°•|🍃🌸
°•{مدافع حرم
#شهید_مصطفی_نبـــــیلو🕊🌹}•°
🔴 آخرین #توصیه_شهید در مورد مدافعان حرم
◽️به ما نگویید مدافعـان حـــــرم؛ چون جنگ سـوریه و عراق که تمام شود به ما میگویند حالا که حرمی در خطر نیست حالا اینها چه کار میکنند؟ ما مدافعان حرم نیستیم.
◽️ما #زمینهساز_ظهـــــور هستیم، ما تا ظهـــور آقا امام زمان(عج) به مبارزه ادامه میدهیم، حالا میخواهد سوریـه و عـــــراق باشد و یا جنــــــگ با خــود اسرائیـــــل در فلسطین اشغالی باشد.
◽️هر جا نـــــدای مظلومـــی بلند شود ما آنجاییم، هر جا که برای زمینـهسازی ظهـــــور آقــــا احتیاجی به ما باشد ما آنجاییم، پس از همین حالا یـاد بگیرید فقط نگویید مدافعان حـرم؛ چون شکر خدا امروز حرمها در امنیت است.
《ما زمینه ساز ظهوریم》
°•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ
#ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_پانزدهم _چاره اے نبود باید میرفت
✨﷽✨
#داستان_مذهبی
#رمان_عاشقانه_دو_مدافع
════════ ✾💙✾💙✾
#قسمت_شانزدهم
_اومدم جواب بدم کہ آنتݧ رفت و قطع شد.... با خودم گفتم الانہ کہ ماماݧ نگراݧ بشہ
چندبار شمارشو📱 گرفتم اما نمیگرفت
اخمام رفتہ بود تو هم در تلاش بودم کہ سجادے اومد سمتم😱
_چیزے شده خانم محمدے❓
_فقط آنتـݧ رفت قطع شد فقط میترسم ماماݧ نگراݧ بشہ
گوشیش📱 و داد بهم و گفت:
بفرمایید مـݧ آنتـݧ دارم زنگ بزنید کہ مادر از نگرانے در بیاݧ
تشکر کردم🙏 و گوشے و گرفتم
تصویر زمینہ ے گوشے عکس یہ سربازے بود کہ رو بازوش نوشتہ بود" مدافعـــــــــاݧ حــــــــــــرم"🍃🕊
خیلے برام جالب بود
_چند دیقہ داشتم رو صفحه رو نگاه میکردم...
خندید😁 و گفت:
چیشد❓زنگ نمیزنید❓
کلے خجالت کشیدم😅
شمارهے مامان و گرفتم سریع جواب داد:
بلہ بفرمایید❓
سلام ماماݧ اسماءام آنتـݧ گوشیم📱 رفت با گوشے آقاے سجادے زنگ زدم نگراݧ نباش تا چند ساعت دیگه میایم خدافظ✋
نزاشتم اصـلݧ حرف بزنہ میترسیدم یہ چیزي بگہ سجادے بشنوه بد بشہ😐
_گوشے سجادے و دادم و ازش تشکر کردم🙏
سجادے بلند شد و رفت سر هموݧ قبرے کہ بهم نشـوݧ داده بود نشست و گفت:
خانم محمدے فکر کنم زیاد اینجا موندیم شما دیرتوݧ شد اجازه بدید مـݧ یہ فاتحہاے🍃 بخونم و بریم
_نصف گلهایے💐 رو کہ خریده بود و برداشتم با یہ بطرے آب و رفتم پیش سجادے
روے قبر و شستم، گلها رو گذاشتم روش و فاتحہاے خوندم
سجادے تشکر کرد🙏 و گفت:
نمیدونم چرا قسمت نیست ما حرفامون و کامل بزنیم.🤔
_بلند شدیم و رفتیم سمت ماشیـݧ🚙
در ماشیـݧ رو برام باز کرد
سوار ماشیـݧ شدم خودش هم سوار شد و راه افتادیم
تو راه پلاک همش تکون میخورد مـݧ کنجکاوتر میشدم کہ بفهم چہ پلاکیہ.🤔
دلم میخواست از سجادے بپرسم اما روم نمیشد هنوز.😅
سجادے باز ضبط و روشـݧ کرد ولے ایندفعہ صداے ضبط زیاد نبود
مداحے قشنگے بود😭
"منو یکم ببیـݧ سینہ زنیمو هم ببیـݧ
ببیـݧ کہ خیس شدم عرق نوکریمہ ایـ😭
دلم یہ جوریہ ولے پر از صبوریہ
چقد شهید دارݧ میارݧ از سوریہ"
