فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌 نماز جماعت در سواحل مازندران
هرجا کار دست مردم افتاد به خوبی از عهدش بر اومدن،بدون کوچکترین هزینه مردم جذب دین میشوند.
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
💬دلنوشته ای با قلم شهید محمد غفاری:
💠سفره ای درسال 1359انداخته شد ویک عده بر سر این سفره نشستند وبه لقاالله پیوستند اما ما چه کرده ایم؟به خدا هیچ...
دیگر بغض گلویم را گرفته💔.
حتی بعد از دیدن چند جوان که با سر و وضع های آنچنانی ایستاده بودند و کارهای ناشایست انجام می دادند اشک در چشمانم جمع شده بود.
خودم را کنترل کردم.اما دیگر طاقت نیاوردم به منزل که رسیدم به طبقه ی بالای منزل رفتم و به عکس ها و نوارهای شهدا گوش دادم
و با نوای شهیدسیدمجتبی علمدار نشستم وسیر گریه کردم.💔
دیگر دلم نمیخواهد بیرون بروم؛چون هروقت بیرون میرفتم جوان ها را در پی عیاشی و جلب توجه میدیدم.
دختران جوان با غرور و تکبر حرکت میکردند.مردان وزنان درفکرمایحتاج زندگی وسبقت در مال خود بودند؛
آری انگار این شهدا فراموش شده اند.
🌱 ای کاش رنگ شهربازیم نمیداد
درجبههرمزیازهرا(س)مرابرباد میداد
امشب دل از یادشهیدان تنگ دارم
در دل هوای کربلای پنج دارم
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#کتاب_آرام_جان
#خاطراتی_از_شهید
#محمد_حسین_حدادیان
#به_روایت_مادر
#نویسنده: محمد علی جعفری
#نشر_شهید_کاظمی
#قسمت_ ۳۱
ضبط ماشین را پلی کردم سوزن سوزن شدن دست و پایم کم نمیشد مداحی محمود کریمی بود یه قلب مبتلا تو این سینه ست مریضم و دوام اباالفضله» دوران دبستانشان توی ماشین دعوا داشتند. محمد حسین عاشق مداحی بود، زهرا می خواست آهنگ گوش بدهد. دو نفری هم یک دنده مگر کوتاه می آمدند زمان بندی کردیم نیم ساعت مداحی نیم ساعت آهنگ این روال ادامه داشت بزرگتر که شدند حساسیت زهرا به مداحی کمتر شد. کار به جایی رسید که کلاً آهنگ از ماشین حذف شد؛ فقط
مداحی محمود کریمی .خودم معمولاً موقع رانندگی رادیو معارف گوش میدادم تا محمد حسین مینشست توی ماشین رادیو را قطع میکرد و
می چسبید به مداحی
اشک از گوشه چشم فرهاد سرید. روزی که حاج محمود این مداحی را
میخواند آمد جلوی چشمم ورودی
امامزاده ایستاده بود جانبازان را میشناخت آقای گودرزی رسید.
جفت پاهایش قطع شده است. دوید ویلچرش را از صندوق عقب پایین آورد. جلوی در راننده ایستاد ایشان را سوار ویلچر کرد. او را برد داخل صحن چند دقیقه ای صبر کرد تا
آقای گودرزی زیارتنامه بخواند. چند قدم جلوتر ویلچر را به بچه های انتظامات تحویل داد برگشت و سوار
ماشین شد و رفت
.یک بار ازش پرسیدم توی جیب لباس خادمیت چی میذاری این قدر
،گفت:
قلمبه میشه؟» خندید و سوئیچ ماشین جانبازا. هر شب سوئیچشان را می گرفت که ماشینشان را در جای نزدیکی پارک کند .پایان مراسم زودتر میرفت ماشینها را می آورد که یکی یکی سوار
شوند و بروند.
وارد بلوار اندرزگو شدیم
نقطه به نقطه اش خاطره بود .
👇👇👇
هر موقع با هم بودیم تعریف میکرد که اینجا ایست و بازرسی میزنیم از یک وقتی بحث دوردور توی این بلوار مطرح شدبعضی مغرض بودند و عده ای جاهل محمدحسین میگفت میبینی طرف شب جمعه از شهرستان پا شده اومده اینجا به هوای «دوردور» خیلی نگران بودم که خدای ناکرده ماشین بیگناهی را نگیرند. برای اینکه خیالم را راحت کند میگفت خودروی گرفتیم، گذر موقت بود، مشروبات الکلی داشتند، طرف کلی آیه و قسم خورد که با فامیلامون اومدم و زیاد توی تهران نمی چرخم و دفعه آخرمه.
مشروباتش رو ریختم توی جوب ،از اون محدوده آوردمش بیرون و راهی کردمش بره راننده از داشبورد یک مشت تراول تانخورده بیرون آورده
بود، محمد حسین می
گفت:
میخواست بهم رشوه بده قبول نکردم .بهش گفتم هدف من این بود که شما اصلاح بشید
شاید فرهاد هم با دیدن بلوار اندرزگو
بیشتر دلش هوای محمد حسین را
کرد. کشید کنار سرش را گذاشت
روی فرمان مداحی محمود کریمی رسیده بود به «حک میشه روی سنگ قبرم این سینه زن رایة العباسه» شانه های فرهاد میلرزید بدون
اینکه ذکری به لبم بنشیند ذکر شمار را فشار میدادم اشکم سرریز شد. نه به آن آرامش موقع رفتنش نه به این دل آشوبی الان مگر اشک من و فرهاد بند میآمد تا پایم را گذاشتم داخل خانه بلندبلند گریه کردم .زهرا از اتاقش دوید بیرون شوکه شد بی تابی ما برایش غیر منتظره بود از توی قمقمه یخچال آب آورد لیوان را گرفتم ،دلم نیامد به آن لب بزنم فقط مجتبی و محمد حسین از آن قمقمه آب میخوردند من همیشه آن را به نیت حضرت علی اکبر (ع) پر میکردم میگفتم پسرهای جوانم از آن آب
میخورند؛ ان شاالله حضرت علی اکبر (ع) دعاگویشان باشند .هر موقع محمد حسین آب میریخت توی آن
بهش میگفتم: «مامان نیت کن؛ به آقا علی اکبر (ع) توسل کن» زهرا با توپ پر میگفت: «این کارا چیه؟ مگه نمیگفتید به ابی انت و امی و نفسی و اهلی و مالی و اسرتی؟» سرم را گرفتم توی دستهایم زار میزدم زهرا جلویم زانو زد: «واقعاً که پس چی شد اون همه شعار؟ الان وقت عمله... متأسفم، شماها از این امتحان
سربلند بیرون نیومدید هم تو هم
بابا.»
صدای چرخیدن کلید توی قفل در را
شنیدم از جایم پا شدم ناخودآگاه
گفتم: «محمدحسین!» مجتبی بود.
هاج و واج نگاهمان کرد ناامید
نشستم، اشکم بند نمی آمد. اگر
میخواستم بروم
خانه مادرم
محمدحسین میگفت: «نوچ نوچ شما اجازه ندارید میگفتم از کی؟ میگفت از بنده میگفتم برای چی؟ میگفت: «کلید که میندازم توی در و میگم مامان باید صدات توی خونه باشه و بگی جانم مامان، مامانی بود؛ همه هم میدانستند پایش را که می گذاشت داخل خانه، اولین کلمه حرفش «مامان» بود. من را صدا میزد
می آمد توی آشپزخانه کمی با موهایم ور میرفت. خیلی که شنگول بود و عجله نداشت بغلم میکرد. می آوردم وسط هال می چرخاندم جیغ میزدم محمد نکن کمرم اصلاً گوش نمیداد میگفت
هیچی نمیشه.»
دیگر از محمد حسین دل شستم مطمئن بودم شهید میشود. مدتی
میرفت دیدن بزرگان؛ مثل آقای حسن زاده آملی بعد از یکی از زیارتهای قم آمد گفت: یکی بهم گفت یک مقامی توی اجداد پدری و مادری تون هست که قراره به شما برسه ولی موانعی سر راهه برای رفع
این موانع هر شب جمعه به نیت اموات پدری و مادری تون خیرات بده » با کنجکاوی گفتم: خب ازش
میپرسیدی
مادری؟!»
که اجداد پدری است یا ...
محمد حسین گفت:
اتفاقاً پرسیدم؛ ولی ایشون همون
حرفا رو دوباره تکرار کرد و نگفت کی بوده» تا آن روز پیش خودم فکر کردم شاید مقامهای سیروسلوکی
به محمدحسین برسد؛ چشم برزخی، طی الارض، برای همین هر هفته یادآوری می کردم حتی اگر بیرون بود بهش زنگ میزدم گاهی میگفت آره یه جعبه خرما گرفتم دادم. بعضی وقتها هم میگفت
آی مامان خدا پدرتو بیامرزه یادم انداختی الان میرم چیزی خیرات
میکنم
تا
برسد به مشهد مدام بهش زنگ میزدم سعی میکردم پشت گوشی مسلط باشم . از اینکه فرصت زیارت
پیدا کرده بود یا نه به ما خبری نداد
فقط لحظه پرواز به پدرش زنگ زده
بود از وقتی که پدرش گفت «رفت»، قلبم سرناسازگاری گذاشت؛ تندتند
می زد تیر میکشیدسنگینی
میکرد.....
⬅️ ادامه دارد ....
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ عظم البلاء
همخوانی شهدا
⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
هدایت شده از
امام زادگان عشق
🔸السلام علیک یافاطمه المعصومه🔸
#سلام_بانوی_آفتاب
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِیجَة
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِین
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْن
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّةَ وَلِیِّ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَر
يَا فَاطِمَةُ اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّةِ
◀️ با سلام به حضرت فاطمه معصومه سلامالله علیها روز مان را آغاز میکنیم.
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰🌷
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
#تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن_جلسه_477
🌹 آیه 3 سوره نساء بخش 2
🌸 و َإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُواْ فِى الْيَتاَمَى فَانْكِحُواْ مَا طَابَ لَكُمْ مِّنَ النِّسَآءِ مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا
ْ
🍀 ترجمه: و اگر مى ترسید که درباره ى (ازدواج با) دختران یتیم عدالت را رعایت نكنید، پس با آن زنانی ازدواج کنید که شما را خوش آید، دوتا دوتا، سه تا سه تا، یا چهار چهارتا پس اگر ترسیدید كه به عدالت رفتار نكنید، پس فقط یک همسر بگیرید و یا از زنانی که مالک آنها هستید اکتفا کنید و این نزدیک تر است كه ستم نكنید.
🔴 در جلسه قبلی به بخشی از آیه پرداختیم و در این جلسه به ادامه آیه می پردازیم.
🌸 قبل از #اسلام مسئله ی چند همسری حد و مرزی نداشت بعضی ها بالای ده همسر داشتند البته هر کدام به انگیزه های مختلف #ازدواج می کردند مثلا در قبیله ها و عشایر قبل از اسلام مردان ، همسران متعددی می گرفتند تا فرزندان زیادی به دنیا بیایند تا هم قدرت نظامی و هم قدرت دامداری و کار آنها افزایش پیدا کند البته در جنگ ها مردان زیادی می مردند و زنانی که شوهرانشان وفات می کردند یا باید تا آخر عمر بدون شوهر می ماندند یا باید #ازدواج_مجدد انجام می دادند. به این خاطر اسلام به سادگی از کنار این مسئله عبور نمی کند یا باید مجاز می کرد یا باید ممنوع می کرد.
🌸 اگر مسئله چند همسری را ممنوع می کرد خیلی از زنانی که شوهرانشان #وفات می کردند باید تا آخر عمر بدون شوهر می ماندند خیلی از آنها دچار آسیب های #روحی و #عاطفی می شدند و خیلی ها هم از تأمين هزينه هاى زندگی خود بر نمی آمدند و هم ممکن بود بعضی ها به سمت هوا و هوس کشیده شوند و از طرفی خیلی از مردان هم از فرزندان زیاد که برای کار کردن در دامداری و برای دفاع و حضور در جنگ ها محروم می شدند به این خاطر #اسلام مسئله چند همسری را ممنوع نکرد ولی برای آن حد و مرز و شرایطی قرار داد تا زنان دچار آسیب نشوند و #عدالت درباره زنان اجرا شود.
