فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سید پا برهنه
یک شب در حین عملیات سید حمید را دیدم
گفت: بیا برویم روضه چند نفری را جمع کنیم داخل یک سنگر
من دلم خیلی هوای روضه کرده...
سید برهان از روحانیون رفسنجانی روضه خوبی خواند.
وقتی روضه تمام شد، مثل اینکه باری از روی دوشش برداشته باشند. سبک بال و خندان رفت طرف نیروهای گردانش
پا برهنه در وادی مقدس
@shahidan_kerman
وارد اتاقش که شدم روضه یک نفره راه انداخته بود.
گفتم: چرا گریانی؟ گفت: برای مظلومیت حضرت زهرا سلام الله
ادامه داد: شما هم وقتی شهید شدم بیائید سر مزارم روضه حضرت زهرا سلام الله بخوانید.
راوی: خواهر شهید علی ماهانی
کتاب خط عاشقی ۲ خاطرات عشق شهدا به حضرت زهرا سلام الله
@shahidan_kerman
کلام شهید منصور همایونفر به دوست خود در خواب
حواستان باشد آن دنیا مو را از ماست می کشند.
@shahidan_kerman
شهید عبدالمهدی مغفوری: روز قبل از شهادت چنان اذان گفته بود که دیوارهای مسجد لرزیده بود.
وقتی جبهه می رفت او را از زير قرآن رد می کردم.
قرآن را برمی داشت و آيهای از آن می خواند.
آخرين باری که عازم بود قرآن را برداشت.
سوره نور آمد.
گفت: ان شاالله با نور برمی گردم.
خداحافظی اش فرق می کرد، با بچهها جلوی در رفتيم تا وقتی که پشت ديوار پنهان می شد برگشت و ما را نگاه کرد و دست تکان داد اين آخرين ديدار ما بود و او به شهادت رسيد و با نور برگشت.
روز قبل از شهادتش در مسجد خرمشهر اذان گفته بود همه کسانی که آنجا بودند شهادت دادند که ديوارهای مسجد از صدای زيبای اذانش به خود لرزيده است آنچنان اذان گفته بود که اشک از چشمهای همه مستمعين جاری شده بود و اين آخرين اذانش نبود.
چهارم دی ماه سال ۶۵ در منطقه امالرصاص و عمليات کربلای چهار به درجه رفيع شهادت نائل شد.
جنازه را به خانه پدر شوهرم آوردند مادرم با وضو به ديدن او رفت و صدای اذان گفتن و قرآن خواندن او را شنید.
راوی: زهرا سلطان زاده همسر شهید مغفوری
#شهید_مغفوری
@shahidan_kerman
فرازی از وصیت شهید قاسم سلیمانی:
برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پر افتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، کما اینکه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید؛ از اصول مراقبت کنید.
اصول یعنی ولی فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛
خامنه ای عزیز را عزیز جان خود بدانید.
حرمت او را حرمت مقدسات بدانید.
#حاج_قاسم
#رهبرم_سیدعلی
@shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمت هایی از دیدار رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای مد ظله العالی در سفر سال ۸۴ به کرمان با ام البنین دیار کریمان؛ مادر شهیدان محمد حسن ، محمد عباس و محمد حسین سیف الدینی و مادر بزرگ شهید محسن برهانی
شادی روح بی بی جلیله قوام و جهت سلامتی مادر عزیز شهید محسن برهانی و سلامتی مقام عظمی ولایت صلوات
@shahidan_kerman
دیدار از پدر و مادر شهید حمید فدائی پنجم دی ماه هزار و چهار و صد و یک همزمان با شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیه با روضه خوانی و قرائت حدیث شریف کساء
شهید حمید فدائی در تاریخ سی و یکم فروردین سال ۱۳۵۱ در خانوادهای کارگر و زحمتکش دیده به عالم هستی گشود والدین نام حمید را بر وی نهادند.
حمید به سن ورود به دبستان رسید و در مدرسه شهید با قدرت جوپاری مشغول به تحصیل شد دوره ابتدایی را با موفقیت طی نمود و در مقطع راهنمایی در مدرسه شهید نامجو ادامه تحصیل دادند و در دبیرستان مالک اشتر مشغول به تحصیل بودند.اما علیرغم اینکه دانش آموز بود در اندیشه رفتن به جبهه و دفاع از انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی بود آرزو داشت که در دفاع مقدس در جوار سایر رزمندگان اسلام نقش داشته باشد در حالی که ۱۶ سال بیشتر نداشت رضایت والدین را جلب و پس از طی آموزش های اولیه در تاریخ ۶۷/۴/۲۷ به سوی دیار عاشقان کربلای ایران همراه با بسیجیان است از کرمان به یاری رزمندگان اسلام شتافتند.
