eitaa logo
شهدای کرمان
8.3هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
4.1هزار ویدیو
35 فایل
گلزار شهدای کرمان وصیت نامه و دیدار با خانواده های محترم شهدا قرار همنشینی با شهیدان https://eitaa.com/joinchat/790167778C57149595e2 @shahidan_kerman
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هنوز هم احدی نمی تواند مانند حاج قاسم یاران و همرزمانش را روایت کند بیان سراسر نور شهید حاج قاسم سلیمانی در وصف شهیدان لشکر ۴۱ ثارالله چگونه می توانم با زبانی که طهارت آن را ندارد شهید حاج یونس زنگی آبادی را برای شما تشریح کنم. چهره نورانی شهید ذبیح الله دریجانی را مظلومیت شهید حاج علی محمدی را بدن موج ، موج ترکش نحیف پر رنج شهید علی عابدینی را شهید تاجیک را شهید علیار شول را شهید حسن هراتی را شهید قاسم میرحسینی را چگونه می توانم شهید مهدی زندی را که به خدا قسم حاضر نبود ذره ای به غیر از خدا کلامی بگوید و قدمی بردارد. @shahidan_kerman
اوایل سال ۱۳۵۶ یک خبر مثل توپ در روستا صدا کرد. عکس شاه سر در مدرسه گم شده. شهید مهدی کازرونی شب قبل از دبیرستان نظامی به روستا آمده بود. عکس شاه را از سردار مدرسه پایین آورده و عکس الاغ را نقاشی کرده و جای عکس شاه گذاشته بود. @shahidan_kerman
فرازی از وصیت شهید حسن مصطفوی جهت خداشناسی و ایمان به خداوند گام بردارید تا به طور روشن خدا را حاضر و ناظر بر اعمال و رفتار خود ببینید و سعی کنید خداوند را فراموش نکنید تا چنان شوید که دیگر گناه نکنید و تنها عمل شما عمل صالح باشد. تقوای الهی را فراموش نکنید و خود را بسازید. @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت آقای امین گزستانی درباره ی حاجت گرفتن از شهید محمد علی قزوینی طبق گفته مادر شهید در جمع فعالان دفاع مقدس و مقاومت سراسر کشور @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از راه مرو سایه که آن گوهرِ مقصود گنجی ست که اندر قدمِ راهروان است ‌ ای شهید ! ‌ ما را نگاهی از تو تمام است ، اگر کنی... @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید حاج قاسم سلیمانی به حقّ همین حسین بادپا؛ که عظمتش اینه که، به عشق دفاع از حریم خواهر امام حسین علیه السلام اشک ریخت و التماس کرد و جان خودش را جانانه و آگاهانه در راه خدا تقدیم کرد. از خدا می خواهیم؛ همه جامعه ما و پیران ما، جوانان ما و زنان ما را حسین بادپا گونه به بار آورد. @shahidan_kerman
شهید حاج قاسم سلیمانی من معتقد هستم امام زمان عجل الله که ظهور بکنند ، حکومتی که ایجاد می کنند ، قله ی آن حکومت، آن دوره ای خواهد بود که در دفاع مقدس ما در بخش ها و حالاتش اتفاق افتاد. @shahidan_kerman
