✍سردار شهید حسن هراتی اسکندری
🔸احساس می کنم شهیدان از جا برخاسته اند و دارند به ما می خندند زیرا آنها به حقیقت زندگی که تقرّب به خدا می باشد رسیده اند ولی ما در نیمه راه رسیدن به این حقیقت باز مانده ایم.
🔹حمد و سپاس خدایی را که ما را خلق کرد و عمر و جوانی ما را در چنین زمانی قرار داد که زندگی و مرگ آن دارای هدف باشد.
🔸شکر خدایی را که مرگ ما را شهادت در راه خود قرار داد تا در روز قیامت پیش ائمه و جمیع پیامبران و اولیای او شرمنده نباشیم.
#شهید_حسن_هراتی
@shahidan_kerman
✍سیره ی زندگی سردار شهید حسن هراتی معاون گردان ۴۰۹ لشکر ۴۱ ثارالله...
🔹آقای هراتی خيلی کم صحبت می کرد اين باعث شده بود تا شخصيت او برای افراد عادی ناشناخته بماند اما با کار زياد شجاعت و ويژگيهای ممتاز اخلاقی همه را شيفته خود کرده بود هميشه با وضو بود و خود را مقيد می دانست که در همه حال ذکر خدا را به پاکی جسم و روح درآميزد.
🔸به هنگام ديدار هيچ وقت ممکن نشد که در گفتن سلام از ايشان سبقت بگيريم چنان در برابر امور جاری گردان احساس مسئوليت می کرد که می خواست يک تنه همه کارها را به سامان برساند ايشان از انجام کوچکترين کارها مثل نظافت و برپا کردن چادر و شستن ظروف نيروها روگردان نبود به طوری که هر کسی اين فرمانده دلاور را می ديد تصور می کرد با يک بسيجی آموزش نديده که امور خدماتی را انجام می دهد روبروست در حاليکه ايشان با داشتن همه ويژگی های يک فرمانده مدير و مبتکر از ستون های مستحکم لشکر ثارالله محسوب می شد.
🔹اولين روزی که وارد اردوگاه شديم با چهره پرجذبه و سوخته برادر حسن هراتی معاون گردان ۴۰۹ روبه رو شديم بعد از خوش آمدگويی برادران را به گروهانهای گردان معرفی کرد و ما وارد گروهان برادر عيسی خدری شديم.
🔸سد دز منطقه ای بود بين دزفول و انديمشک که به علت داشتن تپه های زياد و قابليت استتار نيروهای رزمنده جهت تعليم فنون نظامی اکثر گردان های لشکر ۴۱ ثارالله مناسب بود بچه ها با داشتن فرماندهان دلسوز مهربان و فداکار هميشه صفا مهر و محبت را بين خود تقسيم می کردند.
💢راوی آقای بهمن باقری همرزم شهید...
#شهید_حسن_هراتی
@shahidan_kerman