eitaa logo
شـھیـــــــدانــــــہ
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
37 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم تبلیغات ارزان در کانال های ما😍😍 مجموعه کانالای مذهبی ناب👌👌 💠 تعرفه تبلیغات 👇 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 🍂 🍂 🌸🌷🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
°•|🌿🌹 #شهید_سیدمجتبی_حسینی #سردار #جاویدالاثر 🔺فرمانده گمنام اطلاعات و عملیات لشگر ۲۷ حضرت محمد رسول اللّه(ص) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ #دلنوشته 🔴 #اطلاعات_و_عملیات ◽️جزء اطلاعات و عملیات بودن یعنے بی نام و نشان شدن یعنے دل ڪندن یعنے قید همه چیز را زدن سر دادن و جان دادن امّا تسلیم نشدن ... مردان خدا اینچنین بودند از همه چیزشان گذشتند ولی پای اعتقادشان راسخ ایستادند و عاشقانه سوختند و گفتند هرگز #ذلت_نمی_پذیریم... ◽️اما تسلیم شدن؛ که این روزها به نام مصلحت و اعتدال و ... اتفاق افتاده و #عزت_ملت لطمه دیده، یعنے تخلیهٔ اطلاعاتے شدن یعنے لو دادن عملیات یعنے سر شکستگی .... مسؤلین مراقب باشند در کدام راه قدم گذاشته‌اند! 🔻به یاد سردار بی نشان اطلاعات و عملیات لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله(ص) #یادش_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 : ۱۳۴۴/۱/۳ : ۱۳۶۵/۱۱/۷ :شلمچه، عملیات کربلای ۵ : طغرالجرد - استان کرمان 🔺فرمانده گردان حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) لشگر ۴۱ ثاراللّه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢 ◽️پدرش می‌گفت: آخرین باری که آمده بود مرخصی خیلی حال عجیبی داشت نیمه شب با صدای ناله‌اش از خواب پریدم رفتم پشت در اتاقش، دیدم سر گذاشته بود به سجده و بلند بلند گریه می‌کرد. ◽️میگفت: خدایا اگر شهادت را نصیبم کردی می‌خواهم مثل مولایم امام حسین(ع) سر نداشته باشم، مثل حضرت عباس(ع) بی دست شهید شوم. ◽️دعایش مستجاب شد و یکجا سر و دستش را داد. ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴.🏴.🏴 #کلیپ 🎞 #عمه_سادات_سلام_علیک ▪️مرغ دلم راهی قـم میشود ▪️در حرم امن تو گم میشود ▪️عمــــه سادات سلام علیک ▪️روح عبـــادات سلام علیک 🏴رحلت غریبانه برترین بانوی زمان خود، کریمه اهل بیت، حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) تسلیت باد🏴 👈 #پیشنهاد_ویژه_دانلود💯 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🏴.🏴.🏴 #تسلیت #وفات_حضرت_فاطمه_معصومه 🔹امشب اين دل گشتہ بينِ سينہ گم 🔸مهــــدے صاحب زمــــان آيدبہ قم 🔹شــــال ماتـــــم را بہ ســر انداختہ 🔸نــــــالہ‌اش بر جـــان شرر انداختہ ▪️امشب ز قـــم معصومہ‌اے چون فاطمـــہ پر مےڪشد بر سوے جنٺ.. ▪️رحلت غریبانه کریمه اهل بیت، حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) محضر مقدس آقا امام زمان عج، نایب برحقشان و همه شیعیان تسلیت باد🏴 #الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨ #شبتـــــان_بخیـــــر #عاقبتتان_شهدایی ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 #کلام_نور 🌸إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ 🍃به یقین کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل می‌شوند که: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است! #قرآن_کریم #سوره_فصلت_آیه_30 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽ #حدیث_روز ⇧⇧ #شنبـــــہ ☀️ ۱۶ آذر ۱۳۹۸ 🌙 ۱۰ ربیع‌الثانی ۱۴۴۱ 🌲 7 دسامبــــر 2019 📿 ذڪــــــر روز ⇩⇩ 《 #یار‌َبّ‌َالْعالَمیــــٖـن 》 ✨روز زیارتی ⇩⇩ ▫️پیامبـــــر اکرم (ﷺ) #اَلسَّلامُ‌عَلَیْکَ‌یااَباعَبْدِاللَّه‌ِالْحُسَیْنْ #السلام‌علیک‌یا‌اباصالح‌‌المهــدی #الّلهُــمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَــ‌الْفَـــــــرَج ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🏴.🏴.🏴 #السلام_علیک_یا_فاطمه_معصومه ▪️زیر آسمان تـــو می‌توان کمی باران ذخیره کرد... برای تشنگیِ روزی که حسرتش بند نمی آید! ▪️آخر شنیده‌ام؛ شفاعتت، همه‌یِ اهل محشر را بس است! که تو دختر آسمان و زاده‌ی بارانی... ▫️جهان را ماتم عظماست امروز ▫️عزای دختـــر موساست امروز ▫️نه تنها شهر قــــــم ماتم گرفته ▫️زمین و آسمـــــان را غم گرفته 🏴وفات حضرت فاطمه معصومه (س) بر عموم شیعیان تسلیت باد🏴 #ســــــلامــ #صبحتون_بخیـــــر #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 : ۱۳۶۴ : روستای قلعه حمود - امیدیه خوزستان : ۱۳۹۴/۹/۱۶ : سوریه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢 ◽️شهید فاطمی تبار، سلاله‌ای از تبار فاطمی، در وصیتنامه خود خط ولایت می‌نگارد و می‌گوید: «باور داشته باشید که جواب سیلی دشمن، سرب داغ است نه لبخند ذلیلانه، باور کنید که دشمن ما ضعیف است و این وعده خداست که اگر در مقابل کفر استقامت کنید پیروزی از آن شماست، شک به خودتان راه ندهید و پیرو ولایت فقیه باشید و لاغیر؛ پیرو امام خامنه‌ای باشید و نه کسان دیگر» ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢 🔴 ◽️نهال ۴ ساله و درخواست جالبش در دیدار با مقام معظم رهبری ◽️نازدانه شهید می‌گفت: «دیدم حاج آقا یک کلاهی روی سرش دارد، به او گفتم این کلاه را مادرت برایت درست کرده؟ ◽️او هم گفت: بله، گفتم کلاهت را میدهی به من؟ گفت: این مال خودم است، لازمش دارم. برای تو یکی دیگر میخرم. ◽️من هم گفتم پس اگر میخواهی برای من بخری، صورتی‌اش را بخر...» ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #داستان_مذهبی #رمان_عشق_که_در_نمیزند 💜══════ ✾💜 ✾ 💜✾ #قسمت_دوازدهم ............... آروم باش ملک
💜══════ ✾💜 ✾ 💜✾ با چرخیدن کلید🔑 تو در متوجه حضور علی شدم. امیرطاها وسط حال رو تشک خوابیده بود. با دیدن باباش دست و پا تکون میداد که برش داره ولی علی بی توجه از کنارش رد شد. پشت سرش رفتم و گفتم: - سلامت و خوردی⁉️ - سلام - چیزی شده؟! - نه چیزی نیس! - عزیزم چشمات داد میزنه یه چیزی شده بگو دل تو دلم نیس. من رو تخت نشسته بودم علی جلوم زانو زد و گفت: - یه خواهش کنم نه نمیگی؟ نمیگی؟ - قول نمیدم بگو ببینم چیه⁉️ سرشو پایین انداخت و گفت : - همه دوستام دارن میرن سوریه.... - خب که چی؟! خدا همراهشون - میشه منم برم واسه رفتن اجازه شما لازمه😔 با اعصبانیت از رو تخت بلند شدم و گفتم: - دیونه شدی معلومه که نمیزارم بری اونجا شهید بشی بچه ۱۰ ماهتو یتیم کنی که چی؟! نمیگی من بدون تو.... اشک از چشمام پایین اومدم😭 حتی تصورشم نابودم میکرد. اشکامو پاک کرد و گفت باشه گریه نکن گفتم که واسه رفتن اجازت لازمه راضی نباشی نمیرم....