eitaa logo
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
5.9هزار دنبال‌کننده
25.1هزار عکس
10.3هزار ویدیو
49 فایل
○•|﷽|•○ ❁کانال‌رسمی‌مصطفی‌بابک‌قلبها❁ بزرگترین‌کانال‌رسمی‌شهیدان!):-❤️ 🔹💌شهید مصطفی صدر زاده! 🔹💌شهید بابک نوری هریس! 🌸ڪانال‌ٺحٺ‌مدیریٺ‌مسٺقیم #خانواده‌شہیدان فعاݪیٺ‌دارد🌸 حالا‌که‌دعوتت‌کرده‌بمون!🦋 تبادل @khadem_87 تبلیغات هم پذیرفته میشه 🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
در دنیا و خاک و خارهایش دلمان که می گیرد نگاهمان به عکس های شماست🥺 #شهیدبابک‌نوری #رفیق‌شهیدم♡ @s
قطره‌های درشت باران کوبیده می‌شود روی شیشه، و در مقابلِ نگاه ماتش سُر می‌خورد لای شیار کناره‌های برف‌پاک‌کن. پدر، آرنجش را حائل درِ ماشین کرده و سرش را کف دستش خوابانده است. نگاهش به روبه‌روست؛ اما جایی را نمی‌بیند. از خانه بیرون آمد تا برود استخر؛ اما کنار بوستان ملت پارک کرد و جای خالیِ بابک در کنار دستش خیره ماند. اکثر وقت‌ها، بابک همراهی‌اش می‌کرد. یکی دوساعتی در آب می‌ماندند. بابک، بیشتر شیرجه می‌زد، و پدر، لبه‌ی استخر به تماشایش می‌نشست. وقت برگشتن، از هر دری صحبت می‌کردند؛ از امور و مسائل سیاسی گرفته تا گرفتاری‌های مردم که به علت بی‌کفایتی بعضی از نهادها، گریبان مردم را گرفته بود. دغدغه همیشگیِ بابک، قشر ضعیفِ مملکت بود که نه زور داشتند، نه پول. پدر، وقت حرف زدن، چشمش به جاده بود؛ اما نگاه مشتاق پسر را بر نیم‌رخ خود حس می‌کرد که چطور نظرها و تحلیل‌هایش را گوش می‌کند. و حالا برای چه استخر برود؟ تنهایی چطور برگردد؟ اصلاً چرا جایی برود درحالی‌که تمام حواسش توی خاک سوریه پرسه می‌زند؟» @shahidanbabak_mostafa🕊
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
یاد‌ِدل‌نشینَت ای‌امیدجان، هـرکجاروَم روانـہ‌بامـن‌است ..!❤️🌱 #شهید‌بابڪ‌نورے @shahidanbabak_most
|هم‌خدمتۍ‌شہید| یادمه یه بار یه بنده خدایی واسه نماز ظهر توی حسینیه پادگان دکمه های پیراهنش رو باز کرد؛ بابڪ بهش گفت: "میدونم هواگرمه ولی احترام حسینیه رو نگهدار؛ قراره نماز بخونیم" هنوز حسینیه زیاد شلوغ نشده بود. اون بنده خدا هم با حالت بدی بهش گفته بود: "برو من اعصاب ندارم،همینی که هست😐" بابڪ اومد کنار من جریان رو گفت. منم بهش گفتم: "ولش کن به ما چه ؛ حوصله داریا....یه نگاه بهش بنداز اون عادتشه بیخیال.." بابڪ داشت امر به معروف میکرد،اما من و اون بنده خدا فکر پنکه و خلاص شدن از این حالت بودیم. @shahidanbabak_mostafa🕊
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
دلمان برایت تنگ شده🫀 برای خنده هایت برای صــدایت برای نگاهت🥺 #شهیدبابک‌نوری #رفیق‌شهیدم♡ @shah
