eitaa logo
شهدای کرمان
8.1هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
34 فایل
گلزار شهدای کرمان وصیت نامه و دیدار با خانواده های محترم شهدا قرار همنشینی با شهیدان https://eitaa.com/joinchat/790167778C57149595e2 @shahidan_kerman
مشاهده در ایتا
دانلود
29.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ قرائت زیارت عاشورا توسط سردار شهید حاج قاسم سلیمانی @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم چرا دست ندادی؟ خاطره جوان موکب دار کرمانی سومین سالگرد سردار شهید حاج قاسم سلیمانی که دوست داشت سوریه برود و مدافع حرم باشد. یکبار با حاج قاسم روبرو شدم به او دست دادم اما محافظش به جای او دست داد. ناراحت شدم که چرا حاج قاسم دست نداده؟ بعد از شهادت حاج قاسم یک روز به قاب عکسش خیره شدم و گله کردم حاج قاسم چرا دست ندادی؟ شب حاج قاسم به خوابم آمد؛ دست کشید روی سرم گفت: ببخشید به لحاظ امنیتی نمی توانستم دست بدهم. اون روز من حواسم نبود، از لحاظ امنیتی نمی توانستم دست بدهم عذرخواهی می کنم. صورت من را بوسید و گفت: ان شاءالله به زودی سوریه آزاد می شود و شما سوریه هم می روید. @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سالروز شهادت شهید حسن باقری نظر حاج قاسم راجع به شجاعت مهندس آزادی خرمشهر شهید حسن باقری @shahidan_kerman
شهید محمد مشایخی در وصف مادر خود این گونه می گوید: مادر مهربان، فدای شیرت و فدای دستهای شکافته ات مادر، فراموشم نمی‌شود که چقدر گرسنگی خوردی و ستم کشیدی و به یاد خدا بودی و از رودخانه شور هیزم جمع می کردی با اینکه حامله بودی هیزم ها را به کوله ات می بستی و از ده به شهر می بردی. با پای برهنه در کوچه ها می چرخیدی و می فروختی که قوتی برای ما تهیه کنی. مادر، محمد به قربان آن پاهای برهنه ات که زمین داغ آنها را می سوخت تا از عذاب آخرت در امان باشیم. @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فراق و وصل چه باشد رضای دوست طلب که حیف باشد از او غیر او تمنایی به یاد همه ی شهدا @shahidan_kerman
شهید حاج محمد باقدرت همیشه پیگیر فرمایشات امام خمینی ره بود، دوستانش می گویند وقتی نام امام خمینی ره را می شنید اشک در چشمانش حلقه می زد و می گفت: ما باید بیشتر تلاش کنیم امام ما در غربت حضور دارند. سرانجام در تاریخ ۲۴ مهر ماه سال ۵۷ به دست نیروهای رژیم شاهنشاهی به شهادت رسید. @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سردار شهید حسن باقری اگر دو موضوع را رعایت کنید، خداوند شهادت را نصیبتان می‌کند: یکی پر تلاش باشید دوم مخلص باشید نهم بهمن‌ماه سالروز شهادت حسن باقری @shahidan_kerman
عملیات بدر و درایت سردار شهید محمدحسین یوسف الهی عبور از کمین دشمن با کر و کور شدن عراقی ها یک هفته بیشتر به عملیات بدر نمانده بود. این بار هم کار شناسایی با مشکل مواجه شده بود. دو کمین عراقی با فاصله خیلی کمی از هم راه بچه‌ها را سد کرده بودند. کمین‌ها روی دو پد داخل آب بودند. محمدحسین حدود دو ماه تلاش کرد تا بلکه بتواند راهی برای نفوذ پیدا کند، اما نشد، چون فاصله بین این دو کمین تنها یک برکه بود که آبی صاف داشت یعنی هیچ نیزاری نبود که بچه‌ها بتوانند به آن اتکا کنند و پشتش پنهان شوند. زمان می‌گذشت و عملیات نزدیک می‌شد. من باز هم نگرانی خودم را با محمدحسین در میان گذاشتم. همان شب با دو نفر دیگر از بچه‌ها دوباره برای شناسایی راه افتاد، اما این بار با یک بلم کوچک دو نفره وقتی برگشت خیلی خوشحال بود. فهمیدم که موفق شده است. گفتم: چه کار کردی حسین آقا؟ گفت: رفتم جلو تا به کمین‌ها نزدیک شدم. دیدم هر کاری کنم عراقی‌ها من را می‌بینند راهی هم نداشتم. جز اینکه از وسط آن‌ها عبور کنم. خودم را به یکی از پد‌هایی که کمین‌های عراقی روی آن سوار شده بود رساندم. از سمت راستش آهسته خودم را جلو کشیدم، عراقی‌ها کر وکور متوجه من نشدند توانستم خیلی راحت بروم و برگردم. روای شهید حاج قاسم سلیمانی @shahidan_kerman
شهیدی که بیان می کرد نشستن روی قالی من را از یاد محرومان غافل می کند سردار شهید عارف مهندس حاج عبدالمهدی مغفوری عبدالمهدی با یک موتور با لباس خاک آلود از ماموریت برگشته بود. با همان لباس آمد خانه ما تا از مادرم من را خواستگاری کند. مادر و پدرم برای ازدواج من خیلی سختگیر بودند. او در جلسه اول آشنایی فقط قرآن می خواند مادرم از تلاوت او بسیار خوشش آمده بود و به من می گفت: آقای مغفوری مرد زندگی است. وقتی ازدواج کردیم جهیزیه من تقریبا از وسایل قیمتی بود و عبدالمهدی که متوجه شد از من خواست ظروف، پرده ها و قالی ها را تعویض کنیم. با درآوردن پرده های خانه موافقت کردم. عبدالمهدی روی قالی های خانه نمی‌نشست می گفت: نشستن روی این قالی ها من را از یاد محرومان غافل می‌کند. یک فرش ساده؛ مانند حصیر تهیه کرده بود یک گوشه خانه گذاشته بود و زمانی که در خانه بود روی این فرش می نشست. راوی زهرا سلطان زاده همسر سردار شهید عبدالمهدی مغفوری @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید حاج قاسم سلیمانی تربیت یافته مکتب امام خمینی رضوان الله تعالی علیه بود. در روز اول که هیچ کس با او نبود ، گفت؛ خدا در روز آخر که همه ملت ها با او بودند باز فرمودند خدا این رمز موفقیت امام بود. فرا رسیدن دهه فجر انقلاب اسلامی گرامی باد. @shahidan_kerman
دیدار از مادر شهید قنبر بهرام نژاد دهم بهمن هزار و چهار صد و یک دانش آموز شهید قنبر بهرام نژاد در سن شانزده سالگی در سال ۱۳۶۲ به درجه ی رفیع شهادت نائل شد و پیکر مطهرش بعد از دوازده سال مفقودی تفحص شد. وی بسیار مهربان و دارای شجاعت بود. مادر شهید بیان کرد کفش هایش را قایم کردم تا به جبهه نرود اما شهید گفت:مادر باید بروم به حمله برسم و در عملیات شرکت کنم. بار دومی که به جبهه رفت بعد از دوازده سال مادر پیکر فرزندش را در آغوش کشید. شادی روح مطهر و ملکوتی شهدا صلوات @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نور شهید ایرج بهرامی شهیدی که شب های جمعه هنگام دعای کمیل از مزارش نوری مشاهده می شد و همه ی مردم برای تماشای آن نور جمع شدند. شهید ایرج بهرامی که در سن دوازده سالگی در سال ۱۳۶۵ به درجه ی رفیع شهادت رسید و مزار وی در خوشکار کیسکان از روستاهای شهرستان بافت قرار دارد. @shahidan_kerman
شهدای کرمان
نور شهید ایرج بهرامی شهیدی که شب های جمعه هنگام دعای کمیل از مزارش نوری مشاهده می شد و همه ی مردم
از کرامت های شهید ایرج بهرامی شفای بیمار هم می باشد بسیاری از مردم شب های جمعه از سایر مکان ها برای دیدن نور شهید جمع می شدند و این نور را مشاهده و تماشا نمودند.