اشک تو چشماے سجادے جمع شده بود😭 محکم فرموݧ و گرفتہ بود داشت مستقیم بہ جاده نگاه میکرد
برام جالب بود
چند دیقہ بینموݧ با سکوت گذشت
تا اینکہ رسیدیم بہ داخل شهر
اذاݧ و داشتـݧ میگفتـݧ جلوے مسجد🕌 وایساد سرش و برگردوند طرفم و گفت: با اجازتوݧ مـݧ برم نماز بخونم زود میام
پیاده شد مـݧ هم پیاده شدم و گفتم مـݧ هم میام😁
_بعد از نماز از مسجد اومدم بیروݧ بہ ماشیـݧ تکیہ داده بود تا منو دید لبخند زد و گفت: قبول باشہ خانم محمدے
تشکر کردم و گفتم همچنیـݧ🙏
سوار ماشیـݧ شدیم و حرکت کرد جلوے یہ رستوراݧ🏢 وایساد و گفت اگہ راضے باشید بریم ناهار بخوریم گشنم بود نگفتم و رفتیم داخل رستوراݧ و غذا خوردیم
_وقتے حرف میزد سعے میکرد بہ چشمام👀 نگاه نکنہ و ایـݧ منو یکم کلافہ میکرد ولے خوشم میومد از حیایے کہ داشت.👌
_تو راه برگشت بہ خونہ بهش گفتم کہ هنوز خیلے از سوالاے مـݧ بے جواب مونده
حرفم رو تایید کرده و گفت منم هنوز خیلے حرف دارم واسہ گفتـݧ و اینکہ شما اصلا چیزے نگفتید میخوام حرفاے شما رو هم بشنوم 😍
_اگہ خوانواده شما اجازه بدݧ یہ قرار دیگہ هم براے فردا بزاریم
با تعجب گفتم:
فردا❓زود نیست یکم
از نظر مـݧ البتہ نظر شما هر چے باشہ همونہ
گفتم باشہ اجازه بدید با خوانواده هماهنگ کنم میگم ماماݧ اطلاع بدݧ
تشکر کرد
رسیدیم جلوے در. میخواستم پیاده شم
کہ دوباره چشمم افتاد بہ اوݧ پلاک حواسم بہ خودم نبود سجادے متوجہ حالت مـݧ شد و گفت:خانم محمدے ایشالا بہ موقعش میگم جریاݧ ایـݧ پلاک😂 و بہ خودم اومد از خجالت داشتم آب میشدم😓بدوݧ اینکہ بابت امروز تشکر کنم خدافظے کردم و رفتم
کلید وانداختم درو باز کردم
ماماݧ تا متوجہ شد بلند شد و اومد سمتم
سلاااااااام ماماݧ جاݧ
دستش و گذاشتہ بود رو کمرش و در اوݧ حالت گفت:
_سلام علیکم خوش اومدے
گونشو بوسیدم😘 و گفتم مرسے
اومدم برم کہ دستم و گرفت و گفت کجا❓ازدستت عصبانیم
خودمو زدم بہ اوݧ راه ابروهام و بہ نشانہے تعجب دادم بالا و گفتم: عصبانے براے چی❓ماماݧِ اسماء و عصبانیت❓شایعست باور نکـن ماماݧ جاݧ حرفایے میزنیا
نتونست جلوے خندش و بگیره
خبہ خبہ خودتو لوس نکـݧ بیا تعریف کـݧ چیشد اصـلݧ چرا رفتہ بودید بهشت زهرا😁❓
اومدم کہ جواب بدم تلفـݧ☎️ زنگ زد خالهام بود. نجات پیدا کردم و دوییدم سمت اتاقم......🏃♀🏃♀
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ خانم علیآبـــــادی
════════ ✾💙✾💙✾
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
🆔 @Zahrahp
http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🍃🌸
#فرازی_از_وصیتنامه
#شهید_غلامعلی_چرخنــــده🕊🌹
◽️«خـــــدایا، خـــــدایا، تکهتکهام کن و تکههایم را به مادرم نرسان که او مــادر وهـــــب است و بدنـــــم را بســــوزان و خاکسترم را به صبـا بده تا چون صحابه عزیز پیامبر (ص) به فــــرات و دجلـــــه بپیوندم»
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
°•{فرمانده
مدافــــع وطــــن
#شهید_شکرالله_فــــولادی🕊🌹}•°
🔴 فرمانده مردمی بودن یعنی چی...
