eitaa logo
امام زادگان عشق
92 دنبال‌کننده
15.7هزار عکس
4.3هزار ویدیو
350 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
○بعضی انسانها به زمین آمده اند تا زمین قابل تماشا شود... ○آمده اند که تاریخ؛ شکوه شرافت و آزادگی شان را به نظاره بنشیند... ○آمده اند تا آبرو و اعتبار دنیا باشند اصلا زمین، از آمدن بعضی انسانها به خود می بالد... و عزیز ما یکی از همین انسانها بود.. 🌷 شهداء ذکر 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وهفتم بهمن ماه یوسف الهی همرزم حاج قاسم سلیمانی کیست؟ وی در خانواده‌ای فرهنگی بزرگ شد و همه فرزندان از همان کودکی با حضور در مساجد و جلسات مذهبی با اسلام و قران آشنا می‌شدند و علاقه زیاد و ارتباط عمیق شهید محمد حسین یوسف الهی با نهج البلاغه نیز ریشه در همین دوران داشته است. شهید محمد حسین یوسف الهی در زمان جنگ ایران و عراق در لشکر ۴۱ ثارالله و در واحد اطلاعات و عملیات مشغول به فعالیت و بعد‌ها نیز به عنوان جانشین فرمانده این واحد انتخاب شد. این شهید بزرگوار در طول جنگ تحمیلی، پنج مرتبه به شدت مجروح شد و در نهایت در عملیات والفجر هشت در بیست و هفتم بهمن ماه سال ۱۳۶۴ به دلیل مصدومیت حاصل از بمب‌های شیمیایی در بیمارستان لبافی نژاد شهر تهران به شهادت رسید. همرزمان این شهید بزرگوار می‌گویند؛ حسین از عرفای جبهه بود و زیبا‌ترین نماز شب را می‌خواند، ولی کسی او را نمی‌دید، رفیق خدا بود و مشکلات را با الهام‌هایی که به او می‌شد، حل می‌کرد به مرحله یقین رسیده بود و پرده‌های حجاب را کنار زده بود. شهید محمد حسین یوسف الهی را عارفی می‌دانند که مراتب کمال الی الله را طی کرده است و کمتر رزمنده‌ای است که روزگاری چند با محمدحسین زیسته باشد، اما خاطره‌ای از سلوک معنوی و کرامات او نداشته باشد. وی مصداق سالکان و عارفانی است که به فرموده امام خمینی (ره)، یک شبه ره صد ساله را پیمودند و چشم تمام پیران و کهنسالان طریق عرفان را حسرت‌زده قطره‌ای از دریای بی‌انتهای خود کردند. 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeyna
🌹✨ 💕 🔶 پیش بینی حسین آقا🔶 🔵زمستان ۶۴ بود. با بچه های واحد اطّلاعات در سنگر بودیم. حسین وارد شد و بعد از کلی خنده و شوخی گفت: در این عملیات یک راکت شیمیایی به سنگر شما اصابت می کند. بعد با دست اشاره کرد و گفت: شما چند نفر شهید می شوید... من هم شیمیایی می شوم. حسین به همه اشاره کرد به جز من! چند روز بعد تمام شهودهای حسین، در عملیات والفجر ۸ محقّق شد! 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
Mohsen Qaraati81.Takwir.26-29.mp3
زمان: حجم: 2.63M
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 🌺 🌺 🌸 تفسیر قطره ای🌸 💐 💐 استاد گرانقدر حجت الاسلام و المسلمین 🌸- تکویر🌸 💐-26-29💐 💐 💐 🌿ثواب این تفسیر هدیه به ارواح طیبه شهداء بویژه سردار حاج قاسم سلیمانی و همرزمانش - امام شهداء و اموات🌿 هر روز با تفسیر یکی از سوره های جزء ۳۰قرآن کریم توسط استاد حجه الاسلام والمسلمین قرائتی در 👇👇👇👇👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab🇮🇷〰〰〰〰🌷
