eitaa logo
امام زادگان عشق
93 دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
4هزار ویدیو
331 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
محبت درمانی (20).mp3
9.98M
🔖 📚 سلسله جلسات محبت درمانی 20 این مجموعه محبت خدا به بنده ها و محبت انسان ها با تکیه بر آیات و روایات پرداخته است. فوق العاده زیباست از دست ندید👌.. 🎵استاد شجاعی 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
30.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ ۶ دلیل قرآنی امام علی علیه السلام چرا امیرالمومنین علیه السلام با این شجاعت و قدرت بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله در خانه نشست⁉️ 🎥حجت الاسلام والمسلمین دکتر رفیعی ✅ بسیار زیبا ✅ حتما ببینید ✅ با ارسال به دیگران مبلّغ غدیر باشیم 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
عشق‌وعاشقی‌اونی‌نیست‌که دونفربه‌هم‌نگاه‌کنن . . عشق‌وعاشقی‌زمانی‌درسته‌که دونفربه‌یه‌نقطه‌نگاه‌کنن! شھداهمشون‌نگاهشون‌به‌یه‌نقطه‌بود؛ اونم‌قرب‌الهی 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
20.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«پاشو بیا ایران»😍✌️🇮🇷 🔹اجرای زیبای گروه فرزندان ایران در برنامه همآهنگ
14.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انیمیشن زیبای غدیر 🌸بر محمد و آل محمد صلوات🌸 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
✍️ 🏴 به مناسبت حرکت کاروان حسینی به سمت کربلا خدایا وقتی مولایمان حسین علیه السلام قصد کربلا نمود، راضی به رضای حضرتت بود و تسلیم امرت؛ راه را بر او بستند؛ او و اهل بیتش را تشنه گذاشتند؛ باز هم راضی به رضای حضرتت بود و تسلیم امرت؛ او، فرزندان و یارانش را به شهادت رساندند، مظلومانه و تشنه؛ باز هم راضی به رضای حضرتت بود و تسلیم امرت. او عاشق بود و عاشق ماند و عاشقانه به شهادت رسید؛ اما من امروز کاری کردم آن هم با ادعای اینکه راضیم به رضای خدا ولی چه کنم که اضطراب و تشویش سراسر وجودم را فرا گرفته و با خود خیالاتی دارم. یادم رفته که با اعتماد به حضرتت گام برداشتم ولی اکنون اینگونه‌ام؛ ظاهراً رضایت خودم مطرح بوده، نه رضایت شما. اصلاً فهمیدم همه اعمالم اینگونه است آنچه که به هیچ عنوان در نظر نبوده شما بودید. از این بابت شرمنده‌ام. خدایا کمکم کن تا عاشقانه عبادتت کنم و رذایل اخلاقی را از خود دور نمایم. انشاالله. 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از قم آنلاین
🛑 قابل توجه شهروندان قمی/ راهنمای زائر باشید 🔹همشهریان عزیز ساکن قم چنانچه در این ایام فرخنده با زائری در سطح شهر قم برخورد کردید که محل استراحت و اسکان نداشت، بگویید: (عدد ۴ را به شماره ۳۰۰۰۱۵۱۵ ارسال کند) تا خادمان در ستاد اسکان زائر، فورا آن‌ها را به محل‌های اسکان راهنمایی کنند. اخبار مهم را در قم‌آنلاین ببینید👇 http://eitaa.com/joinchat/3298492416Cc8880c401c اولین و بزرگترین کانال خبری قم
🔰 نامه دفتر آیت الله العظمی سیستانی به دبیرکل سازمان ملل 👈 جسارت به حریم قرآن و هجمه به مقدسات بیش از یک میلیارد مسلمان به بهانه آزادی بیان قابل توجیه نیست 1️⃣ دفتر حضرت آیت الله العظمی سیستانی نامه ای به آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل درباره تعرض به نسخه ای از قرآن کریم با مجوز پلیس سوئد ارسال کرد. 2️⃣ در متن نامه دفتر مرجع تقلید عالیقدر شیعیان آمده است که احترام به ازادی بیان به هیچ وجه صدور مجوز چنین اقدام شرم آوری را توجیه نمی کند. متن کامل نامه را در تصویر می‌بینید.
🇮🇷🇮🇷 مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷 ✒قسمت سی و نهم فصل سوم بلدچی شانزده ساله (۱۷) سوار تویوتای حبیب شدم. به جایی نرسیده به جاده اهواز خرمشهر رفتیم. وقتی به آنجا رسیدیم، آقای همدانی را دیدم که داشت نیروهای گردان عمار و گردان مسلم را به شکل ادغامی سازماندهی می‌کرد. همان وقت اولین بمباران‌های عراق شروع شد. همه جا از پشت مواضع ما گرفته تا روی کارون و عقبه ها و دور و بر خاکریز زین‌القوس را بمباران می کردند. در این اثنا دو نفر با انگشت مرا به یک راننده آمبولانس نشان دادند. راننده آمبولانس به طرفم آمد و گفت: "برادر! شما از بچه‌های اطلاعات عملیاتی‌؟" کارم تا اینجا به لطف خدا بی‌نقص بود و به رغم اینکه بچه‌های اطلاعات خیلی کاربلدی خودشان را به رخ نمی‌کشیدند، اما اینجا وقتی با عنوان "بچه‌های اطلاعات عملیات" خطابم کردند، خوشم آمد و جواب دادم: "در خدمتم" گفت: "به ما گفته‌اند؛ آن جلو مجروح زیاد است و باید برای تخلیه آنها به عقب، اقدام کنیم. اما راه را بلد نیستیم. شما می‌دانید خط مقدم کجاست؟" باد به غبغب انداختم و گفتم: "بله بلدم" استنباط من این بود که خط مقدم خیلی جلوتر است، چون برای گردان مسلم خط نهایی را شناسایی خاکریز زین‌القوس معرفی کرده بودند و من تا آنجا را بلد بودم، لذا این مسیر را نمی‌شناختم اما جواب "نه" هم ندادم. سوار آمبولانس شدیم . راننده بود و کمک راننده و یک نفر که فکر می‌کردم عراقی است، اما گفت بچه اهواز است و دارد به جلو میرود. همه این بندگان خدا آویزان من بودند و من با همان چشم‌های خسته و شکم گرسنه جلو و عقب و راست و چپ را می‌کاویدم تا با استنباط ذهنی خود آنها را به جلو ببرم. حدود ۷۰۰ متر از محل قبلی دور نشده بودیم که یک نیسان زرد رنگ را دیدم که وسط بیابان در حال سوختن بود. مسیر را ادامه دادیم. چند خودروی تویوتا بود و تعدادی جنازه که دور آن افتاده بود. کمی مشکوک به نظر می‌رسید. راننده پرسید: "درست آمده‌ایم؟ برادر!" گفتم: "بله. برو جلو" جلوتر یک تویوتا به سمت ما می‌آمد. پرشتاب و با سرعت زیاد و چراغ های روشن. نور بالا میزد. کسی از داخل تویوتا دستش را بالا آورده و دستمالی را تکان می داد تا چیزی را به ما بفهماند. همه این علائم به من تفهیم نکرد که دارم این بندگان خدا را اشتباه می‌برم. رفتیم و رسیدیم به ۲۰۰ متری دژی که به دژ اهواز خرمشهر می‌مانست. آنجا متوجه شدم که اشتباه آمده‌ایم. اما خیلی دیر شده بود. فریاد زدم: "برگرد برادر! پشت آن دژ عراقی ها هستند..." راننده که تا آن موقع کمال اعتماد را به من به عنوان بلدچی داشت، جا خورد و عصبانی شد و گفت: "برادر و کوفت! برادر و زهر مار! تو یک علف بچه ما را سرکار گذاشته‌ای... ◀️ ادامه دارد ... 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