شیشه قاب عکس را با گوشه آستین پاک می‌کند.☔️ عینک را برمی‌دارد، عینکی با فریم مشکی، همان که در عکس روی نگاه مهربان نشسته است.👓💖 آن را می‌بوسد😘 و روی میز می‌گذارد. صدای اذان در گوشش می‌پیچد.📣 باز هم به موقع آمده است، وضو می‌گیرد، جا نمازش را پهن می‌کند. –الله اکبر....! تمام نمازش بوی یاس می‌دهد.🌸 مثل آن‌وقت‌ها که می‌ایستاد و مادر و مبینا پشت سرش.🤲🏻♥️ ...🎈 ╭━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╮ 📚* @shahidegheirat *📚 ╰━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╯
‹بہ‌نام‌خدایـےکہ‌حُســیـن‌؏رابہ‌ماداد:)♥️›
6.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امیدت رو نزنن! 😏نقشه‌های دشمن برای متوقف‌کردن جوونا رو بشناسین و شڪستش بدین! 🎙امام‌خامنہ‌اے -پیشنہاد دانلود👌🏼 『‌‌‌‌@shahidegheirat
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
امیدت رو نزنن! 😏نقشه‌های دشمن برای متوقف‌کردن جوونا رو بشناسین و شڪستش بدین! 🎙امام‌خامنہ‌اے -پی
براۍ تضعیف روحـیہ و امـیـدِ مردم با صدها زبان و وسیلہ🔊🎙 اوضاع ڪشور بد جـلـوھ میدن اگر نقطہ قوتی باشہ انڪار می‌کنن و اگہ نقطہ ضعفی باشہ چند برابرش می‌کنن..' -حضرت‌‌عـشـق
مستنداستراحت‌بماند‌بعد‌از‌شہادت این مستند الہام گرفتہ از شہید علـے خلیلی هست:)!' امشب ساعت: ۲۱:۳۰ دقیقہ از شبڪہ مستند' از دست ندید👌✨
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
🌙| قـرار شبانہ #ناے_سوختہ #قسمت_شصت‌وسوم #فصل_هفتم :کودکی👦🏻 –خوب، همیشه وضو می‌گرفتم‌، شاید این زی
🌱بِسـمِ الربِّــ الشُہدا🌱 :کودکی👦🏻 مثل آن روزها که خواهر مکلف شده بود🧕🏻 و باید برایش برادری می‌کرد،❣ همان خواهری که موهبتی بود از سوی خدا☔️ که برادرش او را از خداوند خواسته بود. برای روزهای تنهایی مادر.🍂 برای روزهای رفتنش.🥀🍃 مادر سر از سجده بر می‌دارد؛ منتظر است، منتظر صدایی که برایش آرزو کند، قبولی نمازش را.🤲🏻🛐 سر بر می‌گرداند، نگاهش به صورت معصوم مبینا می‌افتد.🌱 صورتی کوچک در قاب سفید چادر نمازی با گل‌های سرخ🌺، دخترک مثل همیشه شروع می کند به تقلی کردن. –قبول باشه! قبول باشه!😇🙃 از هول چادرش را مچاله می‌کند و سجاده را دور آن می پیچد.☺️ دو سه سالی است که نگاهش را از مادر می دزدد.☄ مادر بلند می‌شود، چادرش را تا کرده و سجاده را جمع می کند.🌻 +مامان!🌸 طنین صدای تمام وجودش را آرام می کند.✨😌 –جان مادر!! +چرا دلت گرفته!؟😕 کنار تخت می‌نشیند.🛏 یک دستش رو تا آرنج یا بالش می گذرد و آن را نوازش می‌کند. می‌داند که اگر دلش چیزی بخواهد پسر روی مادر را زمین نمی‌اندازد.🎈 هوای دلش را دارد، هر چه باشد پیش خدا آبرو دارد.💗☘ دلش روضه می‌خواهد، اسبابش مهیا می‌شود و مجلس برپا.🎆 هوای دوستان می‌کند تا از او برایشان بگوید و آن‌ها از او برایش حرف بزنند،🔅 در چشم بر هم زدنی زنگ خانه🛎 به صدا در می‌آید.🌾 آنقدر که گاهی مادر به خنده می‌گوید: – جون! مادر بذار حداقل نیم ساعت بگذره بعد.☺️😍 ته دلش هوای زیارت عاشورا می‌کند، مثل روزهای بودن .🌤🌳 ...🎈 ╭━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╮ 📚*@shahidegheirat*📚 ╰━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╯