شهیدی که جایش در بهشت را نشانش دادند. سردار شهید محمد حسین یوسف الهی زمانی که متولد شد مادر شهید پدرش را صدا می زند که بیا ببین در اتاق چه خبر است. هنگام ورود پدر شهید به اتاق متوجه روشنایی و عطر و بوی خاصی می شود. پدر شهید بیان می فرمودند هر زمان محمد حسین از جبهه به خانه می آمد در خانه خودش خود به خود به روی او باز می شد. هادی برادر شهید یوسف الهی نیز بیان نموده که نیمه شبی دیدم محمد حسین بیدار است. پرسیدم داداش چرا نخوابیدی؟ من را کنار خودش خواند و گفت: تو جایت را در آن دنیا دیده ای؟ گفتم : مسلم است که ندیده ام. بعد خودش گفت: امشب جایم را در بهشت نشانم دادند. به همین خاطر خواب به چشمانم نمی آید. راوی حمید شفیعی همرزم شهید @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی جنگ ما؛ یک گنج بود ،که بیت الله الحرام و طواف حجاج در مقابل آن کم است. @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواب مادر سردار شهید احمد عبداللهی درباره حضرت آیت الله خمینی رضوان الله تعالی علیه و قرآن خواندن امام ره @shahidan_kerman
شهیدی که نمازش را در مسجد به جماعت در شب عروسی با لباس دامادی خواند. سردار شهید احمد عبداللهی نهم مرداد ۱۳۳۲، در شهر کرمان متولد شد. وی تا پایان مقطع متوسطه در رشته ریاضی درس خواند و دیپلم گرفت. سال 1361، ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. کارمند مخابرات بود، به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سرانجام در بیست وسوم دی ۱۳۶۵، در بیمارستان شهید فقیهی شیراز بر اثر صدمات ناشی از جراحات جنگی به شهادت رسید. شب عروسی اش، میهمان ها نشسته بودند که صدای اذان از بلندگوی مسجد محل بلند شد. احمد که با لباس دامادی کنارم نشسته بود، خیلی مؤدبانه گفت: با اجازه ی شما، میرم مسجد؛ نمازم رو می خونم و زود بر می گردم. در مقابل چشمان حیرت زده ی میهمان هایی که هنوز او را به خوبی نمی شناختند و با اخلاقش آشنا نبودند، بلند شد، وضو گرفت و رفت به طرف مسجد وقتی به مجلس عروسی برگشت، نمازش را به جماعت خوانده بود. @shahidan_kerman
شهیدی که سجاد لشکر ثارالله بود و در حالت سجده به شهادت رسید. 🔹سردار شهید یوسف شریف شب قبل از عملیات پیش حاج‌قاسم نشسته بود. 🔸گریه می‌کرد التماس می‌کرد که اجازه بدهد وارد عملیات شود. 🔹صبح روز بعد توی نخلستان قشله دیدمش که به حالت سجده افتاده بود. 🔸با دست کتفش را آرام تکان دادم تا بتوانم از صورتش عکس بگیرم. 🔹یوسف نورانی و آرام با تیری که به قلبش خورده بود، به شهادت رسیده بود. 🔸بیش از یک ماه بعد وقتی فیلم و عکس‌های عملیات را سر و سامان می‌دادم حاج‌قاسم به واحد تبلیغات آمد. 🔹همین که عکس یوسف را نشانش دادم گفت توی سجده بود نه جوابم مثبت بود. 🔸حاجی خیلی ناراحت شد که چرا یوسف را تکان داده‌ام و از حالت سجده خارج شد 🔹گفت یوسف همیشه آرزو داشت در حالت سجده شهید بشود یوسف سجاد لشکر ما بود. 🔸پانزده روز از شهادتش گذشته بود وقتی جنازه‌اش را دیدم خودم را انداختم روی سینه‌اش. 🔹بوی عطر و گلاب می‌داد و صورتش تازه و نورانی بود مثل این‌ که تازه شهید شده باشد مردم التماس می‌کردند به سردخانه نبرندش تا همه بیایند و صورت نورانی‌اش را ببینند. 