eitaa logo
شهدای کرمان
8.3هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
34 فایل
گلزار شهدای کرمان وصیت نامه و دیدار با خانواده های محترم شهدا قرار همنشینی با شهیدان https://eitaa.com/joinchat/790167778C57149595e2 @shahidan_kerman
مشاهده در ایتا
دانلود
a2846bb1c03437da39c999c01b0b83fa45021530-480p.mp3
24.55M
✍دُعای اُمّ‌داوود یا دعای اِستِفتاح نقل شده از امام صادق علیه‌السلام از دعاهای مأثور و جزء اعمال ام‌داوود است اعمال ام‌داوود در پانزدهم ماه رجب به‌جا آورده می شود. @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍چه روزگار شگفتی حوادث جهان‌ را کسی در می یابد که منتظر است... @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت فرزند شهیده مریم نیک اندیش از شهدای حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان از مادر شهیدش... @shahidan_kerman
✍فرازی از وصیت شهید محمد زینلی... 🔸خداوند در قرآن کریم می فرماید که انسانها فکر نکنند که ما مرگ آنها را تأمین نکرده ایم بلکه مرگ آنها تأمین شده و زمانی که باید فنا شوند فنا می شوند. @shahidan_kerman
✍خواب صادق همسر شهید محمد زینلی... 🔹در شب شهادت محمد خواب دیدم با پدر و مادر شهید داریم مسجد می سازیم که باد شدیدی آمد و چادرم را برد من به سرعت دنبال چادرم راه افتادم هی چادرم را می گرفتم از دستم بیرون می‌رفت من به زمین می خوردم و بلند می شدم باز چادرم را دنبال می کردم به یکباره چادرم به آسمان رفت. 🔸از خواب بیدار شدم خدا رحمت کند مادرم کنارم بود بیدارش کردم گفتم مادر محمد دیگه بر نمی گردد محمد شهید شده مادرم گفت اینطور نیست می آید بلند شو صدقه بینداز. 🔹سه روزی بود از عملیات والفجر سه گذشته بود خبر دادند که مفقودالاثر شده اند روزهای خیلی سختی بود عده ای رفتند به سوی اندیمشک چون می‌گفتند که زخمی ها را بردند در آنجا خبری نبود هر لحظه که می‌گذشت منتظر خبر بودیم یک عده می‌گفتند که اسیر شده اند خلاصه هر روز منتظر انتظار خیلی بد است صبر زیاد می طلبد. 🔸تا اینکه بعد از ده دوازده روز کسی درب خونمون را زد ضربان قلبم چنان می زد که داشت روح از بدنم جدا می شد درب را که باز کردم دیدم پسر خاله ایشان خدا رحمت کند شهید محمد نعمتی که فرمانده گردان یا مهدی لشکر ۴۱ ثارالله بود وسایل محمد را آورده بودند. 🔹اجازه ورود خواست من که خیلی بی تابی می کردم یک چند لحظه منو دلداری داد و گفت من قول می دهم نگذارم خون محمد پایمال شود به زودی به جبهه اعزام می شوم نگران نباش هنوز خبر دقیقی از ایشان نداریم ان شاء الله اسیر است و بر می گردد اگه شهیدم شده باشد سعادت داشته کلی از این صحبت‌ها. 🔸طولی نکشید ایشان هم بعد حدود نه ماه از مفقود شدن محمد به شهادت رسید. @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍نماهنگ بارش بارانی با نوای آقای محمدرضا نظری... 🔹بارش بارانی یار خراسانی ای اشتر ثانی قاسم سلیمانی... 🔸مرهم به دردهای خسته دلان بودی سردار کرمانی قاسم سلیمانی... 🔹از غم و غصه لبالب بودی همیشه در حسرت و تب بودی... 🔸همه افتخارت این بودش که سرباز سپاه زینب بودی... 🔹تو این روزایی که قحطی مردی هست الگوی مردانی قاسم سلیمانی... 🔸دشمن می لرزید از ابهت چشمات وقت رجز خوانی قاسم سلیمانی... @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍نگاهی به زندگی و مجاهدت های شهید مرتضی جاویدی همو که امام بر پیشانیش بوسه زد... 