◽️خیلی جاها رئیس و فرمانده بود ولی مردمی بود، اگر کسی اشتباه میکرد جوانب کار را میسنجید. صدها پروندهای که باید به دادگاه میرسید را در همان کلانتری، سازشی، حل و فصل میکرد و اجازه نمیداد اختلافات بیخ پیدا کنند.
◽️برای جوانهایی که سر و کارشان به کلانتری میافتاد خیلی دل میسوزاند و تا آنجایی که میتوانست راهنماییشان میکرد.
◽️شهید شکرالله فـــــولادی فرمانده انتظامی قائمیـــه در استان فارس ۲۷ مرداد ۹۳ در درگیری با قاچاقچیان به #شهادت رسید.
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #قسمت_پنجم ⬇️ 🔴 #نخستین_منزل ◾️ #نام_منزل⇦《بستان ابن معمّر (ابن عامر) به بطن نخله نیز مشهو
°•|🍃🌸
#قسمت_ششم ⬇️
🔴 #منزل_سوم
◾️ #نام_منزل⇦《تنعیم》
◽️ #وجه_تسمیه⇦این نام برگرفته از کوهی است به نام «ناعم» که در سمت چپ این منطقه است.
◽️ #زمان_ورود⇦ همان روز هشتم ذیالحجه، ۱۸ شهریور ماه، ۵۹ شمسی
◽️ #مدت_توقف⇦چند ساعت
◽️ #ویژگی_و_امکانات⇦داشتن درختان و نخل زاران، داشتن آب کافی
◽️ #رویدادها⇦برخورد با کاروان بحیربن ریسان که کالاهایی را برای تبریک آغاز حکومت یزید به شام میفرستاد. امام دستور مصادرهی کالاها را صادر کرد. بار این شتران زعفران و حلّه و لباس بود. امام به شترداران فرمود هرکس با ما بیاید کرایه و لباس او را میپردازیم و هر کس بخواهد به یمن بازگردد به اندازه ی مسیر طی شده کرایهاش را خواهیم پرداخت.
گفتهاند در این منزل عبدالله بن عمر (فرزند خلیفهی دوم) با امام ملاقات کرد و امام را از رفتن به کوفه بر حذر داشت و به امام گفت: به خدا میسپارمت، تو در این راه کشته میشوی و سه بار ناف امام را بوسید؛ احتمال است که دیدار کننده عبدالله مطیع باشد نه عبدالله عمر، در این دیدار اشاره به طومارها و نامههای همراه امام شده است.
🔘➼┅══┅┅───┄
🔴 #منزل_چهارم
◾️ #نام_منزل⇦《صفاح》
◽️ #وجه_تسمیه⇦به کناره و حاشیه کوه میگویند. معلوم میشود این ناحیه در دامنه کوه است.
◽️ #زمان_ورود⇦احتمالا روز بعد یعنی نهم ذیالحجه امام به این محل وارد شدهاند. (معادل ۱۹ شهریور ماه ۵۹ شمسی)
◽️ #مدت_توقف⇦توقف امام در این محل کوتاه بوده است.
◽️ #ویژگی_و_امکانات⇦کنار جاده و مسیر اصلی بود. سمت چپ راه کسانی که از مُشاش وارد مکه میشدند. ویژگی مناطق کوهستانی را داشت.
