eitaa logo
شـھیـــــــدانــــــہ
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
37 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم تبلیغات ارزان در کانال های ما😍😍 مجموعه کانالای مذهبی ناب👌👌 💠 تعرفه تبلیغات 👇 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 🍂 🍂 🌸🌷🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
شـھیـــــــدانــــــہ
↑^_^↑ #رمان_مدافع_عشقــ💖ـــــ 📖 #قسمت_اول🖊 #هـــــوالعشقــــــ💝 📸یکی از چشمانم را می بندم و با چ
❤️🍃 (۲) ❤️🍃 روی پله ای بیرون از محوطه ی حوزه می نشینم و افرادی را که اطرافم پرسه می زنند، رصد می کنم تا شاید سوژه ای را که می خواهم، پیدا کنم.    ساعتی از ظهر می گذرد و هوا بشدت گرم است. جلوی پایم قوطی فلزی افتاده که هر از گاهی با اشاره ی پایم تکانش می دهم تا سرگرم شوم. تقریباً از همه چیز و همه کس عکس گرفته ام و فقط عکس روی جلد مانده. – هنوز طلبه جذابتون رو پیدا نکردید!؟ سرم را برمی گردانم به سمت صدای مردانه ی آشنا که با لحن تمسخر سؤال را پرسیده بود. همان چهره جدی با پوشش ساده پشت سرم ایستاده بود. همان طلبه ی بی ادب یک هفته پیش بود. – چطورمگه؟ شما مفتشید؟    وقتی اینطور با پرخاش جوابش را می دهم، اخم می کند و نگاهش را به قوطی فلزی مقابلم می دوزد و می گوید: نخیر خانوم. نه مفتشم و نه عادت به دخالت دارم اونم تو کار یه نامحرم. ولی… – ولی چی؟ اگر مفتش نیستید پس توی کار نامحرم دخالت نکنید دیگه، وگرنه یهو خدا می ندازتتون توی جهنم. – عجب! خواهرِ من؛ محض اطلاعتون باید بگم که حضور شما اینجا همون جهنم ناخواسته اس.    این را که می گوید، سریع از جایم بلند می شوم و با عصبانیت می گویم: ببینید مثلاً برادر! خیلی دارید ازحدتون جلو می زنید! تا کِی قصد دارید بی احترامی کنید!؟ – بی احترامی نیست. شما یک هفته است که مدام توی این محوطه می چرخید. اینجا محیطش مردونه ست. – من که تو نیومدم. فقط جلوی درم و دارم برای کار فرهنگی عکس تهیه می کنم. – آهان! یعنی آقایون جلوی در نمیان و یهو به قوه الهی از کلاس طی الارض می کنن به منزلشون و برعکس؟ یا شاید هم رفقا یاد گرفتن پروازکنن و ما بی خبریم؟    از این حرفش خنده ام می گیرد اما سکوت می کنم. نفس عمیقی می کشد و شمرده شمرده ادامه میدهد: صلاح نیست اینجا باشید. بهتره تمومش کنید و برید. – اگر نخوام برم، چی؟ – الله اکبر. اگرنرید… صدایی بین حرفش می پرد: بابا سید؛ رفتی یه تذکر بدیا! چه خبرته داداش!؟ نگاه می کنم. پسری با قد متوسط و پوششی مثل تو ساده. حتماً رفیقش است. عین خودش پر رو!  بی معطلی زیرلب “یاعلی” می گوید و باز هم دور می شود. یک چیز دلم را تکان می دهد: او سیده… …😊 🌷اینجاکانال شَــهیـــدانِـــــہ است👇 http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
#همسفر 🕊 🍃 "شهادت"🌹 داستان #ماندگاری آن هایی است که دانستند دنیا جایی برای ماندن نیست... 🍃 🕊 #شهید_محمد_بلباسی 🌷اینجاکانال شَــهیـــدانِـــــہ است👇 http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
