شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🌿🌹 #شهید_شاهرخ_ضرغام #حر_انقلاب #فرمانده #گمنام #ولادت : ۱۳۲۸/۱۰/۱ #محل_تولد : تهران #شهادت : ۱۳۵
🔻🔻🔻
💢 #زندگینامه
◽️از همان دوران کودکی با آن جثه درشت و قوی خود، نشان داد که خلق و خوی پهلوانان را دارد.
◽️شاهرخ هیچگاه زیر بار حرف زور و ناحق نمیرفت، دشمن ظالم و یار مظلوم بود. دوازده سالگی طعم تلخ یتیمی را چشید، از آن پس با سختی روزگار را سپری کرد.
◽️در جوانی به سراغ کشتی رفت، سنگین وزن کشتی میگرفت. چه خوب پلههای ترقی را یکی پس از دیگری طی میکرد. قهرمان جوانان، نایب قهرمان بزرگسالان، دعوت به اردوی تیم ملی کشتی فرنگی، همراهی تیم المپیک ایران و…
◽️اما اینها همه ماجرا نبود. قدرت بدنی، شجاعت، نبود راهنما، رفقای نا اهل و … همه دست به دست هم داد، انسانی بوجود آورد که کسی جلودارش نبود هر شب کاباره، دعوا، چاقوکشی و …
◽️پدر نداشت، از کسی هم حساب نمیبرد. مادر پیرش هم کاری نمیتوانست بکند الا دعا! اشک میریخت و برای فرزندش دعا میکرد. "خدایا پسرم را ببخش، عاقبت به خیرش کن. خدایا پسرم را از سربازان امام زمان(عج) قرار بده". دیگران به او میخندیدند. اما او میدانست که سلاح مومن دعاست. کاری نمیتوانست بکند الا دعا. همیشه میگفت: "خدایا فرزندم را به تو سپردم. خدایا همه چیز به دست توست. هدایت به وسیله توست. پسرم را نجات بده!"
◽️زندگی شاهرخ در غفلت و گمراهی ادامه داشت، تا اینکه دعاهای مادر پیرش اثر کرد. مسیحا نفسی آمد و از انفاس خوش او مسیر زندگی شاهرخ تغییر کرد.
◽️بهمن ۵۷ بود، شب و روز میگفت: فقط امام، فقط خمینی (ره). وقتی در تلویزیون صحبتهای حضرت امام پخش میشد، با احترام مینشست، اشک میریخت و با دل و جان گوش میکرد.
میگفت: عظمت را اگر خدا بدهد، میشود خمینی، با یک عبا و عمامه آمد. اما عظمت پوشالی شاه را از بین بُرد.
همیشه میگفت: هرچه امام بگوید همان است، حرف امام برای او فصل الخطاب بود، برای همین روی سینهاش خالکوبی کرده بود که: "فدایت شوم خمینی".
◽️ولایت فقیه را به زبان عامیانه برای رفقایش توضیح میداد. از همان دوستان قبل از انقلاب، یارانی برای انقلاب پرورش داد. وقتی حضرت امام فرمود: به یاری پاسداران در کردستان بروید. دیگر سر از پا نمی شناخت. حماسههای او را در سنندج، سقز، شاه نشین و بعدها در گنبد و لاهیجان وخوزستان و… هنوز در خاطرهها باقی است.
🔺شاهرخ از جمله کسانی است که پیر جماران در رسایشان فرمود: "اینان ره صد ساله را یک شبه طی کردند. من دست و بازوی شما پیشگامان رهائی را میبوسم و از خداوند میخواهم مرا با بسیجیانم محشور گرداند".
🔹🔹🔷💠🔷🔹🔹
◽️در همان روزهای اول جنگ از همه جلوتر پا به عرصه گذاشت. آنقدر دلاورانه جنگید که دشمنان برای سرش جایزه تعیین کردند. آنقدر شجاعانه رفت تا کسی به گرد پایش نرسد. رفت و رفت. آنقدر رفت تا با ملائک همراه شد .
◽️شاهرخ پروازی داشت تا بی نهایت، پروازی با جسم و جان. کسی دیگر او را ندید ؛ حتی پیکرش پیدا نشد.
◽️میگویند مفقودالاثر، اما نه، او از خدا خواسته بود همه گذشتهاش را پاک کند. همه را، هیچ چیزی از او نماند نه اسم، نه شهرت، نه مزار و نه هیچ چیز دیگر.
#سالروز_شھادت
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #داستان_مذهبی #رمان_عشق_که_در_نمیزند 💜══════ ✾💜 ✾ 💜✾ #قسمت_سیزدهم با چرخیدن کلید🔑 تو در متوجه
﷽
#داستان_مذهبی
#رمان_عشق_که_در_نمیزند
💜══════ ✾💜 ✾ 💜✾
#قسمت_چهاردهم
از کنارم که رو تخت نشسته بود رفت جلوم زانو زد. گفت خانومی التماست میکنم بزار برم نزار اون دنیا شرمنده امام علی( ع) بشم.😔😔
بخدا ناموس مردم در خطره، میزاری برم!؟
قلبم داشت از جا بیرون میومد از بس تند تند میکوبید به قفسه سینهام.!💓 نگاهی بهش کردم تو چشمام التماس موج میزد. از رو تخت اومدم پایین دستش و گرفتم و گفتم : برو خدا پشت و پناهت ولی...
- ولی چی⁉️
- خیلی مراقب خودت باش و زود زود برگرد بدون اینجا یه نفر مشتاقانه منتظرته....
اشکهام شدت گرفته بود😭😭 امیرطاها اومده بود تو اتاق و به ما دوتا زل زده بود با دیدن گریههام پرید بغلم و ماما ماما میکرد. بغلش کردم و گفتم: واسه بابات دعا کن سالم برگرده.
😢😢😢😢😢
تقریبا با همه خداحافظی کرده بود امیرطاها رو بغل کرد و گفت:
- من نیستم خانومم و اذیت نکنیا😉 مرد خونه باش
گونش و بوسید😘 و گذاشتش زمین.
دستمو گرفت و بوسید و گفت:
- دوست ندارم برگشتم ببینم با گریه خودت و خراب کردیا مواظب خودت و پسرمون باش.
اشکها نمیزاشت درست ببینمش ولی دلم روشن بود بر میگرده.🍃
- علی
- جون علی
- برمیگردی؟!
- الله و اعلم انشاءالله بتونم برگردم.
اشکامو پاک کردم و واسه اخرین بار خداحافظی کردیم. امیرطاها دستای کوچولوش و تکون میداد و بابا بابا میکرد👋👋
..........
چهار ماهی میشد که علی پیشمون نبود. خداییش آقا محسن و پدرش و بابام هیچی واسمون کم نمیزاشتن ولی من و امیرطاها علی رو کم داشتیم کسی که هیچ وقت هیچ کس جاش و پر نمیکرد😔
روزی یک بار میتونستم باهاش تماس بگیرم. صداشو که میشنیدم اروم میشدم.
تلفن زنگ خورد و با ذوق دویدم سمت تلفن گوشی رو📞 برداشتم و گفتم
- سلام
با شنیدن صدای مامان ذوقم فروکش کرد. امیرطاها سعی میکرد گوشی رو ازم بگیره فکر میکرد باباشه.! بچم خیلی وابسته علی بود بعد رفتنش بی قراری زیاد میکرد.
- سلام دخترم ما داریم میریم بیمارستان وقت زایمان نازیه تو هم بچتو بردار و بیا منتظرتیم، خدافظ.✋
معلوم بود عجله داشت تلفن رو گذاشتم رو زمین. امیرطاها با اخم بهم نگا میکرد و بابا بابا میکرد. بغلش کردم و گفتم :
عزیز مامان بابا نبود گلم مادرجون بود.
لب و لوچش آویزون شد و با زبون خودش گفت:
- ماما بابا نی⁉️
اشک از چشمام پایین اومد.😢 دست کوچیکش و گذاشت رو گونم و دوباره گفت:
- ماما بابا کو؟!
دستشو بوسیدم و گفتم :
- میاد عزیزم بابات خیلی زود بر میگرده😢
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ بانو shiva_f@
💜══════ ✾💜 ✾ 💜✾
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
🆔 @Zahrahp
http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🌿🌹
#رهبرانه
▫️رفت از یادم یتیمـــی
با پناهــــــی گرمتـــــــــر!
چشم خیسم خشکتر شد
با نگاهـــــی گرمتــــــــــر!
▫️کاش بودی رهبـــــــرا
بابای من! بابای من..... آه
آغــــــوش تو گــــــــرم و
بوســــه گاهی گرمتـــــر!
#فرزندان_شهدا
#کی_گفته_من_بابا_ندارم
#بابای_من_قشنگترین_بابای_دنیاست
#اَللّهُمَّ_احْفِظْ_قٰائِدَنا_الاِمٰام_خٰامِنهایٖ
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#شهید_حسین_فدایی
#سردار
#مدافع_حرم
#فاطمیون
#نام_جهادی : ذوالفقار
#ولادت : ۱۳۵۳
#محل_تولد : افغانستان - ولایت وارزگان
#شهادت : ۱۳۹۴/۹/۱۷
#محل_شهادت : حلب - سوریه
🔹🔹🔷💠🔷🔹🔹
💢 #فرازی_از_وصیتنامه
◽️مادرم! من در سوریه نامردیهای زیادی دیدهام که نمیتوانم سکوت کنم، نمیتوانم خود را شیعه علی بنامم و در برابر هتک حرمت اهل بیت ساکت بمانم. من باید بروم.
#سالروز_شھادت
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#شهيد_علیاكبر_صادقی
#پیک_لشگر_27_محمد_رسولالله
#جانبازی_و_شهادت : ۱۳۶۷/۳
#محل_جانبازی : عملیات بیتالمقدس۶
🔹🔹🔷💠🔷🔹🔹
🔺اواخر جنگ در ارتفاعات شاخ شمیران
به شدت مجروح و دو پایش قطع شد و پس از حدود دو هفته بستری در بیمارستان حضرت بقیة اللّه (عج) تهران
به شهادت رسید.
🔴 امام حسين(ع) را قسم دادم كه به حق علیاكبر دوست دارم چشمان فرزندم را كه بسته است مانند زمان حياتش باز ببينم و به آن نگاه كنم، و در همان لحظه...
#ادامه_مطلب👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🌿🌹 #شهيد_علیاكبر_صادقی #پیک_لشگر_27_محمد_رسولالله #جانبازی_و_شهادت : ۱۳۶۷/۳ #محل_جانبازی : عملی
🔻🔻🔻
🔴 #شهيدی_كه چشمانش را به خواست مادرش در قبر، باز كرد
◽️هنگامی كه در بهشت زهرا(ع) میخواستند ايشان را به خاك بسپارند و داخل قبر بگذارند احساس كردم زمان وداع آخر با فرزند دلبندم فرا رسيده است. خيلی دلم شكست چون میديدم مدتهاست او را با چشم باز نديدهام.
◽️من بالای قبر ايستاده بودم، در همان لحظه به امام حسين(ع) متوسل شدم و گفتم: يا اباعبداالله (ع) من در اين مصيبت فرزندم گريه و زاریو شيون نمیكنم. تو هم در كربلا به بالين فرزندت علیاكبر رفتی و میدانی كه چه حالی دارم و چه اشتياقی دارم كه يكبار ديگر روی فرزندم را ببينم و به چشمان او نگاه كنم.
◽️امام حسين(ع) را قسم دادم كه به حق علیاكبر دوست دارم چشمان فرزندم را كه بسته است مانند زمان حياتش باز ببينم و به آن نگاه كنم، و در همان لحظه مشاهده كردم چشمان فرزندم به مدت چند ثانيه باز شد و به من نگاه كرد و بعد هم چشمان خود را بست. اين معجزه خداوند و عنايت امام حسين(ع) را همه به چشم خودشان ديدند.
