💟🍁🌾
🍁🌾
🌾
متولد = ساری
عضو لشگر ۲۵ کربلا
.
#شهادت = ۱۳۶۵/۳/۸
#شب_نوزدهم_ماه_رمضان
پدافندی فاو
.
بخشی از #وصیتنــــامه :🔻
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈بیشتر طرف سخنم به آنهایی است
که هنوز بعضی ها از میان #اسلام و #قرآن و #دینشان
خدای ناکرده #زندگی_دنیایےجوانانشان را ترجیح میدهند😔
که نمیدانم چطور خود را برای پس دادن حسابشان
در مقابل " #اللّه" در فرا رسیدن آن روز #موعود آماده می کنند...!
#شهیدسیدمحمدرضوےجمالے💔🍃
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
afshordi.pdf
حجم:
334.8K
#کتاب_مسافر
(براساس زندگےشهيدغلامحسين_افشردي
( #حسن_باقري)
بصورت #PDF
✍نويسنده: 🔻
داوود بختياري دانشور
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖️
#وصیتنـــــــــامــہ🔻🔻
👈« کسانی که اکنون شنونده وصیت اینجانب هستند
در #روضه_ها می گوییم، ای کاش ما در #کربلا بودیم
و آقایمان #امام_حسین {ع} و #اهلبیتش را یاری می کردیم
.
#به_خدا_قسم...
زمانی نه چندان دور می رسد
که آیندگان ما می گویند
ای کاش ما در زمان #امام {ره}
و #سیدعلی_خامنه_ای می بودیم
و او را #یاری می کردیم
چه کسانی بودند و او را یاری نکردند
.
#شاید ما هم
مثل خیلی های دیگر
در صحرای #کربلا
مورد بد و بیراه قرار بگیریم
.
قدر #ولایت_فقیه_را_بدانید👌
و نگذارید خدشه ای به این #ولایت وارد شود
که آن وقت دودش، اول به چشمان خودمان می رود
این #سید را تنها نگذارید »😔
.
.
هدیه به #شهید_محسن_اسدی
#صــــــــــلواتــــــــ🔻🔻🔻
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین
.
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
🔺🔺🔺 مدیریت جهادی به رسم #شهدا ـ🌹 🔶راه را با ایــن #ستــــاره_ها مــــی توان پیــدا ڪـــرد...🍃 شمار
🔺🔺🔺
مدیریت جهادی به رسم #شهدا ـ🌹
🔶راه را با ایــن #ستــــاره_ها
مــــی توان پیــدا ڪـــرد...🍃
شماره3⃣ #شهیددکترمحمدجوادباهنر💔
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖️
شـھیـــــــدانــــــہ
#داستان_دنباله_دارنسـل_سوخته🔻 #قسمتـــــــــ_ششـــم۶ ✍این داستان ← #نمک_زخم👇 ـــــــــــــــــــــ
#داستان_دنبــاله_دارنسل_سوخته🔻
#قسمتـــــ_هفتــــ۷ــــم
این_داستـــــان👈 #شروع_ماجرا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔷سینه سپر کردم و گفتم ...💪
- همه پسرهای هم سن و سال من خودشون میرن و میان... منم بزرگ شدم ... اگر اجازه بدید می خوام از این به بعد خودم برم مدرسه و برگردم👌 ...
تا این رو گفتم ... دوباره صورت پدرم گر گرفت ... با چشم های برافروخته اش بهم نگاه کرد ...😡
- اگر اجازه بدید؟؟!! ... باز واسه من آدم شد ... مرتیکه بگو...😡
زیر چشمی یه نگاه به مادرم انداخت ...😒 و بقیه حرفش رو خورد ... مادرم با ناراحتی ... و در حالی که گیج می خورد و نمی فهمید چه خبره ... سر چرخوند سمت پدرم ...😐
- حمید آقا ... این چه حرفیه؟ ... همه مردم آرزوی داشتن یه بچه شبیه مهران رو دارن ...😔
قاشقش رو محکم پرت کرد وسط بشقاب ...
- پس ببر ... بده به همون ها که آرزوش رو دارن ... سگ خور...😳
صورتش رو چرخوند سمت من ...
- تو هم هر گهی می خوای بخوری بخور ... مرتیکه واسه من آدم شده 😳😭...
و بلند شد رفت توی اتاق 🚪... گیج می خوردم ... نمی دونستم چه اشتباهی کردم ... که دارم به خاطرش دعوا میشم ...🤔
بچه ها هم خیلی ترسیده بودن ... مامان روی سر الهام دست کشید و اون رو گرفت توی بغلش ... از حالت نگاهش معلوم بود ... خوب فهمیده چه خبره ... یه نگاهی به من و سعید کرد ...😕
- اشکالی نداره ... چیزی نیست ... شما غذاتون رو بخورید...🍲
اما هر دوی ما می دونستیم ... این تازه شروع ماجراست ...☹️
.
#ادامــــــــہ_دارد...🍃
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
🔷🌸🍃🌹
🌸🍃🌹 🍃🌾
🍃🌹
🌹
خوب نگاه ڪنید بہ چهره هاشان↑
آن ها ڪہ تنها بہ زبان نگفتند
#انی_حرب_لمن_حاربکم...
#عاشورا را درڪ ڪردند
و ڪوشیدند👌
و مصداق "
#الذین_بذلوا_مهجهم_دون_الحسین_ع
#سلام_برشهیدان🌹🌸🍃
#صبـحتــــــــونـ_شهــدایـے🌷💐
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