حاج کاظم، خاطره از حامد.mp3
2.38M
خاطره حاج کاظم آفاق از حضور سردار سلیمانی و سردار همدانی بر بالین حامد جوانی و لقبی که حاج قاسم به این شهید عزیز دادند.
# شهید ابالفضلی جبهه مقاومت
# شهید حامد جوانی
eitaa.com/shahidaneh110
گوشه ای از وصیت نامه شهید حامد جوانی:
...پدر عزیزم به دلم افتاده که این آخرین سفر من به سوریه میباشد و میدانم که شهید خواهم شد لذا از صمیم قلب مرا حلال کنید.
# شهید حامد جوانی
# مرگ آگاهی
eitaa.com/shahidaneh110
حجتالاسلام امیر مسروری در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «راستش را بخواهید ساعت ۱۶:۳۵ است و حتی توان وضو گرفتن ندارم. ۴۳ رفیق شهید دارم که از نیروی تکور و رزمنده تا فرماندهی نیرو جزئی از این لیست است؛ از سرلشگر تا گروهبان و بسیجی. اما هیچکدام کمر مرا نشکست و اینقدر داغون نکرد.
احمد خسروی از آخوندهایی بود که نه تنها حکومتی بودن برایش افتخار بود بلکه تا همین چند ماه قبل و رفتنش به سازمان مدارس صدرا برای امرار معاش عین خیلی از طلبهها دچار مشکل بود. راستش را بخواهی نه خانهای داشت و نه حتی سرپناهی که روی آن طبقهی غیر مجاز بسازد و از ماده صد استفاده کند. اما تا دلتان بخواهد برای این و آن خانه ساخت.
دم عید که میشد به احمد میگفتم کجایی؟ مینوشت فلان منطقه در حال ساخت خانه؛ با شوخی میگفتم احمد مگه چند هفته قبل فلان شهر نبودی و مشغول کار جهادی؟! میخندید و جواب میداد: تو که همش میگی ولی نمیایی!
احمد خسروی رفت؛ چند روز هم این شبکهی اجتماعی با پرچم سیاه، بهم تسلیت میگویند و تمام. اما داغ احمد برای کسانی که دلشان به خندههای دور همی و گریههای بالا منبرش خوش بود، هیچ وقت سرد نخواهد شد. اصلا چه کسی گفت احمد رفت، ما رفتیم و احمد با زمانه ماند. با تمام جهادیهای گروه رسالت ماند. با سیستان و بلوچستان ماند. با رستم و سهراب و قاسم میر حسینی و شهید لک زایی ماند. اصلا احمد خسروی مگه میمیرد؟! آنکه مرد ماییم؛ مایی که هر چه داشتیم برای نفسمان دادیم و خواهیم داد.
.
[ احمد، والله تالله بالله انکسر ظهری].
eitaa.com/shahidaneh110
متأسفانه اخبار منفی هم زود پخش میشه و هم زود باور میشه.
وجود ما آدمها هم که به شدت از این اخبار تأثیر پذیر و تلقین پذیر هست.
نتیجه اش چیه؟
نتیجه اش اینه که بیش از کرونا استرس و ترس و وسواس حاکم بر وجود ما از ما تلفات بگیره.
میگن احساس امنیت بالاتر از خود امنیت هست، چون اگه احساس ناامنی ایجاد بشه ولو اینکه در واقع امنیت وجود داشته باشه، ولی به ناامنی منجر میشه.
احساس سلامت و سلامت هم از این مقوله هست.
اگه احساس بیماری باشه ولو اینکه واقعا فرد بیمار نباشه ولی در نهایت به بیماری منجر میشه.
پس بهتره همون قدر که مراقب سلامت جسممون هستیم، مراقب امنیت روانمون هم باشیم و اجازه ندیم افکار منفی و تلقین های مکرر وجودمون رونابود کنه.
#افکار منفی
#تلقین
eitaa.com/shahidaneh110
حجة الاسلام شیرازی نماینده ولی فقیه در سپاه قدس نقل میفرمودند:
وقتی حامد مجروح شد پیکر نیمه جانش رو به تهران منتقل کردند.
مادر حامد رو برای اینکه آخرین دیدارها رو با فرزند عزیزش داشته باشه از تبریز به تهران آوردن.
حامد از ناحیه چشمان و دستها مجروح شده بود و در حال اغما به سر میبرد.
مادر به بیمارستان آمد.
عکس العمل طبیعی هر مادری که جوون نازنینش رو در این وضعیت روی تخت بیمارستان میبینه اینه که بی تاب بشه و چه بسا گریه امانش رو بگیره.
ولی متعجبانه وقتی این مادر چشمش به فرزندش افتاد بدون اینکه خم به ابرو بیاره لحظاتی رو در سکوت به فرزندش نگاه کرد و بعد سرش رو به سمت آسمان بلند کرد وگفت: الحمدلله.
بعد با پدر حامد به سمت ما اومدن و از ما تشکر کردن و گفتند ممنونیم که زحمت فرزندان ما رو میکشید.
تعجب من بیشتر شد.
کمی که از زمان سپری شد که خدمت این مادر بزرگوار رسیدم و پرسیدم حاج خانم سرّ این همه رضایت و قدردانی و شکر شما به پیشگاه الهی چیه؟
جواب دادند: وقتی حامد خواست بره سوریه بهم گفت: مامان من نیت کردم مثل ابالفضل العباس علیه السلام شهید بشم؛
الان که اومدم و دیدم پسرم دو دستش قطع شده و چشمانش جراحت برداشته، خدا رو شکر کردم که ابالفضل العباس علیه السلام خریدار پسرم شده.
شهید قاسم سلیمانی وقتی به ملاقات حامد رفتند لقب شهید ابالفضلی جبهه ی مقاومت رو به این شهید عزیز دادند.
#شهید حامد جوانی
#شهید ابالفضلی جبهه مقاومت
#خاطرات شفاهی
eitaa.com/shahidaneh110
بخشی از وصیت نامه شهید حامد جوانی:
ای عاشقان اهل بیت رسول الله! من خیلی آرزو داشتم که ۱۴۰۰ سال پیش بودم و در رکاب مولایم امام حسین (ع) میجنگیدم تا شهید شوم و حال، وقت آن رسیده که به فرمان مولایم امام خامنهای لبیک گفته و از اهل بیت پیامبر دفاع بکنم؛ لذا به همین منظور عازم دفاع از حرمین به سوریه میشوم و آرزو دارم همچون حضرت عباس (ع) در دفاع از خواهر بزرگوارشان شهید بشوم
#شهید ابالفضلی جبهه مقاومت
#شهید حامد جوانی
#وصیت نامه
eitaa.com/shahidaneh110
جریان درگیری شهیدان همت، متوسلیان و شهبازی با مأموران سعودی در حج سال۱۳۶۰
چهار پلیس عرب، زائری را می زدند. انبوهی از حاجی ها دور آنها حلقه زده بودند و فقط نگاه می کردند. هر سه نفر به داخل جمعیت رفتند. متوسلیان پرسید چرا آن بیچاره را می زنید؟ زائری گفت: یک ذره خاک از قبرستان برداشته اونا هم او را زدند و میگن این کار کفره. وهابی های لعنتی.
خون در رگهای متوسلیان جوشید. فریاد زد: ولش کنید نامردا و به سمت پلیسی که دست به گردن زائر گذاشته بود دوید. محمود شهبازی و ابراهیم همت هم معطل نکردند و پریدند وسط جمعیت و فریاد الله اکبر سر دادند. گرد و خاک قبرستان احد را پر کرد. شهبازی دست به کمر پلیس انداخت و کلت او را برداشت.
پلیس های سعودی به عربی فحش می دادند. شهبازی دستش را رو به آسمان برد و چند تیر هوایی شلیک کرد هر چهار پلیس ازدحام مردم را شکافتند و از گوشه ی قبرستان گریختند.
متوسلیان فریاد زد: مردم متفرق شین؛ اونا الان برمیگردند. مردم بلافاصله از گوشه و کنار پراکنده شدند. متوسلیان نگاهی به دست شهبازی انداخت. هنوز قبضه کلت محکم میان دست او بود و نگاهش به نقطه ای بود که پلیس ها فرار کرده بودند
متوسلیان به او گفت: پیامبر حفاظت از تنگه احد رو به تو نسپرده که اینجوری واستادی اینجا! بریم...
بعد با تبسم ادامه داد: آقا فکر کرده با خالد بن ولید طرفه...
#راز نگین سرخ
#شهید محمد ابراهیم همت
# شهید احمد متوسلیان
#شهید محمود شهبازی
eitaa.com/shahidaneh110
هدایت شده از قرارگاه اساتید وطلاب انقلابی حوزه علمیه قم
میتونید حدس بزنید اینها چکار می کنن؟
اینها طلاب جهادی اند و کسانی که با بیماری کرونا به دیدار معبود شتافتن رو آماده می کنن و تا خانه ابدی بدرقه می کنن.
کاری که بعضی از فرزندان این اموات حاضر نیستن انجام بدن.
@gharar_a
إنّا للّه و إنّا إلیه راجعون
سردار شعبانی بعد از ۳۷ سال خدمت و مجاهدت چهره در نقاب خاک کشید.
فرماندهی سپاه شاهرود
فرمانده شهر هزار سنگر آمل در واقعه حمله گروههای چپ به شهر آمل
فرمانده سپاه چهارم بعثت (کرمانشاه) در دفاع مقدس
فرمانده سپاه ایلام
فرمانده انتظامی سیستان وبلوچستان جانشین فرماندهی انتظامی تهران بزرگ معاون سابق عملیات قرارگاه ثارالله تهران
رئیس پژوهشکده علوم دفاعی دانشگاه امام حسین
و...
گوشه ای از برگ زرین خدمات و افتخار آفرینی های این سردار عزیز بود.
روحش شاد.
# سردار شهید ناصر شعبانی
eitaa.com/shahidaneh110
سردار ناصر شعبانی:
گاه جاده تپه و چاله هایی دارد.
وقتی چرخ ماشین کوچک باشد این تپه و چاله ها بیشتر خودش را نشان میدهد و اگر چرخ ماشین بزرگ باشد این تپه و چاله ها کمتر نمود دارد.
چرخ ماشین انقلاب ما آنقدر بزرگ است که گاهی اوقات ما موانعی را پیمودیم و بعد تازه دیدیم که عجب مانعی را پشت سر گذاشته ایم.
# سردار شهید محمدرضا(ناصر) شعبانی
#بصیرت انقلابی
eitaa.com/shahidaneh110