◽️ #رویدادها⇦۱. امام را در این منزلگاه با سپر بر دوش دیده بودند و قبایی بر شانه. از زبان فرزدق است که:
لقیتُ الحسین بارض الصفاح، علیه الیلامق و الدّرق
۲. عبدالله بن عمروبن عاص در این محل سراپردهای داشت. گویا فرزدق در این محله با عبدالله دیدار داشته است.
۳. برخی ملاقات فرزدق را با اباعبدالله در این منطقه دانستهاند که دقیق به نظر نمیرسد.
۴. امام در سخنانی کوتاه تسلیم خود را در برابر قضا و ارادهی الهی بیان کرد.
#ادامه_دارد ...
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #قسمت_ششم ⬇️ 🔴 #منزل_سوم ◾️ #نام_منزل⇦《تنعیم》 ◽️ #وجه_تسمیه⇦این نام برگرفته از کوهی است ب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°•|🍃🌸
°•{بسیجی دلاور
#شهید_امیرحسین_صاحبهنر🌹}•°
🔴 عکسی که کمتر کسی آن را ندیده است و بیانگر این معناست "جوانان مؤمن و متدین بسیجی، با تعقل و تفکر و بر اساس ارزشها و اندیشههای ناب اسلامی، جهاد در راه خدا را در سایه توسل به ائمه اطهار و معصومین علیهم السلام و پیروی از ولایت فقیه انتخاب کردند.
◽️اهل قرائت و تلاوت قرآن بود. از هر فرصتی برای حفظ سورههای قرآن استفاده میکرد. ریشههای اعتقادی امیرحسین، قرآنی بود. دنبال کسب هنر خوشنویسی و نقاشی بود. تصویر امام موضوع اکثر نقاشیهایش بود، خط هم که مینوشت همهاش شعارهای انقلابی و جملات معنوی بود.
◽️از سپاه عازم جبهه شد؛ علاوه بر سلاح، قلم نیز به دست گرفت و به خطاطی و نقاشی در جبههها پرداخت، تابلوهای زیبایی نوشته و در جادههای مناطق عملیاتی نصب میکرد.
◽️ابتکارات زیادی داشت از جمله : ترسیم تصویر امام روی تانکرهای نفت جزیره لاوان و نوشتن عبارت زیبای "سقای دشت کربلا" روی تانکر های آب.
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان..
👈میخوانیـــــم
#دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩
🔻مدافــــع امنیــــت🔻
#شهید_عباسعلی_جوهری_نعیمی🌷
《ســـــالروز ولادت》
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨
#شبتـــــان_بخیـــــر
#عاقبتتان_شهدایی
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽
#حدیـــــث_روز ⇧⇧
#دوشنبـــــہ
☀️ ۲۸ مـــــــرداد ۱۳۹۸
🌙 ۱۷ ذیالحجه ۱۴۴۰
🌲 19 اوت 2019
ذڪــــــر روز ⇩⇩
《 #یاقٰاضِـــــےَالْحٰاجٰاٺـــــ 》
✨روز زیارتی ⇩⇩
▫️امام حســن (ع)
▫️امام حسین (ع)
#اَلسَّلامُعَلَیْکَیااَباعَبْدِاللَّهِالْحُسَیْنْ
#السلامعلیکیااباصالحالمهــدی
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــالْفَـــــــرَج
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
°•{ســـــردار
مدافــــع حــــرم
#شهید_اسماعیل_حیدری🕊🌹}•°
#فرازی_از_وصیتنامه
◽️من از خـــــداوند شهـــــادت را زمانی میخواهم که در مقابل اسرائیل یعنی در مقابل دشمـــــن حقیقی ما، صهیونیستها بجنگیم، انشاءالله..
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_شانزدهم _اومدم جواب بدم کہ آنتݧ ر
✨﷽✨
#داستان_مذهبی
#رمان_عاشقانه_دو_مدافع
════════ ✾💙✾💙✾
#قسمت_هفدهم
_اومدم کہ جواب بدم تلفـݧ☎️ زنگ زد خالم بود
نجات پیدا کردم و دوییدم سمت اتاقم...
