﷽
#حدیـــــث_روز ⇧⇧
#پنجشنبـــــہ
☀️ ۳ مـــــرداد ۱۳۹۸
🌙 ۲۲ ذیالقعده ۱۴۴۰
🌲 25 ژوئیــــــه 2019
ذڪــــــر روز ⇩⇩
《 #لااِلهَاِلااللّهُالْمَلِكُالْحَـــقّالْمُبیـــنْ 》
✨روز زیارتی ⇩⇩
▫️امام حســن عسڪری (ع)
#السلامعلیکیااباصالحالمهدی
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــالْفَـــــــرَج
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌸🍃
#سݪام_بر_شھـــــدا
✨محال است لبخند بزند
و حال دلـــــم عوض نشود !
خنــــدهاش انگار فرق دارد...!
نه با دهان، ڪه از عمق چشمانش میخندد !
با تمام وجود و از ته قلبش !
از عمق چشمانی ڪه پر از مهربانیست
و از ته قلبی ڪه خدا در آن خانه ڪرده.
#ســــــلامــ
#صبحتـــون_بخیـــــر
#دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
°•{ســـــردار هور
#شهید_علـــــی_هاشمـــــی🕊🌹}•°
📃 #فــــرازےازوصیتنـــــامہ
▫️ای امّت شهید پرور ایران، ما رفتیم، ولی مسئولیّتش را بر دوش یک به یک شما گذاشتیم و آن رسوای منافقین است و حفاظت از خون شهدا، شما همیشه خون ما را زنده نگه دارید، تا اسلام زنده بماند.
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #داستان_واقعی #رمان_عاشقانهای_برای_تو 💖═══════💖═══════💖 #قسمت_سیزدهم 《بی تو هرگز》 📌برگشتم
✨﷽✨
#داستان_واقعی
#رمان_عاشقانهای_برای_تو
💖═══════💖═══════💖
#قسمت_چهاردهم
《من و خدای امیرحسین》
📌من مسلمان شدم و به خدای امیرحسین ایمان آوردم ... آدرس 📬 امیرحسین رو هم پیدا کرده بودم ... راهی ایران شدم ... مشهد ... ولی آدرس قدیمی بود ... چند ماهی بود که رفته بودن ... و خبری هم از آدرس جدید نبود ... یا بود ولی نمیخواستن به یه خارجی بدن ... به هر حال این تنها چیزی بود که از انگلیسی حرف زدنهای دست و پا شکستهشون میفهمیدم ... .
دوباره سوار تاکسی 🚖 شدم و بهش گفتم منو ببره حرم ... دلم میخواست برای اولین بار حرم رو ببینم ... ساکم 🎒رو توی ماشین گذاشتم و رفتم داخل حرم ... .🍃✨
زیارت کردن برام مفهوم غریبی بود 😳... شاید تازه مسلمان شده بودم اما فقط با خواندن قرآن ... و خدای محمد، خدای امیرحسین بود ... اسلام برای من فقط مساوی با امیرحسین بود ... .
داخل حرم، حال و هوای خاصی داشت ... دیدن آدمهایی که زیارت میکردند و من اصلا هیچ چیز از حرفهاشون نمیفهمیدم ... .😳🤔
بیشتر از همه، کفشدار پزشکی که اونجا بود توجهم رو جلب کرد ... از اینکه میتونستم با یکی انگلیسی صحبت کنم خیلی ذوق کرده بودم😍 ... اون کمی در مورد امام رضا و سرنوشت و شهادت ایشون صحبت کرد ... فوق العاده جالب بود ... .👌
برگشتم و سوار تاکسی 🚖 شدم ... دم در هتل که رسیدیم دست کردم توی کیفم اما کیف مدارکم نبود ... پاسپورت و پولم داخل کیف مدارک بود ... و حالا همه با هم گم شده بود ... .😱
بدتر از این نمیشد ... توی یک کشور غریب، بدون بلد بودن زبان، بدون پول و جایی برای رفتن ... پاسپورت هم دیگه نداشتم ... .😔
هتل پذیرشم نکرد ... نمیدونم پذیرش هتل با راننده تاکسی بهم چی گفتن ...😳 سوار ماشین شدم ... فکر میکردم قراره منو اداره پلیس یا سفارت ببره اما به اون کوچهها و خیابانها اصلا چنین چیزی نمیاومد ...