🔸هفتم بهمن ۱۳۶۵ عملیات کربلای ۵ شلمچه سالروز شهادت مرتضی جاویدی فرمانده گردان در لشکر المهدی کسی که از سوی ارتش صدام برای سرش جایزه گذاشته بودند... 💢خاطره‌ای از شهید جاویدی معروف به اشلو... 🔹در عملیات کربلای ۵ قاسم سلیمانی فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله در محاصره‌ دشمن گیر می‌کند با بی‌سیم همراه با داد و فریاد به قرارگاه می‌گوید عراقی‌ها ما رو محاصره کردن تو چند متری‌مون هستن بعید می‌دونم کسی از ما زنده بمونه دیدار به قیامت... 🔸محمدجعفر اسدی فرمانده لشکر المهدی در محور کناری لشکر ثارالله بیسیم را برمی‌دارد و می‌گوید قاسم قاسم جعفر... 💢جواب می دهد جعفر به گوشم می‌گوید اشلو رو برات می‌فرستم جواب می‌دهد هر کاری می‌کنی زودتر جعفر جان... 🔹اسدی هم مرتضی جاویدی فرمانده گردان فجر لشکر المهدی معروف به اشلو را به همراه نیروهایش به کمک قاسم سلیمانی می‌فرستد... 🔸او نیز به سرعت خود و افرادش را به پشت نهر جاسم در محدوده‌ی پنج ضلعی می‌رساند با نیروهای عراقی درگیر می‌شود و می‌تواند محاصره‌ آنها را بشکند و دشمن را به عقب براند و بچه‌های لشکرثارالله از محاصره‌ دشمن بیرون بیایند... 💢و حالا چرا اشلو؟... 🔹 مرتضی جاویدی بین عراقی‌ها معروف شده بود به اشلو از بس که خودش را به سنگرهایشان می‌رسانده و به عربی باهاشان صحبت می‌کرده و می‌گفته اشلونک یعنی حالت چطوره؟... 🔸بعد که می‌رفته می‌فهمیده‌اند از نیروهای ایرانی بوده و خودش را عراقی جا زده که از آنها اطلاعات منطقه را بگیرد... @shahidan_kerman
✍کلام شهید مجید اسدی ؛ دورانی خواهد رسید که هر روز چند بار می گویید خوش به حال شهدا خوش به حال شهدا... 🔸جزو اولین نیروهایی بود که از کرمان عازم جبهه شد برای بدرقه اش تا کنار ماشین رفتم. 🔹موقع خداحافظی به او گفتم کاش چند روز دیگر می ماندی و بعد می رفتی. 🔸در جوابم گفت برادر من امروز ندای هل من ناصر امام حسین علیه السلام بر زبان فرزندش خمینی کبیر جاریست و ما باید به ندایش لبیک بگوییم. 🔹این دوران نیز مانند قیام عاشورا به پایان می رسد و اگر بی تفاوت باشیم چیزی جز افسوس برایمان نمی ماند. 🔸جنگِ ما جنگِ اسلام و کفر است جنگ احد و خیبر و بدر و خندق است. 🔹بدان این دوران نیز روزی به پایان می رسد روزی می آید که پشیمان می شوند آنهایی که به جبهه نرفتند و افسوس می خورند آنهایی که کم به جبهه رفتند و یا به شهادت نرسیدند. 🔸یادتان باشد اگر زنده ماندید دورانی را درک خواهید کرد که هر روز روزی چندبار این جمله بر زبانتان جاری می شود خوش به حال شهدا خوش به حال شهدا... 💢راوی برادر شهید مجید اسدی... @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍شهید سردار سلیمانی مرد سلوک و عرفان... 🔸ثبت است بر جریده عالم دوام ما... @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍معرفی سردار شهید محمد حسین یوسف اللهی در کلام شهید حاج قاسم سلیمانی و حضرت آیت الله امام خامنه‌ای مد ظله العالی... @shahidan_kerman