چادرم و درآوردم تو آیینہ نگاه کردم چهرهام نسبت به سه سال پیش خیلے تغییر کرده بود😳
بہ خودم لبخندے زدم😊 و گفتم اسماء ایـݧ سجادے کیہ❓
چرا داره بہ دلت میشینہ😍
همونطور کہ بہ آیینہ نگاه میکردم اخمام رفت تو هم😖
_اسماء زوده مقاومت کـݧ نکنہ ایـݧ هم بشہ مث رامیـݧ تو باید خیلے مواظب باشے نباید برگردے بہ سہ سال پیش
علے فرق داره نوع نگاهش، صدا کردنش، حرف زدنش، عقایدش...🍃
_خندم گرفت ...هہ علے❓هموݧ سجادے خوبہ زیادے خودمونے شدم
_در هر حال زود بود براے قضاوت
هنوز جلوے آیینہ بودم کہ ماماݧ در اتاق و باز کرد
کجا فرار کردی❓
خندم گرفت😁
فرار کجا بود مادر مـݧ اومدم لباسام و عوض کنم
خوب پس چرا عوض نکردے هنوز❓
داشتم تو آیینہ با خودم اختلاط میکردم
مامانم با تعجب😳 بهم نگاه کرد و گفت:
بسم اللہ خل شدے دختر❓
خندیدم و گفتم بووووودم
راستے ماماݧ آقاے سجادے گفت کہ قرار بعدیموݧ اگہ شما اجازه بدید براے فردا باشہ
فردا❓چہ خبره اسماء
نمیدونم ماماݧ عجلہ داره
براے چے مثلا عجلہ داره
دستمو گذاشتم رو چونم🤔 و گفتم خوب ماماݧ براے مـݧ دیگہ
ماماݧ با گوشہے چشمش👀 بهم نگاه کرد و گفت: بنده خدا آخہ خبر نداره دختر ما خلہ تو آیینہ با خودش حرف میزنہ
إ مامااااااااااا...
در حالے کہ میخندید😄 و از اتاق میرفت بیروݧ گفت: باشہ با بابات حرف میزنم
راستے اسماء اردلاݧ داره میاد.
از اتاق دوییدم بیروݧ با ذوق گفتم کے داداش کچلم میاااااد
فردا
خبر داره از قضیہ خواستگارے💞
_معلومہ کہ داره پسر بزرگمہهااا تازه خیلے هم تعجب کرد😳 کہ تو بالاخره بعد از مدتها اجازه دادے یہ خواستگار بیاد براے همیـݧ از پادگاݧ مرخصے گرفتہ کہ بیاد ببینتش
دستم و گذاشتم رو کمرم و گفتم:
آره تو از اولم اردلاݧ و بیشتر دوست داشتے😍 بعد با حالت قهر رفتم اتاق😔
_ماماݧ نیومد دنبالم خندم گرفتہ بود از ایـݧ همہ توجہ ماماݧ نسبت بہ قهر مـݧ اصلا انگار ݧه انگار
خستہ بودم خوابیدم😴
باصداے اذاݧ مغرب بیدار شدم اتاقم بوے گل یاس پخش شده بود.
دیدم رو میزم چند تا شاخہ گل یاسہ
تعجب کردم تو خونہ ما کسے براے مـݧ گل💐 نمیخرید ولے میدونستـݧ گل یاس و دوست دارم اولش فکر کردم ماماݧ براے آشتے گل خریده ولے بعید بود ماماݧ از ایـݧ کارا نمیکرد
موهام پریشوݧو شلختہ ریختہ بود رو شونہهام همونطور کہ داشتم خمیازه😮 میکشیدم اتاق رفتم بیروݧ و داد زدم:
ماماااااااݧ ایـݧ گلا چیہ❓
مـݧ باهات آشتے نمیکنم تو اوݧ کچل و بیشتر از مـݧ دوست دارے
اردلاݧ یدفہ جلوم ظاهر شد و گفت:
بہ مـݧ میگے کچل❓از هیجاݧ یہ جیغے کشیدم و دوییدم بغلش و بوسش😘 کردم هنوز لباس سربازے تنش بود میخواستم اذیتش کنم دستم و گرفتم رو دماغم گفتم:
_اه اه اردلاݧ خفہ شدم از بوے جوراب و عرقت قیافش و ببیـݧ چقد سیاه شدے زشت بودے زشت تر شدے
خندید😆 و افتاد دنبالم
بہ مـݧ میگے زشت❓
جرئت دارے وایسااا
ماماݧ با یہ اللہاکبر🍃 بلند نمازش و تموم کرد و گفت چہ خبرتونہ نفهمیدم چے خوندم
قبول باشہ ماماݧ مگہ نگفتے اردلاݧ فردا میاد
چرا منم نمیدونم چرا امروز اومد😳
_اردلاݧ اخمی کرد و گفت ناراحتید برم فردا بیام
خندیدم هولش دادم سمت حموم نمیخواد تو فعلا برو حموم...
