eitaa logo
شهدای کرمان
8.3هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
4.2هزار ویدیو
35 فایل
گلزار شهدای کرمان وصیت نامه و دیدار با خانواده های محترم شهدا قرار همنشینی با شهیدان https://eitaa.com/joinchat/790167778C57149595e2 @shahidan_kerman
مشاهده در ایتا
دانلود
✍عکس ماندگار سردار شهید حاج حسین پورجعفری و سردار شهید حاج حسین اسدی @shahidan_kerman
✍او مثل شمع است و آنها مانند پروانه دورش می چرخند آنها دیگر در جمع ما نمی مانند. 🌹شهید حاج باقر منصوری 🔹سال ۶۷ در مقرّ لشکر ۴۱ ثارالله در اهواز مستقر بودیم. 🔸شب ۲۱ ماه مبارک رمضان در مهدیه لشکر مراسم احیا برپا بود. 🔹اواسط مراسم نگاهم به حاج باقر منصوری افتاد که غرق خواندن دعا و مناجات با خدا بود؛ 🔸در حالی که محمد بیدوئی نژاد، مهدی و برادرش جابر مهدوی به اتفاق پسر عمویشان مهدی مهدوی دورش حلقه زده بودند و او را مثل نگین در میان گرفته بودند؛ 🔹درست مثل پدری که در حال مناجات با خدا بود و فرزندانش کنارش نشسته بودند و با او همنوا شده بودند. 🔸به بغل دستیم گفتم: حاج باقر و بچه ها را نگاه کن!! 🔹او مثل شمع است و آنها مانند پروانه دورش می چرخند آنها دیگر در جمع ما نمی مانند. 🔸دیری نپایید که هر پنج نفر در تک عراق در منطقة شلمچه جام شهادت را سر کشیدند و در آغوش خدا آرام گرفتند. @shahidan_kerman
✍سالروز شهادت شهید رمضان راجی امیر حسینی و شهید سید رضا ایرانمنش 🔹منطقه ی مهران آلوده بود اعضای گروهکی ضد انقلاب به نام فرسان که مزدور عراق بودند برای دشمن اخبار و اطلاعات جمع آوری می کردند. 🔸بین خطوط خودی و خط عراقی ها حضور داشتند و اگر جنازه ی یکی از افراد خودی را تحویل عراقی ها می دادند جایزه می گرفتند. 🔹رمضان راجی و سید رضا ایرانمنش قبل از کربلای1جهت شناسایی با موتور سیکلت روانه ی منطقه شدند. 🔸رمضان راجی مسئول واحد اطلاعات عملیات بود به کمین مزدوران فرسان افتادند و هر دو در ششم خرداد سال ۱۳۶۵ به درجه ی والای شهادت رسیدند. @shahidan_kerman
✍بازگشت پیکر روحانی عارف سردار شهید حجت الاسلام محمد شیخ شعاعی به روایت دخترش زینب 🟢قسمت دوازدهم ✅بابا این بار جواب دختر بزرگش را داد اصلاً انگار چیزی به فاطمه الهام شده‌بود. 🔹آن سفر کربلا به سفر مشهد وصل شد و حال و هوای خاص معنوی من ادامه پیدا کرد. 🔸داشتیم از مشهد برمی‌گشتیم که دوستم زنگ زد و گفت: گفته‌ بودی بابات کربلای ۴ شهید شد؟ 🔹دوباره آن عبارت معروف سه جمله‌ای در ذهنم مرور شد: کربلای ۴ جزیره ام‌الرصاص. 🔸این‌ها از بچگی کلمات کلیدی زندگی ما بود. 🔹گفتم: بله چطور؟ گفت: شنیده‌ام پیکر ۱۷۵ غواص عملیات کربلای ۴ را که تازه تفحص شده آورده‌اند. ⭕️ناراحت شدم با خودم گفتم: خب چه کار کنم؟ هر سال این‌ همه شهید می‌آورند. 🟠اما چند دقیقه بعد که خواهر بزرگم زنگ زد ماجرا شکل دیگری پیدا کرد. 🟢فاطمه گفت: مراسم تشییع شهدای غواص عملیات کربلای ۴ نزدیکه. 🔹بعضی‌ هاشون هم گمنام‌ اند یک حسی به من میگه بابا جزو این شهدای گمنامه... 🟢اصلاً انگار چیزی به فاطمه الهام شده‌بود. 🔸حال عجیبی داشت تنهایی برای تشییع شهدای غواص به تهران رفت. 🟢می‌گفت: دنبال آن ماشین‌ هایی که پیکر شهدا را حمل می‌کردند می‌دویدم و با گریه با بابا حرف می‌زدم. 🔸می‌گفتم: بابا! می‌دونم اینجایی تو رو خدا خودت رو نشون بده... 💢ادامه دارد... @shahidan_kerman
✍فرازی از نیایش عارفانه شهید فؤاد الدین محمودی نیا ✅شهیدی که متخصص تولید قطعات نظامی بود و در دانشگاه تبریز به همراه بیست و دو نفر دیگر مورد حمله ی هواپیماهای صدام قرار گرفتند و به درجه ی والای شهادت رسیدند. 🔹خدایا! به هر صدا خواندمت نپذیرفتی به جز صدای گریه... 🔸و به هر دیده به دیدنت آمدم نپذیرفتی به جز دیده دل... 🔹و به هر شوق به سویت آمدم نپذیرفتی به جز شوق معشوق... 🔸به هر در زدم نگشودی جز در ایثار... 🔹به هر فکر آمدم نپذیرفتی به جز فکر حقیقت... 🔸به هر وسیله آمدم نپذیرفتی به جز وسیله‌ ی تقوی... 🔹به هر پیشکش آمدم نپذیرفتی به جز پیشکش خون... 🔸و به هز زبان خواندمت نپذیرفتی به جز زبان دعا... @shahidan_kerman
5.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای اینجا برای عشق شروعی مجدد است. ✅با صدای آقای افشار مدیر رادیو زیارت @shahidan_kerman
✍اگر راه شهدا را ادامه دهید آنها شما را نیز شفاعت خواهند کرد. 🌹شهید مهدی مهدوی 🔹سالها بعد از شهادت مهدی مادرم فاطمه زادخوش از دنیا رفت. ⭕️یک شب مادر را در خواب دیدم؛ خیلی ناراحت بود و اندوه از چهره اش می بارید. 🔸به او گفتم: مادرجان! از چی ناراحتی؟ ⭕️گفت: عزیزم! نمی دانی جواب دادن به اعمالی که در آن دنیا انجام داده اید در اینجا چقدر مشکل است! باور کن خیلی مشکل است. 🔹نمی دانم اگر مهدی به دادم نرسیده بود چه باید می کردم! 🔸خیلی جاها که کم می آوردم و جوابی برای گفتن نداشتم او به فریادم می رسید و کمکم می کرد. 🟠گفتم: خوش به حالت مادرجان! که پسرت به یاریت آمد بگو ما چه کنیم؟ 🟢گفت: نگران نباش اگر در دنیا با ایمان و تقوا باشید راه شهدا را ادامه دهید و خونشان را پایمال نکنید آنها شما را نیز شفاعت خواهند کرد. @shahidan_kerman
✍پاسدار شهید فهیم منظری توکلی 🟢سلام بر آنان که حدیث صداقتشان را قطرات خون و قطعات پاره پاره پیکرشان گواهی کرده است. 🔹در کودکی دست روزگار سایه ی پر مهر پدر را از سر او برداشت و فهیم از همان دوران یار و یاور مادر و کمک دست ایشان در مشکلات بود. 🔸به دلیل اشتیاق به فراگیری قرآن نزد استاد مالک منظری توکلی آموزش دید و توانست سوره ها را حفظ کند. 🔹پس از اتمام تحصیلات با انتخابی آگاهانه رسماً در نهاد مقدس سپاه استخدام شد و در سپاه ثارالله کرمان فرماندهی تانک بود. 🔸شهید فهیم چهره ای آرام و با وقار و سرشار از عطوفت داشت سنجیده سخن می گفت بارزترین ویژگی او بعد از طمأنینه و عطوفت گشاده دستی و سخاوت شهید بزرگوار بود. 🔹شهید فهیم سرانجام در شب عید ولایت غدیر در اوج آسمان در ارتفاعات سیرچ کرمان جاودانه شد. 🌹شادی روح مطهر و ملکوتی اش صلوات @shahidan_kerman
✍سیره ی سردار شهید محمد حسین یوسف الهی 🔹قیامت که بازار مینو نهند... 🔸منازل به اعمال نیکو دهند... 🔹محمد حسین همیشه سعی داشت تا آنجا که امکان دارد بچه ها را در زمینه‌های مختلف کار آزموده کند و از هر فرصتی برای این کار استفاده می کرد. 🔸رانندگی یکی از مسائلی بود که ایشان خیلی روی آن تاکید داشت. 🔹یادم است زمانی که در جزیره مینو بودیم من تازه رانندگی یاد گرفته بودم آن روز قرار بود تعدادی از بچه ها از جمله محمد حسین به شهر بروند. 🔸مقر اطلاعات در جزیره بود به همین خاطر یک نفر باید آنها را به شهر می رساند. 🔹من تازه از مرخصی آمده بودم محمدحسین رفت پیش شهید رمضان راجی و از او خواست تا مرا برای رساندن بچه ها بفرستد. 🔸خیلی تعجب کردم چون همان موقع چند نفر راننده در مقر بودند و قرار هم بود به شهر بروند. 🔹ولی با این حال محمدحسین مرا انتخاب کرد خودش هم تا رسیدن به مقصد کنار دستم نشست آنجا بود که متوجه منظورش شدم. 🔸در طول مسیر نکات مختلف رانندگی را به من گوشزد می‌کرد و چون برای اولین بار بود که خارج از محدوده همیشگی رانندگی می کردم ترسم ریخت و اعتماد به نفس پیدا کردم. 🔹این یکی از روش های آموزش او بود سعی می کرد بچه ها روی پای خودشان بایستند و در عین حال نیروهای کارآمدی برای جبهه ساخته شود. 🔸ایشان در برخوردها و معاشرت های معمول به مسائل کوچکی توجه می‌کرد که شاید خیلی از آنها برای ما پیش پا افتاده بود. 🔹اما با توجه به ظرافت و دقت نظر ای که داشت هیچ چیز هرچند کوچک از نظرش پنهان نمی ماند‌. ✅راوی آقای علی میر احمدی @shahidan_kerman
شهدای کرمان
✍شهیدی که مزارش دارالشفاست 🌹شهید سید غلامرضا مصطفوی 🟢مزار این شهید امروز به زیارتگاه و دارالشفا مب
✍عرض سلام و احترام 🌹آدرس مزار شهید سید غلامرضا مصطفوی 🔸سه راهی جاده راور و دشتخاک ✅روستای تیتوئیه
✍کتاب قاب های روی دیوار روایت زندگی فاطمه کرمی مادر شهیدان انجم شعاع و خواهر شهیدان کرمی است. ✅سفارش کتاب در https://b2n.ir/u72514 @shahidan_kerman