شـھیـــــــدانــــــہ
🍃🌹 #شهــــداےمــــــداح👆 #شمــــــاره(9⃣1⃣) #ماجرای_خواب_حضرت_زهرا👇 🔷 سوریه که بود پیام داد گفت
#شهــــداےمــــــداح👆
#شمــــــاره(0⃣2⃣) 👇
💠 بچههاى همرزمش نقل میکردند که داوود دنبال "کانال" بود! اما نه کانالهایى که بعضیها برای پارتی و ... میزنند، نه مثل اونا که دنبال کانالهاى ماهواره اند.
▫️بلکه خواب دیده بود، توی یه کانال شهید میشه.
▫️هر وقت توجیه نقشه بود میگفت: "کانالش کجاست!"
▫️قبل عملیات آفند رفته بودند توی یه منطقهاى که کانال داشت. فکر میکرد آنجا شهید میشه. اما سرنوشت جای دیگر رقم خورد.
▫️قرار نبود داوود توی اون منطقه باشه، مصطفی هم همین طور (شهید مصطفی خلیلی) اما کانال خواب داوود به حقیقت پیوست و داوود در رأس کانال در حالی که دستش تیر خورده بود برای نجات شهید على حسینى کاهکش رفت و شهید شد.
#مدافـــع_حــــرم
#شهیـــد_داوود_نریمیســـا🌹
《ســــالــــروزشهــــادتــــ》
#یـادش_بـا_ذڪـر_صـلـوات
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
🍃🌹
⬅️ فرازی از #وصیت_نامه_شهید
✍ شوق این راه لحظه ای آرام نگذاشت به هزاران و زحمت موافقت اعزام را گرفتم
▫️شما را به اطاعت مطلق از فرمان #رهبر_انقلاب دعوت می کنم، سرباز ولایت مطلقه فقیه باشید که پشت سر رهبر بودن افتخار دارد سربازی رهبری سربازی #امام_زمان (عج) را در پی دارد.
#مدافـــع_حــــرم
#شهید_احمد_حاجیوند_الیاسی🌹
#یـادش_بـا_ذڪـر_صـلـوات
سالروزشهادت
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
🌹 #لحظه_های_جـــــــاودانه 🌹 3⃣1⃣ ⇦ #نمــــاز_عشــــق 🔸شایعه شد، نماز نمی خونه! گفتن : «تو بهش تذک
🌹 #لحظه_های_جـــــــاودانه 🌹
4⃣1⃣ ⇦ #فناء_فی_المعشوق
🔸نزدیک عملیات بود، می دانستم تازه دخترش به دنیا آمده. دیدم سر یه پاکت از جیبش زده بیرون.
گفتم : چیه؟
گفت : عکس دخترمه
گفتم : بده ببینم
گفت : خودم هنوز ندیدمش.
گفتم : چرا؟
🔻گفت : الان موقع عملیاته، میترسم مهر پدر و فرزندی کار دستم بده.
بزار بعد عملیات می بینم. بعد عملیات من به جای او، یک دل سیر عکس رو نگاه کردم.
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
🍃🌹
#داستان_عجیب_دو_شهید_با_یک_نام
🔴 دو سنگ مزار سفید، یک شکل و یک اندازه، شانه به شانه هم...
🔸دو سنگی که چشم هر رهگذری را در گلزار شهدای اهواز به سوی خود جلب میکند.
🔸دو شهید همنام که تنها تاریخ و محل شهادتشان، آنها را از هم متمایز کرده است.
🔸شهیدان «محمود مراد اسکندری» عمو و برادرزادهای هستند که یکی از آنها در راه دفاع از خاک وطن و دیگری در دفاع از حرم به شهادت رسیدهاند.
🔸قصه زندگی این دو شهید که با وجود غوغایی که در دل دارند، سرشار از ناگفتههایند.
🔸رازهای ناگفته و سر به مهری که تازه بعد از شهادت آشکار شد.
#مدافـــع_حــــرم
#شهیـــد_محمود_مراد_اسکندری🌹
《ســــالــــروزشهــــادتــــ》
#یـادش_بـا_ذڪـر_صـلـوات
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_شصـــت و یکم ۶۱ 👈این داستان⇦《 شاگرد 》 ـــــــــــــــــــ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_شصـــت و دوم ۶۲
👈این داستان⇦《 رضایت نامه 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎چند لحظه بهم خیره شد ...🤓
- کار کردن که بچه بازی نیست ...