بابک جوانی مومن و اهل مطالعه بود. این را زمانی متوجه شدم که با او رابطه ی دوستانه ایی آغاز کردم. ابتدای این رابطه از زمان خدمت وظیفه عمومی بود یعنی درست زمانی که ما سرباز یک یگان خدمتی بودیم. در برخورد اول بابک را با آنچه که در ظاهرش بود سنجیدم، شهید جوان ما از ظاهری آراسته و رویی خندان که قلب هر مخاطبی را مجذوب می کرد برخوردار بود تا آنجایی که فرماندهان همیشه از او به نیکی یاد می کنند ضمن این که یگان خدمتی ما مشترک، اما منطقه مکانی ما متفاوت بود و بابک هفته ای یک شب در محل خدمتش به صورت ۲۴ ساعت باید آماده باش می بود @shahidanbabak_mostafa🕊
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
دعا کن برایم 🤲 که بشود رزق من الهم الرزقنا شهادت فی سبیلک🥺 #شهیدبابک‌نوری #رفیق‌شهیدم♡ @shahidanb
بابک به ظاهرش می رسید اما از باطنش غافل نبود مادر شهید نوری با بیان اینکه فرزندم از کودکی بسیار زرنگ بود و مدرسه‌اش را به موقع می‌رفت، اظهار کرد: بابک وقتی کارشناسی‌اش را گرفت، در مقطع ارشد در تهران قبول شد. بابک هنگام ورزش آهنگ زینب زینب را می گذاشت، افزود: همیشه به فرزندم می گفتم تو جوانی یک آهنگ شاد بگذار چرا این نوحه را در موقع ورزش می‌گذاری، می گفت مامان اینطوری نگو من این آهنگ را دوست دارم. مادر شهید بابک به ظاهرش می رسید اما از باطنش غافل نبود، گفت: مشارکت در مشارکت های اجتماعی و عام المنفعه مانند هلال احمر یکی از فعالیت های بابک است. بابک مسجدی، هیئتی، ورزکار، بسیجی و ... بود، تصریح کرد: من و پدرش و کل خانواده بابک را پس از شهادتش شناختیم. @shahidanbabak_mostafa🕊
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
چگونہ مهر نورزد دلم بہ ساحت تو؟ تویی کہ ریشہ دواندی میان جان و دلم 🙃🌿 #شهید‌بابڪ‌نورے @shahidanbab
تو سوریه با بابک آشنا شدم.اوایل فقط باهم سلام علیک داشتیم ولی به مرور باهم رفيق شديم. بابک یک انگشتر عقیق داشت.خیلی خوشگل بود.به روز نشسته بودم کنارش گفتم بابک انگشترت خیلی خوشگله... بابک همون لحظه انگشتر را در آورد و گرفت سمت من و گفت داداش این برای شماست... من گفتم بابک نه نمیخوام این انگشتر برای توئه! گفت داداش این انگشتر دیگه به درد من نمیخوره،من دیگه نیازی به این انگشتر ندارم. بله بزرگواران شهدا از دلبستگی و وابستگی‌های دنیایی خودشونو رها کردند. @shahidanbabak_mostafa🕊
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
خنـده هاے دلنشین شهدا نشان ازآرامــش دل دارد وقتےدلت با"خـــدا"باشد لبانت همیشه مےخنـــدد اگر باخدا