🔸عکسی از امام را که گوشه‌اش چیزی نوشته شده بود به پدر نشان داد گفت: ببینید پدر این جمله‌ی امام است که گفته جبهه دانشگاه است. 🔹شما مدام به من می‌گویید بروم دانشگاه چه جایی بهتر از دانشگاهی که حضرت امام آن‌جا را توصیه کرده‌اند؟ 🔸جبهه دانشگاه است با این تفاوت که هم دانشجوی چهارده پانزده ساله دارد و هم حبیب ابن مظاهر آخرین مدرکش هم شهادت است. 💢کتاب سجده تا بهشت خاطرات شهید یوسف شریف می باشد. ✅راوی همرزم شهید... @shahidan_kerman
شهید حاج قاسم سلیمانی هر وقت شعرخوانی شهید محمد حسین یوسف الهی را گوش می داد گریه می کرد.یادم است یک مثنوی را یوسف الهی زیاد می خواند.با آن لحن گرم و دوست داشتنی اش می خواند: من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه صد بار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه در شهر یکی کس را هشیار نمی بینم هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه هر گوشه یکی مستی دستی زده بر دستی وان ساقی سرمستی با ساغر شاهانه ای لولی بربط زن تو مست تری یا من ای پیش تو چو مستی افسون من افسانه از خانه برون رفتم مستیم به پیش آمد در هر نظرش مضمر صد گلشن و کاشانه چون کشتی بی لنگر کژ میشد و مژ میشد وز حسرت او مرده صد عاقل و فرزانه گفتم که رفیقی کن با من که منت خویشم گفتا که بنشناسم من خویش ز بیگانه گفتم : ز کجایی تو؟ تسخر زد و گفت ای جان نیمیم ز ترکستان نیمیم ز فرغانه نیمیم ز آب و گل نیمیم ز جان و دل نیمیم لب دریا نیمی همه دردانه من بی دل و دستارم در خانه خمارم یک سینه سخن دارم هین شرح دهم یا نه تو وقف خراباتی دخلت می و خرجت می زین وقف به هوشیاران مسپار یکی دانه یوسف الهی که این ها را می خواند همگی کیف می کردیم.خصوصاً حاج قاسم که همین طور اشک می ریخت. راوی حمید شفیعی همرزم شهید @shahidan_kerman
دانش آموز غواص شهید محسن برهانی که از پانزده تا هفده سالگی در جبهه حضور داشت تا به شهادت رسید. راوی پدر شهید همرزمان محسن می گفتند كه اكثر شبها وی را در حال شستن لباس های گلی ديگران و واكس زدن كفشهايشان می ديدند و بعد او با خستگی فراوان، خواندن نماز شب را به خوابيدن ترجيح می داد.همرزمانش او را مخلص ترين فرد معرفی می كردند. راوی مادر شهید محسن عارف بود. دین او ارثی نبود و با مطالعه به این عرفان رسیده بود، او زیاد کتاب مطالعه می کرد و حتی تورات و انجیل را خوانده بود. @shahidan_kerman
سراینده شعر آقای علی شیرازی از استان فارس شهر شیراز در وصف سردار شهید الله یار منظری توکلی شهید عشق و وفا شد توکلی أحسنت شهید راه خدا شد توکلی أحسنت شهید الله‌ یار توکلی عزیز جوان چو بود فدا شد توکلی أحسنت ز جسم خاکی روحی که آسمانی بود ز تیر خصم جدا شد توکلی أحسنت شهید گمنام است و ز جنس سرداران سپر به تیر بلا شد توکلی أحسنت شجاع بود و ز صدامیان هراس نداشت و آخر از شهدا شد توکلی أحسنت ز فاریاب و عشایر به این جهان آمد و فخر کشور ما شد توکلی أحسنت نثار روح شریف و مطهرش صلوات قرین مُلک بقا شد توکلی أحسنت 📝 علی شیرازی @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من مطمئنم کمتر کسی پیدا می شود که نگوید من آرزویم این است جمال دوستانم را ببینم و به آنها ملحق شوم. @shahidan_kerman