راستے نکنہ گلارو تو خریدے❓
ناپرهیزے کردے اردلان...
خندید و گفت: بابا بغل خیابوݧ ریختہ بودݧ صلواتے مـݧ پول نداشتم برات آبنبات چوبے بخرم گل گرفتم
گل یاس❓اونم صلواتے❓
برو داداااااش برووو کہ خفہ شدیم از بو برو.
_داشتم میخوابیدم کہ اردلاݧ در اتاق و زد و اومد داخل ...
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ خانم علیآبـــــادی
════════ ✾💙✾💙✾
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
🆔 @Zahrahp
http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🍃🌸
°•{مدافع حرم
#شهید_محسن_حیدری🕊🌹}•°
#برگی_از_خاطرات
◽️یکبار به محسن گفتم: «انشاءالله در رکاب امام زمان(عج) شهیـــد بشوی» در جوابم گفت: «شهادت در راه خدا و برای دفاع از حرم عمهی حضرت، هم خالی از لطف نیست»
◽️محسن همچون دیگر شهــدای مدافع حرم مصـــــداق واقعــی «والســـــابقون الســـــابقون» بود.
◽️مبنای زندگی ما بر ایمـــــان بنا نهاده شده بود و اگر مـن مخالفـــــت میکردم مثل این بود که «بابی انــــت و امی» را زمزمه کنم بدون آنکه به آن عمل کنم.
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #قسمت_ششم ⬇️ 🔴 #منزل_سوم ◾️ #نام_منزل⇦《تنعیم》 ◽️ #وجه_تسمیه⇦این نام برگرفته از کوهی است ب
°•|🍃🌸
#قسمت_هفتم ⬇️
🔴 #منزل_پنجم
◾️ #نام_منزل⇦《وادی عتیق》
◽️ #وجه_تسمیه⇦وادی به معنی مسیل و سرزمین گود میان دو کوه یا تپه است و عقیق به مسیل وسیع و گسترده گفته میشود.
◽️ #زمان_ورود⇦دهم ذیالحجه، ۲۰ شهریور ماه ۵۹ شمسی
◽️ #مدت_توقف⇦بسیار کوتاه و گذرا، به همین دلیل عمدهی کتب تاریخی از ذکر این محل به عنوان منزلگاه صرف نظر کردهاند.
◽️ #ویژگی_و_امکانات⇦چندین چشمه و درخت در این منطقه بوده است. درختان منطقه عمدتاً نخل بودهاند. تخته سنگهای پراکنده و بزرگ و کوچک در اطراف.
◽️ #رویدادها⇦سماوی در ابصارالعین دریافت نامهی یحییبنسعیدبنعاص و عبدالله جعفر را به این منزل نسبت داده است. در این نامه یحیی خود را مشفق معرفی کرده و از امام خواسته است برگردد. امام فرمود: (در پاسخ عبدالله جعفر و یحیی) من پیامبر را در رویا دیدم که به من امر کرد این راه را بروم. وقتی پرسیدند: آن رویا چیست؟ امام فرمود: به کسی نگفتهام و تا به خدای خود ملحق شوم نخواهم گفت.
اگر ملاقات عبدالله جعفر در این منزل باشد، پیوستن عون و محمد به اباعبدالله نیز باید در همین منزلگاه باشد.
🔘➼┅══┅┅───┄
🔴 #منزل_ششم
◾️ #نام_منزل⇦《ذات عرق》
◽️ #وجه_تسمیه⇦عرق نام کوهی است در راه مکه. اهل تسنن ذات عرق را میقات عراقیان و اهل شرق میدانند اما شیعیان معتقدند باید از مسلخ که از مکه دورتر است محرم شد.
◽️ #زمان_ورود⇦دوشنبه چهاردهم ذیالحجه یا یکشنبه سیزدهم ذیالحجه معادل ۲۴ شهریور ماه ۵۹ شمسی.
◽️ #مدت_توقف⇦چون این منزلگاه مهم و جمعیت فراوان داشت، امام حدود دو روز در آنجا توقف کرده است.
◽️ #ویژگی_و_امکانات⇦در نزدیکی کوه واقع شده بود. نسبتاً خوش آب و هوا با درختان و چند چاه آب بوده است. جمعیت قابل توجهی در آنجا بود. منزلگاه مهمی بود.
◽️ #رویدادها⇦دیدار امام با بشربن غالب اسدی، او نیز از کوفه آمده بود و همان گزارشی را داد که فرزدق داده بود. دیدار با ریّاش، ریّاش می گوید خیمههای افراشته دیدم. نزدیک شدم صدای قرآن خواندن حسین بن علی را شنیدم. وارد شدم، از امام سبب حرکت را پرسیدم، فرمود: بنی امیه به قتل تهدیدم کردند. این هم نامههای اهل کوفه است. ایشان کشندهی من خواهند بود اما پس از آن دچار ذلت خواهند شد. ملاقات با عبدالله بن جعفر و پیوستن دو فرزندش عون و محمد را به این منزلگاه نیز نسبت دادهاند.
#ادامه_دارد ...
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #قسمت_هفتم ⬇️ 🔴 #منزل_پنجم ◾️ #نام_منزل⇦《وادی عتیق》 ◽️ #وجه_تسمیه⇦وادی به معنی مسیل و سرزم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°•|🍃🌸
°•{مدافع امنیـــــت
#شهید_حسین_غفـــــارینژاد🕊🌹}•°
#فرازی_از_وصیتنامه
◽️صحبتی دارم با مسئـولان نـــــظام و تمام کسانی که در حفـظ این انقـــــلاب، وظایفی را بر گردن گرفتهاند؛ از شمـــــا برداران بزرگوار عاجــزانه میخواهم که از خط ولایت پیشی نگیرید که هر که از علـــــی (ع) جلوتر رفت، از خــوارج شد و هر که از آن حضـرت عقب ماند، گمراه گشت.
◽️یادتان باشد ما هرچه داریم، از جــان فشانی #شهـــــدا داریم؛ پس یادشان را از خاطرتان نشویید که آنها شاهد اعمال ما هستند، "وَ لا تَحسَبَنّ الّذینَ قُتِلوا فی سَبیـــــلِ اللهِ أمواتاً بَل أحیاءٌ عِندَ رَبّهِـمِ یُرزَقون" گمــان مبرید کسانی که در راه خـدا کشته شدند، مردهاند بلکه زندهاند و نزد خدا روزی میخورند.
◽️و آخرین حرف این برادر کوچک شما این است که در حفـــــظ و نگهداری این نظام بکوشید که به یقین میگویم: این نظام تأیید شده وجود مقدّس حضـــرت بقیةالله(عجّلالله تعالی فرجه الشّریف) است و این کشور، شیعه خانهی اوست؛مبادا اجازه بدهید که دشمنان، خدشهای به بدنه این نظام وارد کنند.
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
°•{معلم، مفسر
و حافظ نهجالبلاغه
#شهید_حاجعلــــی_کســـــایی🕊🌹
💚مولود غدیر
#فرازی_از_وصیتنامه
◽️من نمیدانم که آیا به آن درجه رسیدهام که خداوند مرا قبول کند؟ وقتی خودم را بررسی میکنم و اعمال خودم را محاسبه میکنم برایم مسلم میشود که #شهادت سعادتی است که نصیب همه کس چون من نمیشود.
◽️مادر عزیزم به هر حال از خدا خواستهام که اگر صلاح میداند برای کفاره گناهانم شهادت را نصیب من کند زیرا شنیدهام که انسان با شهادتش تمام گناهانش بخشوده میشود… »
◽️شب آخر میدانست آخرین دیدار است برای همین تا صبح به راز و نیاز با خدا پرداخت و پس از آن آخرین وصایایش را کرد.
◽️حاج علی میگفت: «من در عید غدیر به دنیا آمدم، در عید غدیر سنت ازدواج را بجا آوردم و در عید غدیر پای از این دنیا بر مینهم»
#یاد_شهدا_با_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
°•{خبرنگار و مستندساز
#شهید_هادی_باغبانـــــی🕊🌹}•°
◽️هــــادی باغبــــانی، مستنــــــدساز و خبرنگاری بود که از ابتدای نبـرد سوریه به همراه یک گــــروه از مستنـــــدسازان ایرانی برای ثبت دقیق جنایات سلفیها و تکفیریها در این کشور حضـــور پیدا کرده بود که در تاریخ ۲۸ مـرداد ۹۲، در آخرین جنایـــــت گروههای تروریستــی مخالفان حکومت بشــار در درگیریهای مناطـــق حاشیـــــهای دمشـــــق توسط تروریستهای تکفیری جبهه النصره به #شهـــــادت رسید.
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•|🍃🌸
#کلیپ
《مدح مولا علـــــے》👏👏
علـــ💚ــی ولی و
علـــ💚ــی والی و
علـــ💚ــی والاست
🌺🍃 عید بزرگ #غدیر_خم بر تمامی شیعیان مبارک 🍃🌺
👈 نبینی از دستت رفتـــــه👌👌
#پیـشنهاد_ویــژه_دانـــلود💯
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان..
👈میخوانیـــــم
#دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩
🔻مدافـــــع حـــــرم🔻
#شهید_ابــــوذر_امجدیـــــان🌷
《ســـــالروز ولادت》
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨
#شبتـــــان_بخیـــــر
#عاقبتتان_شهدایی
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽
#حدیـــــث_روز ⇧⇧
#سهشنبـــــہ
☀️ ۲۹ مـــــــرداد ۱۳۹۸
🌙 ۱۸ ذیالحجه ۱۴۴۰
🌲 20 اوت 2019
ذڪــــــر روز ⇩⇩
《 #یااَرْحَـــــمَالرّاحِمیـــــٖنْ 》
✨روز زیارتی ⇩⇩
▫️امام سجـاد (ع)
▫️امام باقــــر (ع)
▫️امام صادق (ع)
#اَلسَّلامُعَلَیْکَیااَباعَبْدِاللَّهِالْحُسَیْنْ
#السلامعلیکیااباصالحالمهــدی
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــالْفَـــــــرَج
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
#عیدانه
امیر الحق ،
امیر العشق ،
امیر المومنینی تو
خدایی یا بشر؟ #حیـــــدر !
نه آنی تو ، نه اینی تو ....
#یا_علی
#عید_غدیر
🌸🎊 "عید غدیر" عید بزرگ شیعیان بر تمامی شما خوبان مبارک باد 🎊🌸
#ســــــلامــ
#صبحتون_بخیر
#عیــــدتون_مبـــــارک
#دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
°•{فرمانده والامقام
#شهیــد_علـــــی_شالـــــی🕊🌹}•°
#فرازی_از_وصیتنامه
◽️از شما میخواهم هيچگاه از خط ولايت فقيه خارج نشويد، كه همانا خط اسلام است و امام و رهبر عزیزمان را "تا خون در رگ شماست" تنها نگذاريد.
◽️اگر من نتوانستم به كربلا بروم و شما توفيق آن را پيدا كرديد، از شما میخواهم كه كمى از خاك آنجا را بياوريد و بر مزارم بريزيد، شايد اين كار موجب شفاعت من در آن دنيا شود.
◽️سه آرزو دارم: شهادت، بدن بدون غسل و بدن معطر.
🔻فرمانده واحد اطلاعات در مهران
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