بابک به ظاهرش می رسید اما از باطنش غافل نبود مادر شهید نوری با بیان اینکه فرزندم از کودکی بسیار زرنگ بود و مدرسه‌اش را به موقع می‌رفت، اظهار کرد: بابک وقتی کارشناسی‌اش را گرفت، در مقطع ارشد در تهران قبول شد. بابک هنگام ورزش آهنگ زینب زینب را می گذاشت، افزود: همیشه به فرزندم می گفتم تو جوانی یک آهنگ شاد بگذار چرا این نوحه را در موقع ورزش می‌گذاری، می گفت مامان اینطوری نگو من این آهنگ را دوست دارم. مادر شهید بابک به ظاهرش می رسید اما از باطنش غافل نبود، گفت: مشارکت در مشارکت های اجتماعی و عام المنفعه مانند هلال احمر یکی از فعالیت های بابک است. بابک مسجدی، هیئتی، ورزکار، بسیجی و ... بود، تصریح کرد: من و پدرش و کل خانواده بابک را پس از شهادتش شناختیم. @shahidanbabak_mostafa🕊
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
اۍ‌شهید‌نمیدانیم‌ علت‌پیله‌ڪردنمان بہ‌توچیست! شایدقرارست‌باتو‌پروانہ‌شویم🙂🌱 #شهید‌بابڪ‌نورۍ‌ @shah
🎞 بابڪ‌خیلی‌مسئولیت‌پذیر‌بود! یعنی‌یه‌کار‌بھش‌که‌می‌دادی، دیگه‌هیچ‌غصه‌ونگرانی‌نداشتی؛ چون‌میدونستی‌به‌نحو‌احسن‌انجامش‌میده برادرش‌که‌برای‌شورا‌شھررشت‌کاندید‌شد، بیشترمسئولیت‌هابابابڪ‌بود. فقط‌برای‌خانواده‌مسئولیت‌پذیر‌نبود❗️ در‌هر‌زمینه‌وحرفه‌ای‌که‌کاری‌ازدستش‌برمیومد دریغ‌نمی‌کردوباجون‌ودل‌انجامش‌می‌داد.. یادمه‌یه‌بارپدریکی‌ازدوستانش‌بهم‌زنگ‌زد📞 و‌گفت‌وضع‌پسرم‌بدجوری‌به‌هم‌ریخته‌و هر‌لحظه‌ممکنه‌خبرخودکشی‌اش‌رو‌بهم‌بدن موضو؏روبه‌بابڪ‌گفتم… ده‌بیست‌روزی‌با‌دوستش‌بودوپیگیر‌کارهاش‌شد وباکمک‌پدربراش‌وام‌جورکردو خیلی‌ازکارهاودوندگی‌های‌وام‌روبابڪ‌انجام‌دادو تاوقتی‌مشکل‌دوستش‌حل‌نشد‌آروم‌نگرفت❤️! 🌱 @shahidanbabak_mostafa🕊
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
‌‌من‌با‌تو،من‌شدم... چراکه‌توزیباترین‌الگویی.. مراقب‌دلم‌باش‌عزیز‌برادرم.. #شهیدبابک‌نوری..♥️! @sha
تو سوریه با بابک آشنا شدم.اوایل فقط باهم سلام علیک داشتیم ولی به مرور باهم رفيق شديم. بابک یک انگشتر عقیق داشت.خیلی خوشگل بود.به روز نشسته بودم کنارش گفتم بابک انگشترت خیلی خوشگله... بابک همون لحظه انگشتر را در آورد و گرفت سمت من و گفت داداش این برای شماست... من گفتم بابک نه نمیخوام این انگشتر برای توئه! گفت داداش این انگشتر دیگه به درد من نمیخوره،من دیگه نیازی به این انگشتر ندارم. بله بزرگواران شهدا از دلبستگی و وابستگی‌های دنیایی خودشونو رها کردند. @shahidanbabak_mostafa🕊
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
داداش‌اگه‌داشته‌باشے‌؛ انگاࢪیه‌ڪوه‌ڪناࢪته،دلم‌برا‌لبخند‌ت‌تنگ‌شده..♥️! #شهید‌بابڪ‌نورۍ‌هریس #دِݪت
🎞 برادرشهید : خاطره‌ای‌که‌ازبابڪ‌‌همیشه توذهن‌خانوادمون‌نشسته ، متعصب‌بودنش‌بود، تعصب‌به‌خانواده‌اش تعصب‌به‌کشورش🇮🇷 . نسبت‌به‌اتفاقاتی‌‌که‌درپیرامونش‌ در‌کشورش‌رخ‌میدادبی‌نظروبی‌توجه‌نبود دوست‌داشت‌دراون‌اتفاقات‌نقش‌داشته‌باشه. دوست‌داشت‌کمک‌کنه‌به‌مملکتش. یه‌روزصحبت‌شهدای‌مدافعان‌حرم‌که‌شد بابڪ‌گفت : "وظیفه‌ی‌ماست‌که‌بریم‌ دراین‌مسیرقدم‌برداریم اگرمن‌نرم،‌تو‌نری،‌کی‌بایدجلوی‌داعش‌روبگیره؟! اگرمسیرداعش‌به‌این‌مملکت‌کج‌بشه ، اونموقع‌ما‌باید‌چیکارکنیم؟! وظیفمونه‌دشمن‌رو‌تو‌نطفه‌خفه‌کنیم ازنزاریم‌دشمن‌مسیرش‌به‌این‌سمت‌کج‌بشه ." بچه‌خیلی‌متعصبی‌بود🙂 @shahidanbabak_mostafa🕊
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
چشم‌هایت؛درمان‌می‌کندحال‌خرابـم‌را وخنده‌هایت‌تمدیدِنفس‌های‌من‌است..♥️(: #شهید‌بابڪ‌نورۍ‌هریس🌸 @s
مادر شــهـید نوری: همیشہ گوشیش رو می گذاشت روی ایوان. با اهنگ زینب زینب مرحوم موذن زاده ورزش می کرد. می گفتم:بابڪ مگه تو جوون نیستی؟ آهنگ شاد بزار می گفت: مامان اینجوری نگو😊 من نمی تونم،من این آهنگ رو خیلی دوست دارم♥️ @shahidanbabak_mostafa🕊
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
وقتی بهش می‌گفتیم چرا گمـنام ڪار می‌ڪنی ..! میگفت: ای بابا، همیشه ڪاری ڪن ڪه اگه خدا تو رو دید خوشش‌
در باشگاه کشتی بودیم. آماده می‌شددیم برای تمرین. ابراهیم هم وارد شد. چند دقیقه بعد یکی دیگر از دوستان آمد. تا وارد شد بی مقدمه گفت : ابرام جون، تیپ و هیکلت خیلی جالب شده ! تو راه که می‌اومدی دو تا دختر پشت سرت بودند. مرتب داشتند از تو حرف می‌زدند ! بعد ادامه داد : شلوار و پیراهن شیک که پوشیدی، ساک ورزشی هم که دست گرفتی. کاملاً مشخصه که ورزشکاری ! به ابراهیم نگاه کردم. رفته بود تو فکر. ناراحت شد ! انگار توقع چنین حرفی را نداشت. جلسه بعد رفتم برای ورزش. تا ابراهیم رو دیدم خنده ام گرفت ! پیراهن بلند پوشیده بود و شلوار گشاد ! به جای ساک ورزشی لباس ها را داخل کیسه پلاستیکی ریخته بود ! از آن روز به بعد این گونه به باشگاه می‌آمد ! بچه ها می‌گفتند : بابا تو دیگه چه جور آدمی هستی ؟! ابراهیم به حرف های‌ آنها اهمیت نمی‌داد. به دوستانش هم توصیه می‌کرد که : اگر ورزش برای خدا باشد، می‌شه عبادت. اما اگه به هر نیت دیگه ای باشه ضرر می‌کنین. @shahidanbabak_mostafa🕊
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
تمام‌شهر،راگشتم . . که‌پیدایت‌‌‌کنم‌،امانه‌خود‌بودیےنه‌چشمے که‌شود‌همتاے‌‌چشمانت . . ♥ #شهید‌بابڪ‌ن
𓋜📒 فرمانده_گردان_شهید : ࿐ نصف شب فرماٰنده گرداٰن رو اٰزخواٰب بیداٰر میڪنه میگه من فرداٰ شهید میشم ، به خاٰنواٰدم بگو🎙 حلاٰلم ڪنن ، فرماٰنده میگه حرف اٰلکے نزن برو بزاٰر بخواٰبیم . میخواٰبه و خواٰب میبینه شهید شده و اٰز خواٰب میپره 🔊 پیش خودش میگه نکنه فرداٰ شهید بشه نقشه میڪشه که صبح به راٰننده پشتیباٰنی بگه به یه بهاٰنه ا؎ رو با خوش ببره عقب و یه جاٰیے جاٰش بزاٰره 🌱 دوباٰره میخواٰبه‌‌.. صبح اٰز خواٰب بیداٰرش میڪنن میگن باٰید آتیش بریزیم رو سر دشمن و... تو اٰین شلوغی هاٰ نقشش یادش میره .. چند ساٰعن بعد بچه هاٰ شهید میشن فرماٰنده گرداٰن تازه یاٰد حرفاٰ؎ شب قبل و خواٰبش و نقشش میوفته … 💔🌱 @shahidanbabak_mostafa🕊