eitaa logo
شهدای کرمان
8.3هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
34 فایل
گلزار شهدای کرمان وصیت نامه و دیدار با خانواده های محترم شهدا قرار همنشینی با شهیدان https://eitaa.com/joinchat/790167778C57149595e2 @shahidan_kerman
مشاهده در ایتا
دانلود
✍اصابت ترکش به پهلو و حضور حضرت زهرا سلام الله در جبهه ها... 🔹شهید سید احمد مهدوی در عملیاتی که به منظور آزادسازی کرخه نور صورت گرفته بود مجروح شد. 🔸او را به بیمارستانی در اهواز بردند و از آنجا به دلیل شدت جراحات به بیمارستان ایرانمهر تهران منتقل کردند. 🔹وقتی که به عیادتش رفتیم برایمان اینگونه تعریف کرد در شب عملیات پیروزمندانه جلو رفتیم با فرا رسیدن صبح من از ناحیه شکم و سینه مجروح شدم به حالت سینه خیز خودم را به پشت خاکریز رساندم. 🔸آنجا چادرهای امدادی بود سعی کردم به حالت سینه خیز خودم را به چادرهای امدادی برسانم در همین حین خمپاره ای در چندقدمی من به زمین نشست و ترکشی به پهلویم اصابت کرد. 🔹درد در تمام بدنم پیچید ناگهان بانوی بزرگواری را کنار خودم دیدم لیوان آبی به دستم داد و گفت فرزندم این آب را بنوش. 🔸لیوان آب را که سر کشیدم از هوش رفتم وقتی که به هوش آمدم گفتند تو الان سه روز است که در بیمارستانی در اهواز هستی. 💢راوی مادر شهید سید احمد مهدوی... @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍صحبت های شهید حاج قاسم سلیمانی درباره عملیات والفجر ۳ و کربلای ۱ قسمت اول... @shahidan_kerman
45.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍سخنرانی شهید حاج قاسم سلیمانی در یادواره شهدای استان همدان قسمت اول... 💢ادامه دارد... @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍لحظاتی از حضور شهید حاج‌ قاسم سلیمانی در جمع نیروهای گردان ۴۰۷ بم در نقطه رهایی قبل از شب عملیات... @shahidan_kerman
✍فرازی از وصیت سردار شهید فرهاد حسنی سعدی... 🔸ما عاشق شهادت هستیم و از شهادت باکی نداریم راه ما راه حسین علیه السلام است و شهادت هم افتخار ماست شهادت نقطه عروج مسلمین و راه رسیدن خداست. 🔹سردار شهید فرهاد حسنی ایشان و شهید حسین صادقی باجناق بودند... 🔸شهید فرهاد حسنی در سن ۱۷ سالگی ازدواج کرد و صاحب یک فرزند پسر می‌باشد... 🔹شهید فرهاد حسنی در صبحگاه مرحله اول عملیات بدر به شهادت رسید و شهید حسین صادقی در عصر همان روز هر دو هم در اثر برخورد ترکش گلوله دعوت حق را لبیک گفتند... 🔸به هنگام شهادت حسین فرمانده گردان ادوات لشکر ۴۱ ثارالله بود و فرهاد رئیس ستاد این گردان دو دوست جدا نشدنی و مخلص که در تشکیل یگان زرهی ذوالفقار و ادوات لشکر ۴۱ ثارالله نقش موثر داشتند و سرانجام با هم به شهادت رسیدند... 💢آدرس مزار مطهر شهید فرهاد حسنی سعدی گلزار شهدای کرمان قطعه ۱ ردیف ۱۰ شماره ۲۲... @shahidan_kerman
