گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی
با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید
گفتمش چون می کشی تصویر مردان خدا
تک درختی در بیابان یکه و تنها کشید
گفتمش نامردمان این زمان را نقش کن
عکس یک خنجرزپشت سر پی مولا کشید😞
گفتمش راهی بکش کان ره رساند مقصدم
راه عشق و عاشقی و مستی ونجوا کشید
گفتمش تصویری از لیلی ومجنون رابکش
عکس حیدر(ع) در کنار حضرت زهرا(س)کشید😍
گفتمش بر روی کاغذ عشق را تصویر کن
در بیابان بلا، تصویر یک سقا کشید😍
گفتمش از غربت ومظلومی ومحنت بکش
فکر کرد و چهار قبر خاکی از طه کشید😭
گفتمش سختی ودرد وآه گشته حاصلم
گریه کردآهی کشید وزینب کبری(س) کشید😞
گفتمش درد دلم را با که گویم ای رفیق
عکس مهدی(عج) راکشید و به چه بس زیبا کشید😍
گفتمش ترسیم کن تصویری از روی حسین(ع)
گفت این یک را بباید خالق یکتا کشید😍
🇮🇷 کانال رسمــے
#شهیدعلےشاهسنایے🇮🇷
http://eitaa.com/shahidalishahsanaei
#داســتــانــ_شــهدایــے
❤️دومدافع
#قسمــــــت_پانزدهم
_إ اسماء مـݧ هنوز کلے حرف دارم
حرفاے اصلیم مونده...
باشہ داداش بگو
فقط یکم زودتر صب باید پاشم و بقیشم کہ خودت میدونے
چیہ انقد زود داداشت و فروختے❓
إ داداش ایـݧ چہ حرفیه❓شما حرفتو بزݧ
راستش اسماء مـݧ بہ مامانینا نگفتم آموزشیم تو یزد دیگہ تموم شد
بخاطر خدمات فرهنگے و یہ سرے کارهاے دیگہ ادامہ ے خدمتم افتاده تو سپاه تهراݧ
_إ چہ خوب داداش،ماماݧ بفهمہ کلے خوشحال میشہ
اره تازه استخدام سپاه هم میشم
فقط یہ چیز دیگہ
چے?
_چطورے بگم اخہ❓إم-إم
بگو داداش خجالت نکش نکنہ زݧ میخواے
اره...
اره❓😳
ینے از یہ نفر چیزه
داداش بگو دیگہ جوݧ بہ لبم کردے.
اسماء دوستت بود زهرا
خب❓خب
هموݧ کہ باهم یہ بارم رفتید تشیع شهدا...تو بسیج مسجد هم هست
_خب داداش بگو دیگہ
اسماء ازدواج کرده❓
اخ اخ داداش عاشق شدے.ازدواج نکرده
اسماء با ماماݧ حرف میزنے❓
اوووو از کے تاحالا خجالتے شدے❓
حرف میزنے یا❓
اره حرف میزنم پس بگو چرا لاغر شدے
غم عشقے کشیدے کہ مپرس
از رو تخت بلند شد و گفت:
هہ هہ مسخره بگیر بخواب فردا کلے کار داری
_باورم نمیشد اردلاݧ عاشق شده باشہ
ولے خوب مگہ داداشم دل نداشت❓
بعدشم مگہ فکر میکردم سجادے از مـݧ خوشش بیاد.
_ساعت ۱۱بود تقریبا آماده بودم
یہ روسرے صورتے
کمرنگ سرم کردم زنگ خونہ بہ صدا در اومد
از پنجره بیرونو نگاه کردم سجادے داشت با دست موهاشو درست میکرد😂😂😂
خندم گرفتہ بود چہ تیپے هم زده.