سردار شهید حاج مهدی کازرونی شهیدی که در بیست سالگی فرمانده بود. 🔹شهیدی که همیشه در خانه نوار قرآن می گذاشت وقتی همسایه ها می پرسیدند کسی فوت شده می گفت قرآن راه زندگی ماست. 🔸شهیدی که اسم فرزندانش را هم با باز کردن قرآن و آیه بَشِيراً وَ نَذِيراً بشیر و نذیر گذاشت. 🔹شهیدی که از کردستان پسری به نام محمد را با خود آورد و بعد از شهادتش با سه فرزند شهید بزرگ شد. 🔸شهیدی که در لحظه شهادت درخواست کرد قرآن را از جیبش بیرون بیاورند و بعد از بوسه بر قرآن در سن بیست و سه سالگی به شهادت رسید. 🔹شهیدی که همیشه دعای عهد می خواند و اشک می ریخت و با امام زمان حرف می زد تا کی باید منتظر بمانم. 🔸شهیدی که حاج قاسم گفت یکی از سرداران اسلام و کلید لشکر حاج مهدی بود ذره ای ترس در وجود او نبود و هنوز نغمه یا زهرا سلام الله و یا مهدی عجل الله شهید مهدی کازرونی در ذهن و نظر ما هست. @shahidan_kerman
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ ۖ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولً آیه ای که سردار شهید عبدالمهدی مغفوری در بیشتر سخنرانی های خود تلاوت و تفسیر می نمودند آیه هفتاد و دوم سوره ی احزاب است. ما امانت را رسیدن به کمالات والای معنوی انسانی حاصل از ایمان و تقوا را بر آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه داشتیم قابلیت تحمل آنها را سنجیدیم آنها از تحمل و تعهد آن سرباز زدند و ترسیدند در آنها صلاحیت اتصاف به آن نبود و به زبان حال ابراز بیم کردند و انسان آن را بر دوش گرفت در او صلاحیت ذاتی بود پس پذیرش و تحمل طبعی نمود و از این رو دین آسمانی را به وسیله انبیاء بر عهده او نهادیم و حقّا که او مستعد ظلم بر خویش و نادانی به عواقب تحمل خود بود. راوی آقای عباس زاده همرزم شهید شب تولد شهید مغفوری چهارم بهمن هزار و چهار صد و یک در منزل شهید @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت آقای امین گزستانی از مادر شهید سید حسن موسوی که سواد نداشت و حاضر نبود هیچ وقت جایی برود اما ایام عید نوروز با کاروان راهیان نور رفت طلائیه یک شب طلائیه ماند شب پسر شهیدش را در خواب دید که ابیاتی و شعرهایی را در خواب به او گفت و بعد از آن دو جلد کتاب شعر درباره شهدا از وی به چاپ رسیده است. سوم بهمن هزار و چهار صد و یک @shahidan_kerman
حلالیت بعد از شهادت شهید احمد شجاعی روزهای اول تشرف به مکه بود. با کمبود غذا مواجه شدیم و به یکی از زائرین که از متمکنین شهر بود، غذای کمی رسید. با اعتراض به طرف شهید حاج احمد شجاعی رفت، اما وقتی دید او و سایر خدمه کاروان، همگی فقط نان می خورند، پس از شهادت دیدمش که بر سر مزارش گریه می کرد و از او حلالیت می طلبید. راوی محمد حسین شجاعی خواهرزاده شهید @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به نام خدای دل های تنگ شهدا لیلة الرغائب است شب آرزوهاست خدایا به آن آرزوی آرزومندان شهادت خدایا به آن قلب های صاف و پاکی که فقط به جهت شهادت می تپیدن و به آن اشتیاقی که برای رسیدن به تو داشتند ای خدا خدایا به آن سوز دعاهای کمیل و مناجات های شبانه در گودال های قبر مانند برای رسیدن و واصل شدن خدایا به آن اشک های زلال و روان به آن دل های طاهر و بی ریا خدایا به آن پاهای خسته در بیابان ها و دره ها برای یافتن نشانی از تو ای خدا خدایا به آن خون های طیب بر زمین ریخته شده می نویسم آرزویم را که خادم شهدا به شهدا پیوست ای خدا شب جمعه یاد کنیم شهدا را با ذکر فاتحه و صلوات @shahidan_kerman