✍سردار شهید حسین صادقی فرمانده گردان ادوات لشکر ۴۱ ثارالله... 🔹خبر شهادت حسین را که به حاج قاسم دادند بلند بلند گریست هیچکس نمی‌توانست حاجی را تسلی دهد گرچه من برادر حسین بودم اما جنس گریه‌های حاجی چیز دیگری بود. 🔸همه بچه‌ها بسیج شدند تا فرمانده آرام گرفت حاج قاسم دلسوزترین فرد به رزمنده‌ها بود... 🔹یادم است که مهمانان ویژه عروسی حسین عبارت بودند از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و سرداران شهید اکبر شجره محمد یزدانی علی یزدانی علیرضا مظهری صفات و حسین یوسف الهی بعد از عقد همگی دعای توسل خواندند و روز بعد عروس و داماد برای ماه عسل دو روزه به قم رفتند. 🔸مهریه عروس ۱۴ سکه بهار آزادی بود که از طرف عروس بخشیده شد و یک دور کامل کتاب‌های شهید دستغیب که به هنرستان هدیه نمودند... 🔹حسین در طول یک سال سه بار از جبهه به مرخصی آمد که بار اول یک روز و بار دوم دو روز و بار آخر شاید سه روز ماند هر بار هم که می‌آمد می‌گفت خوشحال نشوید که آمدم چون دوباره فردا برمی‌گردم. 🔸شایان ذکر است برادر شهید حسین صادقی حسن نیز به درجه رفیع شهادت نائل آمده است و همسر سردار شهید حسین صادقی خواهر شهیدان علیرضا و حمیدرضا مظهری صفات می باشد.‌. 💢آدرس مزار مطهر سردار شهید حسین صادقی گلزار شهدای کرمان قطعه ۱ ردیف ۱۰ شماره ۲۱... @shahidan_kerman
✍سلام عرض ادب و احترام در لحظات ملکوتی اذان و ماه پر خیر رجب المرجب لطفاً برای شفای همه ی مجروحین و بیماران حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان خصوصاً مریض مد نظر از سربازان ولایت که دچار موج انفجار و بیماری شده اند و که هم اکنون در تهران اتاق عمل و زیر تیغ جراحی می باشند حمد شفا قرائت نمایید. 🔸باشد که مورد شفاعت شهدا باشیم و عاقبت همگی ختم به خیر و شهادت ان شاءالله... @shahidan_kerman
✍کلام سردار حاج قاسم سلیمانی در وصف سردار شهید علی ژاله و موتور سوغاتی حج برای قایق ادوات لشکر ۴۱ ثارالله... 🔹شهید علی ژاله بی نظیر بود او مثل یک فرمانده ی با تجربه عمل می کرد و برنامه می ریخت این کارهای علی همیشه من را به وجد می آورد و در ته دلم هزاران آفرین نثارش می کردم. 🔸موتور سوغاتی از حج ؛ برای انجام فریضه حج با گروهی از رزمندگان مشرف شدند در بازگشت همه برای خود و یا خانواده چیزی خریده بودند. 🔹اما شهید علی ژاله یک دستگاه موتور برای قایق ادوات در جزیره مجنون خرید و با خود آورد. 🔸وی سال ۱۳۴۱ در یکی از روستاهای رابر پا به عرصه وجود گذاشت با شروع جنگ تحمیلی عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل گردید و در سال ۱۳۶۵ فرماندهی گردان ضدزره لشکر پیروز ثارالله را برعهده گرفت تا اینکه سر انجام در عملیات کربلای پنج به فیض شهادت نائل آمد. 🔹رزمنده ای که کارهای بزرگ او هنوز هم نقل ادبیات پایداری و خاطرات خوش رزمندگان در لحظات سخت نبرد است. 🔸همرزمانش روایت کرده اند وقتی خبر شهادت حاج علی ژاله در عملیات کربلای پنج را شنیدیم به نوعی عزای عمومی بود سکوت غم‌انگیزی فضای منطقه را پوشانده بود و بچه‌ها مثل کسی که گمشده‌ای دارد حیران و سرگردان از این سنگر به آن سنگر و از این خاکریز به آن خاکریز می‌رفتند. @shahidan_kerman
