eitaa logo
شـھیـــــــدانــــــہ
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
37 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم تبلیغات ارزان در کانال های ما😍😍 مجموعه کانالای مذهبی ناب👌👌 💠 تعرفه تبلیغات 👇 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 🍂 🍂 🌸🌷🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #قسمت_نهم ⬇️ 🔴 #منزل_نهم ◾️ #نام_منزل⇦《رُهَیمه "رحیمه"》 ◽️ #وجه_تسمیه⇦رهیمه مصفر رهمه به
°•|🍃🌸 ⬇️ 🔴 ◾️ ⇦《خُزیمیّه "حُزیمیّه"》 ◽️ ⇦تصغیر خزیمه منسوب به خزیمه بن حازم. ◽️ ⇦۱۸ ذی‌الحجه (روز جمعه) ◽️ ⇦یک شبانه روز، به دلیل فراوانی مسافران و مناسب بودن محل. ◽️ ⇦یکی از منزلگاه‌های حج بوده است. میان آن تا ثعلبیه ۳۳ میل فاصله بوده است. منطقه نسبتاً سرسبز و خرم و دارای چند خانه و درختان سبز بوده است. ◽️ ⇦در این منزلگاه حضرت زینب (س) زیر آسمان پر ستاره قدم زد و صدایی شنید که می‌خواند: الا یا عین فاحتفلی یجهد و مَن یبکی علی الشهداء بعدی علی قومٍ تسوقهم المنایا بمقدارٍ الی انجازٍ وعدی امام هاتف و این صدا را جنیان معرفی کرد و فرمود: یا اختاهُ کُلَ الّذی قضی الله فَهُوَ کائن. خواهرم آنچه خدا تقدیر کرده است گریز ناپذیر است. 🔘➼‌┅══┅┅───┄ 🔴 ◾️ ⇦《شقوق》 ◽️ ⇦به معنی ناحیه‌هاست. این منطقه شامل بخش‌های کوچک چندگانه بوده است. ◽️ ⇦شنبه نوزدهم ذی‌الحجه یا یکشنبه بیستم ذی‌الحجه معادل ۲۹ شهریور ◽️ ⇦کوتاه و اندک ◽️ ⇦قبر عبادی رئیس قبیله بنی اسد در این منطقه بوده است. برکه‌ها و چاه‌های متعدد در این منطقه بوده است. محل نزول کاروان‌های قبایل بنی اسد و بنی نهشل بوده است. ◽️ ⇦مهمترین رویداد در این منزل، دریافت خبر شهادت حضرت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه را نوشته‌اند. امام در سوگ این دو شهید اشعاری را زمزمه کرد که این اشعار گواه بی‌اعتباری و غدّاری دنیا و اهل آن است. برخی دیدار فرزدق با امام را در این آبگاه نگاشته‌اند که بعید به نظر می‌رسد. ... ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #قسمت_دهم ⬇️ 🔴 #منزل_یازدهم ◾️ #نام_منزل⇦《خُزیمیّه "حُزیمیّه"》 ◽️ #وجه_تسمیه⇦تصغیر خزیمه م
°•|🍃🌸 ⬇️ 🔴 ◾️ ⇦زَرود (زُرود) ◽️ ⇦زرود یعنی بلعنده، این منطقه ریگذار و شنزار بود و آب را می‌بلعید. ◽️ ⇦احتمالاً ۲۱ ذی‌الحجه (دوشنبه) معادل ۳۱ شهریور ۵۹ شمسی ◽️ ⇦احتمالاً امام شبی را در این منطقه گذرانده است. ◽️ ⇦۱. دارای حوض و برکه بوده است. ۲. میان منطقه بنی عبس و بنی یربوع و متصل به جَدود بوده است. (منطقه مهم اقتصادی) ۳. چادر مجلل و با شکوه زهیر در این منطقه افراشته بود. قصری نیز در این منطقه بوده است. ◽️ ⇦۱. ملاقات عبدالله بن سلیم و مذری بن مشمعل با ابا عبدالله و گزارش شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه که باعث گسستن گروهی از امام شد. ۲. اعلام وفاداری و همراهی همراهان آبگاه جهینه مجمع بن زیاد، عیّادبن مهاجر و عقبة بن صلت. ۳. مهم ترین حادثه پیوستن زهیربن القین بحلی به امام است. او در این نقطه در چادر بود که امام یکی از یاران را به سراغش فرستاد تا امام را همراهی کند و زهیر به تحریک همسرش دلهم یا دیلم به امام پیوست. برخی نوشته‌اند زهیر عثمانی بود و قصد همراهی نداشت و امام با شیوه‌ی شیرین و خاص خود او را جذب و همراه کرد. 🔘➼‌┅══┅┅───┄ 🔴 ◾️ ⇦ثعلبیّه ◽️ ⇦ثعلبه، مردی از بنی اسد، در آنجا قناتی ساخته بود به همین سبب به آن ثعلبیه می‌گفتند. ◽️ ⇦قبل از ظهر روز سه‌شنبه ۲۲ ذی‌الحجه معادل اول مهر ماه ۵۹ شمسی ◽️ ⇦توقف بسیار کوتاهی داشته است. ◽️ ⇦آب کافی و مقداری درخت، قنات و چشمه، جمعیت قابل توجه، محل اُتراق کاروان‌ها ◽️ ⇦۱. دیدار فرزدق را با امام در این محل ذکر کرده‌اند که قطعاً نادرست است. دیدار بشربن غالب اسدی نیز مطرح شده است. ۲. ملاقات اباهره ازدی که علت خروج امام را پرسید و بنی‌امیه را ستایش کرد. امام فرمود: اگر در مدینه بودی جای پای جبرئیل را در خانه‌مان نشانت می‌دادم. ۳. دیدار وهب بن عبدالله (عبدالله عمیر کلبی) و همسرش و مادرش با امام و همراهی تا کربلا برخی گفته‌اند ابتدا مسیحی بودند. ۴. دیگر بار خبر شهادت مسلم و هانی به امام رسید. امام به خانواده‌ی عقیل فرمود: بروید. آنان گفتند تا انتقام نگیریم از پای نمی‌نشینیم. (این گفته قابل تردید است.) ۵. امام ماجرای حضرت یحیی و شباهت فرجام خود را به این پیامبر (شهادت و قرار گرفتن سر در تشت) بیان کرد. ۶. ملاقات بجیر، پیرمردی از اهالی ثعلبیه با امام، وی می‌گوید امام با لباسی زرد رنگ با جیبی در قسمت بالای آن دیده شد. ۷. امام در این محل خواب دید که منادی می‌گوید: شما شتابانید و مرگ نیز با شتاب در پی شماست. تا به بهشتتان برساند و علی‌اکبر در باب این خواب با پدر گفت و گو کرد (این خواب را به منزلگاههای دیگر نیز نسبت داده‌اند.) ... ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #قسمت_یازدهم ⬇️ 🔴 #منزل_سیزدهم ◾️ #نام_منزل⇦زَرود (زُرود) ◽️ #وجه‌_تسمیه⇦زرود یعنی بلعنده،
°•|🍃🌸 ⬇️ 🔴 ◾️ ⇦زباله ◽️ ⇦زباله به معنی محلی است که آب را در خود نگه می‌دارد. ◽️ ⇦چهارشنبه ۲۳ ذی‌الحجه برابر با ۲ مهرماه ۵۹ شمسی. ◽️ ⇦معلوم می‌شود امام و کاروان وی در این محل درنگ داشته و چادرها برپا کرده‌اند. ◽️ ⇦۱. بین واقصه و ثعلبیه، گسترده و سرشار از آب بوده است. ۲. دارای حصار و مسجد بوده است. ۳. بازارهایی داشته است. ◽️ ⇦۱. امام خبر شهادت عبدالله بن یقطر برادر رضاعی خود را در این منطقه دریافت کرد. ۲. خبر شهادت فجیع مسلم بن عقیل و هانی بن عروة دیگر بار دقیق و با جزئیات به امام رسید و گروه گروه ار همراهان پیوسته، گسسته و رفتند. دختر مسلم بن عقیل، حمیده همین که دریافت گریه کرد. امام او و برادرانش را نواخت و گفت من جای پدر شما هستم. ۳. فرستاده محمد بن اشعث که به خواهش مسلم، پیمان شکنی مردم کوفه را به اطلاع امام می‌رساند در همین آبگاه با امام دیدار کرد. گویا همین پیک خبر کشته شدن قیس بن مسهر صیداوی را نیز داد. منزل زباله یکی از پالایشگاه های مهم راه است. دریافت خبرهای تلخ باعث گسستن سست عنصران دنیازده شد. آنان که تا این لحظه هنوز ژرفای حادثه را درک نکرده بودند. 🔘➼‌┅══┅┅───┄ 🔴 ◾️ ⇦قاع ◽️ ⇦قاع یعنی دشت صاف و هموار. ◽️ ⇦چهارشنبه ۲۳ ذی‌الحجه معادل دوم مهرماه ۵۹ شمسی ◽️ ⇦گذرا، بی‌درنگ از آن گذشته است. ◽️ ⇦۱. دشت صاف و هموار، ۲. بدون آب و درخت، با خارها و گیاهان پراکنده بیابانی ◽️ ⇦۱. هیچ رویداد شخصی در این منزل گزارش نشده است. ۲. امام از رهگذران بیشتر کسب اطلاعات کرده است. ۳. کاروان امام پس از گسستن تعداد قابل توجهی از همراهان در منزل زباله، از این محل گذشته است. ۴. دیگر بار امام از شهادت خویش و همراهان سخن گفته است. ... ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #قسمت_دوازدهم ⬇️ 🔴 #منزل_پانزدهم ◾️ #نام_منزل⇦زباله ◽️ #وجه_تسمیه⇦زباله به معنی محلی است ک
°•|🍃🌸 ⬇️ 🔴 ◾️ ⇦بطن عقبه (بطان) ◽️ ⇦عقبه به کوه دراز می‌گویند. ◽️ ⇦جمعه ۲۵ ذی‌الحجه معادل چهارم مهرماه ۵۹ شمسی ◽️ ⇦توقف کوتاهی داشته است. ◽️ ⇦۱. این منزلگاه از شخصی به نام عکرمة بن بکروائل بوده است. ۲. قصری مرتفع و مسجدی زیبا در این محل به چشم می‌خورد. به قصر این محل قصر حمران می‌گفتند. ۳. طایفه ای از بنی‌اسد در این محل زندگی می‌کردند. ◽️ ⇦۱. دیدار با عمروبن لوذان، وی به امام توصیه کرد برگرد و به کوفه نرو. امام در پاسخ این پیرمرد فرمود: مسائل بر من پنهان نیست، امر و اراده خدا گریز ناپذیر و حتمی است. عمروبن لوذان به امام گفت: ابن زیاد در کمین است و از قادسیه تا عذیب الهجانات لشکریان و جاسوسان هستند. ۲. خواب دیدن امام که سگانی به وی حمله ور می‌شوند به این منزلگاه نسبت داده شده است. ۳. امام از این منزلگاه آبگیری کرده است. 🔘➼‌┅══┅┅───┄ 🔴 ◾️ ⇦واقصه ◽️ ⇦به معنی شکستگی گردن و نیز پوشال و ریزه‌های چوب است. شاید این منزلگاه دارای گردنه یا چوب‌های بوده که از آبرفت‌ها فراهم می‌آمده است. ◽️ ⇦۲۶ ذی‌الحجه معادل شنبه پنجم مهرماه ۵۹ شمسی ◽️ ⇦درنگی نداشته و از این منزلگاه سریع گذشته است. ◽️ ⇦۱. مناره‌ای از شاخ شکاری‌های صحرایی و سم‌های آنان در این محل بوده که ملکشاه سلجوقی آن را ساخته بوده است. ۲. این منزل بعد از قرعاء (زمین کم گیاه) بوده است در نتیجه واقصه از نظر پوشش گیاهی نیز کم گیاه بوده است. ◽️ ⇦۱. احتیاط‌های لازم در این منطقه بیشتر شده است چون اخبار قبلی دال بر استقرار نیروهای عبیدالله و حضور جاسوسان و گشتی‌ها در این منطقه بوده است. ۲. امام توصیه کرده است که آبها را نگهداری کنند که تشنگانی در راه‌اند. ۳. امام به سمت ارتفاعات شراف دستور حرکت داده است. از این منزلگاه به بعد کاروان حسینی وارد مرحله جدیدی از حرکت خویش می‌شود که برخورد با سپاه حر است. ... ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #قسمت_سیزدهم ⬇️ 🔴 #منزل_هفدهم ◾️ #نام_منزل⇦بطن عقبه (بطان) ◽️ #وجه_تسمیه⇦عقبه به کوه دراز
