در کردستان به باغ انگوری رسیدیم و دو تاحبه انگور از آن را خوردیم. بعد از آن حسین بسیار ناراحت شد و گفت: اجازه صاحب باغ را چه کنم؟
در آن روز یک صد تومانی را به آن شاخه انگور با نخ گره زدیم و زیر آن برای صاحب باغ نوشتیم:
دو حبه از انگورها را خوردیم، راضی باش.
شهیدحاج حسین خرازی
برای شادی روحشان صلوات❤️
#شهیدانه
https://eitaa.com/joinchat/2729509719Ce251f711b0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج آقا یاد چی افتادی؟؟
یاد شهدا افتادم ...🕊
گریهی سید در مسیر نیویورک...
#شهیدانه
https://eitaa.com/joinchat/2729509719Ce251f711b0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ورود پیکر سردار شهید نیلفروشان به وطن
#شهیدانه
https://eitaa.com/joinchat/2729509719Ce251f711b0