کوچه پس کوچهها قدیمی بود ... گریهام گرفته بود😢 ... خدایا! این چه غلطی بود که کردم ... یاد امام رضا و حرفهای اون پزشک کفشدار افتادم ... یا امام رضا، به دادم برس ...🍃✨
✍ #این_داستان_ادامه_دارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
#شهید_سیدطاهـــــا_ایمانی
💖═══════💖═══════💖
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
➣ @zahrahp
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
#مادرانـــــہ
🔴 تا حالا پـــــای سفـــــره دل یڪ
#مـــــادر_شهیـــــد نشستهاید؟
🔻این سفره دل یڪ #مادر_شهیده🔻
▫️میره یڪ گوشـــــهای میشینه و
سفـــــرهاش رو پهـــــــن میڪنه
دونـــــه دونـــــه و بــــا دقــــــت
وســـــــایل رو روش میچینــــــه
●هی نگاهشون میڪنه
●هی بغـــــــض میڪنه
●هی اشـــــــڪ میریزه...
●اشڪش میریزه روی سفـره
●روی وسایل خونــے پســرش
●سفره دلـــــش خونــے میشه
°•{شهید ۱۸ ساله
#شهید_احسان_امینـــــی🕊🌹}•°
#پنجشنبههای_دلتنگی
#صبوری_دل_مادران_شهدا_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
°•{مدافع حرم لبنانی
ڪه اهـــــل کانـــــادا بود
#شهید_حمزه_علی_یاسین🕊🌹}•°
#زندگینـــــامہ
▫️«حمزه علی یاسین» در ۲۷ ژانویه ۱۹۹۴ میلادی، در "مونترآل" یکی از شهرهای بزرگ کانادا به دنیا آمد. خانواده او اصالتا از اهالی روستای «عباسیه» واقع در جنوب لبنان هستند و از اقوام همسرِ دبیرکل حزب الله به شمار میروند.
▫️«حمزه» چند سال قبل به لبنان برگشت و به عضویت «حزب الله لبنان» درآمد.
▫️با آغاز جنگ علیه تروریستهای وهابی در «سوریه»، «حمزه» جهت شرکت در جنگ برای دفاع از حرم مطهر حضرت زینب کبری(س) عازم این کشور شد و در ۲۵ جولای ۲۰۱۴ میلادی، در این جهاد مقدس به #شهادت رسید و در موطن پدریاش به خاک سپرده شد.
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
#اخلاص_شهـــــدا
◽️بسیاری از اوقات متوجه نمیشدی لباسهایت را چه کسی شسته!!
فقط زمانی متوجه میشدی که لباسهای تمیز، روی بند افتاده و یا تا کرده و مرتب روی ساک و وسایل شخصی گذاشته شده ..
◽️اگر چه ظاهرش رختشوییست،
اما روح و باطنش " تهذیب نفس " بود..
#اخلاص
#تهذیب_نفس
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
#فــــرازےازوصیتنـــــامہ
◽️مگر میتوان از نعمت بزرگی که خدای مهربان به ما داده برآییم؛ نعمت #ولایت_فقیه، امام بزرگوارمان، آن پیر جمارانی نعمت جانشین خلف آن، علی زمانمان که ادامه دهنده همان راه و کاروان انقلاب را چه مدبرانه و زیبا از همه گردنهها و کمینها عبور میدهد اما نه، باید بیش از این شاکر باشیم نه زبانی، بلکه عملی مثل #شهیدانمان لبیک بگوییم.
°•{ســـــردار والامقام
#شهید_حاجحسین_همدانی🍃🌹}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان..
👈میخوانیـــــم
#دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩
🔻شهید دفاع مقدس🔻
#شهیـد_علـــــی_مزارعـــــی🌷
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨
#شبتـــــان_بخیـــــر
#عاقبتتان_شهدایی
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽
#حدیـــــث_روز ⇧⇧
#جمعـــــہ
☀️ ۴ مـــــرداد ۱۳۹۸
🌙 ۲۳ ذیالقعده ۱۴۴۰
🌲 26 ژوئیــــــه 2019
ذڪــــــر روز ⇩⇩
《 #اَللَّهُـمَّصَلِّعَلیمُحَمَّـدٍﷺوَآلِمُحَمـَّدﷺ 》
✨روز زیارتی ⇩⇩
▫️حضرت بقیةالله الاعظم (عجلالله تعالی فرجه الشریف)
#السلامعلیکیااباصالحالمهدی
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــالْفَـــــــرَج
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
📄 #بــــرگــےازخاطــــراتــــــ
▫️ازش میپرسم درد داری؟
▪️میگه : نه زیاد
▫️میخوای مسڪن بهت بدم؟
▪️نه
▫️میگم : هر جور راحتی
🔻لجم گرفته ازش ...