😔 ............... اینم از کیک تولد گل پسرم🎂 علی کیک رو روی میز گذاشت. امروز تولد یک سالگی امیررضا بود. نازی ۵ ماه بعد به دنیا اومدن امیررضا حامله شده بود و الان ۷ ماهش بود. نینیشونم دخمل بود👧 همون دخملی که قرار بود بچه عروس خالش😏 هستیا رو هم کنار امیررضا نشوندیم و یه عکس دوتایی ازشون گرفتیم. بچم تازه رو پا افتاده بود و بهترین همبازیش هستیای ۲/۵ ساله بود. هستیا بدو بدو اومد پیشم و گفت: - خاله خاله امیر توپش و⚽️ بهم نیده بغل کردم و گفتم: قربون اینجور حرف زدنت خاله بیا بریم خودم بهت میدم. اون شب خیلی خوش گذشت مامان بابای علی واسه امیرطاها ماشین شارژی🚘 گرفته بودن و امیرطاها خیلی خوشش اومده بود. نازی‌ام واسش ماشین کنترلی گرفته بود مامان بابامم واسش تاب گرفته بودن. علی از طرف من و خودش یه استخر توپ بادی گرفته بود و کلی توپ که امیرطاها تو اون بازی کنه. اون شب هم خیلی خوش گذشت و به خوبی و خوشی تموم شد.😍😊 ۴ ماهی از اون ماجرا میگذشت و علی دیگه حرف سوریه رفتن و نمیزد. امیرطاها حسابی بامزه شده و بود داشت تو استخر توپش بازی میکرد که علی از راه رسید. لباس مشکی تنش بود و چشماش کاسه خون. خیلی ترسیدم نکنه کسی چیزیش شده⁉️ - سلام !!! علی چیشده؟ کی مرده؟ بدون جواب رفت تو اتاقش دلم خیلی شور میزد یعنی چیشده ! پشت سرش رفتم و گفتم - چرا دوست داری منو نگران بزاری؟ خوب بگو چیشده! روشو اونور کرد تا اشکاش و😭 نبینم با صدای گرفته گفت: محمد دوستم شهید شده😭😭 یکم باورش سخت همش دو ماه پیش بود دوستش و دیده بودم واسه خداحافظی اومده بود دم در خونمون.... - عزیزم ناراحت نباش خدا🍃 خیلی دوستش داشته زودی بردتش پیش خودش .... - اره خدا شهدا رو خیلی دوست داره🌷🍃 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ بانو shiva_f@ 💜══════ ✾💜 ✾ 💜✾ 👇👇 🆔 @Zahrahp http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🌿🌹 #شهید_روح‌الله_صحرایی #مدافع_حرم #ولادت : ۱۳۶۲/۱۰/۲۴ #محل_تولد : آمل #شهادت : ۱۳۹۴/۹/۱۶ #محل_شهادت : سوریه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢 #برگی_از_خاطرات 🔴 #شهیدی_که به زور میله آهنی و سکه در سپاه استخدام شد ◽️وقتی می‌خواست وارد سپاه شود ۹ ماه طول کشید. و وزنشان نسبت به وزن ایده‌آل سپاه کم بود و ایشان چند وقتی شروع به خوردن زیاد غذا کردند، ولی باز وزنش آنقدر بالا نرفت و در روزی که باید برای تست وزن میرفت، چاره‌ای اندیشید؟! ◽️پوتین‌های سنگین دوران سربازی ارتش را پوشید و چند میله آهنی بیست سانتی را زیر جوراب به پاها بست و لباس زیاد پوشید و توی جیبهایش سکه‌های ۲۵ و ۵۰ تومانی را جاسازی کرد، تا وزنش را به وزن ایده‌آل سپاه برساند و بالاخره با زحمت زیاد در سپاه قبول شد. #سالروز_شھادت #یادش_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 #شهید_محرمعلی_مرادخانی #سردار #مدافع_حرم #ولادت : ۱۳۴۵ #محل_تولد : تنکابن - مازندران #شهادت : ۱۳۹۴/۹/۱۶ #محل_شهادت : حلب - سوریه 🔹🔹🔷💠🔷🔹🔹 💢 #برگی_از_خاطرات 🔺عاشق #شهید_گلگون