شهیدی که ابوالفضل علیه السلام او را شفا داد. سردار شهید عبدالمهدی مغفوری در کودکی دچار بیماری سختی شد که آقا ابوالفضل العباس علیه السلام او را شفا داد و خانواده اش ارادت زیادی به قمر بنی هاشم داشتند. راوی آقای عباس زاده @shahidan_kerman
عنایت شهید به مادری که سواد نداشت و شاعر شد... 🔸شهید سید حسن موسوی شهیدی که در طلائیه با عنایت به مادرش در خواب شعر و ابیات را به مادرش که سواد هم نداشت و مدرسه نرفته بود آموخت و تا کنون دو جلد شعر درباره شهدا از مادر شهید به چاپ رسیده است. 💢برگزيده ای از اشعار مادر شهيد سید حسن موسوی... می روم با خون سرخم پرچمی بر پا كنم در ميان لاله های كربلا مأوا كنم  می روم با شوق دل من در راه آزدگی تا كه جانی در صف آزادگی پيدا كنم می روم تا در كنار لاله های نينوا تا كه از خون شهيدان عشق را معنی كنم @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نور و کرامت شهید سید حسن موسوی... 🔹شهيد سید حسن موسوی احترام عجيبی نسبت به پدر و مادرش داشت. 💢نور شهید طبق روایت مادر شهید... 🔹روزی كنار مزار فرزندم مردی را ديدم هر چه فكر كردم نشناختمش از او پرسيدم آيا از همرزمان شهيد هستيد؟ گفت نه... 🔸پس چه شده كه بر مزار فرزندم آمده ای؟ 🔹بعد از چند لحظه فرمود شبی برای دعا كميل به بهشت زهرا آمده بودم خيلی تعريف فرزند شما را شنيده بودم و لذا خيلی دوست داشتم همان شب بر سر مزار سيد مظلوم موسوی برسم اما هوا تاريک بود... 🔸در حال گشتن بودم ناگهان ديدم نوری از مزاری به آسمان سيطره دارد خود را به نزديک نور رساندم قسم به شهدا ديدم كه مزار خود سيد است از آن شب به بعد هر پنجشنبه بر كنار مزار اين بزگوار می آيم. 💢كرامت شهيد طبق روایت مادر شهید... 🔸چقدر دوست داشتم در حالات تنهایی برای پسرم اشعاری بسرايم اما مگر امكان داشت؟ 🔹تازه برخی كسانی كه مدرسه هم رفته اند از سرودن شعر عاجز هستند حال من اصلاً مدرسه هم نرفته بودم اما به راستی اگر شهدا بخواهند هر كاری انجام شود... 🔸كم كم در خودم قدرت عجيبی احساس كردم بله با عنايت شهيد من مدرسه نرفته شاعر شدم و آن اشعار را جمع آوری كردم. @shahidan_kerman
شهدای کرمان
مزار شهید حاج مهدی زندی نیا و شهید حسین نادری گلزار شهدای سیرجان
مزار شهید سید حسن موسوی در گلزار شهدای شهر سیرجان قرار دارد
جان را چه خوشی باشد بی‌صحبت جانانه شهید محمد حسین یوسف الهی با اشعار عارفانه سَر و سِری داشت و با توجه به محتوای اشعار حالات معنوی خاصی به او دست می‌داد. گاهی سر شوق می‌آمد و می‌خندید و گاهی هم می‌سوخت و می‌گریست. من مست و تو دیوانه ما را کی برد خانه صد بار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه در شهر یکی کس را هشیار نمی‌بینم هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه جانا به خرابات آ تا لذت جان بینی جان را چه خوشی باشد بی‌صحبت جانانه هر گوشه یکی مستی دستی ز بر دستی و آن ساقی هر هستی با ساغر شاهانه تو وقف خراباتی دخلت می‌ و خرجت می‌ زین وقف به هشیاران مسپار یکی دانه‌ ای