شهید حمید فدائی در تاریخ پانزدهم مرداد سال ۶۷ در اثر اصابت گلوله توپخانه دشمن و همچنین بمباران شیمیایی دچار موج گرفتگی و شیمیایی شدید شد بیمارستان لبافی نژاد اعلام و تحت درمان قرار گرفته بود که مدتها تحت درمان قرار داشت.
شهید حمید فدائی پس از سالها درد و رنج و دست و پنجه نرم کردن با عوارض شیمیایی و مشکلات ریوی در تاریخ هفدهم دیماه سال ۸۰ روح بلندش از پیکر مطهرش به سوی معبود پرواز می نماید و به آرزوی دیرینه اش همانا شهادت در راه خدا نائل می گردد.
@shahidan_kerman
زمانی که در منطقه هور بودیم شهید مهدی پرنده غیبی تمام صبح را رانندگی کرد و شب به سکانداری مشغول بود. به سنگر که برگشت دید پشه ها نمی گذارند کسی بخوابد و داخل پشه بند برای همه جا نیست او تمام بچه ها را سوار ماشین کرد و در عین خستگی همه را برای استراحت به اهواز برد.
#شهید_مهدی_پرنده_غیبی
@shahidan_kerman
فرازی از وصیت شهید حسین دامغانی
خداوندا باز شکرگزار تو هستم از اینکه عشق به امام حسین علیه السلام را در نهاد من و همه ما گنجاندی...
السلام علی من التبع الهدی
#شهید_حسین_دامغانی
@shahidan_kerman
عزیزم من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی خوابد و نباید بخوابد، تا دیگران در آرامش بخوابند. بگذار آرامش من فدای آرامش آنان بشود و بخوابند. شهید سلیمانی
#حاج_قاسم
@shahidan_kerman
نشر برای اولین بار
از کرامات سردار شهید عبدالمهدی مغفوری
پیدا شدن مفقود شده در طبس
برادرم در طبس گم شده بود هر جا را گشتیم به مدت چند وقت هیچ نشانی از او نیافتیم به هر جا سپردیم بیمارستانها و پزشک قانونی هم اطلاع دادیم مدتی گذشت همچنان بلاتکلیف بودیم.
شنیدم شهید مغفوری حاجت می دهد آمدم سر مزار شهید مغفوری از او نشانی برادر گمشده خود را خواستم و برگشتم به شهرمان
شبی در خواب شهید مغفوری را دیدم هدیه ای به مادرم داد از خواب بیدار شدم گفتم من نشانی برادرم را خواستم نه هدیه
چند روز بعد تلفنم زنگ خورد فردی که پشت تلفن بود گفت با فلانی چه نسبتی داری گفتم: خواهرش هستم.
عرض کرد اگر فرد دیگری در خانه هست گوشی را به او بدهید من گفتم هر اتفاقی افتاده بفرمایید طاقت شنیدنش را دارم.
ایشان گفت در بیابان طبس ساربانی که شتر داشته یکی از شترهایش را گم می کند زمانی که رد پاهای شتر را می گیرد در آن بیابان شتر با پاهای خود خاک های قسمتی را با پایش کنار می زند و جسد برادر مفقود شده ام نمایان می شود.
پ؛ ن
این کرامت توسط فردی از جیرفت عنوان شده است.
#شهید_مغفوری
@shahidan_kerman
فرازهای وصیت شهید محسن برهانی
تازه این تموم می شه هیچ کدام از مظاهر دلفریبش را بقایی نیست اونا تمام می شه، پایان می پذیره باید آن قدر سختی بکشی، ناراحت بشی، تا چند لحظه ای لذت ببری و بعد هم زود در آن، پایان می گیره، تموم می شه خیلی جاها هم بهش نمی رسی خیطت می کنه و به ریشت می خنده مسخره ات می کنه، اما تو باز با صداقت به دنبالش می ری از همه مهم تر یک لحظه تمام می شوی، می گویند پایان عمرت شده و تو حیران و سرگردان که چقدر دنیا نامرده، بعد از این همه رنج و لذت، هیچ نچشیده ای مثل یک شب تموم شد !