بود و می‌گفت: بارها از این شهید حاجت گرفته‌ام ◽️حاج محرمعلی مرادخانی به شهید مصطفی گلگون فرمانده محور ۲۵ کربلا در فاو بسیار علاقه‌مند بود. هروقت مشکل داشت به مزار شهید گلگون سر می‌زد و می‌گفت حضرت آقا فرمودند: «شهدا امامزاده‌گان عشق هستند» من بارها از این شهید حاجت گرفتم به رفقایش سفارش می‌کرد اگر مشکلی دارید از شهید گلگون بخواهید حتما گره گشایی می‌کند. ◽️یکی از دوستان که سالها بچه‌دار نمی‌شد یک نذری کرد و شهید گلگون حاجتش را داد. #سالروز_شھادت #یادش_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 #شهید_مرتضی_زارع #مدافع_حرم #ولادت : ۱۳۶۴/۴/۲ #محل_تولد : اسلام‌آباد - اصفهان #شهادت : ۱۳۹۴/۹/۱۶ #محل_شهادت : حلب -سوریه 🔹🔹🔷💠🔷🔹🔹 💢 #برگی_از_خاطرات 🔺 #عاشقانه‌های_شهدایی ◽️دعوتنامه را خودمان نوشتیم، آقا مرتضی با اشتیاق تمام اصرار داشت تاریخ عروسیمان شب میلاد امام حسین (ع) باشد و روز پاسدار اشتیاقش را دوچندان می کرد. ◽️کارتهای عروسی را که توزیع می‌کردیم، جای برخی میهمانان را خالی دیدیم، شروع به نوشتن دعوتنامه کردیم برای امام علی، امام حسین، حضرت ابوالفضل، امام جواد، امام موسی کاظم، امام هادی و امام حسن عسگری علیهم السلام و دعوتنامه‌ها را به عموی آقا مرتضی که راهی کربلا بودند دادیم تا در حرم این بزرگواران بیندازند و برای حضرت مهدی (عج) هم نامه‌ای مخصوص نوشتیم. ◽️از چهارده معصوم عاجزانه درخواست کردیم که در عروسی ما شرکت کنند و برای این که دعوت ما را قبول کنند دعای توسل خواندیم. ◽️چند شب قبل عروسی خواب دیدم که من با لباس عروس و آقا مرتضی با لباس دامادی در حرم امام حسین(ع) هستیم و برایمان جشن گرفته‌اند، یک دفعه به ما گفتند که شما همیشه همسایه ما بودید و یک عمر همسایه ما خواهید ماند. #سالروز_شھادت #یادش_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 #مدافعان_حرم #شهید_عبدالرحیم_فیروزابادی #شهید‌_روح‌الله_صحرایی #شهید_محرمعلی_مرادخانی #شهید_مصطفی_شیخ‌الاسلامی #شهید_مهدی_قاضی‌خانی #شهید_سجاد_مرادی #شهید_حبیب_روحی_چوکامی #شهید_احمد_قاسمی_کرانی #شهید_سیدمجتبی_ابوالقاسمی #شهید_مرتضی_زارع #شهید_احسان_فتحی_چم‌خانی #شهید_سیداصغر_فاطمی_تبار #شهید_ستار_محمودی #شهید_سیدیحیی_براتی‌احمدآبادی ◽️محرم سال ۱۳۹۴ درگیری سختی بین رزمندگان اسلام و نیروهای تکفیری وهابی در سوریه در گرفت. عملیاتی با هدف بازپس گیری مناطق اشغال شده اطراف حلب و ضربه به نیروهای تکفیری وهابی که همزمان با ایام محرم آغاز شد. مناطق جنوبی و شرقی حلب محل اصلی درگیری ها بود. در طی عملیات نیروهای مقاومت شهدای زیادی را تقدیم اسلام کردند. از این بین در روز ۱۶ آذرماه ۱۳ تن از نیروهای ایرانی که از شهرهای مختلف برای دفاع از حرم آل‌الله به سوریه رفته بودند در جریان این عملیات به شهادت رسیدند. #سالروز_شھادت #یادشان_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 #دلنوشته خوشبختــے یعنـے حس‌ ڪنـی‌ #شهیـد دارد تو را‌ مےنگرد و تو به احتـرامش از گنـاه فاصله مےگیرے ... #نگاه_شهدا_به_ماست #شهید_حاج_ابراهیم_همت #یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان.. 