😊 داخل‌ چادر ، همه‌ بچه‌ها جمع‌ بودند ، می گفتند و می‌خنديدند😊 هر كسی ‌چيزی‌ می‌گفت‌ و به‌ نحوی بچه‌ها رو شاد می‌كرد😂 فقط‌ يكی‌ از بچه‌ها به‌ قول ‌معروف‌ رفته‌ بود تو لاك‌ خودش‌!😏 ساكت‌ گوشه‌ای‌ به‌ كوله‌ پشتی‌ اش‌ تكيه‌ داده‌ بود و توی لاک خودش بود. 😐 بچه ها هم مدام بهش تیکه می انداختن و می خندیدن اما اون چیزی نمی گفت یهو دیدم‌ رو کرد به جمع و گفت‌: ـ بسّه‌ ديگه‌، شوخي‌ بسّه‌! اگه‌ خيلی‌ حال‌ دارين‌ به‌ سوال‌ من‌ جواب‌ بدين‌ همه‌ جا خوردیم. از اون‌ آدم‌ ساكت‌ اين‌ نوع‌ صحبت‌ كردن‌ بعيد بود. همه ‌متوجه‌ او شدند. ـ هر كی‌ جواب‌ درست‌ بده‌ بهش‌ جايزه‌ میدم‌ با تعجب‌ گفتم‌: «چه‌ مسابقه‌ای ميخوای‌ بذاری‌» پرسید: آقايون‌ افضل‌ الساعات‌ (بهترين‌ ساعتها) چیه ؟ ⏰ پچ‌ پچ‌ بچه‌ها بلند شد ، يكی گفت‌: ـ قبل‌ از اذان‌، دل‌ نيمه‌ شب‌، برای‌ نماز شب‌.🕓 ـ غلطه‌، آی‌ غلطه‌، اشتباه‌ فرمودين‌. ـ می ‌بخشين‌، به‌ نظر من‌ اذان‌ صبح‌ وقت‌ نماز و...!🕕 ـ بَه‌َ، اينم‌ غلطه‌!! ـ صلاة‌ ظهر و عصر و...! 🕛 خلاصه هر كسی یه چیزی گفت‌ و جواب ایشون همچنان " نه " بود نيم‌ ساعتي‌ از شروع‌ بحث‌ گذشته‌ بود، همه‌ متحير با كمی دلخوری گفتند: «آقا حالگيري‌ می‌كنيا، اصلاً ما نمی ‌دونيم‌. خودت بگو»  او هم وقتی کلافه شدن بچه ها رو دید ، لبخند زد‌ و گفت‌: ـ از نظر بنده‌ بهترين‌ ساعتها ، ساعتی هستش كه‌ ساخت‌ وطن‌ باشه⌚️ ساعتی که دست‌ِكوارتز و سيتي‌ زن‌ و سيكو پنج‌ رو از پشت‌ ببنده‌...😂 بعدش با خنده‌ از جا بلند شد و رفت‌ تا خودش‌ رو برای‌ نماز ظهر آماده‌ كن😊 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
هدایت شده از مهدی هاشمی
〰🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷〰🌷 ۳ «بَه‌بَه! بوی مشهد اومد. خوش اومدی آقامصطفی. خانواده خوبن؟» آقامصطفی گفت: «سلام رسوندن خدمت‌تون.» من و خواهرم، ربابه، آمده بودیم توی آشپزخانه. پرسیدم: «کی چایی ببره؟» ربابه گفت: «من که نمی‌برم!» جلو آینه روسری‌ام را مرتب کردم. خواهرم گفت: «چقدر چادر سفید بهت میاد!» لبخندی زدم و سینی چای را برداشتم. چای‌ها را گرداندم و نشستم کنار خانم برادرم. پسرعمویم آهسته با آقامصطفی صحبت می‌کرد. متوجه شدم به من اشاره می‌کند. آقامصطفی یک لحظه سرش را بالا گرفت، نگاهم کرد و دوباره به زمین چشم دوخت. آن شب سر نماز خیلی دعا کردم. به امام رضا"ع" گفتم: «امام رضا! آقامصطفی مشهدیه. اگه دعایی که کردم فراموش‌تون شده، یادآوری می‌کنم!» صبح روز بعد پدرم گفت: «زینب بیا کارت دارم.» ساکت و منتظر نشستم. پدرم گفت: «یک موردی هست، مامانت خیلی خوشش اومده. ما هم بهش جواب مثبت دادیم. در واقع بله رو گفتیم.» حس کردم گونه‌هایم داغ شد. پرسیدم: «کی هست؟» درم گفت: «پسر حاج‌محمود! خونه داره، ماشین داره، کارمنده.» بلند شدم. از اینکه حدسم غلط از آب درآمده بود، حالم دگرگون شد. گفتم: «من نمی‌خوامش، به هیچ عنوان شماها برای من تصمیم نگیرین. من خودم باید تصمیم بگیرم. یک وقت کسی رو انتخاب نکنین که من پای‌سفرۀ‌عقدبشین نیستم!» مادرم گفت: «از کی تا حالا ما همچین حرف‌هایی می‌شنویم؟ پنج تا دختر شوهر دادیم یک کلام حرفی نزدن!» گفتم: «من حرف می‌زنم. پای سرنوشتم درمیونه.» مهر آقامصطفی در دلم نشسته بود. مانده بودم به چه کسی و چه‌طوری بگویم. پدرم خیلی با من نرم و مهربان بود. در عوض مادرم سرسخت و مقاوم بود و به‌آسانی کوتاه نمی‌آمد... ⬅️ ادامه دارد .... 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷〰🌷 💠 واکنش سردار سلیمانی به پیشنهاد کاندیداتوریش به حاج قاسم گفتم که محبوبیت شما اقتضا می کند کاندیدای ریاست جمهوری شوید . ایشان در جواب گفتند : من نامزد گلوله ها و نامزد شهادت هستم . سالهاست در این جبهه ها به دنبال قاتل خودم هستم ، اما او را پیدا نمی کنم . راوی : حجت السلام حاج علی اکبری ، خطیب نمازجمعه ی تهران 💠💠💠💠💠 💠 خاطره ی آیت الله نوری همدانی از امضا برکفن شهید سلیمانی حاج قاسم سلیمانی مکرر در دفتر ما رفت و آمد داشت ، در آخرین دیدار بعد از ملاقات رسمی گفتند که همه بیرون بروند من با شما کاری خصوصی دارم ، بنده و ایشان در اتاق ماندیم . حاج قاسم از کیف ، کفنش را آورد و به بنده گفت که کفن مرا امضا کنید و نام خود را بنویسید و ما هم امضا کردیم ، بعد هم گفت : می خواهم بعنوان خداحافظی چند رکعت نماز پشت سر شما بخوانم . بعد از دیدار ، بنده از ایمان و بصیرت ایشان منقلب شدم او عشق و علاقه به جهاد و شهادت داشت ، در زمان خداحافظی سردار سلیمانی را در آغوش گرفتم و با چشمان اشک بار خداحافظی کردیم. 📚من هستم ... 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
33 ❇️ ادم اگه میخواد به قدرت روحی دست پیدا کنه باید یه خصوصیت بسیار مهم رو در خودش تقویت کنه ✔️ این خصوصیت مهم هست که موجب میشه خوبی های انسان یکی یکی پدیدار بشن 🚫 اگه آدم به این خصوصیت مهم دست پیدا نکنه کم کم زشتی ها و پلیدی های روحش بیرون میریزه. این خصوصیت روحی مهم چیه؟ 💥 اینکه آدم دوست داشته باشه با خدا معامله کنه.💥 اینکه آدم دست از محافظه کاری برداره 🌺 اینکه آدم با خدا کنه و همه چیزش رو با خدا معامله کنه. 🔶 در واقع میشه گفت تمام دستورات دینی برای اینه که آدم به این حد برسه که با خیال راحت همه چیزش رو به خدا بفروشه... 💕 انقدر اهل دادن همه چیز به خدا بشه که موقع جون دادن بگه خدایا میخوای جونمو ازم بگیری؟ چشششششم... مال توئه.... همه وجودم فدای تو...😌😊 🔹 کسی که به این حد برسه، طبیعتا به بالاترین میزان ظرفیت روحی خودش رسیده.... اما کسی که ظرفیت روحی خودش رو تا این حد بزرگ نکنه....واقعا از همه چیز عقب خواهد موند... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