_از اتاق اومدم بیروݧ اومدم سلام کنم کہ اردلاݧ عصبانے و با اخم صدام کرد کجا❓
سرجام خشکم زد
خندید و گفت نترس بابا وایسا منم بیام تا جلوے در ❓
خندیدم و گفتم بووووووودم
دستمو گرفت و تا جلوے در همراهیم کرد
سجادے وقتے منو اردلاݧ دست تو دست دید جا خورد و اخماش رفت توهم
مثلا غیرتے شده بود
خندم گرفت و اردلاݧ ومعرفے کردم
سلام آقاے سجادے برادرم هستـݧ اردلاݧ
انگار خیالش راحت شد اومد جلو با اردلاݧ دست داد
_سلام خوشبختم
آقاے محمدے
سلام همچنیـݧ آقاے سجادے
اردلاݧ بهم چشمکے زد و گفت:
خوب دیگہ برید بہ سلامت خداحافظ بعد هم رفت و در و بست
_تو ماشیـݧ بازهم سکوت بود
ایندفعہ مـݧ شروع کردم بہ حرف زدݧ
خب،خوبید آقاے سجادے❓خوانواده خوبن❓
لبخندے زد و گفت:الحمدوللہ شما خوبید❓
بلہ ممنوݧ
خب شما بگید کجا بریم
خانم محمدے❓
خانم محمدی و اقای سجادی
گفتن اینا رو ببین👆😅😅
مـݧ نمیدونم هر جا صلاح میدونید
روبروے آبمیوہ فروشے وایساد
رفتیم داخل و نشستیم
خوب چے میل دارید خانم محمدے
آب هویج از پرویے خودم خندم گرفتہ بود
آقا دوتا آب هویج لطفا
ان شاءالله امروز دیگہ حرفاموݧ رو بزنیم و تموم بشہ
ان شاءاللہ
خوب خانم محمدے شما شروع کنید
_مـن❓باشہ...
ببینید آقاے سجادے مـݧ نمیدونم شما در مورد مـݧ چہ فکرے میکنید ولے اونقدرام کہ شما میگید مـݧ خوب نیستم.
آهے کشیدم و ادامہ دادم
شما ازگذشتہ ے مـݧ چیزے نمیدونید مـݧ بهاے سنگینے و پرداخت کردم کہ بہ اینجا رسیدم
شاید اگہ براتوݧ تعریف کنم منصرف بشید از ازدواج با مـن...
سجادے حرفمو قطع کرد و گفت:
خواهش میکنم خانم محمدے دیگہ ادامہ ندید مـݧ با گذشتہ ے شما کارے ندارم مـݧ الاݧ شمارو انتخاب کردم و میخوام و اینکہ...
واینکہ چی❓
امیدوارم ناراحت نشید مـݧ نامہ اے رو کہ جا گذاشتید بهشت زهرا رو خوندم
البتہ نمیدونستم ایـݧ نامہ براے شماست اگہ میدونستم هیچ وقت ایـݧ جسارت و نمیکردم
اخرش کہ نوشتہ بودید "اسماء محمدے"
متوجہ شدم کہ نامہ ے شماست
یکے از دلایل علاقہ ے مـݧ بہ شما هموݧ چیزهایہ کہ داخل نامہ بود
فکر کنم
سوالاتتوݧ راجب چیزهایے کہ میدونستم رفع شده
بهت زده نگاهش میکردم
باورم نمیشد با اینکہ گذشتمو میدونہ بازم انقدر اصرار داره بہ ازدواج
سرشو آورد بالا از حالت چهره ے مـݧ خندش گرفتہ بود
_آب هویجا روآوردݧ
لیواݧ آب هویج و گذاشت جلوم وبدوݧ ایـݧ کہ نگاهم کنہ گفت:
بفرمائید اسماء خانم بہ اینطور صدا کردنش حساسیت داشتم
دلم یجورے میشد...
◀️ ادامــــہ دارد....
💙❣💙
👈 برای نشرکانال فقط #فوروارد و ذکر لینک 👇
🇮🇷 کانال رسمــے
#شهیدعلےشاهسنایے🇮🇷
http://eitaa.com/shahidalishahsanaei
🌷مدافع حرم شهـღـید علے شاهسنایے 🌷
#داســتــانــ_شــهدایــے ❤️دومدافع #قسمــــــت_پانزدهم _إ اسماء مـݧ هنوز کلے حرف دارم حرفاے اصل
#داســتــانــ_شــهدایــے
❤️دومدافع
#قسمــــــت_شانزدهم
_بہ اینطور صدا کردنش حساسیت داشتم دلم یجورے میشد....
لبخندے زدم
سرمو انداختم پاییـن
_راستش خانم محمدے فکر میکردم وقتے متوجہ بشید او نامہ رو خوندم از دستم ناراحت و عصبانے بشید
راست میگفت
طبیعتا باید ناراحت میشدم.
