شـھیـــــــدانــــــہ
🌸🍃 °•{ #بــرگـےازخــاطــراتــــ📄 #قــسمتــــــــ_دومـ }•° 🔷《تشبیه و تنبیه برای همه》 نظام
🌸🍃
°•{ #بــرگـےازخــاطــراتــــ📄
#قــسمتــــــــ_سومـ }•°
#مردےآسمـــــانے🕊
🔹من محمدتقی را از همان دوران خردسالی و دوران مدرسه میشناختم و بعدها باهم در آرماتوربندی پیش هم کار میکردیم.💫
🔸محمدتقی بسیار سخت کوش بود. با این کار سنگین ، پول تو جیبی مدرسهاش را در میآورد تا هزینهای از دوش خانواده کم کند. سر کار که بودیم در سختترین شرایط کاری در هوای سرد و گرم یا با خستگی زیاد هیچگاه #نمازش فراموش نمیشد.🍃✨
🔹محمدتقی در برابر پدر و مادر بسیار متواضع و فروتن بود و با نهایت احترام با پدر و مادر برخورد میکرد. حتی در کارهای روزمرهی عادی حتی زمان تماس تلفنی با پدر یا مادرش اگر کسی نمیدانست، فکر میکرد با فرماندهاش یا یک فرد بسیار مهم کشوری یا لشکری صحبت میکند.🌺
°•{مــدافــــع_حــــرم
#شھیدمحمدتقےسالخـــورده🌹🍃}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌹🍃🕊
🍃🕊
🕊
°•{مــــــدافــــــع حـــــرم
#شھیـد_سجــــاد_طاهرنیــــا🍃🌹}•°
#بــــرگــےازخاطــــراتــــــ 🌿
◽️نیم ساعت قبل از #اذان کارهای خودش را با اذان هماهنگ میکرد که مبادا از خواندن #نماز_اول_وقت جا بماند.
◽️اضطراب #نماز_اول_وقت همیشه در چهره اش نمایان بود.
🍃 #تولد ⇦۶۴/۵/۲۳ - رشت
🍂 #شهادت ⇦ ۹۴/۸/۲ - حلب سوریه
🍁 #آرامگاه ⇦ گلزار شهدای رشت
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
🌸🍃 °•{ #بــرگـےازخــاطــراتــــ📄 #قــسمتــــــــ_سومـ }•° #مردےآسمـــــانے🕊 🔹من محمدتقی
🌸🍃
°•{ #بــرگـےازخــاطــراتــــ📄
#قــسمتــــــــ_چهارمـ }•°
#اولین_دوست🍃
🔹وقتی جذب سپاه شدم، اولین دوستی که پیدا کردم آقا محمدتقی بود.
🔸یک بار پایم شکست و رفتیم پایم رو گچ گرفتیم. زنگ زدم به آقا محمدتقی گفتم: من درمانگاه ولیعصر هستم شما با سرویس جلو درمانگاه بایستید تا من سوار بشم و آژانس نگیرم. گفت: باشه، آمد من و کول کرد، وسط خیابان برای اینکه سر به سرم بگذارد، بلند لا اله الا الله میگفت.
🔹به همسرم زنگ زدم گفتم: ناهار چی داریم؟ گفت: ناهار ماهی و برنج🍚🐟 درست کردم و روی اجاقه، رسیدید گرمش کنید و بخورید.
🔸به نکا رسیدیم آژانس🚗 گرفتم و به محمدتقی گفتم من که نمیتوانم تنهایی بروم. بیا برویم خانه ما ناهار باهم باشیم. محمدتقی قبول نکرد و به اصرار زیاد بالاخره سوار آژانس شد، دم در خانه که رسیدیم گفتم: تا دم پلهها من را ببر، من نمیتوانم بروم باز من را کول کرد تا پله و بالاخره به هر ترفندی بود بردمش داخل خانه.