✍عکس ماندگار سردار شهید حسن عباسی در کنار سردار شهید محمد قنبری سردار شهید علی عابدینی و حاج محمد رضا امراللهی اخوی شهیدان مهدی و علی امراللهی... 🔹سردار پاسدار شهید جاوید الاثر حاج حسن عباسی در تخریب لشکر ثارالله بود شهید عباسی از فرماندهان تخریب بود و در تمام عملیات‌هایی که لشکر ۴۱ ثارالله از سال ۱۳۶۰ تا هنگام شهادت ایشان حضور داشت شرکت می‌کرد... 🔸این شهید بزرگوار با حکم سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده دلاور لشکر ۴۱ ثارالله جانشین گردان آبی خاکی ۴۱۰ حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم شد و در عملیات بدر در غرب دجله بعد از شکستن موفقیت آمیز خط دشمن با اصابت تیر مستقیم به شاهرگ گردن به شهادت رسید و هنگام بازگرداندن پیکر مطهرش به وسیله قایق با اصابت گلوله به قایق و غرق شدن در آب مفقود گردید. 🔹آرزوی سردار شهید عباسی این بود که مانند حضرت فاطمه زهرا سلام الله و دیگر همرزمان مفقودش مفقودالاثر بماند تا شرمنده پدر و مادر شهدای مفقود نشود آرزوی او برآورده شد و هنوز پیکر پاکش بازنگشته است... 🔸محور اصلی وصیت‌نامه این شهید جاوید الاثر اطاعت از امر خداوند و ائمه معصومین سلام الله علیهم و پیروی از امام امت و ولی فقیه می‌باشد. 💢فرازی از وصیت این شهید بزرگوار ما هرچه داریم از نعمت ولایت فقیه و رهبر است ادامه دهنده راه شهدا باشیم... @shahidan_kerman
✍سردار شهید حاج حسین بادپا تقدیر الهی این بود که در سوریه شهید شود شاید ذخیره ای بود برای روزهایی که دفاع گسترده تر از آن روزها در دفاع مقدس و والفجر هشت بود شاید آن روزها آنچه در کشورهای اسلامی از جمله سوریه می گذشت سخت تر از عبور از اروند بود. 🔹شهید حسین بادپا از رزمندگان و فرماندهان دوران دفاع مقدس پس از دو بار مجروحیت در سوریه سرانجام به همراه همرزم خود شهید هادی کجباف در منطقه بصر الحریر استان درعا در سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. 🔸سردار شهید بادپا یادگار دوران دفاع مقدس بیش از چهار سال به عنوان مسئول محور شناسایی و در مقاطعی نیز فرمانده گروهان و معاون گردان در لشکر ۴۱ ثارالله بود... 🔹سردار بادپا جانباز هفتاد درصد با وجود اینکه در دوران دفاع مقدس یک چشم خود را ازدست داده بود ولی در ماموریت‌های جنوب‌ شرق لشکر ۴۱ ثارالله در مبارزه با عناصر ضد انقلاب و اشرار نیز فعال بود. 🔸شهیدی که آرزو داشت پیکرش مفقود شود تا حاج قاسم در مراسم تشییع اش اذیت نشود... 💢هدیه به روح مطهر و ملکوتی اش صلوات... @shahidan_kerman
✍تدبیر سردار شهید اکبر محمد زمانی برای عبور اژدرها از آب... 🔹هر شهیدی شاخصه‌ای داشته و به او لقبی می‌دادند در مورد شهید اکبر محمد زمانی هم لقب‌های مختلفی به کار می برده اند گاهی به او می‌گفتند حاج اکبر می‌گفتند هر کس همراه حاج اکبر برود هیچ اتفاقی برایش نمی‌افتد چون گاهی برای اطلاعات و شناسایی می‌رفتند به او حاجی مخلص و یا اکبر یا حاجی زمانی می‌گفتند. 🔸قرار بود در عملیات از یک سری اژدر استفاده کنند اژدر موشک‌هایی بوده که اگر در آب می‌افتاد منفجر می‌شد و اگر هم عمل نمی‌کرد نمی‌توانستند از آن استفاده کنند. 🔹باید اژدرها را از مسیری عبور می‌دادند که به محل مورد نظر برسانند در این جریان حاج قاسم سردار باقری آقای قالیباف و تعدادی از سردارها حضور داشتند مانده بودند چه کنند که شهید زمانی از راه می‌رسد از او می‌پرسند چه کنیم او می‌گوید یک طناب و یک لوله به من بدهید. 🔹من اژدرها را عبور می‌دهم می‌گویند توضیح بده که می‌خواهی چه بکنی؟ 🔸می‌گوید من دوطرف لوله‌ها را داغ می‌کنم و اژدرها را از آن عبور می‌دهم بعد دو طرفشان را پلمب می‌کنم با طناب اینها را به هم می‌بندم و غواصی می‌کنیم و اژدرها را عبور می‌دهیم این کار را انجام داده اژدرها را عبور می‌دهند و عملیات با موفقیت انجام می‌شود... @shahidan_kerman
36.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍شب موعود فرا رسیده است... 🔸السلام علی کل شئ جاء فی وقته... 🔹سلام به هرچیزی که به وقتش می آید... 🔸وَ اینجا جان‌ها آرام می گیرد... @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍سلطان ازل گنج غم عشق به ما داد چون می‌رود این کشتی سرگشته که آخر جان در سر آن گوهر یک دانه نهادیم... 🔹ما درد سحر در ره میخانه نهادیم 🔸محصول دعا در ره جانانه نهادیم... 🔹در خرمن صد زاهد عاقل زنم آتش 🔸این را که ما بر دل دیوانه نهادیم... @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ما سینه زدیم بی صدا باریدند از هر چه که دم زدیم آنها دیدند ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدا را چیدند... @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍خلوت گزیده را چه تماشا به حاجت است دو همنشین داریم دل شکسته یکی جان بی قرار یکی و شهدا سنگ صبور و محرم اسرار ای خوش به حال دل ما که به لطف نگاه شهدا به صفا می آید تیپ شخصیتی ات به کدوم شهید شبیه تر هست. @shahidan_kerman
✍به انتظار آمدنت سالها بر ما چه گذشت به قلم همسر شهید محمد زینلی... 🔹دخترم نه ماهش تمام شده بود که در فراق پدرش نشستیم رفت تا آرمانها باقی بماند. 🔸هم رزمانش می گفتند در عملیات فتح‌المبین آرزوی شهادت نکرد دوست داشت که فرزندش را ببیند بعد اگر خدا خواست جان خود را در راه خدا تقدیم نماید. 🔹روح بلندی داشت اصلا حواسش این دنیایی نبود پدرش می گوید در نوجوانی هم کار می کرد و هم درس می خواند تا مخارج تحصیلش را بدست آورد. 🔸توجه به مادیات نداشت بسیار انسان مرتبی بود لباس هایش می بایست اتو زده باشد وقتی از خانه بیرون می‌رفت حتما نگاه به آینه می انداخت خلاصه دخترمون هر ساله بزرگتر می شد و جای پدر را خالی می دید روزها می‌گذشت. 🔹شوهر خواهرم همیشه فرزندانش را بوسه می زد دخترم اگه می دید به من چیزی نمی‌گفت اما یک روز صبرش سر آمد و گفت کاش فلانی جلوی من بچه هایش را نمی بوسید. 🔸می‌گفت من که پدرم را ندیدم و از مهر پدری چیزی نمی دانم اما ناراحت می شوم. 🔹شب‌های گرم تابستان را در گرمای خانه از ترس تمام درها را تا اذان صبح بسته نگه می داشتم از صدای کلر یا پنکه وحشت داشتم خانه می بایست در سکوت محض باشد هیچ شبی نشد که با آرامش بخوابیم تا سالها چاره ای نبود می‌بایست کم کم عادت می کردیم. 🔸دعا می کردم زمستان نشود در شب‌های زمستان از صدای باد وحشت عجیبی سراغم می آمد دخترم سه ساله شده بود خواب بی خواب چرت توانم را می برید از ترس خوابم نمی‌برد بچه را بغل می کردم هوا هم سرد روی پله می نشستم صدای اذان که می آمد خیالم راحت می شد که صبح شده آن وقت یک ساعتی می‌خوابیدم. @shahidan_kerman