با خودم میگم :
این دیگه ڪیه ؟!
دستـــــش قطع شده؛ صـــداش هم
در نمییاد.
#علمدار_جبههها
#شهید_حاج_حسین_خرازی
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #داستان_واقعی #رمان_عاشقانهای_برای_تو 💖═══════💖═══════💖 #قسمت_چهاردهم 《من و خدای امیرحسین》
✨﷽✨
#داستان_واقعی
#رمان_عاشقانهای_برای_تو
💖═══════💖═══════💖
#قسمت_پانزدهم
《دستهای خالی》
📌توی این حال و هوا بودم که جلوی یه ساختمان بزرگ، با دیوارهای بلند نگه داشت ... رفت زنگ 🛎 در رو زد ... یه خانم چادری اومد دم در ... چند دقیقه با هم صحبت کردند ... و بعد اون خانم برگشت داخل ... .
دل توی دلم نبود💓 ... داشتم به این فکر میکردم که چطور و از کدوم طرف فرار کنم ... هیچ چیزی به نظرم آشنا نبود ... توی این فکر بودم🤔 که یک خانم روگرفته با چادر مشکی زد به شیشه ماشین ... .🚖
انگلیسی بلد بود ... خیلی روان و راحت صحبت میکرد ... بهم گفت: این ساختمان، مکتب نرجسه. محل تحصیل خیلی از طلبههای غیر ایرانی ... راننده هم چون جرأت نمیکرده من غریب رو به جایی و کسی بسپاره آورده بوده اونجا ... از خوشحالی گریهام گرفته بود ...😭
چمدانم 🎒رو از ماشین بیرون گذاشت و بدون گرفتن پولی رفت ... .
اونجا همه خانم بودند ... هیچ آقایی اجازه ورود نداشت ... همه راحت و بی حجاب تردد میکردند ... اکثر اساتید و خیلی از طلبههای هندی و پاکستانی، انگلیسی بلد بودند ... .👌
حس فوق العادهای بود 😍... مهمان نواز و خون گرم ... طوری با من برخورد میکردند که انگار سالهاست من رو میشناسند ... .
مسئولین مکتب هم پیگیر کارهای من شدند ... چند روزی رو مهمانشون بودم تا بالاخره به کشورم برگشتم ... یکی از اساتید تا پای پرواز ✈️ هم با من اومد ... حتی با وجود اینکه نماینده کشورم و چند نفر از امورخارجه و حراست بودند، اون تنهام نگذاشت ... .😊
سفر سخت و پر از ترس و اضطراب من با شیرینی بسیاری تموم شد که حتی توی پرواز ✈️ هم با من بود ... نرفته دلم برای همهشون تنگ شده بود ... علیالخصوص امیرحسین که دست خالی برمیگشتم ... .💔😔
اما هرگز فکرش رو هم نمیکردم بیشتر از هر چیز، تازه باید نگران برگشتم به کانادا باشم ... .😔
✍ #این_داستان_ادامه_دارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
#شهید_سیدطاهـــــا_ایمانی
💖═══════💖═══════💖
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
➣ @zahrahp
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
#بــرگـےازخــاطــراتــــ
#خاطره_خانوادگــی
#تربیت_علیرضــا
💠 مصطفی اصلا دوست نداشت پسرش لوس باشد مثلا در مورد غذا خوردن تأکید میکردند که بسم الله بگوید و به او می گفت هر کاری را که شروع می کنی به بسم الله بگو...
💠 یک سری چیزها را به خود علیرضا میگفت مثلا میگفت سعی کن نترسی هیچ وقت.
وقتی با هم کشتی میگرفتند همیشه به علیرضا میگفت سعی کن نترسی و حمله کن.
💠 خیلی دوست داشت به مراسم عزاداری ها و مسجد ببردش.
خودش اگر نمیتوانست میگفت با دیگران حتما برود خیلی تاکید داشت شجاع بار بیاید...
راوی 👈 همسر شهید
👈علیرضا فرزند
#شهیدمصطفیاحمدےروشن
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
#بــرگـےازخــاطــراتــــ
#شهید_رضـــــا_دادبیـــــن🕊🌹
▫️یک هفته پس از شهادتش میگذشت وقتی پدر بالای جنازهی رضا رسید، هنوز از زخم کتفش خون میآمد؛ پدر فوری یک پارچه آورد و به خون آغشته کرد. گفت: میخواهم این پارچه رو به منتقم خون شهداء، #حضرت_مهدی (علیه السّلام) هدیه کنم.