°•|🍃🌸 ⬇️ 🔴 ◾️ ⇦شراف یا اشراف ◽️ ⇦مردی به نام شراف چشمه‌ای کند و آبهای خوش‌گوار را در برکه‌ای جمع کرد و اینجا را شراف نامید. ◽️ ⇦شنبه ۲۶ ذی‌الحجه، پنجم مهرماه ۵۹ شمسی. ◽️ ⇦نیمروزی درنگ در این منطقه بوده است. ◽️ ⇦وجود برکه و آب فراوان. سه چاه بزرگ. ارتفاعات متوسط در نزدیکی این منزلگاه ◽️ ⇦۱. بزرگترین و مهمترین حادثه که مسیر کاروان اباعبدالله را تغییر داد، برخورد سپاه حر بن یزید ریاحی با سپاه و همراهان امام است. حر با خود هزار نفر همراه تشنه و خسته به شراف رسیدند. امام فرمان داد آنها را سیراب کنید. وقت نماز ظهر، امام فرمان اذان داد. حجاج بن مسروق جعفی اذان گفت. امام با عبا و نعلینی بیرون آمد تا نماز بگذارد و به حر گفت من بنا به دعوت مردم کوفه و این نامه‌ها آمده ام. امام فرمود: تو با یارانت نماز می‌گذاری؟ حر گفت: با شما نماز می‌خوانم. پس از نماز هر یک به خیمه خویش رفتند. پس از نماز عصر امام خطبه خواند و به نامه‌ها اشاره کرد. حر گفت: من از نامه‌ها بی‌خبرم اما ماموریم از شما جدا نشویم تا شما را به نزد عبیدالله ببریم. امام فرمود: مرگ از این کار به من نزدیکتر است. امام دستور حرکت داد، حر مانع شد و امام فرمود: مادرت سوگورات شود! حر سر جنگ نداشت. زهیر بن القین پیشنهاد جنگ به امام داد و امام فرمود ما آغازگر جنگ نخواهیم بود. موافقت شد امام به کوفه نرود تا از عبیدالله کسب تکلیف شود و در نتیجه مسیر حرکت کاروان به سمت کربلا تغییر کرد. 🔘➼‌┅══┅┅───┄ 🔴 ◾️ ⇦ذوحَسم ◽️ ⇦حسم به معنی بازدارنده است و چون کوهی بزرگ مانند حصار بوده به نام گفته شده است. ذو حسم به معنی خارزار نیز هست. ◽️ ⇦ورود به این منطقه احتمالا روز یکشنبه ۲۷ ذی‌الحجه معادل ۶ مهر ماه بوده است. ◽️ ⇦حدود نیمروزی توقف بوده است. ◽️ ⇦ذو حسم منطقه شکارگاه نعمان بن منذر بوده است. اگر حسم از واژه حسام باشد این منطقه خارزار بوده است. منطقه نظامی و محل اسقرار نیروهای عبیدالله زیاد بوده است. ◽️ ⇦۱. امام دستور داد تا زنان و کودکان را که با دیدن سپاه حر دچار ترس شده بودند در پناه کوه ذوحسم قرار دهند. ۲. عقبه بن ابی الغیرار می‌گوید: امام در این نقطه خطبه خواند و به واژگونی روزگار (معروف منکر و منکر معروف شده است) اشاره کرد و فرمود در این روزگار شهادت را جز سعادت نمی‌بینم. ۳. پس از خطبه زهیر و بریر و هلال بن نافع اعلام وفاداری کردند. این منزلگاه پایگاه عشق بازی و پای فشری بر پیمان است. ۴. گفته‌اند امام در خطبه به بیدادگری بنی امیه و شایستگی خود برای رهبری امت اشاره کرده است. ... ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #قسمت_چهاردهم ⬇️ 🔴 #منزل_نوزدهم ◾️ #نام_منزل⇦شراف یا اشراف ◽️ #وجه_تسمیه⇦مردی به نام شراف