لولی بربط زن تو مستتری یا من‌ ای پیش چو تو مستی افسون من افسانه از خانه برون رفتم مستیم به پیش آمد در هر نظرش مضمر صد گلشن و کاشانه چون کشتی بی‌لنگر کژ می‌شد و مژ می‌شد وز حسرت او مرده صد عاقل و فرزانه گفتم ز کجایی تو تسخر زد و گفت‌ ای جان نیمیم ز ترکستان نیمیم ز فرغانه نیمیم ز آب و گل نیمیم ز جان و دل نیمیم لب دریا نیمی همه دردانه گفتم که رفیقی کن با من که منم خویشت گفتا که بنشناسم من خویش ز بیگانه من بی‌دل و دست ارم در خانه خمارم یک سینه سخن دارم هین شرح دهم یا نه... راوی شهید حاج قاسم سلیمانی @shahidan_kerman
فرازی از وصیت شهید حسن زارع پیشه پروردگارا ! تو مرا به سوی خود خواندی، من با همه وجودم به سوی تو آمدم و از هرچه داشتم گذشتم. خدایا ! تو را شکر می کنم زیرا در اینجا یاد مرگ و یاد یاران باوفا، بهترین انگیزه برای مخالفت با شیطان می باشد. مزار گلزار شهدای شهرستان بافت @shahidan_kerman
سردار شهید اکبر جهانشاهی با پیروزی انقلاب، شوق پیوستن به سپاه در او مصمم شد. مربی آموزش بود و نیمه شب که می خواست برای آموزش، ‌بسیجیان را بیدار کند، می گفت: خداوندا برای رضای تو می خواهم برادران را بیدار کنم تا ضمن آموزش، روح استقامت و فداکاری در آن ها تقویت شود. به وقت و استفاده ی بهینه از آن، بسیار اهمیت می داد و حاضر نبود حتی یک لحظه را به بطالت بگذارند. هنگام حاضر شدن در کلاس های آموزشی می گفت: اگر یک دقیقه دیر برسم، این یک دقیقه حق ۵۰ نفر است و می شود ۵۰ دقیقه. مادر بزرگوارش با بیان خاطره ای از کودکی اکبر می گوید:۳-۴ ساله بود که به یک بیماری دچار شد و ۹ ماه مریض احوال بود. فاصله ی بیمارستان تا مرکز بخش را که حدوداً ۱۲ کیلومتر بود، به علت نبودن ماشین و امکانات پیاده طی می کردیم. در یکی از رفت و آمدها، در بین راه گرگی را دیدیم که احساس کردیم طعمه ی گرگ خواهیم شد. اما گرگ بی اعتنا از کنار ما گذشت. اکبر ذخیره ای بود برای روزهای انقلاب و دفاع مقدس. ماشین سپاه در اختیارش بود. یک روز گفتم: مرا هم سوار کن و تا آن جا که هم مسیر هستیم برسان. گفت: ماشین بیت المال است نمی توانم شما را برسانم. گزیده ای از وصیت نامه سردار شهید اکبر جهانشاهی اینک وقت آن رسیده که با هم به راهی برویم که آغازش نشاط و پایانش پناه گاهی راستین و استوار و سعادتی ابدی است. به دنیایی برویم که سرتا سر پاکی است و حقیقت. به آن جا که پرندگان امید، پرواز می کنند و انسان ها نسبت به یکدیگر قلبشان معطوف است.آنقدر در دریای خون شنا میکنیم تا به ساحل پیروزی برسیم. @shahidan_kerman
بخشی از سروده ی مادر سردار شهید اکبر جهانشاهی: نمک، شیرین از قند در دهان گردد جگرها خون شود تا یک پسر مثل پدر گردد که در کودکی پدر دست پسر گیرد به امیدی که در پیری پسر دست پدر گیرد دیدی که ستاره ی سحرگاه عمر تو چقدر بود کوتاه غایب شدی از نظرم، ناکام اکبرم، به ناگاه رفتی به سوی باغ و لاله زار عمر تو شد خزان بهار ناکام اکبر من بعد از تو اگر سخن بگویم باشد شب و روز به گفت و گویم ناکام اکبر من بعد از تو نزدم تخت ونوسی ننشستم به پهلویت شب عروسی ناکام اکبر من رخت عروسی ام آخر کفن شد دو چشمم بهر دامادی سیه شد ناکام اکبر من رخت عروسی بهرت بریدم اما چه حاصل عیشت ندیدم ناکام اکبر من @shahidan_kerman