اما نہ تنها ناراحت نشدم تازه یجورایے خیالمم راحت شد انگار یہ بار سنگینے ک از رو،دوشم برداشتـݧ
_سجادے بہ لیواݧ اشاره کرد و گفت چرا میل نمیکنید❓
نکنہ دوست ندارید❓چیز دیگہ اے میل دارید براتوݧ بگیرم❓
همیـݧ خوبہ الاݧ میخورم شما بفرمایید میل کنید
باشہ ،چشم
_سجادے مشغول خوردݧ آب هویج بود
مات و مبهوت بهش نگاه میکردم
کے فکرش و میکرد یہ روز منو سجادے روبروے هم بشینیم و باهم آب هویج بخوریم❓درباره ے ازدواج حرف بزنیم❓
سجادیہ اخمو و خشـݧ و ترسناک،جلوے مـݧ انقدر آروم و مهربوݧ بود.
_بهش خیره شده بودم غرق تو افکار خودم بودم
کہ متوجہ شدم داره دستشو جلوے صورتم تکوݧ میده صدام میکنہ
خانم محمدی❓
بہ خودم اومدم
هاااا❓چییییی❓بلہ❓
یہ لحظہ نگاهموݧ بهم گره خورد
انگار همو تازه دیده بودیم
چند دیقہ خیره با تعجب بہ هم نگاه میکردیم
_چہ چشمایے داشت...
_چشماے مشکے با مژه هاے بلند،با تہ ریشی کہ چهرشو جذاب تر کرده بود
چرا تا حالا ندیده بودم خوب
معلومہ چوݧ تو چشام نگاه نمیکرد
سجادے بہ چے خیره شده بود❓
فقط خودش میدونست
_احساس کردم دوسش دارم،بہ ایـݧ زودی.
با صداے آقایے یہ خودموݧ اومدیم
آقا❓چیز دیگہ اے میل ندارید❓
از خجالت سرمونو انداختم پاییـن
لپام قرمز شده بود دلم میخواست زمیـݧ دهـݧ باز کنہ مـݧ برم توش
_سجادے هم دست کمے از مـݧ نداشت
مرد خندید و رو بہ سجادے گفت نامزد هستید❓
سجادے اخمے کردو گفت نخیر آقا بفرمایید.
هموݧ طور کہ سرموݧ پاییـݧ بود مشغول خوردݧ آب هویج شدیم
گوشیم زنگ خورد
مریم بود ینے چیکار داشت❓
جواب دادم:
_الو سلام
-سلااااااام عروس خانم بے معرفت چہ خبر❓
اقا داماد خوبـ❓
کجاے بحثید❓
تاریخ عقد و اینام کہ مشخص شده دیگہ❓
واے حالا مـݧ چے بپوشم خدا بگم چیکارت نکنہ اسماء همہ ے کارات هول هولکیہ....ماشااالا نفس کم نمیورد.
جلوے سجادے نمیتونستم چیزے بگم
یہ لبخند نمایشے زدم و گفتم:
مریم جاݧ بعدا خودم باهات تماس میگیرم فعلا...
إ اسماء وایسا قطع نکن اس...
گوشے و قطع کردم
انقد بلند حرف میزد کہ سجادے صداشو شنیده بود و داشت میخندید
از خندش خندم گرفت
_سوار ماشیـݧ شدیم مونده بودیم کجا باید بریم
سجادے دستش و گذاشت روفرموݧ و پووووووفے کرد و گفت:
خوب ایندفہ شما بگید کجا بریم❓
بہ نظرم یہ پارکے جایے حرفامونو بزنیم
باشہ چشم ....
◀️ ادامــــہ دارد....