👈میخوانیـــــم #دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩ 🔻مدافع امنیت🔻 🔺طلبــــــه🔺 #شهید_حسین_صبوحی🌷 [سالروز ولادت] #الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨ #شبتـــــان_بخیـــــر #عاقبتتان_شهدایی ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 #کلام_نور 🌸إنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ وَإِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ 🍃اگر خداوند شما را یاری کند، هیچ کس بر شما پیروز نخواهد شد! و اگر دست از یاری شما بردارد، کیست که بعد از او، شما را یاری کند؟! و مؤمنان، تنها بر خداوند باید توکل کنند! #قرآن_کریم #سوره_آل‌عمران_آیه_160 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽ #حدیث_روز ⇧⇧ #یکشنبـــــہ ☀️ ۱۷ آذر ۱۳۹۸ 🌙 ۱۱ ربیع‌الثانی ۱۴۴۱ 🌲 8 دسامبــــر 2019 📿 ذڪــــــر روز ⇩⇩ 《 #یاذَالْجَـــــلاٰل‌ِوَالاِڪْـــــرٰامْ 》 ✨روز زیارتی ⇩⇩ ▫️امیرالمؤمنین علی (ع) ▫️حضرت فاطمة الزهرا (س) #اَلسَّلامُ‌عَلَیْکَ‌یااَباعَبْدِاللَّه‌ِالْحُسَیْنْ #السلام‌علیک‌یا‌اباصالح‌‌المهــدی #الّلهُــمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَــ‌الْفَـــــــرَج ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 #سلام_بر_شهدا لبخندِ تـو کم از خورشید نیست بعد از طلوعِ خنده ی تـو صبح می‌شود . . #ســــــلامــ #صبحتون_بخیـــــر #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 #شهید_ایوب_رحیم‌پور #مدافع_حرم #ولادت : ۱۳۶۰ #محل_تولد : امیدیه - خوزستان #شهادت : ۱۳۹۴/۹/۱۷ #محل_شهادت : سوریه 🔹🔹🔷💠🔷🔹🔹 💢 #برگی_از_خاطرات 🔺رفاقت و انس با خدا ◽️ایوب ارتباط عجیبی با خدا داشت می‌گفت رفاقت با خدا دلچسب‌ترین رفاقت‌ها است. همیشه به من می‌گفت وقت دعا و مناجات با خدا از او چیزهای دنیایی و مادی نخواه حیف است. دعا‌های خودش معنوی بود و رزق شهادت را می‌طلبید. ◽️دو سال آخر زندگی‌اش عجیب با خدا راز و نیاز می‌کرد. نیمه‌های شب نماز‌های شبش را با نور شمع می‌خواند. عاشق نماز شب بود، عشق بازی با خدا در آن نیمه‌های شب و استغفار گفتن‌هایش و تأکیدش بر نماز اول وقت هرگز از یادم نخواهد رفت. ◽️تنها وصیتش هم به من این بود که نمازت را اول وقت بخوان همه چیز حل است. خیلی اخلاص داشت. آخرهای رفتنش بود، به او گفتم ایوب جان عزیزم تو همه چی را به من واگذار کردی، حتی بچه‌هایت را. گفت معامله من با خدا سر چیز دیگری است. #سالروز_شھادت #یادش_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 : ۱۳۲۸/۱۰/۱ : تهران : ۱۳۵۹/۹/۱۷ : آبادان : اصابت گلوله توپ به سینه 🔴 🔺قدرت بدنی، شجاعت، نبود راهنما، رفقای نااهل و … همه دست به دست هم داد، انسانی بوجود آورد که کسی جلودارش نبود هرشب کاباره، دعوا، چاقوکشی و … زندگی شاهرخ در غفلت و گمراهی ادامه داشت تا اینکه .... 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🌿🌹 #شهید_شاهرخ_ضرغام #حر_انقلاب #فرمانده #گمنام #ولادت : ۱۳۲۸/۱۰/۱ #محل_تولد : تهران #شهادت : ۱۳۵
🔻🔻🔻 💢 ◽️از همان دوران کودکی با آن جثه درشت و قوی خود، نشان داد که خلق و خوی پهلوانان را دارد. ◽️شاهرخ هیچگاه زیر بار حرف زور و ناحق نمی‌رفت، دشمن ظالم و یار مظلوم بود. دوازده سالگی طعم تلخ یتیمی را چشید، از آن پس با سختی روزگار را سپری کرد. ◽️در جوانی به سراغ کشتی رفت، سنگین وزن کشتی می‌گرفت. چه خوب پله‌های ترقی را یکی پس از دیگری طی میکرد. قهرمان جوانان، نایب قهرمان بزرگسالان، دعوت به اردوی تیم ملی کشتی فرنگی، همراهی تیم المپیک ایران و… ◽️اما اینها همه ماجرا نبود. قدرت بدنی، شجاعت، نبود راهنما، رفقای نا اهل و … همه دست به دست هم داد، انسانی بوجود آورد که کسی جلودارش نبود هر شب کاباره، دعوا، چاقوکشی و … ◽️پدر نداشت، از کسی هم حساب نمیبرد. مادر پیرش هم کاری نمیتوانست بکند الا دعا! اشک می‌ریخت و برای فرزندش دعا میکرد. "خدایا پسرم را ببخش، عاقبت به خیرش کن. خدایا پسرم را از سربازان امام زمان(عج) قرار بده". دیگران به او می‌خندیدند. اما او می‌دانست که سلاح مومن دعاست. کاری نمی‌توانست بکند الا دعا. همیشه میگفت: "خدایا فرزندم را به تو سپردم. خدایا همه چیز به دست توست. هدایت به وسیله توست. پسرم را نجات بده!" ◽️زندگی شاهرخ در غفلت و گمراهی ادامه داشت، تا اینکه دعاهای مادر پیرش اثر کرد. مسیحا نفسی آمد و از انفاس خوش او مسیر زندگی شاهرخ تغییر کرد. ◽️بهمن ۵۷ بود، شب و روز میگفت: فقط امام، فقط خمینی (ره). وقتی در تلویزیون صحبتهای حضرت امام پخش میشد، با احترام می‌نشست، اشک می‌ریخت و با دل و جان گوش میکرد. میگفت: عظمت را اگر خدا بدهد، می‌شود خمینی، با یک عبا و عمامه آمد. اما عظمت پوشالی شاه را از بین بُرد. همیشه میگفت: هرچه امام بگوید همان است، حرف امام برای او فصل الخطاب بود، برای همین روی سینه‌اش خالکوبی کرده بود که: "فدایت شوم خمینی". ◽️ولایت فقیه را به زبان عامیانه برای رفقایش توضیح می‌داد. از همان دوستان قبل از انقلاب، یارانی برای انقلاب پرورش داد. وقتی حضرت امام فرمود: به یاری پاسداران در کردستان بروید. دیگر سر از پا نمی شناخت. حماسه‌های او را در سنندج، سقز، شاه نشین و بعدها در گنبد و لاهیجان وخوزستان و… هنوز در خاطره‌ها باقی است. 🔺شاهرخ از جمله کسانی است که پیر جماران در رسایشان فرمود: "اینان ره صد ساله را یک شبه طی کردند. من دست و بازوی شما پیشگامان رهائی را میبوسم و از خداوند می‌خواهم مرا با بسیجیانم محشور گرداند". 🔹🔹🔷💠🔷🔹🔹 ◽️در همان روزهای اول جنگ از همه جلوتر پا به عرصه گذاشت. آنقدر دلاورانه جنگید که دشمنان برای سرش جایزه تعیین کردند. آنقدر شجاعانه رفت تا کسی به گرد پایش نرسد. رفت و رفت. آنقدر رفت تا با ملائک همراه شد . ◽️شاهرخ پروازی داشت تا بی نهایت، پروازی با جسم و جان. کسی دیگر او را ندید ؛ حتی پیکرش پیدا نشد. ◽️میگویند مفقودالاثر، اما نه، او از خدا خواسته بود همه گذشته‌اش را پاک کند. همه را، هیچ چیزی از او نماند نه اسم، نه شهرت، نه مزار و نه هیچ چیز دیگر. ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #داستان_مذهبی #رمان_عشق_که_در_نمیزند 💜══════ ✾💜 ✾ 💜✾ #قسمت_سیزدهم با چرخیدن کلید🔑 تو در متوجه
💜══════ ✾💜 ✾ 💜✾ از کنارم که رو تخت نشسته بود رفت جلوم زانو زد. گفت خانومی التماست میکنم بزار برم نزار اون دنیا شرمنده امام علی( ع) بشم.😔😔 بخدا ناموس مردم در خطره، میزاری برم!؟ قلبم داشت از جا بیرون میومد از بس تند تند میکوبید به قفسه سینه‌ام.!💓 نگاهی بهش کردم تو چشمام التماس موج میزد. از رو‌ تخت اومدم پایین دستش و گرفتم و گفتم : برو خدا پشت و پناهت ولی... - ولی چی⁉️ - خیلی مراقب خودت باش و زود زود برگرد بدون اینجا یه نفر مشتاقانه منتظرته.... اشکهام شدت گرفته بود😭😭 امیرطاها اومده بود تو اتاق و به ما دوتا زل زده بود با دیدن گریه‌هام پرید بغلم و ماما ماما میکرد. بغلش کردم و گفتم: واسه بابات دعا کن سالم برگرده. 😢😢😢😢😢 تقریبا با همه خداحافظی کرده بود امیرطاها رو بغل کرد و گفت: - من نیستم خانومم و اذیت نکنیا😉 مرد خونه باش گونش و بوسید😘 و‌ گذاشتش زمین. دستمو گرفت و بوسید و گفت: - دوست ندارم برگشتم ببینم با گریه خودت و خراب کردیا مواظب خودت و پسرمون باش. اشکها نمیزاشت درست ببینمش ولی دلم روشن بود بر میگرده.🍃 - علی - جون علی - برمیگردی؟! - الله و اعلم ان‌شاءالله بتونم برگردم. اشکامو پاک کردم و واسه اخرین بار خداحافظی کردیم. امیرطاها دستای کوچولوش و تکون میداد و بابا بابا میکرد👋👋 .......... چهار ماهی میشد که علی پیشمون نبود. خداییش آقا محسن و پدرش و بابام هیچی واسمون کم نمیزاشتن ولی من و امیرطاها علی رو کم داشتیم کسی که هیچ وقت هیچ کس جاش و پر نمیکرد😔 روزی یک بار میتونستم باهاش تماس بگیرم. صداشو که میشنیدم اروم میشدم. تلفن زنگ خورد و با ذوق دویدم سمت تلفن گوشی رو📞 برداشتم و گفتم - سلام با شنیدن صدای مامان ذوقم فروکش کرد. امیرطاها سعی میکرد گوشی رو ازم بگیره فکر میکرد باباشه.! بچم خیلی وابسته علی بود بعد رفتنش بی قراری زیاد میکرد. - سلام دخترم ما داریم میریم بیمارستان وقت زایمان نازیه تو هم بچتو بردار و بیا منتظرتیم، خدافظ.✋ معلوم بود عجله داشت تلفن رو‌ گذاشتم رو زمین. امیرطاها با اخم بهم نگا میکرد و بابا بابا میکرد. بغلش کردم و گفتم : عزیز مامان بابا نبود گلم مادرجون بود. لب و لوچش آویزون شد و با زبون خودش گفت: - ماما بابا نی⁉️ اشک از چشمام پایین اومد.😢 دست کوچیکش و گذاشت رو گونم و دوباره گفت: - ماما بابا کو؟! دستشو بوسیدم و گفتم : - میاد عزیزم بابات خیلی زود بر میگرده😢 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ بانو shiva_f@ 💜══════ ✾💜 ✾ 💜✾ 👇👇 🆔 @Zahrahp http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🌿🌹 #رهبرانه ▫️رفت از یادم یتیمـــی با پناهــــــی گرمتـــــــــر! چشم خیسم خشکتر شد با نگاهـــــی گرمتــــــــــر! ▫️کاش بودی رهبـــــــرا بابای من! بابای من..... آه آغــــــوش تو گــــــــرم و بوســــه گاهی گرمتـــــر! #فرزندان_شهدا #کی_گفته_من_بابا_ندارم #بابای_من_قشنگترین_بابای_دنیاست #اَللّهُمَّ‌_احْفِظْ‌_قٰائِدَنا_الاِمٰام_خٰامِنه‌ایٖ ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 #شهید_حسین_فدایی #سردار #مدافع_حرم #فاطمیون #نام_جهادی : ذوالفقار #ولادت : ۱۳۵۳ #محل_تولد : افغانستان - ولایت وارزگان #شهادت : ۱۳۹۴/۹/۱۷ #محل_شهادت : حلب - سوریه 🔹🔹🔷💠🔷🔹🔹 💢 #فرازی_از_وصیتنامه ◽️مادرم! من در سوریه نامردیهای زیادی دیده‌ام که نمی‌توانم سکوت کنم، نمی‌توانم خود را شیعه علی بنامم و در برابر هتک حرمت اهل بیت ساکت بمانم. من باید بروم. #سالروز_شھادت #یادش_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