این روزهای پاییزے عجیب بوے #نفس های ٺو را می دهد گـوئـے ... #تـو اتـفاق مےافـتی و مـڹ دچـار مےشـوم ... 🌷شــــهید عبدالرضا مجیری 🌷 #سالروز_شهادتــــ💔🍃 🌷اینجاکانال شَــهیـــدانِـــــہ است👇 http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
شـھیـــــــدانــــــہ
این روزهای پاییزے عجیب بوے #نفس های ٺو را می دهد گـوئـے ... #تـو اتـفاق مےافـتی و مـڹ دچـار مےشـ
🔺🔺🔺 از خداوند متعاݪ مےخواهم ڪہ در بدنم اثر از زخم هاے بدڹ امام حسین (ع) و اثرے از پهلوے شڪسته حضرٺ زهرا باشد. اگر جنازه اݦ برگشٺ ڪہ از خدا مے خواهم ڪہ بر نگردد مرا هر ڪجا خواستید دفع ڪنید و از همگے دارم و شما را به خداوند بزرگ می سپارم. و بہ همگی جملہ شهید بهشتے را مے گویم ڪه (سر نوشت مُقَلِداڹ خمینے چیزی جز 💔ـــ نیست). 🌷 🌷اینجاکانال شَــهیـــدانِـــــہ است👇 http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
✍ #ڪلام_شهید↓🕊 اسرائیل ، مثل آدمے مے‌مونہ ڪہ ڪتڪ خورده و افتاده گوشہ رینگ و نا نداره از جایش بلند بشہ ، اما مرتب میگہ بلند شوم اِل مے‌ڪنم و بِل مےکنم ! #شهید_محمودرضا_بیضائے 🌹 🍃 🌷اینجاکانال شَــهیـــدانِـــــہ است👇 http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
مقدمہ ے خوب شدن #سپــردن قلب بہ دست خوباست 😍 و چہ خـــوبے بہتر از شهیــد... 💕 #شهید_جواد_محمدی 🌷 🌷 🌷اینجاکانال شَــهیـــدانِـــــہ است👇 http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
#شهید_ابراهیم_هادے💔🍃 👈 و نگاه به #نامحرم ... #نگاه_حرام #عفت_بینایی 🌷اینجاکانال شَــهیـــدانِـــــہ است👇 http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
⚜🌸🍃💠 🌸🍃💠 🍃💠 💠 بچه که بودیم ۲دقیقه میرفتیم خونه همسایه تابابچش بازی کنیم میپرسیدن مامانت میدونه اینجایی نگرانت نشه توچی تومامانت میدونه اینجایی؟؟نگرانته هاا😭 😭 😭 #برای_سلامتی_مادران_صبور_شهدا_صلوات🌹 🌷اینجاکانال شَــهیـــدانِـــــہ است👇 http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
🌸|• #وصیتنـــامــہ 🔻🔻 از #ولایتـــــ_فقیـــه غافل نشوید و بدانید من به یقین رسیدم که، #امام_خامنه_اے نائب بر حق #امام_زمان [عج] استـــ...🔹🔷 🔻🔻مـدافـــــ،حــــرم،ــــــع🔻🔻 #شهیدمحســن_حججــــے💐 🌷اینجاکانال شَــهیـــدانِـــــہ است👇 http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
📸 تصویری از دیدار جمعی از خانواده‌های شهدای امنیت با رهبرانقلاب #گزارش_تصویری👇 http://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=40966#i ــــــــــــــــــــــــــ 📢 هم‌اکنون؛ #تیتر_یک سایت Khamenei.ir #رهبرانقلاب در دیدار خانواده‌های #شهدای امنیت: 👈 #بانشاط و #پرانگیزه همیشه در صحنه باشید....🌹🍃 🌷اینجاکانال شَــهیـــدانِـــــہ است👇 http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
👈سلام به همه همسنگرای خوبم...، که در پیش رو دارید است. نویسنده شخصا با شخصیت اصلی داستان مصاحبه کرده و داستان را به شیوۀ به رشتۀ تحریر در آورده است. 🔻ـــــــــــــــ💠ــــــــــــــــ🔻 ♻️مقـــدمــــه....🔻🔻🔻 این داستان و رخدادهای آن براساس حقیقت و واقعیت می باشند ... و بنده هیچ گونه مسئولیت و تاثیری در این وقایع نداشته ... و نقشی جز روایتگری آنها ندارم ...با تشکر و احترام...Ⓜ️ 🌷اینجاکانال شَــهیـــدانِـــــہ است👇 http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286 🔻👇🔻
