eitaa logo
شهدای کرمان
8.3هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
34 فایل
گلزار شهدای کرمان وصیت نامه و دیدار با خانواده های محترم شهدا قرار همنشینی با شهیدان https://eitaa.com/joinchat/790167778C57149595e2 @shahidan_kerman
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢فرازی از وصیت شهید مسعود ذهاب‌ناظوری... 🔸آگاه باشید جایی که اخلاص نباشد اختلاف است و جائی که اختلاف باشد خودپرستی و هوی‌وهوس و در همان‌جا شیطان وجود دارد. @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍فرمایشات رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه مد ظله العالی درباره حضرت معصومه سلام الله علیها... @shahidan_kerman
✍دارم هوای صحبت یاران رفته را یاری کن ای شهادت که به یاران رسانی ام... 🔹مردان خدا پرده پندار دریدند 🔸یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند هر دست که دادند از آن دست گرفتند هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند 🔹یک طایفه را بهر مکافات سرشتند 🔸یک سلسله را بهر ملاقات گزیدند یک فرقه به عشرت در کاشانه گشادند یک زمره به حسرت سر انگشت گزیدند 🔹جمعی به در پیر خرابات خرابند 🔸قومی به بر شیخ مناجات مریدند یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند فریاد که در رهگذر آدم خاکی بس دانه فشاندند و بسی دام تنیدند 🔹همت طلب از باطن پیران سحرخیز 🔸زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند 💢هدیه به روح مطهر و ملکوتی شهدا صلوات... @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍روایت قابل تأمل شهید حاج قاسم سلیمانی از شهدای ادوات لشکر ۴۱ ثارالله و شهید حاج مهدی زندی نیا... @shahidan_kerman
✍شهید شناسی معرفی شهید حسین منگلی... 🔹نوجوان شهید بی سر حسین منگلی که هم رکاب شهید حاج قاسم سلیمانی بود و حاج قاسم درخواست کرده بود زندگینامه این شهید را نوشته و در اختیار همه قرار دهند. 🔸نامش حسین بود ملقب به حسین چریک حسین جبهه‌ها و حسین حاج قاسم سلیمانی شهیدی که اول خودش نماز می خواند بعد پدر و مادرش را برای نماز صبح بیدار می‌کرد. 🔹شهید حسین منگلی در اول فروردین سال ۱۳۴۳ در خانواده ای متدین و ساده زیست به دنیا آمد. 🔸چابکی و عبادت‌های شبانه‌اش در مسجد او را متمایز از هم سن و سالانش کرده بود حسین منگلی با آغاز جنگ به اصرار خودش به جبهه می‌رود اما به دلیل جثه کوچکش و سن کم برگردانده می‌شود اما همچنان با سماجت به جبهه می‌رود و سرانجام در عملیات کربلای ۵ جام شهادت را می‌نوشد. 🔹حسین چریک جز نیروهای تراز اول لشکر ۴۱ ثارالله که در شجاعت بی نظیر و به دکتر مشهور بود. 🔸حاج قاسم روایت نموده است به من خبر دادند که حسین هر شب از سنگر به بیرون می‌زند گفتم مواظب حسین باشید حاج قاسم به او می‌گوید حسین شما امشب پیش من بخواب و اسلحه‌اش را می‌گیرد. 🔹وقتی صبح حاج قاسم برای نماز بیدار می‌شود دیدند حسین نیست بیرون رفتند و مشاهده نمودند حسین با یک تکه چوب سه اسیر عراقی را گرفته و آمده است. 🔸حاج قاسم به حسین می‌گوید حسین تو لباس من را بپوش و من لباس بسیجی تو را حسین لبخندی می‌زند و می‌گوید شما در لباس خودت فرمانده باش و من هم در لباس خودم همان بسیجی و انجام وظیفه می‌کنم. @shahidan_kerman
شهدای کرمان
✍السلام علیک یا فَاطِمَةَ الزَّهرا سلام الله علیها... 🔹بر چرخ عفاف نور سرمد زهراست 🔸محبوبه حق دختر احمد زهراست 🔹خاتون قیامت است و بانوی بهشت 🔸سر سلسله نسل محمد زهراست 💢شب چهلم و یکم گرامیداشت یاد شهیده ایران زنگی آبادی هدیه به روح مطهره و قدسی‌اش صلوات... 🌹آدرس مزار مطهر شهیده ایران زنگی آبادی گلزار شهدای زنگی آباد... @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍اقامه نماز بر پیکر مطهر شهیدالقدس عباس نیلفروشان در حرم مطهر امام حسین علیه السلام... @shahidan_kerman
