eitaa logo
🌷شَـهیـدانـه🌷
89 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
208 ویدیو
43 فایل
℘بِسْـم‌ِرَب‌ِّالحٌـسِیْن :)♡ ‌ خودتونُ وقف ڪسے نڪنید! جُز «حُسین ؛ عَلَيْھِ السَّلامُ» ...
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 ﷽ 🕊 🌸 🌸 🌼 به عنوان برای شهدا و زائرانشان خدمت میکردند. 🌼 اخلاق بسیار خوبی داشت هر وقت به سراغش میرفتیم با لبخند پذیرا بود و داداش از دهانش نمی افتاد. 🌼 عادت داشت برای بلند میشد .یکبار از حمید آقا تقاضا کردم من رو هم بیدار کنن ولی از بس خسته بودم ایشان دلش نمی آمد من رو بیدار کنه و خودش نماز را میخواند. 🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌹 https://eitaa.com/shahidaneh_zh
🕊 ﷽ 🕊 ♡| |♡ ☆ ولادت: ۱۳۶۸/۲/۴ قزوین ★ شهید پاییزی حرم بی بی زینب ☆ پاییز سال ۱۳۸۹سفر کربلا ★ پاییز سال ۱۳۹۱جشن عقد ☆ پاییز سال ۱۳۹۲جشن عروسی ★ : ۱۳۹۴/۹/۵ |• @shahidaneh_zh •|
🕊 ﷽ 🕊 ♡| |♡ ◆ شب قبل از اعزام، وقتے اشک هایـَم را دید گفت: { دلَــ♡ـــم را لَــزانـــدے امّا ایمانَــم را نمیتوانے بـلَـرزانـے } ← به روایت همسر شهید ❀ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ❀ |• @shahidaneh_zh •|
🕊 ﷽ 🕊 سلام رفـیق ...! ✋ رفیقِ من ، آرزو نڪـن شهیـد بشـی ؛ آرزو ڪـن ... مـِثلِ شُهَـدا زندگـی ڪـنی ... ♡ |• @shahidaneh_zh •|
🕊 ﷽ 🕊 📚 کتاب " " 📗 زندگینامه 📌 داستان زوج دهه ۷۰ ک برای اینکه تو مراسم عروسیشون گناهی پیش نیاد نیت می کنند دو نفری سه روز روزه بگیرند.😍 📆 از نظر حضرت آقا...رهبر انقلاب باید داستان زندگی این دو جوونو تو تاریخ ثبت کنن😊😍 |• @shahidaneh_zh •|
yadet bashe.mp3
10.4M
🕊 ﷽ 🕊 🎼 قطعه یادت باشه به یاد ❤️ تقدیم به مخاطبان عاشقانه ترین کتاب شهدای ❤️ 🌹 قشنگی عاشقی به 🌱 تکیه کلامو حرفاشه 🌹 عاشق کردی یه عالمو 🌱 با جمله ! 😍 |• @shahidaneh_zh •|
🕊 ﷽ 🕊 ♡| |♡ 🌷 بہ خانہ کہ رسیدیم، بعد از خداحافظے و تشکر از اقوام و خانواده، اول خواندیم. ☘ حمید سجاده انداخت و بعد از نماز از حضرت معصومہ(س) تشکر کرد.خیلی جدے بہ این عنایت اعتقاد داشت. 🌷 همیشہ بعد از هرنماز از کریمۀ اهل بیت تشکر مےکرد کہ بانے این وصلت شده است. ☘ دست هایش را بلند مےکرد و همان جملہ ای را مےگفت کہ بعد از تحویل سال کنار من رو بہ ضریح گفتہ بود: یاحضرت معصومہ!ممنونم کہ خانمم رو بہ من دادے و من رو بہ عشقم رسوندے. |• @shahidaneh_zh •|
🕊 ﷽ 🕊 ♡| |♡ 💠 به قبور که رسیدیم حمید چند قدمی جلوتر از من قدم برمی‌داشت، تنها جایی که دوست نداشت شانه به شانه هم راه برویم مزار شهدا بود، می‌گفت؛ 《 ممکنه همسر شهیدی حتی اگر پیر هم شده باشه مارو ببینه و یاد شهیدشون و روزایی گه با هم بودن بیفته و دل‌تنگ بشه، بهتره رعایت کنیم و کمی با فاصله راه بریم. 》 ⛔️ زوجهای جوون وعزیز لازم نیست همه سلفیها وعاشقانه هاتون رو در معرض دید بذارین.شاید... 💞 حواستون به دل جوونای مجرد باشه |• @shahidaneh_zh •|
🕊 ﷽ 🕊 ♡| |♡ 🌹 یڪبار با حمید آقا داشتیم میرفتیم بیرون ڪہ بحث در امتحانات وسط ڪشیدہ شد من گفتم دانشگاہ اگہ تقلب نڪنے اصلا نمیشہ... 🔻حمید آقا سریع گفتن نباید تقلب ڪنید مخصوصا تو دانشگاہ حتے اگہ رد بشے چون تاثیر مدرڪ روے حقوقتون میاد و حقوقت از نظر شرعے مشڪل پیدا میڪنہ... 📌 خودش میگفت بعضے وقتا ماموریت بودم و نرسیدم درس بخونم ولے تقلب نڪردم و رد شدم ولے پیش خدا مدیون نشدم... و دوبارہ درس رو برداشتم و فرصت ڪردم بخونم و نمرہ خوب هم آوردم. 🌱 واقعا اون لحظہ بہ نوع بینش حمید جان و تفڪرش غبطہ خوردم ڪہ اینقدر مراقب اعمال و ایمانش هست و مالش پاڪ پاڪ هست... |• @shahidaneh_zh •|
🕊 ﷽ 🕊 ♡| |♡ در مخاطبیݧ بہ نام ☆ ڪربلاے من☆ اسم همسرش را ذخیره ڪرده بود... مےگفت تو مثل ڪربلایے برام...💘 ✍ راوی: |• @shahidaneh_zh •|
🕊 ﷽ 🕊 ♡| |♡ 🌹 وکفی بالحلم ناصرا 🌹 و خدا کفایت میکندبرای صابران 🔰 همیشه وقتی اوضاع زندگی سخت میشد یاازچیزی ناراحت بود همین جمله رامیگفت وآرام میگرفت. راوی: همسرشهید 🌱الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌱 |• @shahidaneh_zh •|
🕊 ﷽ 🕊 ♡| |♡ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ◍بعد از نماز با دستش تسبیحات (س) را مے گفت. هنگام ذڪر هم انگشت هایش را فشار مے داد ◍ و درجواب چراییِ این ڪار مے گفت : بندهاے انگشت هایم را فشار مے دهم تا یادشان بماند در قیامت گواهے دهند ڪہ با این دست ذڪر خدا را گفتہ ام😇 🖊 راوی: همسرشهید |• @shahidaneh_zh •|