شـھیـــــــدانــــــہ
👈سلام به همه همسنگرای خوبم...، #داستانی که در پیش رو دارید #واقعی است. نویسنده شخصا با شخصیت اصلی
👆👆👆 🔹[داستان نســـــل ســوختـــــه]🔹 : 👈این داستان 🌹 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔹دهه شصت ... نسل سوخته ... هیچ وقت نتونستم درک کنم چرا به ما میگن نسل سوخته... ما نسلی بودیم که ... هر چند کوچیک ... اما تو هوایی نفس کشیدیم که ... شهدا هنوز توش نفس می کشیدن... بودیم ... 🔹آتش جنگ شاید شهرها رو سوزوند ... دل خانواده ها رو سوزوند ... جان عزیزان مون رو سوزوند ... اما انسان هایی توش نفس کشیدن ... که وجودشون بیش از تمام آسمان و زمین ارزش داشت ... ریا ... ... ... ... ... ... ... انسان هایی که برای توصیف عظمت وجودشون ... تمام لغات زیبا و عمیق این زبان ... کوچیکه و کم میاره ... 🔹و من یک دهه شصتی هستم ... یکی که توی اون هوا به دنیا اومد ... توی کوچه هایی که هنوز توش راه می رفتن و نفس می کشیدن ... کسی که زندگیش پای یه تصویر ساده شهید رقم خورد ... 🔹من از نسل سوخته ام ... اما سوختن من ... از آتش نبود ... داشتم از پله ها می اومدم بالا که چشمم بهش افتاد ... غرق خون ... با چهره ای آرام ... زیرش نوشته بودن ... "بعد از شهدا چه کردیم؟ ... "💔🍃 ... 🔹چه مدت پای اون تصویر ایستادم و بهش نگاه کردم؟ ... نمی دونم ... اما زمان برای من ایستاد ... محو تصویر شدم که حتی اسمش رو هم نمی دونستم ... 🔹مادرم فرزند ... همیشه می گفت ... روزهای بارداری من ... از خدا یه بچه می خواسته مثل ... دست روی سرم می کشید و اینها رو کنار گوشم می گفت ... 🔹اون روزها کی می دونست .. ... چقدر روی جنین تاثیرگذاره ... حسش ... فکرش ... آرزوهاش ... و جنین همه رو احساس می کنه ... 🔹ایستاده بودم و به اون تصویز نگاهمی کردم ... 🌹🍃 ... اون روز ... فقط 9 سالم بود ... 🔘 ....✔️ 🌷اینجاکانال شَــهیـــدانِـــــہ است👇 http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286 👆👆میتوانید بقیه قسمتهای رمان را در کانال شهیدانه دنبال کنید 👆👆
شـھیـــــــدانــــــہ
📝خـــــاطـــــــراتــــــــ...🔻 #خاطره_نــــهم🖊 #شهیــــدمهـــدےباڪـــرے🌹🍃 🔳ـــــــــــــــــــ⚜ـ
📝خـاطــــــــراتــــــ.....🔻 #خاطـره_دهـــــــمـ....🔻🔻 #شـہیــــدمــہــدےباڪـــرے🌹🍃 🔹چند روز مانده بود تا #عملیات_بدر. جایی که بودیم از همه جلوتر بود. هیچ کس جلوتر از ما نبود، جز عراقی ها . توی سنگر کمین ، پشت پدافند تک لول، نشسته بودم و #دیده_بانــے می کردم. دیدم یک قایق به طرفم می آید. نشانه گرفتم و خواستم بزنم. جلوتر آمد ، دیدم #آقا_مهدی است. نمی دانم چه شد ، زدم زیر گریه . از قایق که پیاده شد، دیدم . هیچ چیزی هم راهش نیست، نه اسلحه ای ، نه غذایی . نه قمقمه ای ؛ فقط یک #دوربیــن📹 داشت و یک خودکار🖊. از شناسایی می آمد. پرسیدم « چند روز جلو بودی؟» گفت « گمونم چهار – پنج روز.» 🔹 🌷اینجاکانال شَــهیـــدانِـــــہ است👇 http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286 #پـــــایـــانـ.........
