eitaa logo
شهدای کرمان
8.4هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
34 فایل
گلزار شهدای کرمان وصیت نامه و دیدار با خانواده های محترم شهدا قرار همنشینی با شهیدان https://eitaa.com/joinchat/790167778C57149595e2 @shahidan_kerman
مشاهده در ایتا
دانلود
✍عکس ماندگار سردار شهید حسن عباسی در کنار سردار شهید محمد قنبری سردار شهید علی عابدینی و حاج محمد رضا امراللهی اخوی شهیدان مهدی و علی امراللهی... 🔹سردار پاسدار شهید جاوید الاثر حاج حسن عباسی در تخریب لشکر ثارالله بود شهید عباسی از فرماندهان تخریب بود و در تمام عملیات‌هایی که لشکر ۴۱ ثارالله از سال ۱۳۶۰ تا هنگام شهادت ایشان حضور داشت شرکت می‌کرد... 🔸این شهید بزرگوار با حکم سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده دلاور لشکر ۴۱ ثارالله جانشین گردان آبی خاکی ۴۱۰ حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم شد و در عملیات بدر در غرب دجله بعد از شکستن موفقیت آمیز خط دشمن با اصابت تیر مستقیم به شاهرگ گردن به شهادت رسید و هنگام بازگرداندن پیکر مطهرش به وسیله قایق با اصابت گلوله به قایق و غرق شدن در آب مفقود گردید. 🔹آرزوی سردار شهید عباسی این بود که مانند حضرت فاطمه زهرا سلام الله و دیگر همرزمان مفقودش مفقودالاثر بماند تا شرمنده پدر و مادر شهدای مفقود نشود آرزوی او برآورده شد و هنوز پیکر پاکش بازنگشته است... 🔸محور اصلی وصیت‌نامه این شهید جاوید الاثر اطاعت از امر خداوند و ائمه معصومین سلام الله علیهم و پیروی از امام امت و ولی فقیه می‌باشد. 💢فرازی از وصیت این شهید بزرگوار ما هرچه داریم از نعمت ولایت فقیه و رهبر است ادامه دهنده راه شهدا باشیم... @shahidan_kerman
✍سردار شهید حاج حسین بادپا تقدیر الهی این بود که در سوریه شهید شود شاید ذخیره ای بود برای روزهایی که دفاع گسترده تر از آن روزها در دفاع مقدس و والفجر هشت بود شاید آن روزها آنچه در کشورهای اسلامی از جمله سوریه می گذشت سخت تر از عبور از اروند بود. 🔹شهید حسین بادپا از رزمندگان و فرماندهان دوران دفاع مقدس پس از دو بار مجروحیت در سوریه سرانجام به همراه همرزم خود شهید هادی کجباف در منطقه بصر الحریر استان درعا در سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. 🔸سردار شهید بادپا یادگار دوران دفاع مقدس بیش از چهار سال به عنوان مسئول محور شناسایی و در مقاطعی نیز فرمانده گروهان و معاون گردان در لشکر ۴۱ ثارالله بود... 🔹سردار بادپا جانباز هفتاد درصد با وجود اینکه در دوران دفاع مقدس یک چشم خود را ازدست داده بود ولی در ماموریت‌های جنوب‌ شرق لشکر ۴۱ ثارالله در مبارزه با عناصر ضد انقلاب و اشرار نیز فعال بود. 🔸شهیدی که آرزو داشت پیکرش مفقود شود تا حاج قاسم در مراسم تشییع اش اذیت نشود... 💢هدیه به روح مطهر و ملکوتی اش صلوات... @shahidan_kerman
✍تدبیر سردار شهید اکبر محمد زمانی برای عبور اژدرها از آب... 🔹هر شهیدی شاخصه‌ای داشته و به او لقبی می‌دادند در مورد شهید اکبر محمد زمانی هم لقب‌های مختلفی به کار می برده اند گاهی به او می‌گفتند حاج اکبر می‌گفتند هر کس همراه حاج اکبر برود هیچ اتفاقی برایش نمی‌افتد چون گاهی برای اطلاعات و شناسایی می‌رفتند به او حاجی مخلص و یا اکبر یا حاجی زمانی می‌گفتند. 🔸قرار بود در عملیات از یک سری اژدر استفاده کنند اژدر موشک‌هایی بوده که اگر در آب می‌افتاد منفجر می‌شد و اگر هم عمل نمی‌کرد نمی‌توانستند از آن استفاده کنند. 🔹باید اژدرها را از مسیری عبور می‌دادند که به محل مورد نظر برسانند در این جریان حاج قاسم سردار باقری آقای قالیباف و تعدادی از سردارها حضور داشتند مانده بودند چه کنند که شهید زمانی از راه می‌رسد از او می‌پرسند چه کنیم او می‌گوید یک طناب و یک لوله به من بدهید. 🔹من اژدرها را عبور می‌دهم می‌گویند توضیح بده که می‌خواهی چه بکنی؟ 🔸می‌گوید من دوطرف لوله‌ها را داغ می‌کنم و اژدرها را از آن عبور می‌دهم بعد دو طرفشان را پلمب می‌کنم با طناب اینها را به هم می‌بندم و غواصی می‌کنیم و اژدرها را عبور می‌دهیم این کار را انجام داده اژدرها را عبور می‌دهند و عملیات با موفقیت انجام می‌شود... @shahidan_kerman
36.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍شب موعود فرا رسیده است... 🔸السلام علی کل شئ جاء فی وقته... 🔹سلام به هرچیزی که به وقتش می آید... 🔸وَ اینجا جان‌ها آرام می گیرد... @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍سلطان ازل گنج غم عشق به ما داد چون می‌رود این کشتی سرگشته که آخر جان در سر آن گوهر یک دانه نهادیم... 🔹ما درد سحر در ره میخانه نهادیم 🔸محصول دعا در ره جانانه نهادیم... 🔹در خرمن صد زاهد عاقل زنم آتش 🔸این را که ما بر دل دیوانه نهادیم... @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ما سینه زدیم بی صدا باریدند از هر چه که دم زدیم آنها دیدند ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدا را چیدند... @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍خلوت گزیده را چه تماشا به حاجت است دو همنشین داریم دل شکسته یکی جان بی قرار یکی و شهدا سنگ صبور و محرم اسرار ای خوش به حال دل ما که به لطف نگاه شهدا به صفا می آید تیپ شخصیتی ات به کدوم شهید شبیه تر هست. @shahidan_kerman
✍به انتظار آمدنت سالها بر ما چه گذشت به قلم همسر شهید محمد زینلی... 🔹دخترم نه ماهش تمام شده بود که در فراق پدرش نشستیم رفت تا آرمانها باقی بماند. 🔸هم رزمانش می گفتند در عملیات فتح‌المبین آرزوی شهادت نکرد دوست داشت که فرزندش را ببیند بعد اگر خدا خواست جان خود را در راه خدا تقدیم نماید. 🔹روح بلندی داشت اصلا حواسش این دنیایی نبود پدرش می گوید در نوجوانی هم کار می کرد و هم درس می خواند تا مخارج تحصیلش را بدست آورد. 🔸توجه به مادیات نداشت بسیار انسان مرتبی بود لباس هایش می بایست اتو زده باشد وقتی از خانه بیرون می‌رفت حتما نگاه به آینه می انداخت خلاصه دخترمون هر ساله بزرگتر می شد و جای پدر را خالی می دید روزها می‌گذشت. 🔹شوهر خواهرم همیشه فرزندانش را بوسه می زد دخترم اگه می دید به من چیزی نمی‌گفت اما یک روز صبرش سر آمد و گفت کاش فلانی جلوی من بچه هایش را نمی بوسید. 🔸می‌گفت من که پدرم را ندیدم و از مهر پدری چیزی نمی دانم اما ناراحت می شوم. 🔹شب‌های گرم تابستان را در گرمای خانه از ترس تمام درها را تا اذان صبح بسته نگه می داشتم از صدای کلر یا پنکه وحشت داشتم خانه می بایست در سکوت محض باشد هیچ شبی نشد که با آرامش بخوابیم تا سالها چاره ای نبود می‌بایست کم کم عادت می کردیم. 🔸دعا می کردم زمستان نشود در شب‌های زمستان از صدای باد وحشت عجیبی سراغم می آمد دخترم سه ساله شده بود خواب بی خواب چرت توانم را می برید از ترس خوابم نمی‌برد بچه را بغل می کردم هوا هم سرد روی پله می نشستم صدای اذان که می آمد خیالم راحت می شد که صبح شده آن وقت یک ساعتی می‌خوابیدم. @shahidan_kerman
✍به انتظار آمدنت سالها بر ما چه گذشت به قلم همسر شهید محمد زینلی... 🔹یک شب زمستان که برف هم آمده بود خیلی ترسیده بودم خانه دو تا از اقوام کمی نزدیک خانه مان بود با خودم گفتم امشب می روم خونه فلانی می‌خوابیم صبح زود می آییم خونه... 🔸بچه را بغل زدم در این سرما کمی جلو رفتیم باز برف شروع به باریدن کرد وقتی رسیدم مثل اینکه خوابیده بودند نا امید به سوی خونه خویشاوند بعدی راه افتادم خونه آنها نزدیک به هم بود چند قدمی که رفتیم منصرف شدم خلاصه به خانه برگشتیم. 🔹دستها سرد و بی حس درد فراق یک طرف سرگردانی و ترس طرف دیگر فقط کافی بود به خودم بگویم عجب سرنوشتی اشکهایم بی اختیار می‌ریخت خیلی وقتها هم کم توقع می شدم اما با خودم می گفتم مردم که تقصیری ندارند باید صبر کرد خدا کریمه... 🔸وقتی در خانه ای پدر خانواده نباشد آن خانه سرد و بی روح است گاهی می‌نشستم گریه می کردم تا دلم آروم می‌گرفت بله سالها برایمان تکراری شده بود چون زندگی یک نواخت بود. 🔹با خودم گفتم اگه قرار باشد خبری از آمدنت نباشد به امید خدا نا امید ی را کنار می‌گذارم تا بتوانم در کارهایم موفق باشم... 🔸محمد در وصیت نامه خودش نوشته بود إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ‌ خدا با صبر کننده گان است همسرم صبر کن این دنیا فانی است انسانها قافله‌ای پیش و دنبالند یکی پس از دیگری باید بروند پس چه بهتر در این راه بروند هیچ سعادتی بهتر از شهادت نیست روح بلند و پر فتوحش شاد باشد... @shahidan_kerman
✍تشکر شهید اکبر حسن پور از فردی که اشکالش را در هنگام خواندن نماز جماعت به وی تذکر داد... 🔹یک روز در مهدیه لشکر در اهواز مشغول خواندن نماز جماعت بودیم بعد از پایان نماز فردی که پشت سرِ اکبر بود به شانه اش زد و مطلبی را به او گفت اکبر هم بلافاصله او را بوسید و گفت از شما ممنونم که اشکالم را به من تذکر دادید و مطلبی را به من آموختید. 🔸من که کنجکاو شده بودم موضوع را بدانم به اکبر گفتم جریان چیست آن بنده خدا به تو چه گفت؟ 🔹اکبر گفت در حین نماز قیام متصل به رکوع را انجام ندادم آن بنده خدا هم متوجه شد و به من تذکر داد و من هم از او تشکر کردم. 🔸باورم نمی شد بعضی ها وقتی اشتباهشان را به آنها متذکر می شویم ناراحت می شوند اما او نه تنها ناراحت نشد بلکه طرف را بوسید و از او تشکر کرد. 💢راوی اکبر رشیدی دوست و همرزم شهید... @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍شجاعت و رشادت سردار شهید ماشاءالله رشیدی... 🔹بچه ها زیر فشار بودند عراقی‌ها با انواع و اقسام گلوله‌ها خط را می‌کوبیدند فرمانده گردان ماشاالله را صدا کرد و گفت خودت را به بچه‌ها برسان و به آنها کمک کن بدون درنگ حرکت کرد فاصله ما با خط تقریبا ۳۰۰ متر بود. 🔸به جای اینکه فاصله ۳۰۰ متری را داخل کانال جلو برود روی خاکریز پرید و به سرعت در دشت صاف شروع به دویدن کرد. 🔹فرمانده گردان فریاد زنان صدایش کرد کجا چکار می‌کنی چرا از داخل کانال نمی‌روی!؟ 🔸همانطور که می‌دوید گفت اینجوری زودتر می‌رسم زیر رگبار گلوله‌ها دوید و رفت. 💢منبع کتاب مثل حسین مثل عباس صفحه ۶... @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍صحبت های مهم استاد عالی درمورد شرکت با تمام قوا در انتخابات تصفیه انقلاب و حمایت از ولایت فقیه‌... @shahidan_kerman
✍قرائت دعای توسل امشب سه شنبه ۱۰ بهمن ساعت ۱۸ مهدیه کرمان سالن بیت الرضا علیه السلام... @shahidan_kerman
✍سیره زندگی سردار شهید علی ژاله... 🔸شهید حاج علی ژاله در برخی عملیاتها فرمانده ما و دیگر نیروها بود هیچکس فکر نمی کرد که او فرمانده است در هر کاری قدم اول را خودش بر می داشت و دیگر نیروها خود به خود دنباله رو او بودند. 🔹حمامی در واحد درست کرده بود که بین همه مشهور بود و هیچگاه چون مسئول بود احساس کم بودن نمی کرد که چون مسئول است پس ساختن حمام برای نیروهای در جبهه هم زشت است بلکه هر کاری را که می توانست انجام می داد و با جان و دل آن را به ثمر می رساند. 🔸غذایش را بعد از همه می خورد و اجازه نمی داد اضافه غذا را به بیرون بریزند می گفت حیف است بدهید حاج علی ژاله بخورد این کار او قانونی برای ما در جبهه شده بود. @shahidan_kerman