✍به انتظار آمدنت سالها بر ما چه گذشت به قلم همسر شهید محمد زینلی... 🔹یک شب زمستان که برف هم آمده بود خیلی ترسیده بودم خانه دو تا از اقوام کمی نزدیک خانه مان بود با خودم گفتم امشب می روم خونه فلانی می‌خوابیم صبح زود می آییم خونه... 🔸بچه را بغل زدم در این سرما کمی جلو رفتیم باز برف شروع به باریدن کرد وقتی رسیدم مثل اینکه خوابیده بودند نا امید به سوی خونه خویشاوند بعدی راه افتادم خونه آنها نزدیک به هم بود چند قدمی که رفتیم منصرف شدم خلاصه به خانه برگشتیم. 🔹دستها سرد و بی حس درد فراق یک طرف سرگردانی و ترس طرف دیگر فقط کافی بود به خودم بگویم عجب سرنوشتی اشکهایم بی اختیار می‌ریخت خیلی وقتها هم کم توقع می شدم اما با خودم می گفتم مردم که تقصیری ندارند باید صبر کرد خدا کریمه... 🔸وقتی در خانه ای پدر خانواده نباشد آن خانه سرد و بی روح است گاهی می‌نشستم گریه می کردم تا دلم آروم می‌گرفت بله سالها برایمان تکراری شده بود چون زندگی یک نواخت بود. 🔹با خودم گفتم اگه قرار باشد خبری از آمدنت نباشد به امید خدا نا امید ی را کنار می‌گذارم تا بتوانم در کارهایم موفق باشم... 🔸محمد در وصیت نامه خودش نوشته بود إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ‌ خدا با صبر کننده گان است همسرم صبر کن این دنیا فانی است انسانها قافله‌ای پیش و دنبالند یکی پس از دیگری باید بروند پس چه بهتر در این راه بروند هیچ سعادتی بهتر از شهادت نیست روح بلند و پر فتوحش شاد باشد... @shahidan_kerman
✍تشکر شهید اکبر حسن پور از فردی که اشکالش را در هنگام خواندن نماز جماعت به وی تذکر داد... 🔹یک روز در مهدیه لشکر در اهواز مشغول خواندن نماز جماعت بودیم بعد از پایان نماز فردی که پشت سرِ اکبر بود به شانه اش زد و مطلبی را به او گفت اکبر هم بلافاصله او را بوسید و گفت از شما ممنونم که اشکالم را به من تذکر دادید و مطلبی را به من آموختید. 🔸من که کنجکاو شده بودم موضوع را بدانم به اکبر گفتم جریان چیست آن بنده خدا به تو چه گفت؟ 🔹اکبر گفت در حین نماز قیام متصل به رکوع را انجام ندادم آن بنده خدا هم متوجه شد و به من تذکر داد و من هم از او تشکر کردم. 🔸باورم نمی شد بعضی ها وقتی اشتباهشان را به آنها متذکر می شویم ناراحت می شوند اما او نه تنها ناراحت نشد بلکه طرف را بوسید و از او تشکر کرد. 💢راوی اکبر رشیدی دوست و همرزم شهید... @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍شجاعت و رشادت سردار شهید ماشاءالله رشیدی... 🔹بچه ها زیر فشار بودند عراقی‌ها با انواع و اقسام گلوله‌ها خط را می‌کوبیدند فرمانده گردان ماشاالله را صدا کرد و گفت خودت را به بچه‌ها برسان و به آنها کمک کن بدون درنگ حرکت کرد فاصله ما با خط تقریبا ۳۰۰ متر بود. 🔸به جای اینکه فاصله ۳۰۰ متری را داخل کانال جلو برود روی خاکریز پرید و به سرعت در دشت صاف شروع به دویدن کرد. 🔹فرمانده گردان فریاد زنان صدایش کرد کجا چکار می‌کنی چرا از داخل کانال نمی‌روی!؟ 🔸همانطور که می‌دوید گفت اینجوری زودتر می‌رسم زیر رگبار گلوله‌ها دوید و رفت. 💢منبع کتاب مثل حسین مثل عباس صفحه ۶... @shahidan_kerman