#صبوری_دل_مادران_شهدا_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#سردار
#جهادگر
#شهید_حجت_ملاآقایی
#ولادت : ۱۳۳۸
#شهادت : ۱۳۶۶/۹/۲
🔹🔹🔷💠🔷🔹🔹
💢 #برگی_از_خاطرات
🔺خدا یک جا تلافی کرد
◽️هر وقت فرصت میکرد به چادر یا سنگر بچهها میرفت و با آنها حرف میزد و پای درد دلشان مینشست.
◽️یک شب هم دور هم جمع بودیم و از خاطرات گذشته میگفتیم. نوبت حجت که شد مکثی کرد و گفت: «من حرفی برای گفتن ندارم، اما تنها به یک مطلب فکر میکنم. در این همه مدت که اینجا هستم مجروح نشدهام! انگار خدا همه را جمع کرده تا یک جا تلافی کند. تحمل آن هم لیاقت عظیمی میخواهد. از خدا میخواهم که لیاقتش را به من عطا کند. انشاءالله.»
◽️چند شب بعد بچهها بدن پاره پاره و دست قطع شده او را آوردند.
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان..
👈میخوانیـــــم
#دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩
🔻مدافع حرم🔻
#شهید_اکبر_شیرعلی🌷
[سالروز شهادت]
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨
#شبتـــــان_بخیـــــر
#عاقبتتان_شهدایی
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#کلام_نور
🌸ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَىٰ قَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ ۙ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
🍃این، به خاطر آن است که خداوند، هیچ نعمتی را که به گروهی داده، تغییر نمیدهد؛ جز آنکه آنها خودشان را تغییر دهند؛ و خداوند، شنوا و داناست!
#قرآن_کریم
#سوره_انفال_آیه_53
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽
#حدیث_روز ⇧⇧
#دوشنبـــــہ
☀️ ۱۸ آذر ۱۳۹۸
🌙 ۱۲ ربیعالثانی ۱۴۴۱
🌲 9 دسامبــــر 2019
📿 ذڪــــــر روز ⇩⇩
《 #یاقٰاضِـــــےَالْحٰاجٰاٺـــــ 》
✨روز زیارتی ⇩⇩
▫️امام حســن (ع)
▫️امام حسین (ع)
#اَلسَّلامُعَلَیْکَیااَباعَبْدِاللَّهِالْحُسَیْنْ
#السلامعلیکیااباصالحالمهــدی
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــالْفَـــــــرَج
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#مدافع_حرم
#نام_مستعار : حسین نصرتی
#ولادت : ۱۳۶۰/۹/۱۸
#محل_تولد : تبریز
#شهادت : ۱۳۹۳/۱۰/۲۹
#محل_شهادت : سوریه، منطقه «قاسمیة» در جنوب شرقی دمشق
🔹🔹🔷💠🔷🔹🔹
💢 #فرازی_از_وصیتنامه
◽️باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمدهایم و شیعه هم به دنیا آمدهایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختیها، غربتها و دوریهاست و جز با فدا شدن محقق نمیشود، حقیقتاً.
#سالروز_ولادت
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#شهید_محمداکرم_ابراهیمی
#فرمانده
#فاطمیون
#نام_جهادی : رئوف
#شهادت : ۱۳۹۶/۹/۱۸
#محل_شهادت : ابوکمال - دیرالزور
🔺جانشین تیپ امام رضا(ع) لشکر فاطمیون
🔹🔹🔷💠🔷🔹🔹
💢 #دستنوشته_شهید
من نگويم كه مـــرا از قفس آزاد كنيد
قفسم برده به باغی و دلـــم شاد كنيد
فصل گل میگذرد هم نفسان بهر خدا
بنشينيد به باغــــی و مــــــرا ياد كنيد
آشيان من بيچاره اگر سوخت چه باك
فكر ويران شدن خانــــه صيــــاد كنيد
#سالروز_شھادت
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #داستان_مذهبی #رمان_عشق_که_در_نمیزند 💜══════ ✾💜 ✾ 💜✾ #قسمت_چهاردهم از کنارم که رو تخت نشسته بو
﷽
#داستان_مذهبی
#رمان_عشق_که_در_نمیزند
💜══════ ✾💜 ✾ 💜✾
#قسمت_پانزدهم
اون روز تا نصف شب بیدار و منتظر زنگ علی بودم. نازیام دخترش یسنا رو دنیا آورد. ولی هیچ ذوقی نداشتم وقتی علی پیشم نبود هیچ چیز شادم نمیکرد😔 امیرطاها رو رو پاهام تکون میدادم و لالایی میخوندم که تلفن زنگ خورد☎️، سریع برش داشتم تا امیرطاها بیدار نشه.