🌸 #قرآن می فرماید: مثنی و ثلاث و رباع فإن خفتم ألا تعدلوا فواحدة أو ما ملكت أيمانكم: دوتا دوتا ، سه تا سه تا ، یا چهارتا چهارتا پس اگر ترسیدید که به عدالت رفتار نکنید ، پس فقط یک #همسر بگیرید و یا از زنانی که مالک آنها هستید اکتفا کنید. یعنی تا چهار همسر مجاز هستید اما شرطش این است که عدالت را بین آنها قرار دهید یعنی باید در تأمين هزينه هاى زندگی مثل خوراک ، پوشاک و مسکن و سایر نیازها #عدالت را اجرا کنید اگر نمی توانید و یا می ترسید عدالت را رعایت نکنید حق گرفتن دو همسر یا سه همسر یا چهار همسر را ندارید و فقط با یک زن ازواج کنید و یا از آنهایی که مالک آنها هستید اکتفا کنید. ذلك أدنى ألا تعولوا: اين نزدیکتر است که ستم نکنید.
🔹 پیام های آیه 3 سوره نساء 🔹
✅ #اسلام، حامى محرومان، به ویژه یتیمان و به ویژه دختران یتیم است، آن هم در مسأله ى عفّت و زناشویى و پرهیز از سوء استفاده از آنان.
✅ برای ازدواج با دختران یتیم باید عدالت را رعایت کرد.
✅ در انتخاب #همسر، تمایل قلبى یک اصل است.
✅ در #اسلام مرد تا چهار همسر می تواند بگیرد اما به شرطی که با عدالت با آنها رفتار کند.
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
هدایت شده از
امام زادگان عشق
مسیر افلاڪ✨
از خاڪ میگذرد
خاڪے شوید
تا آسـمانے شوید ...
سلام✋
#صبحتون_شه🌹دایی
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
http://sahba.ir/download/tarhekoli/05%20-%20%D8%B7%D8%B1%D8%AD%20%DA%A9%D9%84%DB%8C%20%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%DB%80%20%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C%20%D8%AF%D8%B1%20%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86%20-%20%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86%20%D9%88%20%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C%20%D8%A8%D9%87%20%D8%AA%D8%B9%D9%87%D8%AF%D8%A7%D8%AA.mp3
🔰جلسه پنجم
ایمان و پای بندی به تعهدات
1 مهر 1353
6 رمضان 1394
🔷طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
استاد :
حضرت آیت الله العظمی خامنه ای
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#شهدای_محلمون_را_بهتر_بشناسیم
🌷شهید شیدالله همتی🌷
شهید شیدالله درتاریخ 1340/4/10 درتهران(فیروز کوه)دیده به جهان گشود. شیدالله تحصیلات خود را تا پایان دوره راهنمایی در تهران سپری کرد.
درسال1355 به همراه خانواده به ورامین نقل مکان کردند. دوران متوسطه را در رشته ریاضی-فیزیک در حالی به پایان رسانید که مقارن باشروع انقلاب اسلامی بود .
شیداله بطور دائم درتظاهرات شرکت میکرد تا در درگیریها توسط عمال رژیم به همراه چندتن ازدوستان دستگیر و راهی زندان می شود و پس ازمدتی همزمان با آزادی زندانیان سیاسی از زندان آزاد می گردد . این شهید بزرگوار همچنان به مبارزات ادامه داد تا اینکه در 22 بهمن 1357 انقلاب به رهبری امام خمینی پیروز شد. شهید شیداله در سال 1358 قبل از ورود به دانشگاه در جریان فعالیتهای تبلیغی مجلس خبرگان جهت نصب پلاکارد به بالای طاق نصرت رفته و در حین نصب،بر اثر تصادم با سیمهای فشار قوی دچار آتش سوزی شده و به شدت مجروح می گردد و مدتی در بیمارستان بستری میشود.
در تابستان 1362 باتاسی ازخطبه حاج آقا قرائتی و در سالروز ازدواج حضرت محمد(ص)تشکیل خانواده میدهد.
شهید شیداله در زمان جنگ تحمیلی بعنوان بسیجی در عملیاتهای زیادی شرکت نمود .