✍معرفی سردار شهید سید محمدعلی ابراهیمی مسئول مخابرات لشکر ۴۱ ثارالله... 🔹سردار شهید سید محمدعلی ابراهیمی در کرمان چشم به جهان هستی گشود. 🔸دوران جوانی خود را در حالی آغاز کرد که مستعد پذیرش صفات حسنه و نیکویی بود این روحیه را با مدد و یاری از قدرت خداوند و اراده آهنین مردمی که در خیابان‌ها و کوچه‌ها جهت برچیدن حکومت طاغوت راهپیمایی داشتند تقویت نمود و جهت فراگیری مهارت‌های فنی وارد هنرستان علامه اقبال شد. 🔹در خرداد ۱۳۵۹ موفق به اخذ دیپلم گردید و برای خدمت به اسلام وارد سپاه شد پس از سه ماه دوره آموزشی و رزمی عضو سپاه کرمان شد در اوایل سال ۱۳۶۰ به عنوان مسئول مخابرات سپاه زاهدان به مدت شش ماه به منطقه سیستان و بلوچستان رفت و سپس به کرمان بازگشت. 🔸همزمان با عملیات والفجر مقدماتی در منطقه غرب حاضر شد و با وجود فعالیت در حوزه مخابرات و بیسیم در درگیری‌های مسلحانه خطوط مختلف شرکت می‌کرد و بسیار مثمر ثمر بود به همین دلیل تا درجه مسئول مخابرات لشکر ۴۱ ثارالله پیش رفت و با همین سمت لباس زیبای شهادت را بر تن کرد. 🔹در عملیات‌های والفجر ۱ و ۳ و ۴ به عنوان بیسیم چی در عملیات خیبر به عنوان مسئول بیسیم در والفجر ۸ و بدر معاون مخابرات لشکر و در کربلاهای ۱ و ۴ و ۵ به عنوان مسئول مخابرات انجام وظیفه نمود. 🔸شهید سید محمد علی ابراهیمی چندین بار قبل از شهادت زخمی شده بود و با اینکه هنوز بهبودی کامل نیافته بود به جبهه برگشت و در عملیات کربلای ۵ در تاریخ بیست و نهم دی ماه سال ۱۳۶۵ شربت شهادت را نوشید. @shahidan_kerman
✍فرازهایی از وصیت سردار شهید سید محمد علی ابراهیمی... 🔹پروردگارا از تو می‌خواهم عاجزانه که ما را از آنان قرار دهی که برای مقام قرب و دوستی خود انتخاب نموده‌ای و مشتاق لقایت و خشنود به رضایت گردانیده‌ای و نعمت دیدارت را عطا و برای مقام رضایت برگزیده‌ای. 🔸خداوندا اگر چه گناهانم زیاد است ولی رحمت تو بزرگ و اگر چه اهلیت رسیدن به رحمت تو را ندارم ولی رحمت تو اهلیت رسیدن به من را دارد چرا که تو ارحم الراحمینی... 🔹امت حزب‌الله و رزمندگان از شما درخواست دارم که صحبت‌های امام امت را با جان و دل بشنوید و به آن‌ها عمل کنید که سعادت شما در این است جبهه‌ها را محکم نگه دارید و برای فرج حضرت ولی عصر عجل الله دعا کنید که اگر این دعا مستجاب گردد تمام دعاهای ما مستجاب می‌شود. 🔸بدانید که دنیا محل کشت و آخرت محل برداشت است نکند که دنیاتان را آباد و آخرت را خراب کنید چرا که عاقبت همه شما ختم به آخرت است و دنیا وسیله‌ای باشد برای رسیدن به کمالات انسانی نه هدف بدانید که زندگی همچون ابرهای پراکنده تمام می‌شود به وصیت شهدا عمل کنید که این وصیت تمامی شهداست. @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍سردار شهید حسین بادپا از روزی تعریف می کند که کنار اروند خوابش می برد... @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍طرح ریزی آتش ادوات لشکر ۴۱ ثارالله توسط سردار شهید مهدی زندی نیا... @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍وصف قائم مقام لشکر ۴۱ ثارالله سردار شهید حاج قاسم میرحسینی در کلام سردار شهید حاج قاسم سلیمانی... 🔸شهید حاج غلامحسن میرحسینی برادر بزرگ‌تر شهید حاج قاسم است وی نیز در سال ۱۳۶۷ به درجه ی رفیع شهادت نائل گردیده است. @shahidan_kerman