راوی 👈 پدر شهید
°•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ
#ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
#بــرگـےازخــاطــراتــــ 📄
°•{شهید مدافــع حــرم
#محمدحسین_محمـــدخانی🕊🌹}•°
▫️اگر سردردی، مریضی یا هر مشکلی داشتیم، معتقد بودیم برویم #هیئت خوب میشویم؛ میگفت: «میشه توشه تمام عمر و تموم سالت رو در هیئت ببندی!» ...
▫️جزو آرزوهایش بود در خانه روضه هفتگی بگیریم، اما نمیشد، چون خانهمان کوچک بود و وسایلمان زیاد ... البته اکثراً هیئت دو نفری داشتیم؛ برای هم #سخنرانی میکردیم و چاشنیاش چندخط #روضه هم میخواندیم، بعد چای، نسکافه یا بستنی میخوردیم. میگفت: «این خوردنیا الان مال هیئته!»
▫️هر وقت چای میریختم میآوردم، میگفت: «بیا دوسه خط روضه بخونیم
تا چای روضه خورده باشیم!»
▫️زیارت عاشورا میخواندیم و تفسیر میکردیم، اصرار نداشتیم زیارت #جامعه_کبیره را تا ته بخوانیم. یکی دو صفحه را با معنی میخواندیم، چون به زبان عربی مسلط بود، برایم ترجمه میکرد و توضیح میداد.
📙 برشی از کتاب «قصه دلبری، #شهید_محمدحسین_محمدخانی
به روایت همسر»
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
#بــــرگــےازخاطــــراتــــــ
#شهید_محمدابراهیم_همـت🕊🌹
💢 #التزام_به_اقتصاد_مقاومتی
◽️گونیهای نان خشک را چیده بودیم کنار انبار، #حاجی وقتی فهمید خیلی عصبانی شد؛ پرید به ما که: «دیگه چی؟ نون خشک معنی نداره؟!»
◽️از همان موقع دستور داد تا این گونیها خالی نشده، کسی حق ندارد ️ نان بپزد و بدهد به بچهها.
◽️ممدتها موقع ناهار و شام، گونیها را خالی میکردیم وسط سفره، نانهای سالمتر را جدا میکردیم و میخوردیم.
#همت_یک_ملت
#ســـــردار_دلهـــــا
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌸گرچه ز شراب عشـــــق مستم🌸
🍃عاشـقتر از این کنم که هستم🍃
🌸از عمر مـن آنچه هست برجای🌸
🍃بستان و به عمر رهبــــر افزای🍃
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان..
👈میخوانیـــــم
#دعــاےفرج را به نیابت ⇩⇩
🔻سلامتی و طول عمر
رهبـــــر عزیـــــز و فرزانهمـــــان؛ #آیتالله_سیدعلی_خامنـــــهای🔻
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨
#شبتـــــان_بخیـــــر
#عاقبتتان_شهدایی
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽
#حدیـــــث_روز ⇧⇧
#شنبـــــہ
☀️ ۵ مـــــرداد ۱۳۹۸
🌙 ۲۴ ذیالقعده ۱۴۴۰
🌲 27 ژوئیــــــه 2019
ذڪــــــر روز ⇩⇩
《 #یارَبَّالْعالَمیــــٖـن 》
✨روز زیارتی ⇩⇩
▫️پیامبـــــر اکرم (ﷺ)
#السلامعلیکیااباصالحالمهدی
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــالْفَـــــــرَج
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
°•{مدافـــــع حـــــرم
#شهید_وحید_نومــــی_گلزار🕊🌹}•°
◽️در مدت کمی که در عراق بود بر حسب نبوغ نظامی و رشادتی که از ویژگیهای منحصر رزمندگان ایرانی است، خیلی زود بین رزمندگان عراقی شناخته شده میشود.
◽️او در عراق به واسطه اقدامات و ابتکاراتش خیلی شناخته شده بود چندین مورد هم هوش و ذکاوت وحید باعث شده بود که نیروهای نفوذی داعش در بین رزمندگان شناسایی و دستگیر شوند.
◽️بسیاری از فرماندهان عراقی که همگی دورههای عالی نظامی را گذراندهاند از وحید درس میگرفتند.
◽️میدانست که چطور از یک سلاح میشود بهره بهتر برد، چگونه میشود یک سلاح را ترمیم و بازسازی کرد.
°•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ
#ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