می گفت: این همه عظمت ها و خلقت ها مسخّر توست برای توست از اون اتم با چرخشش، تا کهکشان با گردشش از اون سلول کوچک اما پر از عجایب، تا اتحادشون و یک سیستم عجیب تر با تمام عظمت ها و عجایب و خلقت ها از آنِ توست آیا خلقت اجازه می دهد با اون مقام رفیعت به عظمت هایی که می تونی برسی؟ به خالق تمام این ها که می تونی برسی؟ دلت را به این چند سال خوش می کنی؟ جایگاه تو آن قدر والاست که می تونی مثل خدا بشی از همه بهتر و والاتر، می تونی بگی کُن فیکون این قدر والایی که می تونی همه ی پرده ها را بگشایی؛ پرده های غیب، محیط بشی به همه چیز؛ انگار که جدایی؛ چرا که با خدایی؛ وصل به الهی
راست می گفت: بارها دل از دنیا می کندیم و طریق می پیمودیم، اما بازغافل می شدیم، چرا غفلت؟؟ با این همه نور؟؟ توی دستوراتی که داده بود؛ تا آدم بشیم؛ یک کلمه خیلی جلب نظر می کرد؛ جهاد و بعد هم شهادت عزم جهاد تمام بندهای تنمان را می گسست؛ زنجیرها را پاره می کرد، آلودگی هامون را پاک می کرد. جهاد ما را با سرعت؛ سیر می داد
@shahidan_kerman
شهدای کرمان
سالروز شهادت و فرازهایی از وصیت نامه شهید محسن برهانی همه ی ما آدم های ضعیف و پر ادعا یک روزی چشم
قسمت اول وصیت نامه شهید محسن برهانی
این وصیت نامه یک دانش آموز هفده ساله هست شهید محسن برهانی که امام خمینی فرمودند این وصیت نامه با همه ی وصیت نامه ها فرق دارد و مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای مد ظله العالی فرمودند نور ساطع از نور است.
دعای همه ی بسیجی های مظلوم و همه ی پابرهنه ها و همه ی مستضعفین جبهه ها و همه ی گردن کج ها در پیشگاه خدا این بود: خدایا نیاور اون روزی را که ببینیم ملتمون سرافکنده است. شهید قاسم سلیمانی
#حاج_قاسم
@shahidan_kerman
شهید علی ایرانمنش
زمانی که علی ۱۳ ساله بود ،یک پیرزن در یک خانه فرسوده و خرابه زندگی می کرد و ناتوان بود، علی به این خانم سر می زد و بعضی کارهایش را انجام می داد ، بعد از شهادت علی، گفت: ندیمم را از دست داده ام. در حالی که ما نمی دانستیم علی به این خانم سر می زند.
راوی مرحومه طاهره ایلاقی مادر دانش آموز شهید علی ایرانمنش
@shahidan_kerman
شهدای کرمان
شهید علی ایرانمنش زمانی که علی ۱۳ ساله بود ،یک پیرزن در یک خانه فرسوده و خرابه زندگی می کرد و ناتو
شهید علی ایرانمنش سال ۱۳۴۴ در کرمان متولد شد.
وی وقتی پانزده سال داشت بیست و ششم دی ۱۳۵۹ در منطقه پیرانشهر در استان آذربایجان غربی توسط گروهک ضد انقلاب کومله به شهادت رسید.
پیکر مطهرش در گلزار شهدای کرمان به خاک سپرده شده است.
کتاب بگو به جان امام روایتگر خاطرات این نوجوان شهید است.
@shahidan_kerman
فرازی از وصیت شهید علی یزدانی
به تمام مسلمین می گویم که قرآن و عترت حضرت رسول صلی الله علیه و آله، راه رسیدن به خداست. غیر از این دو هر چه باشد انحراف و اشتباه است. این دو را رها نکنید، نه از آنها جلو بیفتید نه عقب بمانید که وقت را بیهوده تلف کرده اید.
پ؛ن
شهید علی یزدانی برادر سردار اروند شهید حسن یزدانی است.
#شهید_علی_یزدانی
@shahidan_kerman
فرازی از وصیت شهید قاسم سلیمانی
عزیزان! من بنا به تقدیر الهی امروز از میان شما رفته ام. من شما را از پدر و مادرم و فرزندان و خواهران و برادران خود بیشتر دوست دارم. چون با شما بیشتر از آنها بودم؛ ضمن اینکه من پاره تن آنها بودم و آنها پاره وجود من، اما آنها هم قبول کردند من وجودم را نذر وجود شما و ملت ایران کنم.
#حاج_قاسم
@shahidan_kerman
30.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نشسته خیل غمش در دل شکستهٔ من
هنوزم چشم امید است بر درگاه او اما
به هر چشمی نمیبخشند خاک آستانش را
مگر می شود واژه ای
بتواند قد علم کند
برایِ از تو گفتن
سهم ما در وسط معرکهی عشق چه بود؟
غم و دلتنگی و حسرت همه یکجا با هم!