✍دوران فرج نقطه اعجاز جهان است برگرد که برگشتنت آغاز جهان است‌... 🔸بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيمِ اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَ فی کُلِّ ساعَةِِ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً... @shahidan_kerman
✍یک روز دیگر صبح دیگر دلدادگی آغاز شد ایام به کام است لبخند شما خلاصه همه خوبی هاست... 💢صبحتان لبریز از عطر شهدا... @shahidan_kerman
آتش زدن مسجد و قرآن... 🔹در۲۴مهر ۱۳۵۷ مردم انقلابی کرمان که برای بزرگداشت شهدای ۱۷ شهریور تهران و نخستین سالگرد شهادت سیدمصطفی خمینی در مسجد جامع کرمان حضور یافته بودند به دست عمال رژیم شاهنشاهی مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و در جریان این واقعه دلخراش نخستین شهدای انقلاب اسلامی در کرمان محمد باقدرت جوپاری و غلامرضا یزدان شناس به فیض شهادت نائل آمدند. 🔸آتش زدن مسجد جامع کرمان و هتک حرمت قرآن از طریق عمال رژیم شاه در ۲۴ مهر سال۵۷ بر روند مبارزات مردم کرمان و دیگر استان‌ها در آن زمان تاثیر بسزایی داشت و سرآغاز مبارزات گسترده تر مردم کرمان در جریان پیروزی انقلاب شد و این فاجعه احساسات مذهبی مردم را جریحه دار و ماهیت ضددینی رژیم شاه را آشکار کرد. @shahidan_kerman
✍بابا عمو را کشتند... 🔹صبح ۲۴ مهر ۱۳۵۷ در وضوخانه مسجد جامع حاج محمد را دیدم و گفتم امروز قراره شلوغ کنند گفت امید ما به خداست... 🔸همان دم شنیدم که کولی ها حمله کردند محمد به طرف در رفت و دیگر بواسطه شلوغی او راندیدم ناگهان متوجه شدم کولیهاچرخ ها و موتورها را آتش زدند و بعد آجر و سنگ را از پشت بام به طرف مسجد پرت می کنند من که پسرم را نیز با خود به مسجد برده بودم در همان زمان شلوغی او را گم کردم بنابراین به دنبالش بودم که ناگهان دیدم از مسجد زخمی ها را بیرون می آورند و شنیدم که یک نفر شهید شده است. 🔹تصمیم گرفتم بطرف خانه بروم تا از پسرم خبری بگیرم که در همان لحظه پسرم را دیدم که رو به من فریاد می زد بابا عمو را کشتند گفتم کجا گفت مسجد از سرش خون می آمد... 🔸پیش خود گفتم شاید زخمی شده قصد داشتم اول پسرم را به خانه برسانم و بعد برگردم مسجد که در خانه چند نفر آمده بودند و خبر شهادت او را دادند اجازه دفن پیکرش را بعد از چند روز دادند مأموران به ما گفتندکه پارچه مشکی و بلندگو را زمان تشیع جنازه از روی ماشین بردارید و او را بدون شعار و بی سر و صدا در بهشت زهرای جوپار دفن کنید که او را همان جا غریبانه دفن کردیم. 💢راوی برادر شهید حاج محمد باقدرت... 🌹شهید حاج محمد باقدرت سال ۱۳۱۵ در جوپار به دنیا آمد قالیباف بود و سواد قرآنی داشت در سال ۱۳۴٠ ازدواج کرد پنج فرزند ۴ پسر و یک دختر داشت که آخرین فرزندش در روز شهادت پدر شش روزه بود. @shahidan_kerman
✍آن روز آتش و خون به روایت مادر شهید علی شفیعی از واقعه بیست و چهارم مهر سالروز به آتش کشیدن مسجد جامع کرمان قسمت اول... 🔹با علی رفتیم مسجد جامع یک آقایی بنا کرد به حرف زدن اولین باری بود که اسم امام را شنیدم ما گوش می‌کردیم که جوانکی وارد شد و گفت لولیها دارند می‌آیند برای زد و خورد... 🔸ما نشنیده گرفتیم آن‌قدر نگذشت و باز کسی گفت مأمورها و لولی ها دارند می‌آیند اعلام کردند که درها را کلون بزنند گمانم مرحوم صالحی گفت در شبستان‌ها و صفه‌ها را بستند من از پنجره دیدم چندین نفر پاسبان و لولی رفتن روی بام و دورتادور ایستادند. 🔹پاسبان‌ها با لباس نظامی و لولی ها هم که لباس خودشان را پوشیده بودند که مثل کردها لباس می‌پوشند غُربتی و شرور بودند گردنه می‌گرفتند یعنی راهزن بودند از دیوار مردم بالا می‌رفتند برای خودشان نوچه داشتند و عباس پهلوان سردسته شان بود زنجیر پاره می‌کرد گاو می‌کشت برای آدم‌های شاه همیشه عده‌ای پشت سرش بودند. 🔸سر و صدایشان را از میدان مشتاق شنیدم بنزین پاشیدند روی موتور و دوچرخه مردم رو آتش زدند بوی لاستیک آمد توی مسجد بعد گاز انداختن میان ما یک بویی می‌داد که آدم غش می‌کرد دود سفید می‌داد و چشم‌ها را می‌سوزاند بعد بنا کردند به زدن مردم هم لولی ها می‌زدند و هم پاسبان‌ها وقتی نتیجه نگرفتند وارد مسجد شدند عده‌ای از زیر دست و پایشان در رفتند‌ آتش شعله کشید و گرفت سر و لباس مردم و فرش و زیلوی مسجد را عده‌ای از پنجره‌ها فرار کردند لولی ها می‌زدند جوان‌های ما مقابله می‌کردند ما شیون می‌کردیم. @shahidan_kerman
