🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان خاطرات یک مجاهد 💗
قسمت227
چند روزی در عالم بی خبری می گذرد.
مادر هر روز بی تاب تر به نظر می رسد اما این غم را پشت خنده اش پنهان می کند.
دایی را برای ناهار دعوت می کنم و خورش قیمه درست می کنم.
مادر همیشه مرا بخاطر خوشمزه پختن این خورش تشویق می کرد و دوست داشت.
به خاطر دل او هم که شده درست می کنم.
دایی زودتر از مرتضی می رسد و همان ابتدا با شکلک بچه ها را جذب خودش می کند.
صدای لنگه در را که می شنوم پرده را کنار می زنم و با چهرهی وا رفتهی مرتضی رو به رو می شوم.
با خودم می گویم لابد از خستگی است.
همین که در را باز می کند غم را فراموش می کند و مثل همیشه سر به سر دایی می گذارد.
میان غذا خوردن هم متوجه رفتارهای عجیب مرتضی می شوم.
یا با غذا بازی می کند و یا مبهوت افکاری است که در سرش می چرخد.
این رفتار از دید بقیه هم دور نمی ماند و دایی با ایما و اشاره به من می فهماند چه اتفاقی افتاده؟
من هم بی اطلاعی ام را به او می رسانم.
بعد از غذا نمی گذارم کاری کند و دور از بچه ها می خواهم استراحت کند.
هم ظرف ها را می شویم و هم بچه ها را سرگرم می کنم.
نزدیکی های عصر مرتضی از خانه بیرون می زند؛ واقعا نگرانش هستم.
پیش از انقلاب بیشتر در خانه بود ولی حالا در حال دوندگی است.
با خودم خیال می کردم بعد از انقلاب می توانیم تمام دوری هایمان را جبران کنیم اما زهی خیال باطل!
طمع به بودن بیشترش کردم و او همین قدر هم که بود رفت!
سبزی هایی که خریده ام را با مادر در ایوان پاک می کنیم.
گاهی متوجهی پریدن ابرو و لرزش دستانش می شوم و نگرانش هستم.
دلم می خواهد هیچ حرصی نخورد.
صدای گریه زینب را می شنوم و سراسیمه از پله ها پایین می روم.
از اشاره هایش می فهمم که گریه هایش مال لباس نازنین اش است.
ناز و نوازشش می کنم و لباس جدید تنش می کنم.
بعد سریع لباسش را توی تشت می اندازم و آب می کشم.
برای شام هر چه منتظر مرتضی می شویم خبری از او نیست.
دیگر از بس از پشت پنجره سرک کشیده ام خسته می شوم.
بعد از خواباندن بچه ها چشمانم را میبینم.
طولی نمی کشد که با صدای بستن در چشمانم باز می شود.
سر جایم می نشینم و کمی بعد بلند می شوم تا از لای در سرک بکشم.
مرتضی است، توی حیاط و لب باغچه نشسته است.
میخواهم سلام کنم که می بینم با خودش دارد حرف می زند.
🍁نویسنده مبینار(آیه)🍁
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
قَبل اَز خواب زِمزِمِه کنیم؛
اَللَّهُمَّ اغـْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ
الَّتی تُحْرِمُنِی الْحُسَیـْنْ ...
خُدایا گُناهانی را که مَرا اَز
حُسین(ع) مَحروم میکنَد.
ببخش🌿!
@shahidanbabak_mostafa🕊
- صبحم بھ طلوعِ
- دوستت دارم توست˘˘!
- ˼#ایهاالعزیزقلبم♥️˹
#ذکرروزپنجشنبه
ــــ ـ بِھنٰامَت با اله الا الله الملک الحق المبین🌸
۱۰۰ صلوات روزانه هدیه به امام زمان عج ❤️
#روزانهــ
زیارت عاشورا
به نیابت از شهید#مسلم_خیزاب ♥
1_11771772539.mp3
11.65M
#روزانهـ
زیارت عاشورا
به نیابت ازشهید#مسلم_خیزاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مولاجانم!
اینزندگیبدونتو
اسمشحیاتنیست...💜
#سلامجانعالم..
#امام_زمان 🌱
@shahidanbabak_mostafa🕊
#حدیث_روزانهـ
امام حَسَن علیهِ السَّلام:
اهل دوزخ نشانه هایی دارند که بدان شناخته می شوند ؛ با اولیای خدا عداوت و با دشمنان خدا محبت و دوستی دارند ..!
احقاق الحق،ج۱۱،ص۲۲۵
@shahidanbabak_mostafa🕊
بعضیوقتهاهیچکسمثلِخدا
بهفکرآدمنیست..؛
حاجآقاسعادتفرمیگفت:
قبلازاینکهشماخدارویادکنید
خداازشمایادکرده..
کهبهیادخداافتادید♥️🙂
#همینقدرقشنگ🌿
@shahidanbabak_mostafa🕊
کانالرسمیشهیدبابکنوریو شهیدمصطفیصدرزاده❤️
بعضیوقتهاهیچکسمثلِخدا بهفکرآدمنیست..؛ حاجآقاسعادتفرمیگفت: قبلازاینکهشماخدارویادکنید
خدایا..
ازتومیخواهمامیدترادرقلبِمن
بیفکنیتاجزتو
بههیچکسفڪرنڪنم..
#محبوبم ♥️
@shahidanbabak_mostafa🕊
میگفت:
همیشه با دعای محسن از سر برجک پایین میومدیم
یبار یه دعایی کرد بدجوری دلمو لرزوند دعا کرد:
"خدایا مرگی بهمون بده که همه حصرتشو بخورن"
#شهیدمحسنحججی
@shahidanbabak_mostafa🕊
برای اینکه به سوریه برود به مزار شهدای اندیشه رفت
و شهدای گمنام را قسم داد که راه را برایش باز کنند و آن شهدانیز حاجت مصطفی را دادند
و راه را برای رفتن به سوریه برایش باز کردند
#پدرشهید
@shahidanbabak_mostafa🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برادر
گاهی عجیب آرامشم را به تو مدیونم
به نگاهت
به صدایت
به دعایت❤️🌸
@shahidanbabak_mostafa🕊
#آیه_گرفیــ
‹ وَ مَا هَذِهِ الْحَیَاةُ الُّدنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ ›
این زندگیِ دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست. و زندگی واقعی، سرای آخرت است اگر میدانستند!
«آیه عنکبوت ۶۴»
@shahidanbabak_mostafa🕊
بهفکرمثل#شهدا مردننباش ،
بهفِکرِمثلشهدازندگیکردنباش🌱
#شهیدابراهیمهادی
@shahidanbabak_mostafa🕊
کانالرسمیشهیدبابکنوریو شهیدمصطفیصدرزاده❤️
بهفکرمثل#شهدا مردننباش ، بهفِکرِمثلشهدازندگیکردنباش🌱 #شهیدابراهیمهادی @shahidanbabak_m
همیشہ میگفت :
بعد از توڪل بھ خداوند ،
توسل بہ حضرات معصومین ؛
مخصوصا حضرتزهـراۜ حلال
مشڪلات است..🌱
#شھیدابراهیمهادۍ
@shahidanbabak_mostafa🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایشهید..
ازحالدلمیکلحظهغافلنیستی🙂
دروفاداریندیدمهیچکسرامثلتو!
#شهیدبابڪنوری
#بهترینبرادر❤️
@shahidanbabak_mostafa🕊
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نمی رسد.
می دونید سبک شمردن نماز چطوریه؟
با هر لباسی نماز خوندن.
با عجله نماز خوندن
دیر نماز خوندن.
غلط نماز خوندن
در مکان آلوده نماز خوندن
#نمازاول_وقت
@shahidanbabak_mostafa🕊