🔸گفتم تا من لباسام را عوض میکنم تو غذای روی اجاق را گرم و سفره را پهن کن. ۵ دقیقهای کارم طول کشید. وقتی روبروی آقا محمدتقی رسیدم دیدم اسکلت ماهی را بلند کرد و با خنده بهم گفت: این ماهی🐟 که تنش چیزی نداره کلی باهم خندیدیم.😂😂 بهش گفتم از نمیخورم نمیخورمها باید ترسید.
🔹صمیمیت و مهربانی آقا محمد تقی به گونهای بود که در کنارش احساس آرامش و راحتی میکردیم.🌿
°•{مــدافــــع_حــــرم
#شھیدمحمدتقےسالخـــورده🌹🍃}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌼🍃🌾✨
🍃🌾
🌾
✨
°•{ #بــرگـےازخــاطــراتــــ📄
#شهیــد_مجیــــد_صانعـــیموفق }•°
❤️ #عکس_امام_خمینی_کو⁉️
▫️یه روز که شهید حاجمجید صانعی موفق(مدافع حرم) اومده بود خونه ما و داشتیم در مورد یک سری مسابقات ورزشی برنامهریزی میکردیم؛ چشمش به عکس #امام_خامنهای افتاد که روی دیوار بود با حالت ناراحتی ازم پرسید که چرا فقط عکس امام خامنهای رو گذاشتی پس عکس امام خمینی کو؟ من بهشون گفتم که فقط عکس امام خامنهای رو داشتم.
▫️شهید بزرگوار برام توضیح داد که منظورش چی بود ازین حرف، گفت اگه ما فقط از عکس امام خامنهای استفاده کنیم به تنهایی، اونایی که کینهای نسبت به انقلاب توی دلشون هست، پیش خودشون گمان میکنن که ما فقط به شخص وابسته هستیم و چون دیگه امام خمینی از دنیا رفتن ما با راه امام کاری نداریم و با جابجا شدن رهبری ما هم راهمون رو عوض میکنیم.
▫️ولی اگه از عکس دوتا بزرگوار باهم استفاده کنیم معلوم میشه که هم شخص رهبری برامون مهمه هم راه و روش ولیفقیه که از امام خمینی شروع شده.
🌹➼┅═🕊═┅┅───┄
💢 شهید مجید صانعی موفق، رییس کمیته بازرسی هیأت ورزشهای رزمی استان همدان و بنیانگذار و نماینده رسمی سبک نینجوتسو در استان همدان بودند.
°•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ
#ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
🌸🍃 °•{ #بــرگـےازخــاطــراتــــ📄 #قــسمتــــــــ_چهارمـ }•° #اولین_دوست🍃 🔹وقتی جذب سپاه
🌸🍃
°•{ #بــرگـےازخــاطــراتــــ📄
#قــسمتــــــــ_پنجمـ }•°
#سهرفیق_سههمکار🌺
🔹سال ۸۴ برای دانشکده افسری آزمون دادیم من و محمدتقی و یکی از دوستان. یکی پس از دیگری هرسهتا ، سال ۸۵ وارد دانشگده افسری شدیم. چقدر خوشحال بودیم که ۳ تا رفیق و بچه محل در یک دانشگاه که به نام نامی آقا #امام_حسین(ع)✨ بود آموزش میدیدیم و درس میخواندیم.
🔸محمدتقی ابتدای سال ۸۵ و زودتر از ما وارد دانشکده شده بود و من پایان سال. یادم نمیرود اولین روزی که وارد دانشکده شدم وقتی که از اتوبوس🚎 پیاده شدم دیدم محمدتقی پای اتوبوس منتظرم است، یکدیگر را بغل کردیم، خیلی خوشحال بودم.😍😁
🔹گردانهای ما از هم جدا بود، هر وقت میرفتم گردانشان، میدیدم محمدتقی که سن و سالی هم نداشت بین بچهها خیلی مورد احترام و محبت هست، طوری که همه قبولش داشتن و مسئول اتاق امانات بود و به قولی امانتدار هم دورهایهاش بود..🍃✨
°•{مــدافــــع_حــــرم
#شھیدمحمدتقےسالخـــورده🌹🍃}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌸🍂
#بــــرگــےازخاطــــراتــــــ 📄
◽️قبل از آنکه کارهای اعزامی حسین درست شود در هشتم آبانماه با هم به بهشت رضا رفتیم. سر مزار شهید مصطفی عارفی دوست، همسرم از خاطره این شهید گفت.