شهدای کرمان
✍آن روز آتش و خون به روایت مادر شهید علی شفیعی از واقعه بیست و چهارم مهر سالروز به آتش کشیدن مسجد جا
✍آن روز آتش و خون به روایت مادر شهید علی شفیعی از واقعه بیست و چهارم مهر سالروز به آتش کشیدن مسجد جامع کرمان قسمت دوم... 🔹چند نفر از مأمورها و لولی ها ایستاده بودند دم درها و می‌گفتند بگویید جاوید شاه اگر کسی می‌گفت چوب نمی‌خورد. 🔸مردم کفش و لباسشان را فراموش کرده بودند بعد تیراندازی کردند و باقدرت جوپاری را در صحن مسجد زدند پاسبانی از روی بام تیراندازی کرد و این بنده خدا را زد و وقتی با قدرت نقش زمین شد شیون مردم به آسمان هفتم رفت. 🔹من دیگر نفهمیدم چطور از مسجد زدم بیرون مردم یک طرف شعار می‌دادند و لولی ها طرف دیگر جنگ‌وگریز بود از چند طرف مسجد آتش شعله می‌کشید یا موتورها می‌ترکید. 🔸آمدم خانه و دیدم از علی خبری نیست برگشتم و تا پشت صفه پرس‌وجو کردم. 🔹کسی نمی‌دانست علی کجا رفته به خود گفتم بچه‌ام یا تیر خورده و یا زیر پا مانده و توی آتش سوخته ظهر بود که علی برگشت تا او را دیدم زدم زیر گریه... 🔸مأمورها مسجد را لاک و مهر کردند تا یکماه در مسجد بسته بود تا بالاخره در مسجد را باز کردند و مردم سرازیر شدند دیگر هر روز سخنرانی بود مردم شعار می دادند علی هم بین آنها بود تا اینکه امام آمد و انقلاب پیروز شد. 💢شایان ذکر است روایت مادر شهید علی شفیعی از واقعه ۲۴ مهر مسجد جامع کرمان در کتاب مثل علی مثل فاطمه ذکر شده است. @shahidan_kerman
✍خداوندا می‌خواهم که همچون شهدا مردانه به راه آنها قدم بردارم و تا آخرین قطره خون راه آنها را ادامه دهم می‌خواهم همچون دوستانم به سوسوی آن ستاره ای که نور امید به من بخشیده پر بکشم. 💢او را به مناجاتهای سوزناکش می شناسند مناجات هایی که توانست به واسطه ی آنها اذن دخول به بارگاه کبریایی حضرت حق را پیدا کند و در برابر دیدگانش پرده از اسراری بردارند که در تصوّرِ اهل دنیا هم نمی گنجد. @shahidan_kerman
✍دست‌نوشته سردار شهید محمدحسین یوسف الهی در فراق شهید حمیدرضا مظهری صفات قسمت اول... 🔹حمید جان سلام امیدوارم که زیر پایت را هم نگاه کنی و مرا به یاد آری این را قبول دارم که گناهانم مانند پرده ای جلوی رخسارم را گرفته و من نبودم و نیستم آنچه را که تو و دیگر دوستانمان دوستانم بودند و هستند فکر می کردید و فکر می کنید خدا داند و بس. 🔸از آن روزی که تو رفتی دیگر دلم سوخت علی (اشاره به شهید علیرضا مظهری صفات برادر شهید) آن روز بشکه باروت بود و اگر خود را کنترل نکرده بودم جرقه اش من بودم چقدر آرام خفته بودی و چقدر نورانی بودی. 🔹آن چند شب یادت هست که خسته بر می گشتی نماز شب می خواندی تا صبح شود و بعد چای درست می کردی و ما را بیدار می کردی که بلند شوید صبحانه بخورید تو در دنیا همان را جمع کردی که به درد آخرتت می خورد. 🔸حمید عزیز گلویم انتظار دست هایت را می کشد و پاهایم انتظار لگدهایت روی زمین فوتبال قبل از عملیات آنجا که شما را برای گردان می بردم یادت هست با سید موسوی رحمت اللّه به تو در ماشین چه گفتم. 🔹باور کن وقتی خبر شهادتت را به سنگرها بردم هیچ کس باور نکرد و من آن قدر کفری شده بودم که آن روز نزدیک بود از بغض بترکم و هرچه را دم دستم بود به اطراف پرت کنم. 🔸در هر حال به سوی معبودت پر کشیدی و چه زود و سبکبال و شاهدی که تا امروز که برایت می نویسم فوتبال بازی نکردم. 💢منبع کتاب حسین پسر غلامحسین... @shahidan_kerman