- سلاااام ملکه من چطوره⁉️
- سلام عزیزم معلومه کجایی خیلی وقته منتظر تماستم!؟
- ببخشید عملیات بودم خواب که نبودی❓⁉️
- نه منتظرت بیدار موندم....
- فدای تو، گل پسرم چطوره؟!
- خوب نیس ! امروز خیلی بیتابیت و میکرد میدونست زنگ نزدی بعد کلی گریه😭 خوابش کردم.
- الهی باباش فداش بشه. خبری نیس!!؟ همه خوبن ؟!
- اره سلام دارن امروز نازی هم زایمان کرد.
- بسلامتی اسم عروس مارو چی گذاشتن⁉️
خندیدم و گفتم😁
- یسنا
- اوه چه اسم قشنگی....مبارک اقاش باشه😉
بازم خندیدم امیرطاها از صدامون بیدار شده و بابا بابا میکرد گوشی رو دادم بهش
- یلام بابا
- سلام شاهزادهی من خوبی گل پسر⁉️
- اوبم
- بابا
- جون بابا
- بابا بیا ، بابا بیا
- چشم بابایی میام پیشت
گوشی رو گرفتم که علی گفت
- واسه یه ماه دیگه مرخصی بهم دادن دارم میام ایران!
- جدی میگی؟! خدایا شکرت
- نرجس نرجس من باید برم دیگه کاری نداری؟
- نه عشقم خدایارت شب خوش😘
................
بالاخره اون یک ماه گذشت کل خونه رو مرتب کرده بودم کیک هم اماده کرده بودم. بابا زنگ زد و گفت: سلام اماده باش زنگ زدم گفتن هواپیما🛩 یک ساعت دیگه میشینه زمین
- سلام. چشم بابا ممنون.
قشنگ ترین لباس رو تن امیرطاها کردم و راه افتادیم سمت فرودگاه...
لحظه شماری میکردم واسه دیدنش. بالاخره هواپیما نشست. از پشت شیشه پیاده شدنش رو از پلههای هواپیما میدیم. چقدر دلم براش تنگ شده بود. وارد سالن شد و امیرطاها بابا بابا کنان بدو بدو رفت طرفش. علی ساکش و زمین گذاشت امیرطاها رو بغل کرد و چندبار انداختش بالا بوسش😘 کرد و اومد طرف من. نگاهمون تو هم گره خورده بود و هیچ کدوم حرفی نمیزدیم انگار بار اول بود هم و میدیدم
علی سکوت و شکست و با خنده😁 گفت:
- خوش نیومدم؟😳
به خودم اومدم و گفتم : خوش اومدی عزیزم😍
...........
اینم از لباس اقا پسر خشگحلم. علی یه لباس خشگل واسه امیرطاها اورده بود.
نگاهش کردم و گفتم یعنی من... حرفم و شکست و گفت مگه میشه ملکه واس شما یادم بره.!
یه لباس و یه روسری خیلی خشگل اورده بود. همه رفته بودن و میتونستیم راحت باشیم. رفتم تو بغلش و گفتم: دلم خیلی واس این آرامش تنگ شده بود ممنون که هستی🌸
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ بانو shiva_f@
💜══════ ✾💜 ✾ 💜✾
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
🆔 @Zahrahp
http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🌿🌹
#دلنوشته
◽️در آغوش داشتن فرزنــــد و اسلحه
انتخابی سخت بین لطافت و خشونت..
بین عشــــق و نفــــرت..
◽️اما آنچه شهیـد میبیند
هیچ کدام از این دو نیست؛
◽️او در مقام رضایت حق تعالی
به سمت شهـــــادت میرود
که از همه زیباتـر است...
#شهید_علی_تجلایی
#سردار_آذربایجان
#لشکر_31_عاشورا
#یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#شهید_حسین_معز_غلامی
#مدافع_حرم
▫️وقتـــــــے
دلها را بہ حسیـن سپردند
و مـــــــــــدافــــــــع شدند
آسمــان مأمـــن آنهــا شـد
و بال در بال ملائڪ زدند
🔴 متن کامل وصیتنامه شهید حسین معز غلامی در 👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🌿🌹 #شهید_حسین_معز_غلامی #مدافع_حرم ▫️وقتـــــــے دلها را بہ حسیـن سپردند و مـــــــــــدافــــ
🔻🔻🔻
💢 #وصیتنامه
🍃بسمربالشهداوالصدیقین🍃
◽️با یارے خدا و توسل به اهل بیت این وصیتنامه را مینویسم، انشاءالله که بعد از مرگم باز و خوانده شود...
◽️سلام بر آنهایے که رفتند و مثل ارباب بےکفن جان دادند
◽️من خاک پاے شهدا هستم شهدایے که برای دفاع از اسلام رفتند و جان عزیز خود را بر طبق اخلاص نهادند، خدا کند به مدد شهدا و دعاے دوستانم مرگ من نیز شهادت قرار گیرد که بهترین مرگهاست...
◽️بعد از مرگم به پدرم توصیه مےکنم که مانند اربابم حسین(ع) صبر کند و بیتابے نکند و خوشحال باشد که در راه خدا جان دادم و همینطور مادرم به مدد اسوهی صبر و استقامت در کربلا حضرت زینب (س) صبور باشد؛ چون با گریههایش مرا شرمنده مےکند
◽️هروقت بر سر قبرم آمدید سعی کنید یک روضه از حضرت علی اکبر(ع) و یا حضرت زهرا(س) بخوانید و مرا به فیض بالای گریه برسانید
◽️هر وقت قصد داشتید خیری به بنده حقیر برسانید آن را به هیئتهای مذهبی به عنوان کمک بدهید...
◽️در کفنم یک سربند یاحسین(ع) و تربت کربلا قرار بدهید تا میتوانید براے ظهور حضرت حجت(عج) دعا کنید که بهترین دعاهاست...
◽️هم به خانوادهام و هم به دوستانم بگویم که در بدترین شرایط اجتماعی، اقتصادی و .... پیرو ولی فقیه باشید و هیچگاه این سید مظلوم حضرت آقا سید علے را تنها نگذارید...
◽️امربهمعروف و نهےازمنکر را فراموش نکنید و نگذارید خون شهدا پایمال شود
🔻این شعر بر روے سنگ قبرم حکاکے شود انشاءالله
▫️مـردغسالبهجسموسرمنخوردهمگیر▫️
▫️چندسالیستکهازداغحسیــنلطمهزنم▫️
▫️سرقبرمچوبخواننددمےروضـــــهشـام▫️
▫️سرخودبالبهیسنـــــگلحـــــدمیشکنم▫️
🍃اللهم الرزقنا شفاعه الحسین یوم الورود و ثبت لے قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین(ع)
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#شهید_محمد_راحت
#سردار
#ولادت : ۱۳۳۴/۹/۱۸
#محل_تولد : شاهرود
#شهادت : ۱۳۶۱/۱۱/۱۹
#محل_شهادت : فکه
🔺جانشین اطلاعات و عملیات لشکر ۲۷ محمد رسولالله(ص)
🔹🔹🔷💠🔷🔹🔹
💢 #فرازی_از_وصیتنامه
◽️سعی کنیم که مردمان کوفه نباشیم و آن راهی را بپیماییم که حضرت امام حسین (ع) با یارانش پیمودند و انشاءالله ما هم به آنها ملحق خواهیم شد.
#سالروز_ولادت
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#تلنگر
◽️در حالے ڪه جلوے آینہ مشغول بستن آخرین دڪمہ لباس یقہ دیپلماتم بودم صداے یڪ پیغام از تلفن همراهم توجهم را بہ خودش جلب ڪرد.
◽️طبق معمول #احمد رفیقم بود ڪه تو بدترین موقع پیام داده بود، گوشے را برداشتم و پیامش رو باز ڪردم ؛ تصویر یہ پسر جوون بود ... #خوشتیپ و #خوش_قیافہ !
◽️شروع ڪردم بہ تایپ ڪردن :
این دیگہ ڪیہ ؟؟؟
حتما باز یہ بازیگر نوظهور حاشیہ ساز ؛
اینا چیہ میفرستے برا اینو اون، الڪے گندشون میڪنید ?!
◽️پیغام را ارسال ڪردم و باز مشغول مرتب ڪردن لباسم شدم ،
هنوز چند ثانیہ نگذشتہ بود ڪه دوباره صدای گوشیم دراومد !
احمد بود
◽️نہ عزیز ... نہ بازیگر نہ مدلِ فراری نہ سلبریتے، نہ ضد دین و نه ضد انقلاب.
#شهید–بابڪ_نوریِ_هریس... چند روز پیش تو #البوڪمال سوریہ شهید شده ...
و بلافاصلہ پشت بندش چند تا عڪس دیگہ فرستاد.
◽️باورش برام خیلے سخت بود ڪه این تصویر یه شهید باشہ ...!
حال و هوام بہ طور عجیبـے عوض شد ؛
حساب و ڪتابام بہ هم ریختہ بود
احساس ڪردم هوا یہ ڪم گرم شده، دکمهے بالاے لباسم رو باز ڪردم...
◽️همونطورے ڪه مات تصویر خودم توی آینہ شده بودم مصرعے از خیام ذهنمو پر ڪرد :
🔻... آیا تو چنان ڪه مےنمایـے هستے ؟؟!!
#هدایت_تا_شهادت
#یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان..
👈میخوانیـــــم
#دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩
🔻دفاع مقدس🔻
#شهید_وارطان_آقاخانیان🌷
[سالروز شهادت]
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨
#شبتـــــان_بخیـــــر
#عاقبتتان_شهدایی
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽
#حدیث_روز ⇧⇧
#سهشنبـــــہ
☀️ ۱۹ آذر ۱۳۹۸
🌙 ۱۳ ربیعالثانی ۱۴۴۱
🌲 10 دسامبــــر 2019
📿 ذڪــــــر روز ⇩⇩
《 #یااَرْحَـــــمَالرّاحِمیـــــٖنْ 》
✨روز زیارتی ⇩⇩
▫️امام سجـاد (ع)
▫️امام باقــــر (ع)
▫️امام صادق (ع)
#اَلسَّلامُعَلَیْکَیااَباعَبْدِاللَّهِالْحُسَیْنْ
#السلامعلیکیااباصالحالمهــدی
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــالْفَـــــــرَج
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#شهید_عمران_پستی
#سردار
#جاویدالاثر
#ولادت : ۱۳۳۸/۹/۱۹
#محل_تولد : اردبیل - خلخال - هشتجین
#شهادت : ۱۳۶۲/۱۲
#محل_شهادت : عملیات خیبر
🔺فرمانده گردان حبیب بن مظاهر از لشگر ۲۷ رسولالله
🔹🔹🔷💠🔷🔹🔹
💢 #فرازی_از_وصیتنامه
◽️ای مردم مگر کاروان شهدا را نمیبینید؟ پس چرا به این کاروان نمیپیوندید؟ مگر مقام شهدا را باور ندارید؟ مگر نمیخواهید نجات پیدا کنید؟ بعضیها انگار خوابند! چنان بی خیالند که انگار معادی در کار نیست بعضیها از مرگ میترسند و عدهای فرق بین مرگ و شهادت، نمیبینند.
◽️فكر نكنيد كه شهادت همين طورى به دست میآيد بلكه همانگونه كه امام فرمودند شهادت يك هديهاى الهی است.
#سالروز_ولادت
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