خیلی ها هم سن و سال من هستن و کار می کنن ... قبولم می کنید یا نه؟ ... زبر و زرنگم ... کار رو هم زود یاد می گیرم ...😐
از ساعت 4 تا 8 شب ... زبر و زرنگ باشی ... کار رو یادت میدم ... نباشی باید بری ... چون من یه آدم دائم می خوام... ولی از جسارتت خوشم اومده که قبولت می کنم ... فقط قبل از اومدن باید از پدر یا مادرت رضایت بیاری ...📝
کلا از قرار توی گیم نت🖥 یادم رفت ... برگشتم سمت خونه ... موقعیت خیلی خوبی بود ... و شروع خوبی ... اما چطور بگم و رضایت بگیرم؟ ... پدرم که محاله قبول کنه ... مادرمم ...
اون شب، تمام مدت مغزم داشت روی نقشه های مختلف کار می کرد ... حتی به این فکر کردم که🤔 خودم رضایت نامه تقلبی بنویسم ... اما بعدش گفتم ...
- خوب ... اون وقت هر روز به چه بهانه ای می خوای بری بیرون؟ ... هر بار هم باید واسش دروغ سر هم کنی ... تازه دیر هم اگه برگردی باز یه جور دیگه ...😞
غرق فکر بودم که🤔 ایده فوق العاده ای به ذهنم رسید ... بعد از نماز صبح رفتم توی آشپزخونه ... چای رو دم کردم ... و رفتم نون تازه گرفتم ... وقتی برگشتم ... مادرم با خوشحالی ازم تشکر کرد ... منم لبخند زدم ...😊
دیگه مرد شدم ... کار و تلاش هم توی خون مرده ...👌
خندید ...
قربون مرد کوچیک خونه ...
به خودم گفتم ...
- آفرین مهران ... نزدیک شدی ... همین طوری برو جلو ...
و با یه لبخند بزرگ به پیش رفتم ...😁
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ 👌✨👌
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
ــــــ🌸﷽🌸ـــــــ
🌹《فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تَكُن كَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَهُوَ مَكْظُومٌ》
🌷[پس در [امتثال] حكم پروردگارت شكيبايى ورز و مانند همدم ماهى [=يونس] مباش آنگاه كه اندوه زده ندا درداد]
#سوره_القلم_آيه_48
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
🍃🌹
🔴 #شهیدی_که_قبل_ازشهادت
#قبر_خود_را_نشان_داد
✍ اوخر پاییز سال ۹۴ بود که برای اعزام به منطقه رزمایش بزرگ بسیج متشکل از چند استان در اطراف قم، صبح زود در گلزار شهدای علی بن جعفر(ع) تجمع کرده بودیم؛ پس از عبور از قبور مطهر شهدا و قرائت فاتحه، به قسمت انتهایی گلزار رسیدم که دیگر قبر شهیدی در کار نبود و شهید محمدحسین سراجی در جایی نشسته و در حال قرائت قرآن بود. به شوخی به وی گفتم: اخوی! این محلی که بالای سرش قرآن می خوانی، قبر هیچ شخصی نیست! او هم مثل همیشه تبسمی کرد و پاسخ داد: "به زودی یک نفر در اینجا دفن می شود!"‼️
🌸عامری: بهمن ۹۵، پس از شنیدن خبر شهادت محمدحسین، مدتی از این خبر شوکه و ناراحت بودم و حتی در مراسم تشییع شهید نیز نتوانستم شرکت کنم، تا اینکه یک روز برای فاتحه خوانی و ادای احترام به مزار شهدای مدافع حرم، سراغ قبر شهید سراجی را گرفتم و با کمال تعجب‼️ دیدم شهید، در همان محلی که روز رزمایش به من نشان داده بود، دفن شده است!