°•|🍃🌸 ⬇️ 🔴 ◾️ ⇦بیضه ◽️ ⇦بیضه به معنی سفید و روشن است. این منزلگاه هموار و بی‌گیاه و وسیع و فراخ بود که به همین سبب به آن بیضه می‌گفتند. ◽️ ⇦احتمالا بیست و هشتم ذی‌الحجه معادل هشتم مهرماه ۵۹ شمسی ◽️ ⇦تقریبا نیمروزی درنگ داشته است. ◽️ ⇦۱. چشمه آبی به نام بیضه در این محل بوده است. ۲. برخی از مسافران در این منزل، توقف و استراحت داشتند. ◽️ ⇦۱. مهم ترین رویداد در بیضه، خطبه عمیق و مشهور و پرمحتوای امام است. ابا عبدالله الحسین (ع) از زبان رسول خدا نقل کرد که هر کس سلطان ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام کرده و پیمان خدا را شکسته و با قانون و سنت پیامبر می‌ستیزد و با چنین کسی به رفتار و گفتار در نیاویزد بر خداوند است که این خاموش ستم پذیر را با ستمگر در جهنم قرار دهد. در بخش بعدی خطبه به بیدادگری بنی امیه و فرستادن نامه‌های اهل کوفه اشاره دارد. امام در این خطبه خود را اسوه معرفی می‌کند و به سرزنش پیمان شکنان کوفه می‌پردازد و سرانجام این پیمان شکنی را ترسیم می‌کند. این خطبه را نه تنها یاران امام که هزار تن همراهان حر بن یزید ریاحی گوش دادند. 🔘➼‌┅══┅┅───┄ 🔴 ◾️ ⇦عذیب الهجانات ◽️ ⇦عذیب از عذب به معنی آب گواراست و هجانات جمع هجان یعنی شتر نجیب و گزیده است. این منزل متعلق به بنی تمیم و از منازل حج به سمت کوفه محسوب می‌شده است. ◽️ ⇦بعد از ظهر دوشنبه بیست و هشت ذی‌الحجه معادل با هشتم مهر ماه شمسی. ◽️ ⇦احتمالا شب را در این محل توقف کرده است. ◽️ ⇦۱. زمین سرسبز و خوش آب و هوا ۲. برکه و چاه و چندین خانه در این محل بوده است. ۳. دارای قصر، مسجد و پاسگاهی که محل نگهبانی برای ایرانیان بوده است. ۴. نعمان بن منذر در این محل چراگاه اسبان و محل پرورش اسب داشته است. ◽️ ⇦۱. امام در این محل از یاران پرسیدند: در میان شما کسی هست که سمت جاده را بداند؟ هر کس راهی را نشان داد که ناگهان ۷ سوار پیدا شدند که راهنمایی آنان را شترسواری به نام طرماح به عهده داشت، نام این ۷ نفر عبارت بود از: عمروبن خالد صیداوی، مجمع بن عبدالله العائذی، پسر مجمع بن عبدالله، جنادة بن حارث سلمان، سعد غلام عمرو بن خالد، واضح غلام ترک، غلام حارث. این عده برای یاری ابا عبدالله از کوفه آمده بودند. طرماح آذوقه و خواربار به مکه می برد تا به خویشاوندانش برساند. او پیشاپیش قافله، شعر می خواند که گواه شوق دیدار امام بود. طرماح اجازه گرفت آذوقه را برساند و بازگردد اما زمانی بازگشت که در همین منزل خبر شهادت امام را شنید. او اهل کوفه را رشوت زدگان دل باخته دنیا معرفی کرد. پیشنهاد طرماح این بود که امام به کوهستان سلمی و اجاء برود تا به او نیرو برساند اما امام نپذیرفت. حر می‌خواست مانع پیوستن این عده به لشکر امام شود که امام فرمود اگر مانع شوی عهد ما شکسته خواهد شد (جنگ شروع می‌شود) و حر آرام شد. ... ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #قسمت_پانزدهم ⬇️ 🔴 #منزل_بیست_ویکم ◾️ #نام_منزل⇦بیضه ◽️ #وجه‌_تسمیه⇦بیضه به معنی سفید و رو
°•|🍃🌸 ⬇️ 🔴 ◾️ ⇦قُطقطانیه ◽️ ⇦نام یکی از چشمه‌های آنجاست. ◽️ ⇦سه‌شنبه بیست و نهم ذی‌الحجه معادل نهم مهرماه ۵۹ شمسی ◽️ ⇦درنگ کوتاهی داشته است. ◽️ ⇦۱. چشمه‌ها و قنات‌هایی داشته است که در زمان شاپور ساسانی حفر شده بودند. ۲. نعمان بن منذر در این محل زندانی داشته است. ۳. اردوگاه نیروهای حصین بن نمر رئیس شرطه‌های کوفه بوده است. ◽️ ⇦۱. برخی ملاقات با عبیدالله بن حر جعفی را در این منزلگاه نوشته‌اند. ۲. پس از حادثه کربلا گزارشی از دختر اباعبدالله -فاطمه صغری- درباره این محل و گم شدن خواهرش سکینه آمده است. ۳. این قسمت دو راهی یا چند راهی بوده است که کاروان‌ها پس از رسیدن راه خود را انتخاب می کردند. ... ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #قسمت_شانزدهم ⬇️ 🔴 #منزل_بیست_وسوم ◾️ #نام_منزل⇦قُطقطانیه ◽️ #وجه_تسمیه⇦نام یکی از چشمه‌ها
°•|🍃🌸 ⬇️ 🔴 ◾️ ⇦قصر بنی مقاتل ◽️ ⇦در این محل قصری متعلق به مقاتل بن حسان بوده است. ◽️ ⇦چهارشنبه اول محرم سال ۶۱ هجری قمری معادل یازدهم مهرماه ۵۹ شمسی. ◽️ ⇦حدود نیمروزی در این منزل درنگ بوده است. ◽️ ⇦۱. قصری که هنوز بقایای آن دیده می‌شده است. ۲. مسجد نسبتا بزرگ. ۳. چند بنا و خانه ساده گلی و سنگی. ۴. چند حلقه چاه. ◽️ ⇦۱. دیدار با عبیدالله بن حر جعفی. عبیدالله شجاع و شاعر و سخنور بود که از کوفه بیرون آمده بود تا نه در سپاه عبیدالله باشد نه در سپاه اباعبدالله. امام، حجاج بن مسروق، هم قبیله‌ای او را فرستاد تا به همراهی دعوتش کند. حجاج به خیمه شکوهمند و اشرافی او درآمد و او را دعوت کرد. عبیدالله گفت: من از کوفه بیرون آمدم تا نه با موافقان باشم نه با مخالفان. حجاج موضوع را با امام باز گفت. امام خود به دیدن و دعوت آمد و گناهان گذشته‌اش را به یاد آورد و فرمود با من همراه باش تا پاک شوی. عبیدالله بن حر پیشنهاد اسب خود (ملجمه) و شمشیر و غلام کرد که امام نپذیرفت و فرود: خیری در تو و شمشیر و اسبت نیست. عبیدالله بعدها پشیمان شد و بر مزار اباعبدالله سوگواری کرد. او در جنگ صفین همراه امیرمومنان بود ولی جدا شد و به معاویه پیوست. ۲. نوشته‌اند در این منزلگاه انس بن حارث به امام رسید و با او همراه شد. ۳. خواب دیدن امام و گفت و گو با علی اکبر را در این منزل نیز نوشته‌اند. ۴. حر همچنان همراه امام بود. امام از این منزل اندکی به سمت راست رفت و به کربلا رسید. ... ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌷 🔸از تولد تا نوجوانی🍃 شهید حاج قاسم سلیمانی در سال ۱۳۳۷ ( سال تولد در شناسنامه ۱۳۳۵) در روستای قنات ملک از توابع رابر کرمان در یک خانواده کارگری چشم به جهان گشود. ۱۱ سال بیشتر نداشت که پس از پایان تحصیلات ابتدایی به کرمان رفت. پس از اخذ دیپلم فعالیت خود را به عنوان پیمانکار در اداره آب کرمان آغاز کرد... ... @shahidane1
🌷 🔸دوران جوانی و پیروزی انقلاب اسلامی با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ همزمان با پیمانکاری در اداره آب کرمان به صورت افتخاری به عضویت سپاه کرمان درآمد. پیش از آغاز دفاع مقدس و با شورش کرد‌ها به مناطق غرب کشور رفت. در حوادث انقلاب اسلامی ایران با‌ روحانی مشهدی به نام رضا کامیاب آشنا شد که او را وارد جریانات انقلاب کرد. سهراب سلیمانی برادر شهید می‌گوید که او یکی از گردانندگان اصلی راهپیمایی‌های کرمان در زمان انقلاب بود... @shahidane1
💠خاطره خلبان هواپیمای ایرباس از شهید حاج قاسم سلیمانی: 🍃🌸خرداد سال ۹۲ قرار بود با هفت تُن بار ممنوعه به سمت دمشق پرواز کنیم. علاوه بر بار، تقریباً ۲۰۰ مسافر هم داشتیم که حاج قاسم یکی‌شان بود. حاجی مرا از نزدیک و به اسم می‌شناخت. طبق معمول وارد هواپیما که شد اول سراغ گرفت خلبان پرواز کیه؟ گفتند اسداللهی. صدای حاج قاسم را که گفت "امیر" شنیدم و پشت بندش دَرِ کابین خلبان باز شد و خودش در چارچوب در جاگرفت. مثل همه پرواز‌های قبلی آمد داخل کابین و کنارم نشست. زمان پرواز تا دمشق تقریباً دو ساعت و نیم بود. این زمان هر چند کوتاه بود ولی برای من فرصت مغتنمی بود که همراه و هم صحبتش باشم. 🍃🌸 تقریباً ۷۰ ، ۸۰ مایل مانده به خاک عراق قبل از اینکه وارد آسمان عراق شویم باید از برج مراقبت فرودگاه بغداد اجازه عبور می‌گرفتیم. اگر اجازه می‌داد اوج می گرفتیم و بعد از گذشتن از آسمان عراق بدون مشکل وارد سوریه می شدیم. گاهی هم که اجازه نمی دادند ناگزیر باید در فرودگاه بغداد فرود می‌آمدیم و بار هواپیما چک می شد و دوباره بلند می‌شدیم. اگر هم بارِمان مثل همین دفعه ممنوع بود اجازه عبور نمی گرفتیم از همان مسیر به تهران بر می گشتیم. آن روز طبق روال اجازه عبور خواستم، برج مراقبت به ما مجوز داد و گفت به ارتفاع ۳۵ هزار پا اوج گیری کنم. با توجه به بار همراهمان نفس راحتی کشیدم و اوج گرفتم. نزدیک بغداد که رسیدیم، برج مراقبت دوباره پیام داد. عجیب بود! از من می‌خواست هواپیما را در فرودگاه بغداد بنشانم. ... @ebrahimhemmat_ir
💔 💕 قسمت هشتم خاطرات زیادی با عباس دارم، او همه را از محبتش به من با خبر می‌کرد و نگران این بود که اگر آسیبی ببیند من تنها بمانم. از سر غیرتی که به من داشت برایش مهم بود که حتی زینت انگشتان دستم را بپوشانم و من حالا چیزی که می‌خواست را انجام می‌دهم. آرزوهای زیادی داشتیم.... از یک ماه بعد از عقدمان شروع به برنامه ریزی برای حقوق ماهانه و تجهیز خانه‌مان کردیم. وقت‌هایی که عیسی برای کار می‌رفت من مشغول آماده سازی وسایل خانه می‌شدم. تقریبا همه چیز را تمام شده می‌دانستیم و در حال برنامه ریزی برای وسایل خانه بودیم، اینکه کجا می‌خواهیم ساکن شویم، حتی جزئیات کامل شده بود. قرار گذاشته بودیم جشن عروسی‌مان را در و نزد (ع) برگزار کنیم. عیسی هیچ وقت درباره مسائل مربوط به با من حرف نمی‌زد چون می‌دانست تا چه اندازه قلبم را به درد می‌آورد.💔 همه امیدم به او بود و تمام نداشته‌هایم را جبران می‌کرد. هر تعطیلی روز یکشنبه با هم راهی گلزار زینب الحوراء و زیارت مزار عباس می‌شدیم؛ تا اینکه.... .. آیه شحاده 💍 @shahidane1