اقلیم شهود
باز از جبهه حق نعش شهید آوردند
ورقی پاره ز قرآن مجید آوردند
چاوشان حرم از علقمه خوزستان
جسم بی دست ابوالفضل رشید آوردند
آن که با یاد لب تشنه سردار سحر
آب بر آب فشاند و نچشید آوردند
سرخوشان حرم عشق ز اقلیم شهود
به دل خسته عشاق امید آوردند
های یاران! بشتابید و لبی تر بکنید
باده از کوثرِ میزان و حدید آوردند
مَشکِ اشک دل عشاق مشبک شد، آی
باز از جبهه حق نعش شهید آوردند
مرحوم استاد رحمدل شرفشاهی
eitaa.com/shahidaneh110
چقدر فرقه بین زندگی کسانی که از مرگ گریزانند و کسانی که مرگ تاجرانه را از خدا تمنّا میکنند.
شهادت مرگ تاجرانه است.
eitaa.com/shahidaneh110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم کامل تر مکالمه شهید پاشاپور و شهید سلیمانی و ابراز نگرانی شهید پاشاپور از حضور حاج قاسم در خط
eitaa.com/shahidaneh110
اون روز شور و نشاط همیشگی رو نداشت.
سر سفره هم که نشست دستش به غذا نمیرفت. نمیدونست چطور حرف دلش رو به پدر و مادرش بگه و اونا رو راضی کنه.
پیش خودش گفت: عصر که مادرم میبرم جلسه قرآن حرفام رو بهش میزنم.
ماشین رو روشن کرد.
معمولا خیلی تند میرفت.
مشکل فقط تند رفتن نبود.
در حین رانندگی هم گوشی اش دستش بود، یا پیامک میزد یا تلفن.
اما اون روز نه از تند رفتن خبری بود و نه گوشی به دست گرفتن.
انگار فکر و ذهن حامد جایی دیگه است. دیگه اون حامد شوخ و بانشاط هر روز نبود.
آروم میرفت.
مادرش هم متوجه حال حامد بود که حامد زد روی ترمز و کناری توقف کرد.
گفت مامان یه تصمیمی دارم ولی همش نگرانم باهام مخالفت کنید.
گفتم چیه مامان جان؟
بی مقدمه اصل مطلب رو گفت: میخوام برم سوریه.
مامان گفت: همین! یعنی سر رفتن به سوریه اخمات تو همه و اینقدر دمقی؟
حامد تعجب کرد و پرسید یعنی شما مخالفتی ندارید؟
مادر که لبخندی گوشه لب داشت گفت: من اگه ده تا مثل تو داشتم هم مانع رفتنتون نمیشدم.
حامد که حالا مصمم تر شده بود، دست های مادرش رو فشرد و گفت:
( مادر جان، باید یه قول سخت بهم بدی، قول بدی که اگه شهید شدم، مثل همین حالا نذاری کسی اشکت رو ببینه!)
# شهید اباالفضلی جبهه مقاومت
# شهید حامد جوانی
eitaa.com/shahidaneh110
حاج کاظم، خاطره از حامد.mp3
2.38M
خاطره حاج کاظم آفاق از حضور سردار سلیمانی و سردار همدانی بر بالین حامد جوانی و لقبی که حاج قاسم به این شهید عزیز دادند.
# شهید ابالفضلی جبهه مقاومت
# شهید حامد جوانی
eitaa.com/shahidaneh110
گوشه ای از وصیت نامه شهید حامد جوانی:
...پدر عزیزم به دلم افتاده که این آخرین سفر من به سوریه میباشد و میدانم که شهید خواهم شد لذا از صمیم قلب مرا حلال کنید.
# شهید حامد جوانی
# مرگ آگاهی
eitaa.com/shahidaneh110
حجتالاسلام امیر مسروری در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «راستش را بخواهید ساعت ۱۶:۳۵ است و حتی توان وضو گرفتن ندارم. ۴۳ رفیق شهید دارم که از نیروی تکور و رزمنده تا فرماندهی نیرو جزئی از این لیست است؛ از سرلشگر تا گروهبان و بسیجی. اما هیچکدام کمر مرا نشکست و اینقدر داغون نکرد.
احمد خسروی از آخوندهایی بود که نه تنها حکومتی بودن برایش افتخار بود بلکه تا همین چند ماه قبل و رفتنش به سازمان مدارس صدرا برای امرار معاش عین خیلی از طلبهها دچار مشکل بود. راستش را بخواهی نه خانهای داشت و نه حتی سرپناهی که روی آن طبقهی غیر مجاز بسازد و از ماده صد استفاده کند. اما تا دلتان بخواهد برای این و آن خانه ساخت.
دم عید که میشد به احمد میگفتم کجایی؟ مینوشت فلان منطقه در حال ساخت خانه؛ با شوخی میگفتم احمد مگه چند هفته قبل فلان شهر نبودی و مشغول کار جهادی؟! میخندید و جواب میداد: تو که همش میگی ولی نمیایی!
احمد خسروی رفت؛ چند روز هم این شبکهی اجتماعی با پرچم سیاه، بهم تسلیت میگویند و تمام. اما داغ احمد برای کسانی که دلشان به خندههای دور همی و گریههای بالا منبرش خوش بود، هیچ وقت سرد نخواهد شد. اصلا چه کسی گفت احمد رفت، ما رفتیم و احمد با زمانه ماند. با تمام جهادیهای گروه رسالت ماند. با سیستان و بلوچستان ماند. با رستم و سهراب و قاسم میر حسینی و شهید لک زایی ماند. اصلا احمد خسروی مگه میمیرد؟! آنکه مرد ماییم؛ مایی که هر چه داشتیم برای نفسمان دادیم و خواهیم داد.
.
[ احمد، والله تالله بالله انکسر ظهری].
eitaa.com/shahidaneh110
متأسفانه اخبار منفی هم زود پخش میشه و هم زود باور میشه.
وجود ما آدمها هم که به شدت از این اخبار تأثیر پذیر و تلقین پذیر هست.
نتیجه اش چیه؟
نتیجه اش اینه که بیش از کرونا استرس و ترس و وسواس حاکم بر وجود ما از ما تلفات بگیره.
میگن احساس امنیت بالاتر از خود امنیت هست، چون اگه احساس ناامنی ایجاد بشه ولو اینکه در واقع امنیت وجود داشته باشه، ولی به ناامنی منجر میشه.
احساس سلامت و سلامت هم از این مقوله هست.
اگه احساس بیماری باشه ولو اینکه واقعا فرد بیمار نباشه ولی در نهایت به بیماری منجر میشه.
پس بهتره همون قدر که مراقب سلامت جسممون هستیم، مراقب امنیت روانمون هم باشیم و اجازه ندیم افکار منفی و تلقین های مکرر وجودمون رونابود کنه.
#افکار منفی
#تلقین
eitaa.com/shahidaneh110