✍شهیده سارا حمزه نژاد بانویی که با شهادتش برای تشنگان حقیقت نشانه شد... 🔹همین چند وقت پیش بود که حقوق زن را در بوق‌ و کرنا کرده بودند و راه و بی‌ راه در رسانه‌هایشان از آن دم می‌زدند در کرمان اما سارا حمزه‌نژاد با خون خود بذر حقیقت‌جویی کاشت و خیلی‌ها را رسوا کرد. 🔸یکی از آن زنان که در خون غلطید و بی‌گناه به آسمان هفتم رفت سارا حمزه‌نژاد بود که خون سرخش یکی از آن نقطه‌های تردید را در دل آن جوانان شکل داد و بذر حقیقت‌جویی کاشت. 🔹مادری که برای فرزندانش هم پدر و هم مادر بود علاقه شدید به ائمه اطهار علیه السلام داشت و خیلی مؤمن و متعهد به انقلاب بود و کشورش را دوست داشت وی که همیشه در حال فعالیت های فرهنگی بود و تربیت دینی فرزندانش و اهمیت به نماز خواندن آنها در الویت زندگیش قرار داشت و خدا با شهادت اجر و پاداشش را داد. 🔸شهیده سارا حمزه نژاد به حاج قاسم هم خیلی علاقه داشت همیشه به مزارش سر می‌زد آخرش هم در جوار آن فرمانده رشید شهید و عاقبت‌بخیر شد. 💢هدیه به روح مطهر و ملکوتی اش صلوات... @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍شوخی شهید حاج قاسم سلیمانی با یکی از رزمندگان عراقی ساعاتی قبل از آزادسازی شهر المحلبیه در استان نینوا..‌. @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍خاطره شهید حاج قاسم سلیمانی از شهید حسن باقری به مناسبت سالروز شهادت ایشان... @shahidan_kerman
✍باید سلام کرد به قنوت‌هایی که تا خدا رسید... @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍مکتب حاج قاسم یعنی درس گرفتن از همین رفتارها با خانواده شهدا و گرامی داشتن آنها زنده نگه داشتن یاد و خاطرات دوستان شهیدش و لحظه به لحظه دویدن برای رسیدن به آنان و شهادت... 🔸روایت همراه با بغض و گریه رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای مد ظله العالی از پشت در اتاق عمل ایستادن حاج قاسم برای نوه سردار شهید عبدالمهدی مغفوری... @shahidan_kerman
✍عکس ماندگار شهید حسین امینی سمت راست شهید محمد زینلی وسط شهید حسین حیدری سمت چپ... 💢خاطره جالب همسر شهید محمد زینلی از ماجرای خواستگاری اش... 🔹پدرم گله گوسفند داشت و گوسفندان نزد چوپان نرسیده به تزرج که به آن محل اتراق گویند. 🔸من آخرای سال سوم راهنمایی بودم پدر می خواست برود خوراکی برای چوپان ببرد من و یکی از خواهرانم باهاشون رفتیم فراموش کردیم آب برای دم کردن چایی با خودمان ببریم. 🔹در راه که می‌رفتیم پدرم گفت که یک پایگاه می روم از آنجا بیست لیتری آب بر می دارم خلاصه رفتیم یک جوان داخل یک لاستیک نسبتاً بزرگ درحال کشیک دادن بود بلند شد با پدر احوالپرسی کرد پدرم آب را برداشت با آن جوان خداحافظی کرد من کم‌ سن و سال بودم اما انگار یکدفعه ته دلم گفتم عجب جوان باوقار و مؤدبی. 🔸خلاصه از این موضوع سه ماهی گذشت و من هم سیکلم را گرفتم یک روز پدرم آمد گفت بابا یادت هست که آن آقا داخل لاستیک پایگاه پدرش تو را برای پسرش خواستگاری کرده من گفتم صحبت کنم بعد خبر می دهم پدرم گفت نظرت چیه من هم که انگار آن روز مهرش به دلم نشسته بود گفتم پسر بدی نبود پدرم لبخندی زد و رفت. 🔹محمد کردستان بود خبر دار شدیم سر دوازده نفر از رزمندگان را بریده اند خانواده خیلی از این موضوع ناراحت و نگران شدند پدرم از من خواست و گفت بیا تا کسی خبردار نشده بگیم ما دخترمون را بهتون نمی دهیم نظرشون این بود اگه کسی بفهمد که خواستگارت بوده برای تو خوب نیست فردا مردم حرف می زنند. 🔸من گفتم نه پدر اگه با یک پا هم بیاید من قبولش می‌کنم خانواده گفتند خودت خواستی دیگه با خودت بعد دو سه ماه عقد و ازدواج کردیم. @shahidan_kerman