eitaa logo
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
6.4هزار دنبال‌کننده
20.3هزار عکس
7.1هزار ویدیو
43 فایل
○•|﷽|•○ ❁کانال‌رسمی‌مصطفی‌بابک‌قلبها❁ بزرگترین‌کانال‌رسمی‌شهیدان!):-❤️ 🔹💌شهید مصطفی صدر زاده! 🔹💌شهید بابک نوری هریس! 🌸ڪانال‌ٺحٺ‌مدیریٺ‌مسٺقیم #خانواده‌شہیدان فعاݪیٺ‌دارد🌸 حالا‌که‌دعوتت‌کرده‌بمون!🦋 تبادل @khoday_man8 تبلیغات هم پذیرفته میشه 🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
IR5901500001051070223451121 سید علی حسینی دوستان با شبا میشه انتقال داد کارت به کارت در روز محدودیت داره
جمع واریزی هم ۹ میلیون ۶۰۰ تومان 🌸 اجرتون با خدا و شهدا إن شاء الله عاقبت بخیر بشید ♥️
دوستان لینک سوال پرسیدین امشب إن شاء الله بعد از مصاحبه با همسر شهید پاسخ میدم 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لا أَرَى لِكَسْرِي غَيْرَكَ جَابِراً برای دل شکستگی‌ام جبران کننده‌ای جز نمی‌بینم... ♥️ @shahidanbabak_mostafa🕊
أَلسَّلامُ عَلى مَنْ اُریقَ بِالظُّـلْمِ دَمُهُ ...
‹ ‏پیش از آب و گِـلِ من ، در دلِ من مِهرِ تو بود . . .♥️ ›
چون وصل فراهم نیست ، مرگ را آسان کنید ...💔
منو ، بِخَـر ، بِبَـر ، حَـرَم ؛ حسیـن ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام با اینکه دوست ندارم بزنم زیر قولم ولی خب چشم به احترام شما و همه کنکوری ها که فردا کنکور دارند میزارم فرداشب که با خیال راحتری بشینید پای مصاحبه إن شاء الله که همه کنکوری ها موفق باشند فردا و باید حتما هم کسانی قبول شن که برای خدا باشند در آینده و به خون شهدا خیانت نکنند
إن شاء الله به حق حضرت رقیه که کنکور با موفقیت باشه براتون و یادتون نره که آغازی باشه براتون برای خدمت به جامعه و خدا و شهدای عزیز♥️
کپی از مطالب هم حلال هست سوال پرسیدین 🌸
تعریف میکرد که .. حسین خرازی نشست ترک موتورم رفتیم برای شناسایی. بین راه، به یک نفربر پی ام پی، برخوردیم که در آتش می‌سوخت. فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می‌سوزد؛ من و حسین آقا هم برای نجات آن بنده‌ی خدا با بقیه همراه شدیم. «گونی سنگرها را برمی‌داشتیم و از همان دو سه متری، می‌پاشیدیم روی آتش جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می‌سوخت، اصلاً ضجه و ناله نمی‌زد و همین موضوع پدر همه‌ی ما را درآورده بود!💔»
بلند بلند فریاد می‌زد: خدایا.....الان پاهام داره می‌سوزه! می خوام اون ور ثابت قدمم کنی..
خدایا! الان سینه‌ام داره می‌سوزه این سوزش به سوزش سینه‌ی حضرت زهرا(س) نمی‌رسه....😔
خدایا! الان دست‌هام سوخت💔 می خوام تو اون دنیا دست‌هام رو طرف تو دراز کنم.... نمی‌خوام دست‌هام گناه کار باشه!
خدایا! صورتم داره می‌سوزه! این سوزش برای امام زمانه برای ولایته اولین بار حضرت زهرا(س) این طوری برای ولایت سوخت!😔
آتش که به سرش رسید، گفت: خدایا! دیگه طاقت ندارم، دیگه نمی‌تونم، دارم تموم می‌کنم.. خدایا! خودت شاهد باش! خودت شهادت بده آخ نگفتم آن لحظه که جمجمه‌اش ترکید من دوست داشتم خاک گونی‌ها را روی سرم بریزم! بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت.💔
حال حسین آقا از همه بدتر بود. دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می‌کرد و می‌گفت: خدایا! ما جواب اینا را چه جوری بدیم ما فرمانده ایناییم؟ اینا کجا و ما کجا؟ اون دنیا خدا ما رو نگه نمی‌داره بگه جواب اینا رو چی میدی؟😔
زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم. تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه‌ی من و آن قدر گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ اشک شد...😭💔
اینجوری شهید دادیم .. اگه جلومون رو بگیرین جوابمون چیه!؟ 💔