شـھیـــــــدانــــــہ
🍃✨🍃 🔴 روزی که #شهید_مهدی_باکری در سیل ارومیه که همزمان دعا و نفرین شد.. 🎆تصویر باز شود👆👆 ____✨🌹✨
🌷﷽🌷
🍀 حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🔴 روزی که شهید باکری در سیل ارومیه همزمان دعا و نفرین شد
🔹 #شهید_مهدی_باکری، ۹ ماه شهردار ارومیه بود.
🔹روزی باران شدیدی در شهر باریده بود و جویها را لبریز از آب کرده بود. وقتی شهید باکری این وضعیت را دید، تلفن را برداشت و گروههای امدادی را خبر کرد. گروههای امداد به سمت محلات مستضعفنشین گرفتار سیل راه افتادند.
🔹حجم آب لحظه به لحظه بیشتر میشد و مردم سراسیمه از خانههایشان بیرون میآمدند. شهید باکری متوجه خانهای شد که آب آن را فراگرفته بود. در حیاط خانه پیرزنی فریاد میکشید و کمک میخواست. مهدی باکری در را هل داد و باز کرد. آب تا بالای زانو رسیده بود. از پیرزن پرسید که آیا کسی زیر آوار مانده یا نه. پیرزن بر سر و صورتزنان گفت که وسایل خانه و کل زندگیاش زیر آوار مانده و آب به زیرزمین رفته است. گویا جهیزیه دخترش که با سختی آن را جمع کرده بود در زیرزمین جامانده و خیس شده بود. مهدی به کمک دوستانش جلوی در، سد خاکی درست کردند تا آب بیشتری داخل خانه نیاید.
🔹شهید باکری به کوچه دوید و وانت آتشنشانی را پیدا کرد و به خانه پیرزن آورد. چند لحظه بعد شیلنگ پمپ در زیرزمین فرو رفت و آب مکیده شد. پمپ کار میکرد و آب زیرزمین لحظه به لحظه کم میشد. مهدی غرق گل و لای شده بود. پس از دقایقی پمپ همه آب زیرزمین را خالی کرد.
🔹پیرزن که حالش بهتر شده بود شروع کرد به دعا کردن مهدی باکری. گفت: خدا خیرت بدهد پسرم. آن شهردار فلان فلان شده کجاست تا کمی از غیرت تو یاد بگیرد.
🔹تا لحظهای که شهید باکری وسایل را جمع کند و از خانه بیرون برود، پیرزن مشغول دعا کردن مهدی و نفرین شهردار ارومیه بود!
#کجایند_مردان_بیادعا
#سردار_بینشان
#شهیـد_مهـــــدی_باکـــــری 🌹🍃
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
✨﷽✨
#برگے_از_خاطراٺ
🔴 فیلم بازی میکنیم
☘ بعد از مدتها برگشته بودیم ارومیه. شب خانهی یکی از آشناها ماندیم، صبح که برای نماز پا شدیم، به من گفت «گمونم اینا واسهی نماز پا نشدن؟!»
بعدش گفت «سر صبحونه باید یه فیلم کوچیک بازی کنی!»
☘ گفتم: «یعنی چی؟»
گفت: «مثلا من از دست تو عصبانی میشم که چرا پا نشدی نمازت رو بخونی، چرا بی توجهی کردی و از این حرفا؛ به در میگم که دیوار بشنوه»
☘ گفتم «نه، من نمیتونم»
گفت « واسهی چی؟ این جوری بهش تذکر میدیم. یه جوری که ناراحت نشه»
☘ گفتم «آخه تا حالا ندیدم چه جوری عصبانی میشی. همین که دهنت رو باز کنی تا سرم داد بزنی، خندهام میگیره، همه چی معلوم میشه، زشته»
☘ هرچه اصرار کرد که لازمه، گفتم «نمیتونم خب، خندهام میگیره»
☘ بعدها آن بندهی خدا یک نامه از مهدی نشانم داد، دربارهی نماز و اهمیتش.
راوی 👈 همسر شهید
📚منبع: یادگاران، جلد ۳، کتاب شهید مهدی باکری، ص۲۲
#سردار_بینشان
#شهید_مهدی_باکری
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
✨﷽✨
#بر_باݪ_سخـــــن
🔴 چه زیبـــــا گفت
#شهید_حمید_باکری ⇩⇩⇩
🔻بعد از جنگ رزمنده ها به سه گروه تقسیم میشوند:
۱. دستهای به مخالفت با گذشته خود بر میخیزند و از گذشته پشیمان میشوند.
۲. دستهای راه بیتفاوتی را بر میگزینند و در زندگی مادی غرق میشوند و همه چیز را فراموش میکنند.
۳. دستهای به گذشته خود وفادار میمانند و احساس مسئولیت میکنند که از شدت مصائب و غصهها دق خواهند کرد.
#ســـــردار_بینشان
#شهیـد_حمیـــــد_باکـــــری🌷
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1