فرازی از وصیت سردار شهید اسفندیار صابری مرا در کنار قبر مادرم دفن کنید و موقعی که می خواهند قبر مرا را ببندند با قبر مادرم با هم ببندید چون در کودکی از داشتن مادر محروم بودم، حالا آرزو دارم تا قیامت در آغوش مادرم بخوابم. کتاب دوباره اسفندیار بیان خاطرات سردار شهید اسفندیار صابری می باشد و مزار وی در پا قلعه ريسه رفسنجان واقع است. @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سردار شهید محمد حسین یوسف الهی عارف شهدای کرمان همه کرمانی‌هایی که در زمان حیات حاج قاسم به زیارت شهدا می‌رفتند، می‌دیدند که شهید سلیمانی به خصوص شب‌ها با حضور در گلزار شهدا در کنار مزار شهید یوسف الهی چگونه زیارت عاشورا می‌خواند و با هم رزم دوران دفاع مقدسش چگونه درد دل می‌کرد و دعا می‌کند که شهید و در کنار وی خاکسپاری شود. نقطه مشترک همه شهدا قدم برداشتن در مسیر امام حسین علیه‌السلام و دفاع از حرمین شریفین بود. حاج قاسم دل از محمد حسین نکند و راهش را ادامه داد محمد حسین یوسف الهی اما به درجه از یقین رسیده بود که حاج قاسم را تحت تأثیر قرار داده بود. شهید محمد حسین یوسف الهی به گفته همرزمانش به این درجه از یقین رسیده بود که کل یوما عاشورا وکل ارض کربلا. محمد حسین خود را سرباز امام حسین می‌دانست و در راه ولایت قدم بر می‌داشت. یوسف الهی که به گفته هم رزمانش ارتباط عمیقی با اهل بیت علیه السلام برقرار کرده بود رفتار و حرکاتش در مسیر عاشورائیان بود. یوسف الهی که از او به عنوان عارف جبهه یاد می‌شود در زمینه خواندن زیارت عاشورا برگزاری نمازهای نیمه شب در بین همرزمان شهرت داشت زندگی بسیار صالحی داشت اما هر کجا که می توانست دست دیگران را می‌گرفت و در اجرای فرامین امام خمینی ره همیشه پیش قدم بود. حاج قاسم شیفته سلوک معنوی محمد حسین یوسف الهی بود. عبادت‌های محمد حسین در خفا انجام می‌شد و افرادی که از دوستان نزدیک وی بودند از سلوک و عبادات و عرفان وی در زمان عبادت آگاهی داشتند و سردار سلیمانی نیز شیفته همین رفتار محمد حسین قرار گرفته بود. @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرین صحبت های طلبه شهید مدافع حرم سعید بیاضی زاده قبل از شهادت شهید مدافع حرم سعید بیاضی زاده در سال ۱۳۷۳ چشم به جهان گشود در حالی که دروس سطوح عالی حوزه را در شهر مقدس قم به خوبی خوانده بود،عزم دیار عاشقان کرده و اصرار بر اعزام به سوریه کرد تا در ماه مهمانی خدا توفیق پیدا کرد برای اولین بار به حرم حضرت زینب سلام الله علیها مشرف شود از سوریه که بازگشت داغدار فراق رفیق شهیدش شهید محمد امین کریمیان بود او در عمر طلبگی خود خصوصیات ویژه ای داشت که به معنای حقیقی کلمه بی تعلق به دنیا بود و هیچ گونه تعلق دنیوی نداشت نه به مال و نه به عناوین فریبنده دنیا و حتی به درس،اگر بنده درس را با تعلق می خوانم اما او برای خدا می خواند این بی تعلقی به شدت او را بی تکلف ساخته بود و بسیار ساده و با صفا بود که هیچ یک از دوستانش هیچگاه از با او بودن معذب نبوده بلکه از همنشینی با او لذت می بردند. جهادی و تلاش گر بود و از هیچ خدمتی دریغ نمی کرد؛از اردوهای بی شمار جهادی او گرفته تا تدارک جلسات شهداء،روایتگری و شجاعت های او در جبهه عراق و سوریه. متواضع بود و درگیر عناوین نبود با اینکه جزء نخبگان و استعدادهای برتر حوزه بود و اساتید او به استعداد والای ایشان اذعان داشتند اما به قول طلبه ها وجهه علمی برای خود نتراشیده بود اهل اطمینان بود تردید نداشت و در تصمیمات مهمّش مصر و مطمئن بود پاک و باتقوی بود ،بی صدا و آرام اشک می ریخت و قلب سوخته مسیر شهادت بود سرانجام در ماه محرم به آرزوی قلبی خود رسید و در شب جمعه به شهادت رسید. روای حجت السلام نیکو کلام @shahidan_kerman
شهید محمد حسین نامدار محمدی هیچ گاه بیان نمی کرد که مشغول چه کاری است و هر وقت از او سوال می کردم که پسرم شما چه کاره هستی؟ پاسخ می داد من پاسدار خدایم، پاسدار قرآنم، من پاسدار امام هستم. بعد از شهادتش فهمیدم از نیروهای واحد اطلاعات است. راوی مادر شهید @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفاً برای شفای مادر شهید مفقودالاثر شهید علی سهراب زاده حمد بخوانید @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام من بر حسین و زینب پیام آور خون شهیدانش سلام من بر غلامرضا مدافع حریم حرمش سلام من به لحظات عروج ختم به خیرش به روسپیدی و عطر و بوی عجیبش سلام من به اشک به دل سوخته در عطش سلام من بر ترکش های افزون بر این عطش سلام من بر فواره های خون سرخش سلام من بر لبان عاشقانه سرایش سلام من بر سکوی پروازش سلام من بر بسیجی مهمان ملائکش سلام من بر لحظه رساندن سلامش بر رهبر و مقتدایش بر فرمانده اش سلام من بر لحظه وصل و وصالش آخرین مکالمه بسیجی شهید مدافع حرم شهید غلامرضا لنگری زاده قبل از شهادت هدیه به روح مطهر و ملکوتی اش صلوات @shahidan_kerman
شهید مفقودالاثر علی سهراب زاده که مادرش حال مساعدی ندارد. لطفاً برای شفای مادر شهید دعا بفرمائید. @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هشتم بهمن سالروز شهادت سردار شهید حسین تاجیک شهید حسین تاجیک در فروردین سال ۱۳۴۲ در کهنوج به دنیا آمد. فرمانده گردان ۴۱۵ لشکر ۴۱ ثارالله که دعوت حاج قاسم را پذیرفت و ناجی کربلای پنج شد. شهید حاج قاسم سلیمانی روایت می کند در کربلای پنج ارتباطات ما خیلی بد بود و اصلاً نمی‌شد جواب بیسیم‌ها را بدهیم. حتی بعضی از گلوله‌های توپخانه خودمان به سنگرهای ما می‌خورد. در این وضعیت بود که حسین از راه رسید و آرامشی در خط به وجود آورد. آن‌ها چنان شجاعانه جنگیدند که عراق به سرعت عقب زده شد. خط حفظ شد و در دست ما ماند بعد از آن هم دیگر خط سقوط نکرد. سرانجام در هشتم بهمن ماه سال ۱۳۶۵ عملیات کربلای پنج صدای پر طنین حسین تاجیک در اطراف نهر جاسم به خاموشی گرایید تا شعله یادش برای همیشه در دل ها روشن بماند. او با اشتیاق سفیر شهادت را در آغوش کشید و به آرامش جاوید دست یافت. @shahidan_kerman