#شــــبـــ🌙 شـــــــد...... خیال آمدنت را به من بده😔 #شبتـــان_شهدایــــے🌹🍃 شادی روح #شهدا صلوات #شهید_محمودرضا_بیضائی #رفیق_شهید_من #مدافع_حرم 🌷اینجاکانال شَــهیـــدانِـــــہ است👇 http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#آقـــــاے_مـــن_ســـلام🌷🍃 تقصیر شما نیست که تصویر شما نیست من آینه‌ای پرشده از گرد و غبارم... 🍃 #السلام_علیک_یا_بقیة_الله 🌸 🌷اینجاکانال شَــهیـــدانِـــــہ است👇 http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
💠🌼 🌼🕊 💠مانند ماهے ‌هاے دور افتاده از دریـــــا وقتے نمی‌بینم #تـــــو را حال بدے دارم..🌸🔹 #شهید_علی_خلیلی💔 🔹🔶سلام... #صبــحتـــون_شهــدایـــے🌹🍃 🌷اینجاکانال شَــهیـــدانِـــــہ است👇 http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
🌸🔷🌹 🔷🌹 🌹 رفتم ڪه خار از پا ڪشم ؛ محمل زچشمم دورشد😔 یڪ لحظه من #غافل شدم؛ یڪ عمر #راهم دور شد.. #شهدا_گاهــےنگاهـــــــــــے😭 🌷اینجاکانال شَــهیـــدانِـــــہ است👇 http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
شـھیـــــــدانــــــہ
#رمـــــــانــ_مدافع_عشقــــــ❤️🍃 #قسمت_دوم(۲) #هو_العشقــــ❤️🍃 روی پله ای بیرون از محوطه ی حوزه
💖 ....۳ ـــــــــــــــــــــــــــــ 🌼به دیوار تکیه می دهم و نگاهم را به درخت کهنسال مقابل درب حوزه می دوزم. با خودم می گویم.🤔 “چند سال  است که شاهد رفت وآمدهایـی؟ استاد شدن چند نفر را به چشم دیده ای؟ یعنی توهم ؟ “ به یاد چند تذکر او می افتم و بی اراده لبخند 😊می زنم. چهار روز است که پیدایش نیست! دو کلمه آخرش به حالت تهدید در گوشم می پیچد. ” اگر نرید…😒” – خُب اگر نروم چی؟🤔 ” چرا دوستت مثل خروس بی محل بین حرفت پرید؟ “ دستی از پشت روی شانه ام قرار می گیرد! از جا می پرم و برمی گردم. یک درپوشش . با تبسم و صدایی آرام. – سلام گلم؛ ترسیدی؟😃 با تردید جواب می دهم: سلام. بفرمایید؟ – مزاحم نیستم؟ یه عرض کوچولو داشتم.🌸 شانه ام راعقب می کشم و می گویم: ببخشید شما رو بجا نیاوردم!😏 لبخندش😊 عمیق تر می شود. – من؟ خواهرِ مفتشم.😁 برادرم منو فرستاد تا ازت معذرت خواهی کنم خانومی. اگر بد حرف زده، در کل کن. بعد هم دیگه نمی خواست تذکر دهنده باشه! بابت این دو باری که با شما بحث کرده، خیلی تو خودش بود. هی راه می رفت و می گفت: “آخه بنده ی خدا؛ به تو چه که رفتی با نامحرم، دهن به دهن گذاشتی!” این چهار، پنج روزم رفته به قول خودش آدم شه.😜 – آدم شه!؟ کجا رفته؟😢 – اوهوم. کار همیشگیشه. وقتی خطایی می کنه بدون اینکه لباسی، غذایی، چیزی برداره، قرآن، مفاتیح و سجاده اش رو می ذاره توی یه ساک دستی کوچیک و می ره.🚶 – خُب کجا می ره!؟🤔 – نمی دونم. ولی وقتی میاد خیلی لاغره. یه جورایی می کنه. با چشمانی گرد به لب های خواهرش خیره می شوم.😳 – توبه کنه!؟ مگه … مگه اشتباه ازیشون بوده؟😳🙄 چیزی نمی گوید. صحبت را می کشاند به جمله آخر. – فقط کن! 😕علاقه ات به طلبه هارم تحسین می کرد. علی اکبر، خیلی .💪 اینم بزار پای همین غیرتش😊. “سید علی اکبر! همنام پسرِ (ع). هر روز برایم عجیب تر می شوی. تو متفاوتی یا من، اینطور تو را می بینم.” یک لحظه که به خودم می آیم، می بینم که چند ساعت است مقابلم نشسته و صحبت می کند😐 .....💔 🍃🌸↬ @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
#شهیدرحمت_اللـہ_جمالـــے🌹🍃 🍃🌸↬ @shahidane1
🔺🔺🔺 اے عزیزاڹ اے بازماندگاڹ ای شماهایے که انقلاب را یارے ڪرده اید،ای مستضعفیڹ ای شماهایے که انقلاب را دوسٺ دارید و براے هر شهیدے ڪه خونش بر زمیڹ مےریزد و ندا مےدهد اشڪ مےریزد ای شماهائیڪه روحانیٺ را دوسٺ دارید و از امام امٺ و امام زماڹ پیروی مےڪنید بدانید ڪہ اگر مڹ شدم از بین نرفتم بلڪه مڹ به ملاقاٺ شما و خانواده ام خواهم آمد بدانید ڪه ما از ضد انقلاب ضربہ هاے زیادیے خورده ایم خوب حواستاڹ را جمع ڪنید وگوش به حرف شایعہ پراڪنها ندهید ڪه انشااله نمی دهید و باز هم به جنگ ڪمڪ ڪنید و در نماز جمعہ هر هفہه شرڪت ڪنید و بہ گفته هاے روحانیوڹ و امام جمعہ گوش دهید و کلام امام امٺ را شایستہ بدانید و فتوا هایش را نڪته به نڪته رعایت ڪنید ڪه ڪلامش ڪلام پیامبراڹ گرامے اسٺ ڪلامش ڪلام حضرٺ مهدے اسٺ و بالاخره ڪلامش ڪلام الله اسٺ انشااله ڪه رعایٺ مےڪنید شهادت 🍃🌸↬ @shahidane1
( #شهادت_هنر_مردان_خداست🌹) 👈( #هفتۀ_وحدت) 3 آذرماه، سالروز #شهادتـــ💔 اوّلین شهید مدافع حرم «اهل سنّت» ایرانی، شهید « #عمر_ملا_زهی» در سال 1394 هجری شمسی گرامی باد. 🍃🌸↬ @shahidane1 #ادامــــــــہ🔻🔻🔻
شـھیـــــــدانــــــہ
( #شهادت_هنر_مردان_خداست🌹) 👈( #هفتۀ_وحدت) 3 آذرماه، سالروز #شهادتـــ💔 اوّلین شهید مدافع حرم «اهل
🔺🔺🔺 ♦️صحبت های مقام معظّم رهبری مرهمی بود بر دل ما شهید «عمر ملازهی» اوّلین شهید اهل سنت است که آذرماه سال 1394 هجری شمسی در سوریه در حال دفاع از اسلام ناب محمّدی و مبارزه با تروریست‌های تکفیری به شهادت رسید. وی از اهالی شهرستان نیکشهر استان سیستان و بلوچستان است که چهار فرزند به نام‌های محمّدرضا، فائزه، مریم و بتول از خود به یادگار گذاشته است. بخشهایی از گفتگو با پدر شهید «عمر ملا زهی» 🔺فکر نمی‌کردم روزی پدر شهید شوم عمر متولد سال 63 بود و در زمان جنگ تحمیلی به دنیا آمد. آن سالها فکر نمی کردم روزی من هم پدر شهید شوم. البته عمر چهار ماه قبل از رفتنش به من گفته بود که می خواهد برود سوریه برای کمک به برادران خودش اما فکر نمی‌کردم جدّی بگوید. روزی که می خواست برود آمد خانۀ ما برای خداحافظی. امّا از ترس اینکه مخالفت کنیم موضوع را نگفت. من خانه نبودم. به مادرش گفته بود مدّتی می روم جایی و نیستم. چند روز بعد برای کاری به چابهار رفته بودم که یکی از دوستانش گفت: عمر چطوره؟ گفتم: خوبه؟ داهاته. گفت: نه اعزام شده تهران برای رفتن به سوریه. تعجّب کردم اما بعد خدا را شکر کردم. 🔺بقیۀ پسرانم را هم حاضرم به سوریه بفرستم روزی که خواستند خبر شهادتش را به ما بدهند تعدادی از سپاه آمدند خانه ما و گفتند پسرتان به خواست خدا شهید شده. وقتی این جمله را شنیدم گفتم:«کلّ نفس ذائقه الموت» همه یک روز باید برویم و خوشحال بودم که پسرم اینطور رفت و ما هم صاحب شهید شدیم اما دلم هم یک حالی شد. خب بالاخره بچه بسیار برای پدر و مادر عزیز است. بقیۀ پسرانم را هم حاضرم به سوریه بفرستم و خودشان هم حاضرند اعزام شوند. «عمر» سپاهی نبود و بسیجی بود. او اوّلین شهید مدافع حرم اهل سنّت است که 3 آذر 94 به شهادت رسید. 🔺از شیطنت زیاد او را با طناب بستم «عمر» از همۀ پسرها شیطان تر بود اما وقتی بزرگ شد بسیار آرام برخورد می‌کرد. در بچگی به قدری آتش می‌سوزاند که یکبار در جایی که با چوب خرما و طناب درست کرده بودم تا سایه باشد و بچه ها بازی کنند از عصبانیت عمر را طناب آویزان کردم.(خنده) یکی از همسایه ها آمد وساطتتش را کرد آوردمش پایین. آن قدر بچۀ شیطانی بود که وقتی آمد پایین انگار نه انگار. الان پسرش هم درست مثل خودش است. 🔺حاصل ازدواجش چهار فرزند است 18 سال داشت و هنوز سربازی هم نرفته بود که مادرش گفت باید ازدواج کنی. همسر عمر خواهر زاده‌ام است و حاصل ازدواجشان هم 4 فرزند شد به نام های محمّدرضا، فائزه، مریم و بتول. 🔺جنگ بین شیعه و سنّی نیست / ما با هم برادریم دشمن سعی دارد در قضیۀ سوریه اینگونه القا کند که جنگ بین شیعه و سنّی است در حالی که هر دوی ما مسلمان و با هم برادریم. همه می گوییم لا الا الله. وقتی می بینیم در سوریه برادران ما کشته می شوند آن هم با بدترین وضع انسان نمی تواند تحمّل کند و «عمر» هم احساس مسئولیت کرد و خواست دینش را ادا کند. 🔺صحبت‌های مقام معظّم رهبری مرهمی بود بر دل ما وقتی ما را بردند دیدار امام خامنه ای خیلی خوشحال شدیم. ایشان برای ما صحبت کردند و گفتند همه باید برای حفظ نظام بکوشیم و حرف‌هایشان واقعاً مرهمی بر دل ما بود. برخوردشان واقعاً با ما صمیمی بود. چه چیزی بهتر از اینکه آدم با امامش دیدار داشته باشد 💐 🌹🍃 🍃🌸↬ @shahidane1
🌹🍃 ♀که آرزوش بودخدابهش دختری بده واسمشو بذاره به آرزوشم رسید تو بحبوحه جنگ شب یکی ازعملیاتابهش گفتن امکان تماس هست نمیخوای صداے کوثرتوبشنوی📞 👈جواب داد ..گذشتم😭 🍃🌸↬ @shahidane1