💙❣💙
👈 برای نشرکانال فقط #فوروارد و ذکر لینک 👇
🇮🇷 کانال رسمــے
#شهیدعلےشاهسنایے🇮🇷
http://eitaa.com/shahidalishahsanaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹این نماهنگ زیبا تقدیم به همه #جانبازان سرافراز میهن
تولد حضرت #ابولفضل(ع) و روز #جانباز گرامی باد...🌹🍃
🇮🇷 کانال رسمــے
#شهیدعلےشاهسنایے🇮🇷
http://eitaa.com/shahidalishahsanaei
🌷مدافع حرم شهـღـید علے شاهسنایے 🌷
🌸💞🌸💞🌸💞
وقتی که فروغ ازلی دیدن داشت
انوار خداوند جلی دیدن داشت
💐🌿💐🌿
با دیدن فرزند عزیزش سجاد
لبخندحسین بن علی دیدن داشت
#ولادت_ارباب_زداه_امام_سجادمبارک
🌸💞🌸💞🌸💞
@shahidalishahsanaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 رهبرانقلاب: یک عده وقتی چشمشان به جبهه عظیم دشمنان ما میافتد دلشان میریزد، چون ازسنت الهی غفلت دارند
🔹اگرمقابل جنایتکاران عالم بایستید،قطعاً عقبنشینی میکنند
@shahidalishahsanaei
#فتنه های #آستانه #ظهور
🌻سوریه (شامات)
به طور مسلم ، اختلاف و درگيري كه مي توان از آن به فتنه هاي آستانه ظهور نام برد ، در سرزمين #شام كه از مهمترين بلاد مسلمين است نيز روي خواهد داد ، همچنانكه برخي از روايات صراحتاً به اين موضوع اشاره كرده اند :
🌼مژده پيروزي را از سمت دمشق مي شنويد... و شورشيان روم پيش مي آيند و در #رمله مستقر مي شوند، پس اولين جايي که از غرب (غرب بلاد اسلامي) خراب مي شود، سرزمين شام است.
📚غيبت شيخ طوسي 269، غيبت نعماني 279/67
⚡️در آن سال اختلاقات بسياري در هر زمين از ناحيه غرب روي ميدهد نخستين جائي که خراب ميشود شام است...
📚مهدي موعود(ترجمه بحارالانوار) ص 987
💥💥با ديدن سه علامت منتظر آمدن مهدي (ع )باشيد. را وي عرضکرد:
يا اميرالمومنين آنها چيستند؟ فرمود:
💥 اول اختلافي که در بين اهل شام پديد مي آيد،
💥 و آمدن پرچمهاي سياه از خراسان
💥و وحشتي در ماه رمضان
📚غیبه نعمانی، ص 133؛ بحارالانوار، ج 52، ص 229؛ منتخب الاثر، ص 220
🔥سعید بن مسیب میگوید: در شام فتنه ای خواهد بود که از هر ناحیه ای آنرا برطرف میکنند از ناحیه دیگری سربلند میکند و آن فتنه انتها ندارد تا اینکه منادی از آسمان ندا میکند که امیر شما فلان خواهد بود.
📚فتنه ها و آشوبهاي آخرالزمان (ملاحم و الفتن)باب 76 - ص 29
وقتي که در سرزمين شام بلوايي را مشاهده نمودي، پس مرگ است و مردن، تا آنکه غربيان به تحرک آمده و روانه سرزمينهاي عربي گردند. که حوادثي بين آنان رخ خواهد داد.
📚الملاحم و الفتن ص 107.
🔥اختلافات و درگيريها در مناطق مختلف شام از لبنان و فلسطين گرفته تا سوريه و اردن كه از دهها سال پيش آغاز شده و هنوز هم ادامه دارد و طي ماههاي گذشته مخصوصا در سوريه تشديد گرديده است ، به خوبي نشان از تحقق روايات فوق دارد.
هرچند روايات شريف فاصله زماني مشخصي را مابين اين فتنه ها و انقلابها تا ظهور تعيين نكرده اند ، اما نمي توان فاصله زماني زيادي را مابين آنها متصور بود مانند روايتي از رسول اكرم(ص) كه گذشت و نشان مي دهد كه ظهور در هنگام اختلاف و انقلاب جوامع اسلامي بر ضد حاكمان ستمگر رخ خواهد داد كه مي بينيم اينك تا چه اندازه محقق شده است.
🖌البته محققيني مانند علامه كوراني اعتقاد دارند كه از متن روايات برمي آيد فتنه ها و اختلافات شام بيشتر منشاء خارجي دارد تا جايي كه حتي نيروهاي خارجي متعددي در آستانه ظهور در اين سرزمين حضور نظامي مي يابند. ،
لذا مي توان از اين مسئله چنين برداشت كرد كه فتنه ها و اختلافات شام از اول منشاء خارجي داشته و طرفهاي درگير از حمايتهاي خارجي برخوردار هستند ، حضور نيروهاي ، ترك ، مغرب ، ايران و روم(غرب) (كه نيروهاي مخالف هم هستند) در سرزمين شام بخوبي منشاء خارجي اختلافات اين سرزمين را قبل از حضور نظامي طرفهاي درگير قابل درك مي كند.
🌼يعني وقتي حمايتها و اختلافات غيرنظامي بالا مي گيرد و به نتيجه اي مشخص نمي رسد ، طرفهاي درگير در اين سرزمين مجبور به حضور نظامي آشکار مي شوند.
╔═.🍃.═════╗
@shahidalishahsanaei
╚═════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸در این روزهاے زیبا
✨دعـا میڪنـم
🌸 #حسیـن
✨ضامن دعاهایتان
🌸 #عبـاس
✨مشکل گشایتان
🌸 #سجـاد
✨مرهم دردهایتان
🌸و #مهـدےزهرا
✨صاحب دلتان باشد🙏
❁اللّٰھـُـم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْـ❁
🌸✨🌸✨🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بوی نَمِ خاک، زیر باران چه خوش است
آواز و ترانهٔ هَزاران چه خوش است
بزم گل و عشق و نور، هنگام طلوع
بر دامن سبز کوهساران چه خوش است
@shahidalishahsanaei
فرمانده کل سپاه ظهر امروز با فرمانده کل ارتش در ستاد فرماندهی کل ارتش دیدار کرد.
به گزارش سپاه نیوز؛ سردار سرلشکر پاسدار محمدعلی جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به همراه جمعی از فرماندهان عالی رتبه سپاه ظهر امروز (سوم اردیبهشت ماه) با حضور در ستاد فرماندهی کل ارتش با امیر سرلشکر سیدعبدالرحیم موسوی، فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران دیدار و گفتوگو کرد.
در این دیدار فرماندهان ارتش و سپاه در فضایی صمیمی با ابراز خرسندی از وحدت، یکپارچگی و اخوت مثال زدنی موجود، همدلی، هماهنگی و همافزایی در انجام ماموریتهای محوله، تحت تدابیر و فرامین فرماندهی معظم کل قوا را موجب عصبانیت و یاس دشمنان و ابتر ماندن تلاش آنان برای ایجاد اختلاف در نیروهای مسلح و تضعیف توان دفاعی کشور دانستند.
در این دیدار همچنین بر پیشبینی و اجرای برنامهها و اقدامات مشترک در راستای اهداف بازدارندگی و ارتقای آمادگیهای دفاعی برای مقابله متناسب با هرگونه تهدید احتمالی علیه منافع کشور تاکید شد.
این دیدار صمیمانه درحالی صورت گرفت که روز گذشته فرمانده معظم کل قوا با تجلیل از مواضع انقلابی و وحدتآفرین فرمانده کل ارتش، فرمودند: آقای سرلشکر موسوی در عین دلبستگی سازمانی و پایبندی عاطفی به ارتش که حفظ و تأکید بر آن لازم است، سخنان بسیار خوبی در خصوص اتحاد نیروهای مسلح بیان کردند که این سخنان نشاندهنده عقل مدیریتی و صفای باطنی است و ارتش را در چشم مردم بیش از پیش ارزشمند میکند.
🇮🇷 کانال رسمــے
#شهیدعلےشاهسنایے🇮🇷
http://eitaa.com/shahidalishahsanaei
🌷مدافع حرم شهـღـید علے شاهسنایے 🌷
#داســتــانــ_شــهدایــے ❤️دومدافع #قسمــــــت_شانزدهم _بہ اینطور صدا کردنش حساسیت داشتم دلم ی
#داســتــانــ_شــهدایــے
❤️ دومدافع
🔰 #قسمــــــت_هفدهم
_بہ نظرم یہ پارکے جایے حرفامونو بزنیم...
باشہ چشم...
روبروے یہ پارک وایساد...
_واے خدا چرا اومد اینجا
اینجا ...دوباره خاطرات لعنتے...دوباره یاد آورے گذشتہ اے کہ ازش متنفرم 😭...
اونجا همونجایی بود ک ریحانه ب بهانه ی گرفتن کتابا ازم
منو کشوند اونجا
ولی منو کاشت اونجا و خودش نیودمد و یه پسرو فرستاده بود
اونجا تهدیدم کرد که باهاش برم
رستورانی ک اطراف شهر بود😳
منه بیچاره هم کسی همرام نبود
مجبور شدم برم😔
وقتی رفتیم
تنم مث بید میلرزید 😭
نمیدونم اون موقع چطور شد ک پلیسا ریختن اونجا و منو متهم کردن ب دوستی با اون چندتا پسر
اون سال خیلی بهم بد گذشت
لعنت ب ریحانه😭
هزار تا بلا سرم آورد ...
ولی خدا رو شکر ک خدا همیشه نجاتم میداد
تکرار این خاطرات و ریحانه
برام نفرت انگیزه
دوست نداشتم دیگه ریخت اون پارکو ببینم
خدایا کمکم کـݧ
از ماشیـݧ پیاده شد
اما مـݧ از جام تکوݧ نخوردم
چند دیقہ منتظر موند.
وقتے دید مـݧ پیاده نمیشم سرشو آورد داخل ماشیـݧ و گفت:
پیاده نمیشید❓
نگاهش نمیکردم
دوباره تکرار کرد.
خانم محمدے❓
پیاده نمیشید❓
بازم هیچ عکس العملے نشوݧ ندادم
_اومد،داخل ماشیـݧ نشست وبا نگرانے صدام کرد:
خانم محمدے❓خانم محمدی❓
اسماء خانم❓
سرمو برگردوندم طرفش
بله❓
نگراݧ شدم چرا جواب نمیدید❓
معذرت میخوام متوجہ نشدم
با تعجب نگاهم میکرد.
اینجا رو دوست ندارید❓
میخواید بریم جاے دیگہ❓
سرمو بہ نشونہ ے نه تکوݧ دادم و گفتم:
شما تشریف ببرید مـݧ الاݧ میام البتہ اگہ اشکالے نداشتہ باشہ....
متعجب از ماشیـݧ پیاده شد و گفت:
خواهش میکنم سوئیچ ماشیـݧ هم خدمت شما باشہ اومدید بے زحمت درو قفل کنید.
اینو گفت و ازم دور شد.
تو آینہ ماشیـݧ نگاه کردم رنگم پریده بود احساس میکردم پاهام شل شده
_اسماء تو باید قوے باشے همہ چے تموم شده دیگه ریحانه با اون دوست پسراش در کار نیست
دیگہ وجود ندارن
بہ خودت نگاه کـݧ تو دیگہ اوݧ اسماء سابق و ضعیف نیستے....
تو الاݧ بامردے اومدے اینجا کہ امکاݧ داره همسر آیندت باشہ
نباید خودتو ضعیف نشوݧ
بدے
نباید متوجہ ایـݧ حالتت بشہ
از ماشیـݧ پیاده شدم
خدایا خودت کمکم کـݧ
احساس میکردم بدنم یخ کرده
ماشیـݧ قفل کردم و رفتم داخل پارک
پارک اصلا تغییر نکرده بود
از بغل نیمکتے کہ منتظر ریحانه نشسته بود رد شدم.😖
_قلبم تند تند میزد...
یہ دختر و پسر جووݧ اونجا نشستہ بودݧ
بہ دختره پوز خندے زدم و تو دلم گفتم:بیچاره خبر نداره چہ بلایے قراره سرش بیاد داره براے خودش خاطره میسازه،ایـݧ جور عاشقیا آخر وعاقبت نداره...☹️😏😒
نمونش همون ریحانه که به هزار کثافت کشیده شد و آخرش
همه پرتش کردن کنار
و با ی مشت قرص خودشو کشت
_سجادے چند تا نمیکت اون طرف تر نشستہ بود
_تا منو دید بلند شد و اومد سمتم
خوبید خانم محمدے❓
ممنوݧ
اتفاقے افتاده❓
فقط یکم فشارم افتاده
میخواید ببرمتوݧ دکتر❓
احتیاجے نیست
خوب پس اجازه بدید براتوݧ آبمیوه بگیرم☺️
احتیاجے نیست خوبم
آخہ اینطورے کہ نمیشہ حداقل...
پریدم وسط حرفشو گفتم
آقاے سجادے خوبم بهتره بشینیم
حرفامونو بزنیم.
_بسیار خوب بفرمائید
ذهنم متمرکز نمیشد،آرامش نداشتم
ایـݧ آیہ رو زیر لب تکرار میکردم
(الا بذکر الله تطمعن والقلوب)
_کمے آروم شدم و گفتم:خوب آقاے سجادے اگہ سوالے چیزے دارید بفرمائید
_والا چی بگم خانم محمدے مـݧ انتخابمو کردم الاݧ مسئلہ فقط شمائید پس شما هر سوالے دارید بپرسید
ببینید آقاے سجادے :براے مـݧ اول از همہ ایماݧ و اخلاق و صداقت همسرم ملاکہ چوݧ با بقیه چیز ها در گرو همیـݧ سہ مورده.
با توجہ بہ شناخت کمے کہ ازتوݧ دارم از نظر ایماݧ کہ قبولتوݧ دارم
درمورد اخلاقم باید بگم کہ فکر میکردم آدم خشـݧ و خشکے باشید یجورایے ازتوݧ میترسیدم...
_ولے مثل اینکہ اشتباه میکردم
سجادے خندید و گفت:
چرا ایـݧ فکرو میکردید❓
◀️ ادامــــہ دارد....
💙❣💙
👈 برای نشرکانال فقط #فوروارد و ذکر لینک 👇
🇮🇷 کانال رسمــے
#شهیدعلےشاهسنایے🇮🇷
http://eitaa.com/shahidalishahsanaei
⭕️ بعضی از دوستان گفتن که آقای #روحانی گفته #تلگرام رو #فیلتر نمیکنیم.
🔹ببینید موضوعی که هست اینه که
#خدا بازم ما رو #امتحان میکنه که آیا به حرف #رئیس_جمهور عمل میکنیم یا به حرف #ولایت؟
💢اصلا ما کاری به #فیلترشدن یا #نشدن تلگرام نداریم، فقط به خاطر #امرولایت هست که #نرم_افزارایرانی رو استفاده میکنیم با همه #سختی ها مشکلاتی که دارن.☺️
دیگه هر کسی میتونه #انتخاب کنه.
🚸اما یادمون باشه که هربار #خلاف امر #ولایت حرکت کردیم به #سختےچوبش رو خوردیم
الانم همینه....
و #انتخاب با ما!
📡 ضمن اینکه #فیلترتلگرام هم #قطعیه ولی خب آقای #روحانی برای #نجات از #فشارافکار عمومی سعی میکنه با مطرح کردن این حرفا، یه #امیدی بین #طرفداران زنده کنه و خودش رو #قهرمان جلوه بده!😏
در حالی که #خودش دستور #فیلتر رو داده. ولی خب ایشون #استادفریب_افکار عمومی هستن!!!!
🔴 به هر جهت توی #دنیای_امروز اگه #زرنگ نباشید انقدر #رسانه های جورواجور برای #فریبتون آمادن که خدا میدونه!!!
*خاکریز افسران جنگ نرم📡*
امام خامنه ای: شما افسران جوان جبهه مقابله با جنگ نرم هستید.
🇮🇷کانال شهید
علی شاهسنایی در ایتا🇮🇷
#ایتا
https://eitaa.com/shahidalishahsanaei
#پلاک و #انگشتر خونین شهید #علی_شاه_سنایی
یه #پلاک،که بیرون زده از دل خاک...نه... که بیرون زده از دل خون...
خونی 🌹که از خدا خواستی سیاهی گناهانت را با سرخی آن پاک کند...
خونی که هرچه زمان ازآن میگذرد برایمان گرمتر وجوشنده ترمیشود.
یه #پلاک با یه #ساک میبینی که همین دوقلم پیش ما مونده...رفقات اومدن...خودت خواستی پیش حضرت زینب رو سفید باشی و تاآخر موندی...
#علی_جان دعاکن در ادامه دادن راهت ماهم روسفید باشیم.درمقابل سرخی خونت 🌹رویمان سفید باشد.دعامون کن عزیز سفرکرده🕊🕊
علی جان #شرمنده_ایم
@shahidalishahsanaei