فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 چمنزنی به شیوه صهیونیستی... .
سیاست کثیف "چمن زنی" اسرائیلیها
فینکلشتاین ، تاریخ دان یهودی که نام پدر و مادرش در لیست ادعایی کشته شدگان هلوکاست (خود فینکلشتاین بارها وجود هلوکاست را نفی نموده) است، در این مصاحبه از نگاه مخوف صهیونیست ها به کشتن کودکان میگوید.
نگاهی که در عرصه عمل به سیاست چمن زنی معروف است.
#طوفان_الاقصی
🇵🇸❤️🇮🇷
🇮🇷 #وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷
◀️ قسمت ۱۴۲م
📒 فصل یازدهم
🔶🔸فرار از هیاهوی نام و عنوان ۲.
انگار دیروز بود که بعد از ملاقات با حضرت امام سر شهید سیدحسین سماوات از تهران تا همدان روی پایم بود
این بار به جای سید؛ دست توی موهای علیآقا میکشیدم.
اما او مثل سید نخوابید
بیدار بود و عقب آمدنش بهانهای بود برای درد دل با من
هوا تاریک شد و ستارهها چشمک زدند
چشم او به آسمان بود
دستم را گرفت و گفت:
"عمو علی! خیلی تنها شدهام. توی فاو کمرم شکست. بهترین بچههای واحد شهید شدند."
اسم شهدای واحد را یکییکی گفت تابه مصیب رسید و دیگر حرف نزد
بغضش ترکید
من هم سفره دلم را باز کردم:
"علیآقا! من هم بریدهام؛ خستهام؛ درماندهام. از اینکه با هرکس انس میگیرم؛ میرود و تنها میشوم. راستش؛ میخواهم از واحد بروم. اگر تو اجازه بدهی!؟"
سرش را از روی پایم بلند کرد
نشست و با اخم گفت:
"یک بار گفتی بروم گردان ۱۵۵؛ گفتم برو! دوباره گفتی میخواهم از لشکر بروم؛ گفتم برو! رفتی لشکر تخریب ۲۸. هنوز دو ماه نیست که این دو تا بنده خدا را از لشکر ۲۸ آوردهای! کجا میخواهی بروی؟!"
گفتم:
"خودم هم نمیدانم کجا!؟ همدان که بودم رفتم کار فرهنگی بکنم؛ این کاره نبودم. رفتم شرکت گاز که جذب نیرو داشت؛ کارم تا استخدام پیش رفت اما نماندم. پیام دوباره امام به اینجا کشاندم. نمیدانم شاید هم بهخاطر همین دو مهمان تهرانی آمدهام. اما نمیدانم چرا فکر میکنم باید مدتی به جای دیگری بروم. بعد از شهادت محمد مومنی لیاقت کار در واحد اطلاعات-عملیات را در خودم نمیبینم."
گفت:
"من قبول میکنم اما جواب علیرضا ابراهیمی و عزیززاده را چطور میدهی!؟"
گفتم:
"تا بهحال که به قولم عمل کردم. هر بار که گفتی برو؛ اما زود برگرد، رفتم و زود برگشتم. اگر عمری باقی بود دوباره برمیگردم و میآیم پیش شما"
علی آقا اخم شیرینی کرد که مخصوص خودش بود:
"قبول دارم که خوش قول هستی، عموعلی! برو زود برگرد. تا قبل از زمستان!"
نیمهشب به جزیره مجنون رسیدیم
بچهها بعد از دو سال دوباره به جزیره و ضلع غربی برگشتند
جبههای که نمیدانستم مقتل بسیاری از بچهها خواهد شد.
نامه تسویهام را از واحد گرفتم.
علیرضا ابراهیمی و عزیززاده متوجه شدند
ابراهیمی رک و بیتعارف گفت:
"خوشلفظ! خیلی نامردی!"
یک لنگه پوتین برایم پرتاب کرد
پوتین به شانهام خورد.
شوخی کرده بود بود، اما من جدی جواب دادم:
"تو هر چه میگویی درست است. من هم خودم میدانم تا چه اندازه نامردم!؟ آنقدر نامرد و بیوفا که جایم ماندن و جنگیدن در کنار امثال شما نیست."
ابراهیمی آنقدر باهوش بود که تَهِ حرفم را بخواند
جلو آمد
بوسهای به پیشانیام زد و یک نوار کاست مداحی به من هدیه داد و گفت:
"ما در تهران مداحی به اسم حاج منصور ارضی داریم. این صدای اوست؛ هر وقت گوش کردی یاد ما کن"
🔗 ادامه دارد ...
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
-1187897598_914939811.mp3
4.27M
🎙 #قسمت_دوازدهم از کتاب #دکل
📚 #کتاب_صوتی 🔊
«قبل از خواب کتاب خوب بشنوید»
🕒 مدت: ۸ دقیقه ۵۳ ثانیه
💾 حجم: ۴.۱ مگابایت
اولین مستند داستانی گام دوم انقلاب
به قلم: روح الله ولی ابرقوئی
ناشر: انتشارات شهید کاظمی
2⃣1⃣ #قسمت_دوازدهم
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
بسم الله الرحمن الرحیم
#تفسیر_یک_دقیقه_ای_جلسه_666
🌹 آیه ۳۱ سوره مائده
🌸 فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَاباً يَبْحَثُ فِى الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوَارِى سَوْءَةَ أَخِيهِ قَالَ يَا وَيْلَتَآ أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِىَ سَوْءَةَ أَخِى فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ
🍀 ترجمه: پس خداوند، زاغی فرستاد كه زمین را حفر می کرد، تا به او نشان دهد كه چگونه جسد برادرش را بپوشاند. گفت: واى بر من! آیا عاجز بودم از اینكه مانند این زاغ باشم تا جسد برادرم را پنهان كنم؟ سرانجام او از پشیمانان شد.
🌷 #فَبَعَثَ: پس فرستاد
🌷 #غُرَاب: زاغ، پرنده ای شبیه به کلاغ دارای منقار و پاهای سرخ است.
🌷 #يَبْحَثُ : می کاوید، حفر می کرد
🌷 #الْأَرْضِ: زمین
🌷 #لِيُرِيَهُ: تا به او نشان دهد
🌷 #كَيْفَ: چگونه
🌷 #يُوَارِي: بپوشاند
🌷 #سَوْءَةَ: چیزی که آشکار شدنش ناخوشایند است. به جسد سوءة گفته می شود زیرا آشکار شدنش ناخوشایند است.
🌷 #أَخِيه: برادرش
🌷 #يَا_وَيْلَتَآ: ای وای بر من
🌷 #أَعَجَزْتُ: آیا عاجز بودم
🌷 #أصبح: شد
🌷 #نادمین: پشیمانان
🌸 این آیه همانند سایر آیات سوره مائده در مدینه نازل شده است ودر ادامه موضوع آیات قبلی است. در روايتى از امام صادق عليه السّلام نقل شده، هنگامى كه #قابيل برادر خود را كشت، او را در بيابان گذاشته بود، و نمىدانست چه كند! چيزى نگذشت كه دید درّندگان سراغ جسد هابيل می آیند، جسد برادر را به دوش کشید اما همچنان سرگردان بود که با جسد برادرش چه کند در اين موقع #خداوند زاغى را فرستاد كه خاک هاى زمين را كنار می زد و با پنهان كردن جسد بى جان زاغ ديگر، و يا با پنهان كردن قسمتى از طعمه خود، آن چنان كه عادت زاغ است به قابيل نشان داد كه چگونه جسد برادر خودش را دفن کند.
🌸 #قرآن می فرماید: «فَبَعَثَ اللّهُ غُراباً يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوارِي سَوْأَةَ أَخِيهِ: پس خداوند، زاغی فرستاد که زمین را حفر می کرد، تا به او نشان دهد که چگونه برادرش را بپوشاند.» سپس قرآن اضافه مىكند در اين موقع #قابيل از غفلت و بىخبرى خود ناراحت شد و فرياد برآورد «قالَ يا وَيْلَتآ أَ عَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هذَا الْغُرابِ فَأُوارِيَ سَوْأَةَ أَخِی: گفت: ای وای بر من! آیا عاجز بودم از اینکه مانند این زاغ باشم تا جسد برادرم را پنهان کنم؟» #قابیل جسد برادرش را دفن کرد و فهمید مرتکب چه گناه بزرگی شده است «فَأَصْبَحَ مِنَ النّادِمِينَ: سرانجام او از پشیمانان شد.»
🔹 پيام های آیه ۳۱ سوره مائده 🔹
✅ گاهى #حیوانات مأمور الهى اند و حركت آنان به فرمان او و در مسیرى است كه او مى خواهد.
✅ بسیارى از معلومات #بشر، از زندگى حیوانات الهام گرفته است.
✅ #انسان باید همواره در پى آموختن باشد. اصل، آموختن و یادگیرى است، از هر طریقى، اگرچه از طریق حیوانات باشد.
✅ #خداوند، گاهى انسان را با حیوانات كوچک آموزش مى دهد تا بفهماند زاغ هم مىتواند وسیله آموزش انسان باشد، پس نباید مغرور شد.
✅ جسد مرده را باید در #زمین دفن كرد. در محفظه قراردادن، مومیایى كردن، سوزاندن و... صحیح نیست.
✅ مرده ى #انسان نیز كرامت دارد ونباید خوراک حیوانات شود، بلكه باید دفن شود.