راوی 👈 عامری نسب، دوست شهید
#شهید_محمدحسین_سراجی🌸🍃
#سالروز_شهادت🕊
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
🍃🌹 💢 #جنگ_نرم 💢 ✅ جنگ نرم ؛ راست است . من از بعد از جنگ _از سال ۶۷ _ همیشہ این را گفتہ ام ؛ چہ بڪنم
🍃🌹
💢 #جنگ_نرم 💢
✅ جنگی ڪه وجود دارد ، از جنگ نظامی اگر خطرش بیشتر نباشد ، ڪمتر نیست ...(5)
☀️ #مقام_معظم_رهبری
📸 #عڪس_باز_شود
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
🌺🍃
#شـــهیدانہ 🕊
محمد ابراهیم رفت و از کنکور و دکتری و آرزوهای آینده اش برای آرزوهای آینده ما که شاید خیلی هایش آلوده به منافع شخصی شده است چشم پوشید، امید آنکه جای خالی او روی صندلی های کنکور تلنگری باشد که امروز امنیت و آسایش و عزت و با فراق بال درس خواندن را قدر بدانیم.
#شهید_محمدابراهیم_توفیقیان🌺
#ســالروز_شهادت🕊
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_شصـــت و دوم ۶۲ 👈این داستان⇦《 رضایت نامه 》 ــــــــــــــ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_شصـــت و سوم ۶۳
👈این داستان⇦《 شانه های یک مرد 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎دنبال مامانم رفتم توی آشپزخونه ... داشت نون ها رو تکه تکه می کرد ...
مامان ...
- جانم؟ ...
قدیم می گفتن ... یکی از نشانه های مرد خوب اینه که ... یکی محکم بزنی روی شونه اش ... ببینی از روش خاک بلند میشه یا نه ...
خندید ...😁
این حرف ها رو از بی بی شنیدی؟ ...
الان همه بچه های هم سن و سال من ... یا توی گیم نتن... یا توی خیابون به چرخ زدن و گشتن ... یا پای کامیپوتر مشغول بازی ... نمیگم بازی بده ... ولی ...💻
مکث کردم و حرفم رو خوردم ... چرخید سمت من ...
میشه من وقتم رو یه طور دیگه استفاده کنم؟ ...
مثلا چطوری؟ ...
- یه طوری که حضرت علی گفته ...🍃
لبخندش جدی شد 😊... اما نگاهش هنوز پر از محبت بود ...
- حضرت علی چی گفته؟ ...
- خوش به حال کسی که تفریحش ... کارشه ...🍃
با همون حالت ... چند لحظه بهم نگاه کرد ...👀
ولی قبل از حضرت علی ... زمان پیامبر بوده ... که گفتن ... علم را بجوئید حتی اگر در چین باشد ...✨
رسما کم آوردم ... همیشه جلوی آرامش، وقار، کلام و منطق مادرم ... از دور مسابقات خارج می شدم ... سرم رو انداختم پایین و از آشپزخونه رفتم بیرون ...😐
لباسم رو عوض کردم و آماده شدم که برم مدرسه ... و عمیق توی فکر ...
خدایا ... یعنی درست رفتم یا غلط ...🤔
کیفم رو برداشتم و از اتاق اومدم بیرون ...
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ 🌸✨🌸
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
🔅✨ ﷽ ✨🔅
#کلام_نور
🌺 إِن تَحْرِصْ عَلَى هُدَاهُمْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي مَن يُضِلُّ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِينَ
🍃 اگر [چه] بر هدايت آنان حرص ورزى ولى خدا كسى را كه فرو گذاشته است هدايت نمی کند و براى ايشان ياری کنندگانى نيست
#سوره_النحل_آيه_37
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
🌹🍃
#کلام_شهیـــــد
💠 مادرم اگر در قیامت بپرسند که جهاد در سوریه برای فرزندان شما مهیا بود، برای چی نرفتند؟ چه جوابی داری بدهی آیا میخواهی بگویی که در هشت سال دفاع مقدس ما وظیفه خود را انجام دادهایم؟
🔹نه مادر جان پس حضرت ام البنین هم میبایست یکی از فرزندانش در کربلا شهید میشدند. مادرم و پدرم حالا میتوانید سرتان را بالا بگیرید و بگویید خدایا این امانت را از ما بپذیر. مادرم از داستان مادر وهب یادت بیاید.
#شهید_احمـــد_رضایــــی🌺
《ســــالــــروزشهــــادتــــ》
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