#حاج_قاسم
@shahidan_kerman
14.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای شهیدان ما هر چه داریم از خون شماست و یادمون نخواهد رفت حاج قاسم گفت: شهدا محور عزت و کرامت همه ی ما هستند؛ کودکان خود را با نام و تصاویر شهدا آشنا کنید.
و رحمت خدا بر پدر و مادری که اینچنین فرزندانی تربیت کنند.
آقا محراب سرباز امام زمان عجل الله کوچکترین خادم قرار عاشقی با شهیدان گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_بین_المللی_کرمان
@shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از رزمندگان لشکر ثارالله و نیروی باعظمت قدس که خار چشم دشمن و سدّ راه او است، طلب بخشش و عفو دارم؛ خصوصاً از کسانی که برادرانه به من کمک کردند.
نمیتوانم از حسین پورجعفری نام نبرم که خیرخواهانه و برادرانه مرا مثل فرزندی کمک میکرد و مثل برادرانم دوستش داشتم. از خانواده ایشان و همه برادران رزمنده و مجاهدم که به زحمت انداختمشان عذرخواهی میکنم. البته همه برادران نیروی قدس به من محبّت برادرانه داشته و کمک کردند.
#حاج_قاسم
#شهید_حسین_پورجعفری
@shahidan_kerman
فرازی از وصیت شهید قاسم سلیمانی
مسئولین همانند پدران جامعه می بایست به مسئولیت خود پیرامون تربیت و حراست از جامعه توجه کنند،نه با بی مبالاتی و به خاطر احساسات و جلب برخی از آرا احساسی زودگذر،از اخلاقیاتی حمایت کنند که طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانواده ها را از هم بپاشاند.
#حاج_قاسم
@shahidan_kerman
فرازی از وصیت شهید قاسم سلیمانی
دوست دارم کرمان همیشه و تا آخر با ولایت بماند.این ولایت ، ولایت علی بن ابیطالب است و خیمه او خیمه حسین فاطمه است.دور آن بگردید با همه شما هستم. می دانید در زندگی به انسانیت و عاطفه ها و فطرت ها بیشتر از رنگهای سیاسی توجه کردم.
#حاج_قاسم
@shahidan_kerman
فرازهای وصیت نامه شهید محسن برهانی
می فرستاد اون بالا و بعد در یک لحظه شکفته می شد و انفجاری خونین صورت می گرفت و ما را در یک آن؛ می گسلاند و به اُعلی پیوند می زد آن وقت دیگه محو بودیم در کمالات خدا. چرا که شهادت لقاء الله است.
پیر مرشد ما، راه را بر ما روشن ساخت، تکلیف را معیّن کرد. تنها وظیفه ی ما جهاد است به حکم امام خیلی ها عزم کردند و رفتند و جنگیدند، یکی شون هم من، مثل هزاران فرزند دیگری که قدم برداشتند.
پدر و مادر عزیز و مهربانم! می دانم که مرا دوست دارید و می دانم چقدر فراق برایتان دشوار است. حتی احتمال بیماری را در این فراق می دهم، اما همه ی ما برای چیز دیگری آمده ایم و تکلیف من جهاد و در این راه شهادت هم نیز این عنایت و رحم خاص خداوند بود که با کمال اعجاب، من شامل حال من شد تا در این راه گام بردارم و خدا را شکر می گویم که خودش ما را به این راه کشاند و حمد و ثناء که شهادت را هم نصیبم کرد
الحمدالله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله
و شما هم شاد باشید از این رحمت، شکر گویید که توانستید فرزندی پرورش دهید تا در راه احیای دین جان بازد، جانی ناقابل...
#شهید_محسن_برهانی
@shahidan_kerman
شهدای کرمان
فرازهای وصیت شهید محسن برهانی تازه این تموم می شه هیچ کدام از مظاهر دلفریبش را بقایی نیست اونا تما
قسمت دوم وصیت نامه دانش شهید محسن برهانی
فرازی از وصیت شهید قاسم سلیمانی
جمهوری اسلامی امروز سربلند ترین دوره خود را طی میکند بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد. دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و دشمنان چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل کردند. چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزندان مطهر او عمل کردند؟ مذمت دشمنان و شماتت آنها و فشار آنها شما را دچار تفرقه نکند.
#حاج_قاسم
@shahidan_kerman
فرازی از وصیت شهید محسن یزدانی
قسم به عزتت که من کسی که گناهانم را ببخشد غیر تو نمیدانم و آنکه درهم شکستگی های امورم را جبران کند جز تو نمی بینم. من با آه و ناله و کمال خضوع به درگاهت آمدهام و به خواری و ذلت به سویت روی آورده ام، پس اگر تو از در برانی دیگر به که روی آورم؟
#شهید_محسن_یزدانی
@shahidan_kerman