◽️میگفت پیکرش را بعد از شهادت خودش عقب آورده بود تا از دست تروریستها سالم بماند. به گفته حسین لباسهایش به خون شهید متبرک شده بود.
◽️من و حسین همیشه نمازهای خودمان را دو نفره به جماعت میخواندیم که آن روز هم قسمت شد و در بهشت رضا آخرین نماز جماعت دونفره را در پای مزار شهید مصطفی عارفی خواندیم. بعد از اتمام نماز هر دو با مزار شهید خلوت کردیم.
◽️موقع رفتن دیدم آقا حسین اشاره کرد به قبر دوستش و گفت: «آقا مصطفی حرفهایی که بهت زدم فقط یادت نرود.» من هم آن لحظه از او سؤال نکردم که شما چه خواهشی از شهید داشتی.
◽️فردایش دیدیم که به حسین زنگ زدند و کارهای اعزامیاش به صورت معجزهوار جور شد.
◽️شب شهادتش در آخرین تماس به من گفت برو سر قبر شهید مصطفی عارفی و از او تشکر کن. گفتم: «برای چی؟» در جواب گفت: « چون حاجت من را داد.»
◽️بعد از شهادت آقا حسین متوجه شدم حاجتش چی بود.
راوی 👈 همسرشهید
°•{مــــــدافــــــع حـــــرم
#شھیـد_حسیــــن_هریری🍃🌹}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌸🍂
#بــــرگــےازخاطــــراتــــــ 📄
🔻 #اقتدار_در_نماز🔻
🍃برای نماز که میایستاد، شانههایش را باز میکرد و سینهاش رو میداد جلو. یک بار بهش گفتم: «چرا سر نماز
اینطوری میکنی؟؟»
🍃گفت: «وقتی نماز میخوانی مقابل
ارشدترین ذات ایستادهای؛ پس باید خبردار بایستی و سینهات صاف باشد»
🍃با خودم میخندیدم که دکتر فکر
میکند خدا هم تیمسار است😁
°•{دکتـــــر
#شهید_مصطفی_چمران🍃🌹}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌸🍂
#بــــرگــےازخاطــــراتــــــ 📄
🔻 #سجـــــده_خـــــون 🔻
◽️داشتیم براے عملیات آماده مےشدیم اذان صبح را گفتند، سریع آمدیم توے چادر تا نماز بخونیم و حرڪت ڪنیم، منطقہ شناسایـے شده بود و بمباران شروع شد.
◽️توے چادر مشغول نماز خواندن بودیم ڪہ دو سہ تا راڪت افتاد ڪنار چادر ما برادرے ڪہ در حال تشهد بود یهو بہ #سجده رفت و همانطور ماند ...
◽️دیدم از ڪنار پیشانےاش رگہ خونے بیرون زد یاد ضربت خوردن #حضرت_علے_ع افتادم.
◽️این بچہها بہ آقاے خودشان اقتدا ڪردند حتے #شهادتشان هم علےگونہ بود ...
راوی 👈 همرزم شهید
#یاد_شهدا_با_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌸🍂🌾
🍂
#بــــرگــےازخاطــــراتــــــ
#شهیـدی_که_همانند_حضرت_علیاکبر_ع_اِرباًاربا_شد
💠 در دوره آموزشی برای ورود به مجموعه سپاه و ملبس به لباس سبز پاسداری شدن با علیآقا هم گردان بودم.
🔹در یکی از روزهایی که حدود یک ماه از تاریخ شروع آموزشمان گذشته بود در میدان صبحگاه دانشگاه بودیم و همه گردانها تجمیع بودند، فرمانده گفت: باید دو نفر👥 از گردان ما به گردان دیگری برود.
🔹پس از بحث و گفتگو گفتند که قرعه کشی میکنیم. یکی از آن دو اسمی که درآمد اسم من بود.😳 من هم اصلاً راغب نبودم که بروم گردان دیگر، چون خیلی از رفقا و بچه محلها تو این گردان بودند😔 خلاصه پیش فرمانده که رفتم از من اصرار و از ایشان انکار و بی فایده بود.
🔹بعد علی آقا عبداللهی آمد و گفت من به جایت میروم گردانی که باید بروی😍 از همان موقع روحیه ایثار و #شهـــــادت را در خودش تقویت کرده بود و فکر کنم این گذشت و فداکاری برای من ایثـــــار بزرگی جلوه مینمود وگرنه خیلی بزرگتر از آن ایثار این بود که با داشتن همسر و فرزند برای جهاد فیسبیلالله به جنگ با کفار داعشی برود و الآن که سر سفره ارباب بیکفنش متنعم است.🍃✨
راوی 👈 دوست شهید
°•{مــــــدافــــــع حـــــرم
#شھیـد_علــــی_عبداللهـــی🍃🌹}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌼🍂
°•{ #بــرگـےازخــاطــراتــــ📄
#شهیده_مهین_دانشیان🍃🌹}•°
🔸هنوز بعضی از همکاراش تو بیمارستان #بی_حجاب بودن؛ همینطور بعضی از زنهای فامیل، ولی مهین همیشه حجابش رو حفظ میکرد. واسه همین، بعضیا بهش توهین میکردن و میگفتن: «از تو بعیده که اینقدر ساده باشی و تحت تأثیر جوّ #انقلاب قرار بگیری؛ آخه این چیه سرت کردی؟»
🔸 مهین هم میگفت: «من به بقیه کاری ندارم و برای #حجابم هدف دارم! چون مسئله حجاب رو از ته دل درک کردم و اصلاً از روی سادگی و نادونی، با حجاب نشدم».
🔸به خونوادش هم که به خاطر این توهینها ناراحت میشدن میگفت: «مطمئنم یه روز همینایی که به حجاب اهمیت نمیدن، بیشتر از من بهش مقید میشن!»
🍃🌸🍃🌸🍃
#امام_علی(ع)
《صیانت زن او را شادابتر و
زیباییاش را پایدارتر میکند》
📚غررالحکم، صفحه 405
🍃🌸🍃🌸🍃
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌸🍂
°•{ #بــرگـےازخــاطــراتــــ📄
#شهید_یوسف_فدایینژاد🍃🌹}•°
🔸یوسف با حالت بغض گفت:
میدونی اون شهیـــــدی که موقع #شهـــــادت تنش پاره پاره میشه یعنی خدا خیلی عاشقشه 💕
🔸یوسف
شاه رگش پاره شد...
دست چپش، پهلوی چپش...
وقتِ شهـــــادت #یازهرایی گفت و رفت...🕊
🔻شهادت⇦۱۳۹۰ ارتفاعات جاسوسان
در درگیری با گروهک تروریستی پژاک
#یاد_شهـــــدا_با_صلوات
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌸🍂
°•{ #بــرگـےازخــاطــراتــــ📄
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری🌹}•°
◽️سال اول طلبگی هادی بود.
یک روز بهش گفتم: میدونی شهریهای که یک طلبه میگیره سهم امام زمانه؟
◾️گفت: خب شنیدم منظورت چیه؟
◽️گفتم: بزرگان دینمون میگن اگه طلبهای درس نخونه گرفتن پول امام زمان(عج) برای او اشکال پیدا میکنه.
◾️کمی فکر کرد...
بعد از اون دیگه از حوزه علمیه شهریه نگرفت
🔻با موتور کار میکرد و هزینههای خودش رو تأمین میکرد اما دیگه سراغ سهم امام زمان(عج) نرفت.
#هدایت_تا_شهادت
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