درشهریورسال1365درشرکت مخابرات استخدام شد و پس ازاستخدام درحالیکه فرزند اولش علی شش ماه بیشترنداشت،مجدداباکسب مجوز از شرکت مخابرات،عازم مناطق جنگی درشلمچه می شود .
شش ماه پس از آخرین مرخصی درفروردین ماه 1366مسئولین به ایشان متذکر می شوند که فعلا تسویه کنید،
جواب ایشان چنین بوده که "اگرعملیات درپیش باشد شرکت می کنم ودرغیراین صورت موقتا تسویه کرده ودرپشت جبهه مشغول می شوم."اماگویا ایشان می خواست بادنیای فانی تسویه حساب کرده وبه سوی معبودش پرواز کند.لذا درآخرین روزهای مرخصی (دهه اول فروردین سال1366)روزی خطاب به فرزندش علی که یکسال داشت روبروی تمثال مبارک حضرت امام خمینی(ره)فرمودند:"علی جان بعدازمن امام عزیزپدر توخواهدبود.پدرت رادعاکن . طولی نکشید که تاریخ ۱۳۶۶/۱/۲۲ در منطقه شلمچه ودرعملیات کربلاهشت به فیض عظمای شهادت نائل میگردد و پیکر پاک و مطهرش در اسفند ماه 1373 پس از هشت سال دوری به موطن اسلامی بازگشته و به خاک سپرده می شود .
"اونمی دانست که علی کوچولو بزودی شاهد از دست دادن پدر امت خواهد بود و دراندک زمان برای همیشه اوودیگرفرزندان شاهد را یتیم خواهد کرد .
✅خصوصیات اخلاقی شهیدشیداله ؛
شهید شیداله روزی یک جزء قران قرائت می کردند.دراجتماعات سیاسی- مذهبی وزیارت عاشوراو....هرهفته شرکت میکردند.ازنظم خاصی برخورداربودندوحدیث شریف اوصیکم بتقوی الله ونظم امرکم رادرنظر داشتند.به خانواده
توجه خاصی داشتندوهرشب اعمال خودرامحاسبه میکردندوبه دیگران یاداوری می کردند.نمازشب راحتی الامکان اقامه می کردند.اهل مطالعه کتابهای مذهبی-اخلاقی بودند.
✅خاطره ای ازشهید شیداله به روایت همسر گرامیشان ؛
روزی درمنزل بودیم قبل ازطلوع آفتاب صدای دادو بیداد از همسایه ها به گوش رسید.ایشان پیگیر صدا شد پس از اندک زمانی بامردی ژولیده با ظاهری شبیه به دیوانه ها وارد حیاط شد.
باتعجب پرسیدم کیست؟گفت یه بنده خدا.او را حمام کرد،لباسهایش را عوض کرد،به او صبحانه داد و سپس وی را به مسئولین ذی صلاح تحویل داد و از من خواست کرد که رسیدگی به آن مرد را جایی بازگو نکنم .
🌺توصیه شهید شیداله به جوانان:
ازملت عزیزمی خواهم که این انقلاب راکه نقطه عطفی درتاریخ اسلام است باجان ودل ودراین مقطع حساس پاس دارندودرمقابل هجوم فرهنگی ونظامی دشمن مقاومت کنند وگوش به فرمان امام باشند.به نمازاهمیت دهندوحدیث امام صادق(ع)راآویزه گوش کنند که شفاعت مابه سبک شماران نماز نمی رسد.ازخواهران مسلمان عاجزانه می خواهم زینتهای خودراازدیدنامحرم بپوشانندوضمن داشتن وقارومتانت خودمواظب باشندباعث گمراهی جوانان وعذاب الهی برای خودبه خاطررعایت نکردن حجاب نشوند.خطاب به خواهرش فرمود:دوست دارم با رعایت حجاب خود روحم راشاد ومرابه داشتن چنین خواهرانی مفتخر سازید.
⚘روحش شاد و یادش گرامی⚘
⚘نثار ارواح طیبه شهداء . امام شهداء و اموات صلوات⚘
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
‹ ☘ ›
سیزده بدر است
تمامِ سیزده معصوم
چشمشان به دَر است
تا بیایی آقا...💚
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج