eitaa logo
امام زادگان عشق
95 دنبال‌کننده
14.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
331 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚫️ ویژه برنامه شب های قدر در جوار شهدای گمنام کوه خضر نبی(ع) 🔹 همراه با برپایی غرفه های فرهنگی 📍 مکان: حسینیه ۱۴ شهید گمنام کوه خضر نبی علیه السلام و محوطه کوه خضر ⏰ زمان: شب های قدر از ساعت 22:00 «برادران و خواهران» با ما همراه باشید👇 قرارگاه فرهنگی شهدای گمنام کوه خضر(ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 صدا بزنید امام‌تون بیاد 🌹 اجتماعات شبهای قدر اصلی‌ترین تجمعات برای استغاثه به امام زمان علیه السلام هستند. # اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج @libshqom
11.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📷 | تصاویری از مراسم احیا شب بیست و یکم در حسینیه و محوطه حرم شهدای گمنام کوه خضر نبی(ع) ۱۴۰۳/۰۱/۱۲ با ما همراه باشید👇 قرارگاه فرهنگی شهدای گمنام کوه خضر(ع)
📚کتاب 💢خاطرات 🍂قسمت شصت و نهم 📝میانجی گری عمو♡ 🌴از کودکی من و دختر عمویم با هم دوست و همبازی بودیم و البتّه گاهی می شد که با هم بحث و  بر سر چیزهای کوچکی قهر می کردیم  🌷یک روز من و دختر عمو مشغول بازی بودیم که فاطمه سه فانوس زیبا و رنگارنگ را از میان اسباب بازی هایش نشانم داد، با حسرت پرسیدم: از کجا خریدی؟ فاطمه پاسخ داد: مادرم از شهر سه عدد گندمک شانسی خریده بود، باورت میشود این سه فانوس از داخل آنها در آمد 🌴گفتم: یکی از آنها را به من هدیّه میدهی؟ فاطمه در حالی که فانوس ها و اسباب بازی هایش را داخل کیفش می.گذاشت، گفت: غیر ممکن است   🌷چند روز گذشت و از فاطمه خبری نشد. از روی بالکن نگاهی به حیاط شان انداختم، ناگهان چشمم به کیف اسباب بازی های فاطمه که روی میخ بالکن شان زده بودند افتاد، کسی در حیاط شان نبود. 🌴بی سر و صدا از روی دیوار کوتاه مشترکمان پایین رفتم و کیف را از روی میخ برداشتم و بعد  ،یک عدد فانوس را انتخاب کردم و دوباره کیف را جای اوّلش گذاشتم و به منزل خودمان برگشتم 🌷 با خود می گفتم: او سه تا فانوس دارد ومن یکی را برداشته ام چه می شود، هنوز دو تای دیگر برای او مانده هرچه باشد او دختر عموی من است. 🌴با خود می گفتم: ولی اگر او بفهمد چه کنم؟ بنابراین برای اینکه فانوس از آن خودم شود به دنبال چاره ای بودم، 🌷تصمیم گرفتم فانوس را درجایی معیّن که فقط خودم میدانستم پنهان کنم پس از آن به دنبال فاطمه رفتم و به او گفتم: من شنیده ام حیاط مادربزرگ هم فانوس دارد فاطمه گفت: راست می گویی!!؟ پس چرا معطّلی، بیا برویم. 🌴دست در دست هم به حیاط مادربزرگ رفتیم و پس از کمی جستجو به سراغ نشانه ای که گذاشته بودم رفتم و فانوس را از زیرخاک بیرون آوردم و گفتم: آخ جون! من یک فانوس پیدا کردم 🌷 فاطمه جلو آمد و نگاهی به فانوس انداخت و گفت: همین جا بمان الان بر می گردم. و بعد  با شتاب خودش را به منزلشان رساند و در عرض چند دقیقه پیشم برگشت و با گریه گفت: آن  فانوس مال من است، زود باش بده وگرنه به مادربزرگ می گویم 🌴 با سر و صدای ما عمو پنجره را باز کرد و گفت: چه خبر شده وروجک ها؟ وقتی عمو دید  بحث مان بالا گرفته و موضوع کاملاً جدّیست خودش را به حیاط رساند و گفت: حالا یکی یکی برایم تعریف کنید تا بفهمم چه شده. 🌷 گفتم: عمو من این فانوس را از زیرخاک پیدا کردم ولی فاطمه قبول نمی کند. ولی فاطمه تمام ماجرا را تعریف کرد، وقتی عمو متوجّه داستان شد، فانوس را به فاطمه داد  و از من خواست تا از او معذرت بخواهم 🌴و بعد هم عمو از فاطمه خواست هر روز اجازه دهد تا با فانوس.هایش بازی کنم هر دو پیشنهاد عمو را قبول کردیم و با میانجی گری عمو با هم آشتی کردیم. 🌷پس از اینکه  فاطمه به منزلشان رفت عمو یک عدد سکّه توی مشتم کرد و گفت: تو هم برو برای خودت گندمک  شانسی بخر و به عمو قول بده دیگر این کار زشت را تکرار نکنی، 🌴یادت بماند خدا بیناست و هر  گناهی که از انسان سر بزند خدا را ناخشنود و شیطان را خوشحال می.کند... ادامه دارد ..... 🔻... 👇 🌷〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا