eitaa logo
اصغرآباد شهر شهیدان
169 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
4هزار ویدیو
58 فایل
خبری ، علمی ، اطلاع رسانی ، مناسبتی دینی ، انتقادی و... پاسخ به سوالات شما ارتباط با مدیر کانال : @esjari
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 بی سیم چی گردان عملیات فاو به اتمام رسیده بود. به گروهان ما خط پدافندی روبروی پاسگاه البحار را داده بودند. خط در دست بچه های چحچول (فضول) گردان بود.🤔 یک رادیوی دو موج ناسیونال هدیه از مرحوم فخرالدين حجازی که در مسجد فاو گرفته بودم، همراهم بود. توی سنگر فرماندهی گروهان نشسته بودم. ساعت از دو شب گذشته بود. رادیو را روشن کردم. ناگهان مجری گفت: اینجا رادیو مونت‌کارلو ، ترانه های درخواستی شما عزیزان..... همان موقع یک آهنگ غربی با ریتمی تند نواخته شد. عباباف بی سیم‌چی گردان بود ، به خودم گفتم بد نیست کمی با عباباف شوخی کنم. شاسی بی سیم را جلو رادیو گرفتم و مقداری از آهنگ را در بی سیم پخش کردم. منتظر ماندم تا عکس‌العمل عباباف را ببینم که بلافاصله با خط تلفن آمد روی خط ما و گفت: - علی بیداری؟ - ها چرا؟! - عراقیا فک کنم کد بی سیم مارا کشف کردن سریع برین خونه شهید. .... یعنی کد بی سیم رو عوض کن. من هم عوض کردم. ساعتی بعد دوباره همان کار را تکرار کردم. آنقدر این کار برایم شیرین شده بود که چندین شب دیگر تکرار کردم. مجبور شده بود تمام کد بی سیم ها و دفترچه های خودشان را عوض کنند. هر روز صبح می آمد و به ما کدهای جدید می داد و می گفت: نمیدونم عراقیا چی آوردن تو خط شون! تا کد جدید میذاریم، سریع کشف می‌شه..... تا بالاخره یک شب نمی‌دانم چگونه و از کجا متوجه شد. وقتی فهمید کار منه. فقط با تیر نزدم. @𝓴𝓪𝓼𝓱𝓴𝓸𝓸𝓵𝓶𝓪𝓷𝓪𝓿𝓲 ✍️
🔸حال و هوایی عوض کنید پدرم نهصد تومان به بانک تعاون روستایی بدهکار بود . تصمیم گرفتم من به شهر بروم و به هر قیمتی قرض پدر را ادا کنم، اما پدر و مادرم مخالفت کردند. خلاصه اینکه با احمد و تاجعلی برای کار به کرمان رفتم. اولین بار بود که شهر و ماشین را می دیدم. احساس غریبی می کردم. درِ هر مغازه و کافه و رستوران و کارگاهی را می زدم و می گفتم:« کارگر نمی خواهید؟» و همه یک نگاهی به قد کوچک و جثه نحیفم می کردند و جواب رد می دادند. به یک خانه در حال ساخت وارد شدم. استادکار به من نگاهی کرد و گفت:« اسمت چیه؟» گفتم:« قاسم» گفت:«چند سالته؟» گفتم:« سیزده سال» گفت:« مگه درس نمی خونی!؟» گفتم:« ول کردم.» گفت:« چرا؟!» گفتم:« پدرم قرض دارد.» وقتی این را گفتم اشک در چشمانم جمع شد. منظره دستبند زدن به دست پدرم جلوی چشمم آمد و اشک بر گونه هایم روان شد و دلم برای مادرم هم تنگ شده بود. گفتم:« آقا، تو رو خدا به من کار بدید.» اوستا که دلش به رحم آمده بود، گفت:« می تونی آجر بیاری؟» گفتم:« بله.» گفت:« روزی دو تومان بهت میدم، به شرطی که کار کنی.» خوشحال شدم که کار پیدا کرده ام. به مدت شش روز بعد از طلوع آفتاب تا نزدیک غروب در ساختمان نیمه ساز خیابان خواجو مشغول کار بودم. جثه نحیف و سن کم من طاقت چنین کاری را نداشت. از دستهای کوچکم خون می آمد. اوستا بیست تومان اضافه مزد بهم داد و گفت:« این هم مزد این هفته ات.» حالا حدود سی تومان پول داشتم. با دو ریال بیسکویت خریدم و پنج ریال دادم و چهار عدد موز خریدم. خیلی کیف کردم، همه خستگی از تنم بیرون رفت. اولین بار بود که موز می خوردم. شب در خانه عبدالله تخم مرغ گوجه درست کردیم و خوردیم. عبدالله معتقد بود من نمی توانم این کار را ادامه بدهم، باید دنبال کار دیگری باشم. پولهایم را شمردم.، تا نهصد تومان هنوز خیلی فاصله داشت. یاد مادر و خواهر و برادرانم افتادم. سرم را زیر لحاف کردم و گریه کردم و با حالت گریه به خواب رفتم. صبح با صدای اذان از خواب بیدار شدم. از دوران کودکی نماز می خواندم. نمازم را که خواندم به یاد امامزاده سیدِ خوشنام، پیر خوشنام در روستا افتادم. ازش طلب کردم و نذر کردم اگر کار خوبی پیدا کردم یک کله قند داخل امامزاده بگذارم. صبح به اتفاق تاجعلی و عبدالله راه افتادیم. به هر مغازه، کافه، کبابی و هر درِ بازی که می رسیدیم سرک می کشیدیم و می گفتیم: «آقا، کارگر نمی خوای؟» همه یک نگاهی به جثه ضعیف ما می کردند و می گفتند:« نه.» تا اینکه یک کبابی گفت که یک نفرتان را می خواهم با روزی چهار تومان. تاجعلی رفت و من ماندم. جدا شدنم از او در این شهر سخت بود. هر دو مثل طفلان مسلم به هم نگاه می کردیم، گریه ام گرفته بود. عبدالله دستم را کشید و من هم راه افتادم، تا آخر خیابان به پشت سرم نگاه می کردم. حالا سه روز بود که از صبح تا شب به هر درِ بازی سر می زدم. رسیدیم داخل یک خیابان که تعدادی هتل و مسافرخانه در آن بود. به آخر خیابان رسیدیم و از پله های ساختمانی بالا رفتم. مردی پشت میز نشسته بود و پول می شمرد. محو تماشای پولها شده بودم و شامه ام مست از بوی غذا. آن مرد با قدری تندی گفت:« چکار داری؟!» با صدای زار گفتم:« آقا، کارگر نمی خوای؟» آن قدر زار بودم که خودم هم گریه ام گرفت. چهره مرد عوض شد و گفت:« بیا بالا.» بعد یکی را صدا زد و گفت:« یک پرس غذا بیار.» چند دقیقه بعد یک دیس برنج با خورشت آوردند. اولین بار بود که آن خورشت را می دیدم. بعداً فهمیدم به آن چلوخورشت سبزی می گویند. به خاطر مناعت طبعی که پدرم یادم داده بود با وجود گرسنگی زیاد و خستگی زیاد گفتم:« نه، ببخشید، من سیرم.» آن شخص که بعداً فهمیدم نامش حاج محمد است، با محبت خاصی گفت:« پسرم، بخور.» غذا را تا ته خوردم. حاج محمد گفت:« از امروز تو می تونی این جا کار کنی و همین جا هم بخوابی و غذا هم بخوری. روزی پنج تومان هم بهت می دهم.» برق از چشمانم پرید و از امامزاده سید خوشنام، پیر خوشنام تشکر کردم که مشکلم را حل کرد. پس از پنج ماه کار کردن شبی آهسته پولهایم را شمردم. سرجمع هزار و دویست و پنجاه تومان شد. از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم، هزار تومان برای پدرم پول فرستادم تا قرضش را ادا کند. ♦️برگرفته از کتاب «از چیزی نمی ترسیدم» خاطرات خود نوشت شهید حاج قاسم سلیمانی ____________________ 🌹 @𝓴𝓪𝓼𝓱𝓴𝓸𝓸𝓵𝓶𝓪𝓷𝓪𝓿𝓲 ✍️ کانال @shahidan96
♦️بدترین اهانت‌ها و تهمت‌ها را در سال ۹۶ به ایشان زدند، اما عزت و ذلت دست خداست. @shahidan96
⬅️محدودیت آزادی در غرب وحشی: فرانسه حجاب در مسابقات ورزشی را ممنوع کرد 🔹️به گزارش آسوشیتدپرس، سنای فرانسه در اقدامی به اصلاح قانون پیشنهادی منع استفاده از «نماد‌های مذهبی برجسته» برای شرکت در رویداد‌ها و مسابقات سازمان‌دهی شده از سوی فدراسیون‌های ورزشی رأی داد و داشتن حجاب را خطری برای ایمنی ورزشکاران عنوان کرد. مجلس فرانسه با ۱۶۰ رأی موافق، اصلاحیه‌ای را تصویب کرد که در آن «پوشیدن حجاب در مسابقات ورزشی» ممنوع است. این اصلاحیه از سوی حزب راست‌گرای فرانسه پیشنهاد شد و با اکثریت آرا به تصویب رسید. 📝غربی‌ها، هدفشان استفاده ابزاری از زنان است، لذا حجاب زن را باعث عدم هوسرانی خودشان می‌دانند. حال این وسط، فمینیست‌ها که ادعای دفاع از حقوق زنان دارند، خودشان همسو با مردان هرزه، با حجاب زن مخالف هستند!! @shahidan96
🚨 رسانه‌های نزدیک به انصارالله یمن با انتشار این پوستر به استقبال بلندترین برج‌ جهان(برج خلیفه امارات) رفتند و از مردم عادی خواستند از این برج فاصله بگیرند @mobahesegroup
امام حسين عليه السلام: 💠مَن طَلَبَ رِضا اللّهِ بِسَخَطِ الناسِ كَفاهُ اللّهُ اُمُورَ الناسِ، و مَن طَلَبَ رِضا الناسِ بِسَخَطِ اللّهِ، وَكَلَهُ اللّهُ إلى النّاسِ هركه خشنودى خدا را با ناخشنودى مردم بطلبد، خداوند او را از امور مردم بى نياز كند و هركه خشنودى مردم را با ناخشنود كردن خدا بجويد، خداوند او را به مردم وا گذارد میزان الحکمه جلد4 صفحه488 @shahidan96
یه طوری از فاصله اجتماعی رئیسی و پوتین (در شرایط کرونایی که به توصیه تیم‌های پزشکی طرفین اجرا شده) بهونه می‌گیرن، انگار لوندی‌های روحانی در برابر مکرون و جانسون چه دستاوردی برای ما داشته! یادشون رفته ظریف در برابر امیر کویت زانو زد و نخست وزیر زن انگلیس حتی حاضر نشد جلوی روحانی پاچه‌هاشو بپوشونه! @shahidan96
امام على عليه السلام: 💠 با نفْس خود جهاد كن و از او حساب كِش، همچنان كه شريك از شريكش حساب مى كِشد، و حقوق خداوند را از او مطالبه كن، همچنان كه طرف دعوا، حقوق خود را از ديگرى مطالبه مى كند 📚 غررالحكم حدیث4762 @shahidan96
🔴 اینا رو از آلمان و ژاپن یاد بگیرید 🔹در کشور آلمان کمترین دریافتی در بین کارکنان دولت ۲۶۵۰۰ یورو در سال است و بیشترین دریافتی ۷۸۰۰۰ یورو میباشد یعنی بین حداقل حقوق و حداکثر حقوق کمتر از ۳ برابر اختلاف وجود دارد. 🔹شبیه به همین وضعیت در ژاپن وجود دارد که کمترین دریافتی ۴ میلیون ین در سال است و بیشترین دریافتی ۱۲ میلیون ین است که باز اختلاف سه برابری را نشان میدهد. 🔹ولی متاسفانه در کشور ما اختلاف ۱۰ برابری و ۱۵ برابری بین مدیران دولتی با کارمندان معمولی یک امر عادی تلقی میشود و در موارد خاص اختلاف بسیار بالاتر از اینها هم میشود و این برای جامعه ای که یکی از شعارهای اصلیش عدالت محوری است شایسته نیست. 🔹اختلاف فاحش بین حقوق نیروهای دولتی باعث میشود تا جایگاه های مدیریتی تبدیل به طعمه شوند و میل و رغبت بیش از حد برای دست یابی به آنها ایجاد شود و در نتیجه افراد برای رسیدن به آن جایگاه به سراغ رانت و رابطه و غیره بروند و این همان آسیبی است که کشورهایی مثل ژاپن و آلمان به آن توجه کرده اند ولی ما از آن غافل بوده ایم. 🔹یادمان باشد عدالت یکی از پایه های اصلی اقتصاد درونزاست و اولین جایی که مسئولین باید تحقق عدالت را از آن شروع کنند بدنه ی دولت و مجلس و قوه ی قضائیه است. @shahidan96
🔴 پودر سفید آلوئه ورا پنج میلیون تومان ارزش دارد ! 🔹آلوئه ورا با کمترین آب و بدترین خاک خودش را سازگار میکند و برگی معجزه گونه تحویل می دهد که سرشار از خواص دارویی و درمانی است. برگی که 5 هزار تومان خرید و فروش می شود ولی اگر ژل آن بصورت پودر سفید درآید تا 5 میلیون تومان در هر کیلو ارزش خواهد داشت. بوشهر و هرمزگان قطب تولید این گیاه و سرشار از پتانسیل برای سودآوری از آن هستند اما افسوس که حمایتی صورت نگرفته و ما همچنان واردکننده محصولات آلوئه ورایم. 🔹سودهای کلان فراوری را فراموش کرده ایم و هنوز درگیر خام فروشی هستیم. 🔹 آلوئه ورا گیاهی است که بسیار کاربرد دارد و در بسیاری از مناطق ایران میتوان کاشت و برای صنایع مختلف مرتبط با آن درآمدزایی کرد ولی حیف که دیده نمیشود. @shahidan96
⭕ طرف رییس جمهور سوپر پاور بلوک شرقه یک ششم جهان وسعت کشورشه پنج هزار کلاهک اتمي داره، موشک الکساندر داره، چند ده تا کشور ریز و درشت متحد داره فرمانده دومین ارتش قدرتمند جهان هستش اول صحبت هاش میگه آرزوی سلامتی و موفقیت منو به رهبر ایران برسونید... بعد یارو دانشجوی ترم یک تخم مرغ‌سازی دانشگاه سطح پایین و پرته میگه من رهبر رو رو قبول ندارم کانال رسمی پاسخ به شبهات و شایعات 👇👇👇👇👇 @mobahesegroup
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬تصویری 👆 🔵فرازی طوفانی از استاد محمود صدیق منشاوی در ایران 📖تلاوت سوره:بلد 📥حجم تلاوت:۱.۲مگابایت ⏰مدت زمان:۱دقیقه 🎼مقام:بیات 🎞🎙 تلاوت ، ترتیل، تجوید، ابتهال 🌱 ●▬▬๑ @tilavah ๑▬▬●